واضح آرشیو وب فارسی:ايران: نقش تاريخي انقلاب اسلامي در از انزوا درآوردن گفتمان توحيدي
مهمترين پرسشي كه در مورد انقلاب در هر نقطه جهان بر ذهنها متبادر ميشود اين است كه پديده انقلاب چگونه و ابتدا از كجا نشأت ميگيرد؟ براي پاسخ به اين پرسش بايد در مورد نحوه و ماهيت دروني انقلاب تأمل و تفكر به خرج داد و به جواب مورد نظر دست يافت. قبل از انقلاب اسلامي، فضايي كاملاً مسموم و جوي منفي كشور را در خود احاطه نموده بود كه نياز به دگرگوني اجتماعي با محوريت مذهب اسلام بيش از پيش احساس ميشد مواردي از قبيل: 1- ايجاد مصونيت قضايي براي اتباع بيگانه (لايحه ننگين كاپيتولاسيون) 2- تبعيض و ايجاد شكاف طبقاتي در بين اقشار مختلف جامعه 3- اعمال سياست سكولاريستي جدايي دين از سياست و سعي در حذف قوانين از صحنه سياست داخلي و خارجي كشور 4- ايجاد شناسنامهاي براي فرهنگ ايران تحت عنوان فرهنگ ايراني با اعمال سياست ضد ديني كشف حجاب، ممنوعيت فعاليت مساجد و اماكن ديني و جلوگيري از برگزاري مراسم و سخنرانيهاي مذهبي 5- ايجاد فضاي خفقان و استبداد و سلب آرامش و استقلال و آزادي فكري از جامعه و حاكميت سياسي نيروي پليسي (ساواك) از قبيل اعمالي چون آدمربايي، شكنجه، زندانهاي مخوف و كشتارهاي بيرحمانه 6- تلاش در راستاي بازگرداندن ايران به دوران جاهليت قبل از اسلام با حذف و دفن آرمانهاي اصيل اسلام ناب محمدي و فرهنگ قيام عاشورايي 7- تلاش در جهت ايجاد از خود بيگانگي و بيگانهپروري در بين مردم ايران اسلامي 8- گسترش مراكز فساد در دستگاه حكومت در كشور اسلامي و نقض قوانين شرعي اسلامي 9- تزريق لغات غربي بر زبان فارسي و سعي در جهت ميراندن تدريجي زبان ملي 10- قطع رابطه با كشورهاي اسلامي و برقراري پيوند دوستي صميمي با دشمنان اسلام و تقويت مالي، نظامي آنها مثل رژيم صهيونيستي، انگليس و امريكا و... 11- تلاش در جهت حذف مفاهيمي مانند ولايت، شهادت و تقيه. كليه موارد فوق الذكر دست در دست هم داد تا در كشور بيش از پيش تمايل به دگرگوني و انقلاب آن هم از نوع و جنس اسلامي پديدار گردد تا اسلام در كشور اسلامي از نو احيا و وارد صحنه سياسي كشور شود.
اسلام همانگونه كه بدان اشاره شد در قبل از 22 بهمن 57 از طرف عمال بيگانه بصورت كامل در حال منزوي شدن بود اما قيام تاريخي امام خميني (ره) اسلام را از نو احيا نمود به گونهاي كه در بين انقلابهاي روي داده در جهان از برتري خاصي در عصر ارتباطات نوين برخوردار بوده به گونهاي كه هيچ فرد مطلع از مهمترين وجه تمايز انقلاب اسلامي با انقلابهاي ديگر از جمله انقلابهاي فرانسه و شوروي كه در ريشه مذهبي انقلاب اسلامي نهفته است قادر به چشم پوشي نيست.
پيروزي انقلاب اسلامي موجب شده تا دين اسلام در مدار توجه روشنفكران خارجي در سطح آكادميك شود و كوششهاي وسيعي در راستاي شناخت ماهيت مذهب و ارزيابي ابعاد اجتماعي و سياسي آن بوجود آيد. پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي باعث شد تا گفتمان ديني پا را از مرزهاي ممالك اسلامي فراتر نهاده، جهان را در خود در نوردد و اين گفتمان پايههاي ستون استكبارگران خارجي را بلرزاند و آن را از صحنه روزگار حذف و به زبالهداني تاريخ هدايتش نمايد. پيروزي انقلاب اسلامي و ترويج گفتمان ديني باعث شد تا حس آزاديگرايي و استقلالطلبي در روح و روان ملتهاي تحت ظلم و ستم دولتهاي غربي و ديكتاتورهاي وابسته تقويت شود. استقلال و آزادي به عنوان هديهاي است براي مردم جهان.
يكي از بارزترين شاخصههاي انقلاب اسلامي را در دينباوري و آرمانخواهي ميتوان سراغ گرفت. گفتمان انقلاب اسلامي در شرايطي به بلوغ رسيد كه دنيا تسليم نگاه ماترياليستي (اصالت ماده)، اومانيستي (اصالت انسان) و سكولاريستي (جدايي دين از سياست) شده بود يعني در بهترين شكل ممكن خدا معماري بازنشسته بود! انسان، مدار و محور همه چيز به شمار ميرفت و دين در محترمانهترين روايت متعلق و محصور به حوزه خصوصي بود. انقلاب اسلامي دقيقاً به طرد و نفي آن چيزي همت گمارد كه به عنوان اصول خدشهناپذير پذيرفته شده بود و كسي را ياراي تصوري خلاف آن نبود. در دوره پهلوي، تفكر ضد ديني چنان مراكز آموزش عالي را در خود در نورديده بود كه حتي از درون حوزههاي علميه هم شاهد برخي تحركات غيرمعمول بوديم.
تعبير اسلام امريكايي و اسلام متحجر كه در ادبيات سياسي امام (ره) يافت ميشود به معناي نفي گفتمان اسلام مدنظر غربي و مبارزه عليه آن گفتمان منحرف بود. گفتمان مدنظر امام(ره)، انديشههاي غلط ماركسيستي، ناسيوناليستي و ماترياليستي را از صحنه سياسي حذف و احساس بدبيني نسبت به آن را در روح مردم جهان دميد و آن مكاتب غلط را از صحنه روزگار حذف نمود كه نمونه بارز آن را ميتوان در فروپاشي شوروي و يوگسلاوي و انقلاب اخير روي داده در منطقه خاورميانه به عينه مشاهده نمود.
بنابراين تشريح فرايندهاي تاريخي كه به رشد گفتمان ديني به عنوان ايدئولوژي غالب جبهه مخالف و انقلابيون انجاميده است جنبه مهمي از تشريح عوامل انقلاب اسلامي ايران ميباشد. امام به عنوان طراح و تئوريسين انقلاب اسلامي سال 57 با پيوند مبارزه انقلابي به مذاهب شيعه توانست تودههاي مردم را در راستاي براندازي نظام استبدادي بسيج نمايد. برخي متفكران غربي، انقلاب ايران را انقلابي بر خلاف جريان مدرنيسم غربي تلقي مينمودند و معتقد بودند كه انقلاب ايران صرفاً يك انقلاب سياسي يا اقتصادي نبود بلكه در فرهنگ و مذهب اسلام تشيع ريشه داشت و اين مهم، انقلاب اسلامي را از ساير انقلابهاي روي داده در ساير نقاط جهان متمايز مينمايد به اينكه انقلابهايي از قبيل انقلاب فرانسه و شوروي بر مبناي جدايي دين از سياست و حتي بيشتر با دين و توسل به اعمال قوه قهريه جهت كسب پارهاي از امتيازات، مطالبات و حاكميت ارزشهاي ليبرال بورژوازي و ضد استبدادي و ناسيوناليستي به وجود آمد اما انقلاب اسلامي و گفتمان اصلي آن بر پايه دين استوار بود و با اتكا به همين گفتمان اصيل ديني بود كه انقلاب اسلامي در سالهاي ابتدايي از همه امتحانها سربلند بيرون آمد و هماينك بعد از گذشت بيش از سه دهه از عمر پربركت انقلاب اسلامي شاهد رشد و ترويج آن پيام والاي امام خميني(ره) كه در كشورهاي عربي منطقه طنينانداز شده و موج انقلاب ايران، ديكتاتورهاي صهيونيستگراي غربي را در هم كوبيده است و رشد علمي كشور در عرصههاي پزشكي، عمراني، هستهاي و خودكفايي در تمامي امور مربوط به مردم، همگي در زير سايه نقش مذهب اسلام در امور حكومتي و به تبع آن انديشه سياسي امام (ره) نهفته است.
پنجشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]