واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: خاطرات يك خلبان از عمليات والفجر 8 سبك جديد عمليات در نيروي هوايي
جام جم آنلاين: جانشين پايگاه چهارم شكاري دزفول و يكي از خلبانان هواپيماي «اف 5» شركتكننده در «عمليات والفجر8» به مناسبت سالگرد اين عمليات، جزئياتي از مانور «سليمان خاطر» را كه مقدمهاي براي انجام اين عمليات بود، به همراه چگونگي شركت خلبانان نيروي هوايي در عمليات و خاطرات خود از آن بيان كرد.
امير سرتيپ دوم خلبان بازنشسته سيد اسماعيل موسوي ميگويد: در زمان انجام «عمليات والفجر8»، من جانشين پايگاه چهارم شكاري دزفول بودم اما قبل از انجام اين عمليات به دستور شهيد عباس بابايي كه در آن زمان معاون عمليات نيروي هوايي بود مانوري با نام «سليمان خاطر» با به كارگيري بيشتر هواپيماهاي نيروي هوايي ارتش از جمله پايگاههاي تبريز و همدان در «ميدان تير منطقه اميديه» با موفقيت انجام شد. هدايت اين مانور بر عهده شهيد عباس بابايي بود و نيروي هوايي جديدترين تاكتيكهاي هوايي و ابتكاري خود را به نمايش گذاشت البته تا پايان «مانور سليمان خاطر» نميدانستيم كه اين مانور مقدمهاي براي «عمليات والفجر8» است و پس از پايان عمليات، شهيد بابايي به خاطر اعتمادي كه به من داشت به صورت سربسته من را از انجام عملياتي بزرگي در آينده آگاه كرد.
پس از گذشت يك هفته از پايان مانور هوايي «سليمان خاطر»،«عمليات والفجر8» آغاز شد و نيروي هوايي ارتش در طول عمليات روزانه بيش از 50 سورتي پرواز با استفاده از تاكتيكهاي جديد انجام ميداد و از بعد از اين عمليات بود كه كليد سبك جديد عمليات در نيروي هوايي زده شد.
نيروي هوايي در عمليات والفجر8 علاوه بر بمباران، شناسايي و انهدام نيروهاي دشمن، با استفاده از تدابير ابتكاري شهيد منصور ستاري و شهيد بابايي و پيشبيني سايتهاي موشكي متحرك و جابجايي سايتها در طول 24 ساعت شبانهروز، حدود 50 فروند از هواپيماهاي دشمن را سرنگون كرد و بيشترين پشتيباني را در اين عمليات از رزمندگان انجام داد البته در آن عمليات، خلباناني مانند شهيد «منصور آزاد» به شهادت رسيد و خلبان «قاسم ورزدار» نيز به اسارت دشمن درآمد.
حدود دو ماه از آغاز عمليات والفجر8 ميگذشت اما پشتيباني نيروي هوايي از رزمندگان حتي در شرايط آب و هوايي بسيار سخت منطقه ادامه داشت. نيروي هوايي علاوه بر انجام عملياتهاي هوايي، در جهت انهدام نيروهاي دشمن و بمباران مواضع عراقيها، كار سوخترساني هوايي، ترابري تاكتيكي، انتقال و جابجايي نيروها به منطقه و حمل مجروحين را با استفاده از هواپيماهاي c130 و 407 به خوبي انجام ميداد.
علاوه بر موارد ياد شده، خلبانان نيروي هوايي در مأموريتهاي روزانه خود با عكسبرداري هوايي از آخرين وضعيت عمليات، همواره راهگشا و كارساز بودند. بعد از عمليات نيز نيروي هوايي با گسترش سايتهاي راداري خود در داخل مرز، نقش پشتيباني از پدافند نيروها را به خوبي انجام داد و همه توان خود را براي تثبيت مواضع نيروهاي خودي به كار گرفت. در هر حال نميتوان گفت كه نقش نيروي هوايي ارتش در اين عمليات تنها پشتيباني از عمليات و نيروها بوده است چرا كه نيروي هوايي نقشي بيش از پشتيباني در اين عمليات داشت.
شهيد اردستاني در مرحلهاي از عمليات و شرايط بسيار بد منطقه كه فرماندهاني همچون «محسن رضايي» و «رحيم صفوي» از سرانجام عمليات و رزمندگاني كه در مخمصه دشمن افتاده بودند، نگراني داشتند بدون هماهنگي با شهيد بابايي در عصر يك روز طوفاني عملياتي انجام داد كه همان عمليات فتحالفتوحي براي ادامه عمليات والفجر 8 شد.
شهيد اردستاني در شرايطي عمليات كرد كه آب و هوا بسيار نامساعد بود و به شدت باران ميباريد. در آن شرايط وقتي اين شهيد اقدام به پرواز و انجام عمليات كرد شهيد بابايي نيز به وحشت افتاده بود.
من در عمليات والفجر8 به عنوان خلبان هواپيماي اف- 5 داوطلب شدم از دزفول به اميديه(محل استقرار خلبانان عملياتكننده در والفجر 8) بروم. اين در حالي بود كه ما هنوز اطلاع كاملي از چگونگي و زمان آغاز عمليات نداشتيم ولي چون از شرايط و قرائن فهميده بودم كه عملياتي انجام خواهد شد با هماهنگي فرمانده پايگاه دزفول به اميديه رفتم ولي شهيد بابايي تا من را در آنجا ديد بلافاصله دستور داد كه به دزفول برگردم و خلبان ديگري به جاي من به اميديه منتقل شود. هرچه تلاش كردم او را منصرف كنم، قانع نشد و گفت كه در آنجا به تو نياز بيشتري است بنابراين عليرغم ميل باطني، به دستور شهيد بابايي مجبور شدم به پايگاه دزفول برگردم. پس از بازگشت به پايگاه دزفول، خلباني را كه شهيد بابايي خواسته بود به جاي من به پايگاه اميديه برود، در جريان قرار دادم ولي فرزند اين خلبان با يك بيماري سخت مواجه شده بود بنابراين هماهنگ كرديم كه قبل از طلوع آفتاب من به جاي او به دزفول بروم و اين خلبان نيز فرداي آن روز خود را به پايگاه دزفول برساند.
من قبل از طلوع آفتاب با هواپيماي اف- 5 به اميديه رسيدم. شهيد بابايي دوباره پرسيد چرا تو آمدي و چرا خلباني كه ميخواستم نيامد؟ كه من هم جواب دادم اين فرد مشكلي داشته و صبح خود را به اميديه ميرساند. وقتي من اين جواب را دادم شهيد بابايي رو به من كرد و گفت: برادر من، فردا جواب خدا را چگونه خواهيد داد؟ بعدها وقتي دليل بيان اين جمله را از اين شهيد بابايي پرسيدم گفت تا يك هواپيما بخواهد از دزفول بلند شود و در اميديه فرود آيد و دوباره سوخت بزند و آماده شود و پرواز كند دو ساعت طول ميكشد و در اين دو ساعت معلوم نيست چند نفر از بسيجيها در منطقه شهيد خواهند شد. شهيد بابايي با محاسبه درست و دقيق، اين عمليات بزرگ را هدايت كرد و در مسايل پيش آمده سعي ميكرد مشكلات را با آرامش حل كند.
در اين عمليات شهادت خلباني به نام «بزرگي» خاطره تلخي براي من بود. از صبح روزي كه به پرواز درآمده بود خبري از او نداشتيم. در طول اين مدت،همسرش لحظه به لحظه با ما تماس ميگفت و در جوابش ميگفتم كه در حال انجام عمليات است و برميگردد. اين در حالي بود كه «ليدر» او نشسته بود و ما مطمئن بوديم كه اين خلبان دچار سانحه شده است ولي نميدانستيم كه شهيد شده يا به اسارت نيروهاي عراقي درآمده است. با اين حال همسر اين خلبان شهيد آن قدر به پايگاه تلفن كرد كه معاون عمليات گفت به او بگوييم كه همسرش سالم است و من گفتم چرا اين جواب را بدهيم در حالي كه ميدانيم اين خلبان دچار سانحه شده است؟
پس از تلفنهاي ممتد همسر اين خلبان شهيد به پايگاه، مجبور شديم تا ارتباط خود را با او قطع كنيم و متأسفانه پس از گذشت دو هفته، پيكر شهيد بزرگي را در حالي كه با لباس پرواز در آب افتاده بود، شناسايي كرديم.
«عمليات والفجر 8» در ساعت 22:10 روز 20 بهمن ماه سال 1364 با رمز «يا فاطمه الزهرا (س)» آغاز و منجر به فتح بندر مهم و استراتژيكي «فاو» عراق شد.
در اين عمليات 800 كيلومترمربع از زمينهاي دشمن آزاد شد و بيش از 5000 نفر از نيروهاي آن كشته و زخمي ونزديك به 3000 نفر به اسارت درآمدند. انهدام وسايل و تجهيزات دشمن در اين عمليات قابل ملاحظه بود به گونهاي كه بيش از 600 دستگاه تانك و نفربر، 500 دستگاه خودرو،150 قبضه توپ، 45 فروند هواپيما، 10 فروند هليكوپتر و سه ناوچه دشمن نابود شد.
به دنبال تحولات جديد و تغيير توازن به سود ايران، شوراي امنيت سازمان ملل در سوم اسفند ماه 1364 به تهيه پيشنويس و صدور يك بيانيه مهم اقدام كرد ولي اين پيشنويس با مخالفت آمريكا و فرانسه روبرو شد. سرانجام پيروزيهاي به دست آمده در عمليات والفجر 8 و نيز اقدامات ديپلماتيك جمهوري اسلامي ايران منجر به آن شد كه شوراي امنيت در پيشنويس اوليه قطعنامه بعدي به سوي خواستهاي به حق ايران گام بردارد.(ايسنا)
شنبه|ا|22|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 160]