تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):حق بزرگ‏تر خداوند اين است كه او را بپرستى و چيزى را با او شريك نسازى، كه اگر خال...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828684801




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حجت الاسلام صدیقی در گفت و گو با خبرآنلاین: نگران عوامل نفوذی هستم


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها  - پنجمین امام جمعه موقت تهران کمتر از یک سال است خطبه‌های نماز جمعه پایتخت را می‌خواند. یاسرفاتحی- حجت الاسلام و المسلمین کاظم صدیقی چهره‌ای آشنا درمجالس مذهبی است. این استاد حوزه علمیه بیش از اینکه یک چهره‌ای سیاسی باشد یک چهره اخلاقی است و شاید همین امر موجب شد که در اوج منازعات بعد از انتخابات که به تریبون نماز جمعه نیز کشیده شده بود، وی به عنوان امام جمعه موقت تهران منصوب شود. خطیب اخلاق گرای تهران امام جماعت مسجد جامع ازگل، از محله‌های شمال شرقی تهران نیز هست. جایی که محل گفت و گوی ایشان با «خبر» بود. رئیس دادگاه عالی انتظامی قضات کنار مسجد جامع ازگل یک مدرسه علمیه نیز تأسیس کرده است تا طلابی اخلاقی تربیت کند. با وجود اینکه گفت و گوی سیاسی برای یک استاد اخلاق شاید زیاد هم خوشایند نباشد ولی وی با سعه صدر تمامی سؤالات مان را با لبخندی مدام پاسخ گفت. «بین خود و خدایی» تکیه کلامی است که در طول این گفت و گو بارها از حجت الاسلام صدیقی شنیدیم. وی تضعیف دولت را حرام می‌داند ولی معقتد است هیچ گاه دولت از انتقاد خالی نبوده است و نارضایتی از وضعیت حجاب مهم‌ترین انتقاد وی به دولت است. صدیقی که به عنوان یک حامی دولت شناخته شده است در بخش‌های مختلف این گفت وگو بدون اشاره مستقیم انتقادی را متوجه افرادی می‌کند که «امکانات حکومتی» دست شان بود و «می خواهند به هر قیمت موقعیت، اقتدار و امکانات سیاسی خود را حفظ کنند.»    امام خمینی به عنوان معمار انقلاب اسلامی تلاش جدی برای پیشبرد انقلاب اسلامی بر اساس آموزه‌های اسلام داشتند فکر می‌کنید بعد از امام (ره) چه خطرهایی انقلاب را تهدید کرد؟ موضوعاتی که مختص پس از ایشان به عنوان بنیانگذار انقلاب بود. عواملی که انقلاب را پدید آورد در قدم اول مکتب تشیع بود. دوم رهبری، سوم مردم و چهارم انسجام و اتحاد بود. می‌گویند علت محدثه علت مبقیه است. هر عاملی که حادثی را پدید آورد تا آن عامل وجود دارد آن حادث نیز موجود است. اما اگر آن عامل از بین رفت آن معلول نیز از بین می‌رود مگر اینکه چیزی جای آن عامل را بگیرد. در مسئله انقلاب نیز مهم ترین، اصیل‌ترین و ریشه‌ای‌ترین عامل اجمالا تفکر شیعی است. این تفکر مبنی بر این است که خداوند متعال در همه شئون حاکم است و اساساً فرق بین سقیفه و غدیر همین است. سقیفه می‌گفت خدا در حاکمیت و رهبری و شئون زندگی وجود ندارد ولی غدیر می‌گوید حاکم هم باید از جانب خدا باشد و مشروعیت خود را از خدا بگیرد. این تفکر مردم را بر این واداشت دنبال رهبری بروند که مشروعیت داشته باشد. در مسئله دوم حضور خود رهبر است. امام (رض) به میدان آمد و خوب هم آمد. با مجاهدت‌های خود فرهنگ‌سازی کرده و اعتماد مردم را جلب کرد و توانست به عنوان یک محور تمام عیار همه را دور خود جمع کند، حتی آنانی که به وی اعتقادی نداشتند چاره‌ای جز این که زیر پرچم ایشان باشند، نداشتند. خداوند متعال در این مرحله روحیه‌ای به مردم داد و مردم جان به کف، مخلص و بی‌توقع‌ای که نصیب امام کرد، شانس و فرصتی برای امام بود. خود امام می‌فرمود که حتی در صدر اسلام هم این چنین ملتی نبودند. امام هرچه می‌گفت ملت بی‌چون چرا اجرا می‌کردند. امام می‌گفت جوان بدهید، می‌دادند، مال بدهید می‌دادند. جلوی توپ و تانک بایستید می‌ایستادند. دربست در اختیار امام بودند. البته آگاهانه خود این مسیر را انتخاب کرده بودند. امام یک جمله فرمودند، جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه اضافه. کسی مقابل امام نایستاد که چرا امام این مسئله را فرمود. همه تسلیم شدند و نود و هشت و خورده درصد از مردم به همین کلمه‌ای که امام گفته بود رأی دادند. امام به عواملی که موجب اختلاف می‌شد توجه بسیار داشته و با تدبیر، توکل، ارشاد و هدایت و نفوذ کلمه‌ای که داشتند توانستند این عوامل اختلاف را یکی بعد دیگر را از بین ببرند. مثلاً «خلق آذربایجان» و خلق‌های دیگر از این دست موارد‌اند. خلق آدربایجان زیر پرچم مرجعی جمع شده بودند که برای سالیان سال برای مردم محترم و مقبول بود و مقلد داشت. امام نیامد با او معارضه کند اما از متانت ایشان آنچنان روشنگری شد که خود مردم گفتند عجب، مسیری که این «خلق» در حال طی کردن است با دینشان سازگاری نداشته و این کار با انقلاب نمی‌سازد. بنابراین خود مردم به مسیر بازگشتند. به این ترتیب شکافی که می‌رفت حادثه ساز باشد، امام با تدبیر خود ترمیم کردند. جاهای دیگر نیز دشمنان خارجی با نیروهای داخلی شان این انقلاب را مورد حمله قرار دادند لکن امام با عنایت الهی توانستند این مشکلات را یکی پس از دیگری برطرف کنند. بلوچ، کرد، عرب و فارس و. . . همه در جبهه‌های جنگ نشان دادند که اتحاد دارند. دشمن فکر می‌کرد حالا که انقلاب نوپا است می‌تواند مانند انقلاب‌های گذشته ضربه خود را وارد کند. در مشروطه نیز روحانیت و مردم حضور داشتند ولی به عنوان یک پل از آن استفاده شد و نه مردم در صحنه ماندند و نه روحانیت تا اینکه به شکست انجامید. این جا نیز گمان می‌کردند همان جریان اتفاق می‌افتد. لذا برنامه و نقشه‌ای برای روی کار آمدن بنی صدر که یک عنصر غربی با تفکرات غربی بود و از آنجا حمایت می‌شد طرح‌ریزی کرده و توانستند با ترفندهایی برای وی رأی جمع کنند. وی نیز آرام آرام خود را مقابل رهبری قرار داد. بنی صدر به اینکه یازده میلیون جمعیت به وی رأی دادند، مغرور بود و گمان می‌کرد دارای جایگاه مردمی است و می‌تواند با امام مقابله کند. ولی مردم ما برای اولین بار نشان دادند که اگر رأی می‌دهند به اعتبار رهبری است. آنجایی که کسی بخواهد مقابل دین و رهبری دین بایستند قولی ندادند که تا آخر پشت وی بایستند. لذا خود مردم هم در صحنه ماندند و نگذاشتند که بیشتر فریبکاری کند. حاج آقای صدیقی! اخیراً شاهد بودیم که بین افرادی که در حوادث اخیر دست داشتند با بنی صدر مشابه و معادل‌سازی می‌شد. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ آیا می‌توان با توجه به شرایط متفاوت الان با زمان بنی صدر بین دو شخصیت معادل‌سازی کرد؟ من در مقام بردن نام کسی نیستم. یعنی ضرورتی ندارد. چون تمام این مسائل هم برای مردم و هم برای خود ما روشن شده است. ولی آنچه که مسلم است این است که تاریخ تکرار می‌شود. مردم ما با تجربه سی ساله هشیارتر از گذشته عمل کردند. در آن زمان بنی صدر توانست رأی بیاورد و حتی توانست آقای بهشتی را منزوی کند. بنی صدر پر و بال امام را قیچی کرده بود و در افکار عمومی این‌ها را منزوی کرده بود. بنده چون خود شاهد بودم و این قضایا را درک و لمس کردم برای شما بیان می‌کنم. اگر شهادت آقای بهشتی نبود با تخریب شخصیتی که بنی صدر و جریانش در آن روزها برای مرحوم بهشتی پیش آورد دیگر شخصیت ایشان محبوبیت کافی و لازم را نداشت تا جامعه بتواند از ایشان استفاده کند. شهادت ایشان تولد جدید و به عبارتی احیای انقلاب بود. این بار همان جریان بود که داشت می‌آمد تا رأی بیاورد و به نظر خودشان هم با مقدماتی که فراهم کرده بودند کار تمام بود. لکن اکثریت قاطع مردم نشان دادند که این کار شدنی نیست. اکثریت آنهایی هم که رأی دادند با اعتقاد به قانون اساسی و ولایت فقیه این کار را انجام دادند نه اینکه با اعتقاد به این جریان رأی داده باشند. روح بشر تنوع طلب است. جبهه نو می‌خواستند یعنی تنوع نسبت به دولت کنونی؟ بله! عده‌ای هم گله‌هایی از وضعیت فعلی داشتند و فکر می‌کردند اگر فرد جدیدی بیاید می‌تواند مشکلاتی که در ذهن آنان است را برطرف کند. بنابراین همه مردمی که رأی دادند را مومن، متدین و ولایت مدار می‌دانیم جز گروه اندکی که پس پرده بودند و هنوز هم هستند. هنوز هم فکر می‌کنند که هستند اما متن و توده مردم با اعتقاد به قانون اساسی، انقلاب و محوریت ولایت به صحنه آمدند و با یک تقدیسی در صفوف رأی شرکت کردند. اما من بر این باورم که امروز مردم ما آبدیده و بصیر‌تر از مردم زمان امام (ره)‌اند. یکی از دلایل آن این است که در آن زمان هم خود بنی صدر توانست رأی بیاورد و هم جریان نفاق و مجاهدین خلق به طور شبکه‌ای توانستند گروه‌های زیادی از جوانان را به عنوان نهج البلاغه، مبارزه با امپریالیزم و شعارهای ضد آمریکا جذب خانه‌های تیمی و مسلح کردند که یک فاجعه بزرگی برای کشور بود. چون ترورهایی کوری را سامان داده و شخصیت‌های بزرگی را از انقلاب گرفتند. امروز همان‌ها در این جریان مخالف وابسته به غرب حضور دارند ولی این بار نه توانستند رأی بیاورند و نه آن آسیب‌ها را به انقلاب، ملت و نظام ما وارد کنند. مسئله‌ای را که دشمن در آن روز و امروز تعقیب می‌کند استحاله فرهنگی و تخریب اخلاق و معنویت است که الحق و انصاف باید مردم نسبت به آن دغدغه و حساسیتی بیش از آنچه که دارند نشان دهند. به هر حال آفت‌هایی که در انتخابات داشتیم از آن همین مسائل است و الا بخشی از مردم یه روز شعار تقلب که تهمتی بیش نبود باورشان شد و آمدند دفاع کنند ولی بعد دیدند که اصلاً پس پرده چیز دیگری است. اما آنانی که باقی ماندند همان‌هایی هستند که استحاله شدند. فرهنگ غرب را ترجیح می‌دهند. حکومت نوع غربی را بر حکومت خدا و این آزادی دینی ترجیح می‌دهند و هیچ ماموریتی جز در قانون شکنی ندارند. مسئله حجاب و غیره قانون است ولی این‌ها نمی‌پذیرند. افرادی از این جریان سابقه انقلابی دارند. سئوالی که در ذهن جوان تر‌ها ایجاد می‌شود این است که چطور شد که برخی انقلابیون ما استحاله شدند؟  بالاخره دشمن بیکار ننشسته است. در تمام امور برای عده‌ای غرب را آنچنان بزرگ می‌کند که این‌ها خود را در برابر اقتدار، نظم، صنعت و آزادی‌های حیوانی غرب می‌بازند و آن گونه تفکر شان عوض می‌شود. عده‌ای نیز ابوسفیان وار ایستاده‌اند و وعده قدرت می‌دهند. اشخاصی که روزی کاره‌ای بودند و امکانات حکومتی دست شان بود طبیعی است که همیشه در این سمت نباشد. سمت‌ها موروثی نیست تا بگوییم چون کسی رئیس بوده باید برای همیشه رئیس بماند. عده‌ای نیز فکر می‌کنند که باید این حق را برای همیشه داشته باشند و نباید دیگری میدانی برای بروز خود داشته باشد. این‌ها آن سوابق خود را یک حق مکتسبی تلقی می‌کنند و می‌خواهند به هر قیمت موقعیت، اقتدار و امکانات سیاسی خود را حفظ کنند که متأسفانه می‌شود گفت که این همان دنیا پرستی است که آدم به خاطر اینکه خودش باشد، اگر نبود باید هیچ کس نباشد. می‌گویند یا ما یا هیچ کس. این نوع تفکر همیشه در دنیا و همین طور در صدر اسلام مشکل ساز و حضرت امیر (ع) را خانه نشین کرد. همین‌ها از طلحه‌ها و زبیرها بودند که خود مشکل امیرالمومنین شدند ولی بعد خود امیرالمومنین را در مصدر قدرت نشاندند ولی مارقین و قاسطین و ناکثین شدند که این ناکثین همان پول پرست‌هایی بودند که توقع داشتند همیشه یک حساب خاصی داشته باشند و امتیازاتی از حکومت دست آنان باشد. امیرالمومنین (ع) نیز مرد عدالت بود و نمی‌توانست کوتاه بیاید. تازه همان‌ها هم در جبهه سوابق داشتند و یا کار کرده بودند که امیرالمومنین (ع) بر مسند بیاید ولی امیرالمومنین چنین تعهدی با کسی ندارد. او مردم عدل بود و این‌ها عدالتحضرت علی (ع) را تحمل نکردند. برخی از آقایانی که در این مرحله متأسفانه در کنار دشمنان دیرینه، غربی و مستکبرین عالم قرار گرفتند همین‌هایی بودند که زیاده خواه‌اند. خودشان را طبقه ممتاز می‌دانند و فکر می‌کنند که همیشه باید این موقعیت را برای خود حفظ کنند. ولی نتوانستند اعتماد مردم را جلب کنند و الا کسی مانع آنان نبود.  ما در دوره‌هایی از انقلاب شاهد این مسئله بوده و هستیم که گروه و جناحی که سر کار می‌آید خود را حق مطلق می‌داند. مثلاً بعد از حوادث اخیر که پشت سر گذاشتیم شاهد هستیم جریانی خود را حق مطلق و جریان مقابل خود را باطل مطلق می‌شمارد و فکر می‌کند که جایگزینی برای او وجود ندارد. آیا این شیوه صحیح است. چقدر احتمال دارد این جریان نیز به سرنوشت جریان قبل دچار شود؟ آرزوی ما این است که خدا همه را هدایت کند. با تجربه مکرری که همین آقایون در شرایط مختلف خود را بر مردم عرضه کردند و به دلیل عدم تطبیق با ارزش‌ها تو دهنی خورده و شکست‌های سیاسی پی در پی خوردند. همین‌هایی که فکر می‌کنند مطلق‌اند و جایگزینی ندارند چند بار باید خود را به مردم عرضه کنند و در مقابل رقبا شکست بخورند؟ شکست شان نیز شکست شخص نبود. شکست نوع تفکری بود که آنان نمایندگی‌اش را بر عهده داشتند. جناح مورد نظر شما بنا به گفته شما شکست خورد. منظورم بخشی از جناحی است که هم‌اکنون عرصه سیاست را به دست گرفته است. هر جناحی که می‌خواهد باشد؛ اگر با ارزش‌های دینی، حکومت الهی و در ولایت مداری که از صدر اسلام مطرح شده است خود را تطبیق داد در این مملکت امیرالمومنین همیشه محبوب خواهد بود. همچنین هر گروهی که آمد و پای خود را جای پای خدا قرار داد در حالی که نه علما و نه عملاً شایستگی داشت، نه مردم او را می‌پذیرند و نه دست خدا اجازه می‌دهد که با این همه شهدا و مردم مخلصی که همیشه خوب امتحان پس دادند، این‌ها بتوانند ضربه کاری را بزنند. ولی برای مردم دردسر به وجود می‌آورند. برای خودشان مشکل آفرین می‌شوند. والا می‌شود بنی صدر. می‌شود جریان‌های بعدی که اگر این روحیه را نداشتند جایگاه خود را در این وضعیت عظیم انقلاب حفظ می‌کردند اما خود را بیش از آنچه که هستند گمان کردند و جا نگرفتند. هر کسی که خیلی گنده شود نمی‌تواند از در بیرون رود و باید در را خراب کند. حاج آقای صدیقی! مقام معظم رهبری پس از امام خمینی (ره) راهکارهای مختلف و اولویت گذاری‌هایی را در دستور کار نظام قرار دادند. ایشان بعد از سال 69 هر سال موضوعات و محورهایی را به عنوان دستور کار نظام مشخص و مطرح می‌کنند. ارزیابی شما از تحقق این خواسته‌ها چیست. چقدر نظام سیاسی ما در این سال‌ها به فرمایشات ایشان در این زمینه‌ها توجه کرده است؟ به نظر می‌رسد که بین خود و خدا حضرت آقا با تأییدات الهی همیشه آن خطوط کلی که هم برای دولت و هم برای مردم ترسیم کردند یک خطوط نورانی بوده که سرنوشت ساز بود. حتی عنوانی که برای سال‌ها بیان کردند این‌ها محفل تعالی، پیشرفت و پیروزی یک ملت و نظام بوده و همین جوری نبوده که یک شعاری داده شود. در قبال فرمایشات حضرت آقا مردم مثل همیشه جلوتر از مسئولین حضور دارند. مردم همیشه رکورد دار عرصه‌ها در انقلاب بودند و تا به امروز هم مقابله با فتنه‌ها کار مسئولان نبود. بین خود و خدا اگر 9 دی نبود، اگر 22 بهمن نبود، اگر حضور همه جانبه مردم مومن و انقلابی نبود ما به این زودی‌ها از این فتنه خلاصی نداشتیم. مشکل همچنان، استخوان لای زخم بود و حرکت‌های ایذایی پیش می‌رفت ولی حضور مردم مشکل را حل کرد. در جبهه حضور مردم مشکل را حل کرد، در مرصاد حضور مردم مشکل را حل کرد. مردم از آغاز انقلاب تا به امروز بدون رقابت درونی بی‌شائبه بودند. همه در یک اصل مشترک‌اند که این انقلاب را خود مردم به وجود آوردند. این رهبری را خود مردم یاری کردند و تا آخر هم هستند و همیشه هم در برابر دستورات حضرت آقا مردم خود را خوب نشان دادند ولی مسئولان به هر دلیلی که هست نتوانستند آن توقعی که مردم دارند را برآورده کنند. گرچه عده‌ای مخلصانه و با همه وجود به مردم خدمت می‌کنند؛ قدم‌هایی برداشته‌اند. در زمینه‌های رشد علمی و فن آوری که با تأکیداًت حضرت آقا و در برخی جاها با دخالت مستقیم شخص آقا بود، بالاخره عده‌ای کمر همت بستند و آمدند در جاهایی پیروزی‌ها و حماسه‌هایی آفریده و دنیا را مبهوت کردند. در عرصه‌های فرهنگی الحق و الانصاف عده‌ای کار می‌کنند. همین هیات‌ها در دانشگاه‌ها تا همه جا، همین دعاهای ندبه و. . . اعتکاف‌هایی که با تشویق حضرت آقا راه افتاد، حوزه دانشجویی شهید بهشتی و. . . کارهایی است که در حال انجام است. آدم وقتی به مساجد دانشگاه‌ها می‌رود و نمازهای جماعت آنان را شاهد است احساس غرور می‌کند. احساس می‌کند که پیشرفت‌های خوب فرهنگی در حال انجام است. و چه کارهایی روی زمین مانده؟ . . . اما این‌ها کافی نیستند. یعنی آنچه که مسلم است ما با قله فاصله زیادی داریم. با داشتن چنین رهبری و با داشتن چنین ملتی باید بیشتر از این‌ها تلاش کنیم. دلیل گلایه‌های رهبری را چه می‌دانید؟ مقام معظم رهبری در دوره‌های مختلف گلایه‌هایی به مسئولان داشتند. ارزیابی شما چیست؟ آنچه که مسلم است دولت، قوه قضاییه و مجلس، آنان که اصولگرا و ولایت مدار هستند باید شعارشان را در عمل نشان دهند. هر کسی برای خود توقعاتی داشته باشد و اگر به خود رسیدمدعی باشد این کار را پیش نمی‌برد. دلیل این تاخییرها را در چه می‌بینید؟ ما بعد از پایان دولت و مجلس اصلاح‌طلب هم‌اکنون یک مجلس و یک دولت اصولگرا را تجربه و در حال گذراندن دوره دوم آنها هستیم. دلیل این که شعارهای اصولگرایانه‌ای که داده می‌شد محقق نشد در چیست؟ مسئله اول این است که در بدنه نظام همیشه عواملی وجود دارند که برخی از آنها نفوذی هستند. این‌ها با برنامه آمده و نیز ریشه دار هستند. می‌توانند چوب لای چرخ حرکت‌های جدی نظام بگذارند. یکی این مسئله است و یکی مقداری مسامحه مسئولین است. این‌ها نباید دعواهای شخصی با هم داشته باشند. یک هدف مشخص وجود دارد و مطالبه‌ای نیز رهبر و مردم از این نهاد‌ها و قوای سه گانه دارند که اگر این‌ها دست به دست هم بدهند و با انسجام عمل کنند قادر خواهند بود مشکلات را تا حد زیادی حل کنند. ما این امید و توقع را داریم که قوای سه گانه باهم عمل کنند و الا این بیاید یقیه دیگری را بگیرد و آن یکی هم به طرفی پاس بدهد، این طور رفتار کردن مشکلی را حل نمی‌کند. من بیشتر نگران آن عوامل نفوذی هستم. و الا سران نظام همه با عقیده هستند. زیر پرچم ولایت‌اند و تلاش نیز می‌کنند تا کاری انجام بگیرد ولی در حواشی این‌ها افرادی هستند که گاهی خیلی ظریف خود را وارد کرده و جلب اعتماد می‌کنند که این‌ها می‌توانند مشکل ساز باشند. امیدوارم با تجارب سی ساله، مردم و مسئولین بتوانند این مشکلات را تا حد زیادی پیش ببرند و خدا، امام زمان (عج) و مردم خوب ما را اقناع کنند. شما به نفوذی‌ها اشاره کردید که امکان نفوذشان بین مسئولین وجود دارد. اما برخی اوقات این مسئله بهانه‌ای برای وارد کردن اتهامات مختلف به اشخاص و مسئولان می‌شود که این روزها از سوی برخی رسانه‌های تند رو شاهد آن هستیم. این رسانه‌ها مدعی‌اند که می‌توان برای منافع نظام دست به خدعه زده و تمهت‌هایی را به برخی وارد کنند. سؤال من از شما این است که در اسلام چه جایی خدعه جایز است و آیا حق داریم در نظام اسلامی با دروغ و خدعه به افراد تهمت بزنیم؟ اساساً نظام اسلامی مبرای بی‌عدالتی است؛ اما حکمت مطرح است. اینکه همه حرف‌ها را نباید همه جا گفت می‌شود حکمت ولی خلاف واقع و آلوده کردن جو با دروغ مثل تقلب در انتخابات و امثال این‌ها خلاف است. خداوند در کمین نشسته و هر کسی چوب این نوع حرکت‌ها را خواهد خورد. ولا یحیق المکر و السیئه الا باهله (فریب و مکر به خود آن فریبکار باز می‌گردد) آنان که فریبکاری می‌کنند اگر امروز هم پرده کنار نرود بالاخره پرده کنار خواهد رفت و واقعیات مشخص می‌شود. در اسلام کجا خدعه جایز است؟ ما خدعه نداریم. بله، در جنگ آدم می‌تواند لشکر خود را قوی نشان بدهد. مثلاً سلاح ندارد و طوری وانمود می‌کند که دارد. این نوعی تاکتیک است. شما هم اسمش را خدعه نگذارید. تاکتیک برای پیروزی بر دشمن امری مشروع، منطقی و عقلانی است ولی استراتژی نظام اگر این باشد می‌شود خدعه کردن. نظامات الهی، ائمه (ع)، امام (ره) و حضرت آقا از این مسئله برخوردار نیستند. ولایت فقیه ادامه ولایت انبیا است. اصلاً انبیا آمده‌اند تا خدعه را از بین ببرند.  جناب آقای صدیقی! پیش‌بینی شما از آینده سیاسی کشور چیست؟ فکر می‌کنید شاهد چه رویش‌ها و زایش‌هایی در جریان‌های سیاسی خواهیم بود؟ عطش دنیا و خصوصاً مردم ما، عدالت، صداقت و خدامحوری روز افزون است. به قدری نسل جوان ما عطش معنویت دارند. حتی افرادی که عملاً موفق نیستند از بی‌توفیقی خود در رنج‌اند و دلشان می‌خواهد که خوب شوند و خدا از دست شان راضی باشد. این نشان می‌دهد که وعده‌های بحق حضرت امام در حال تحقق است. ایشان این قرن را قرن غلبه مستضعفان بر مستکبران معرفی کرده بود. مشکلاتی که برای دنیای غرب و پیروزی‌هایی که برای حزب الله و مردم غزه در برابر آمریکا و اسرائیل پیش آمد همه نشان از تحقق این وعده دارد. اسرائیل که عددی نیست ولی قدرت آمریکا و اروپا متمرکزا پشت سر اسرائیل بوده و به حمدالله از نظر نظامی هم تو دهنی‌های جدی خوردند. اینکه یک فتنه عظیم حافظ جنگ نرم طولانی در ایران شکست بخورد با توجه به اینکه انقلاب‌های رنگی هر جا رفت پیروز بود ولی در این جا شکست خورده و. . . همه نشان از خبرهای خوش داخل هستند. شما به شکست یک جریان اشاره کردید. آیا این جریان شکست خورده می‌تواند به شعارهای عدالت خواهی و عدالت طلبی که امروز طرفداران جدی دارد روی آورده و به جایگاه قبلی باز گردد؟ اگر رهبر این رهبر است و مردم همین مردم بصیر اند، ان شاء الله این تجارب را برای پیشگیری از حوادث بعد بکار می‌گیرند و زمینه‌ای را نمی‌دهند که دوباره اشخاصی با شعارهای فریبنده و با توجه سوابقی که داشتند و الان عوض شدند بتوانند تغییر فرهنگی و سیاسی را برای جامعه پیش آورند. اگر خدایی ناکرده ناشکری‌ها در پیش باشد و مردم بصیرت را جدی نگیرند باید بگوییم که خدا با هیچ قومی قوم و خویش نیست و هر کس با عمل خود نتیجه می‌گیرد. ولی من اعتقاد جدی دارم که وعده‌های خداوند همیشه محقق بوده و الان نیز محقق خواهد شد. هم امام مرد خدا بود و هم حضرت آقا وصل است و تا به امروز آدم احساس می‌کند که در حرف‌ها و موضع گیری‌هایی که می‌کند از ناحیه‌ای هدایت و حمایت می‌شوند. الحمدلله یک انسان وارسته بی‌تعلقی است و هر زمان که خطر نیز پیش بیاید هیچ فردی را سپر خود قرار نمی‌دهد. بین خود و خدا حاضر است حتی جان خود را بدهد تا میراث امام و شهدا را سالم به دست آقامان امام زمان (عج) برساند. آقای صدیقی شکا به عنوان یکی از روحانیون که بر مسائل اخلاقی تأکید ویژه‌ای دارید شناخته می‌شوید، به نظر شما اصلی‌ترین منکری که در عرصه سیاسی امروز کشور در حال رخ دادن چیست؟ بی توجهی به رهنمودهای رهبری که خوب امتحان داده است. یعنی الان در عرصه سیاست این منکر در حال وقوع است؟ بله. هر کسی که رهنمودهای رهبر را جدی نگیرد باید بداند که دیر یا زود ریزش می‌کند. این بی‌توجهی خطر جدی برای ما دارد. وحدت و اقتدار ما آسیب جدی وارد می‌کند. در اسلام امت است و امامت. اگر امت پشت سر این امامت جدی بودند همه به مقصد واحد می‌رسد و اگر کسی از این مسیر جدا شد یعنی مرکزیت را مورد توجه قرار نداد جا می‌ماند. و اصلی‌ترین ویژگی که مدیران دولت اسلامی باید داشته باشند ولی فعلاً فاقد آن‌اند چیست؟ من اینکه فعلاً فاقد آن‌اند را نمی‌دانم. همان طور که گفتیم بنای مان بر تهمت زدن و حدس و گمان‌ها نیست. عده‌ای در نظام خوب کار می‌کنند. بالاخره برای این پیشرفت‌هایی که الان دنیا شاهد آن است کار شده است. اگر شما بخواهید انتقادی به دولت داشته باشید به چه مسئله‌ای اشاره می‌کنید؟ در مسائل فرهنگی ما توقع داریم دولت بیش از این‌ها جدی باشد. در اعتنای به رهنمودهای حضرت آقا دولت باید بیشتر از سابق توجه کند. چون عده‌ای در میان همین آقایان هم حضور دارند که احیانا نسبت به رهنمود‌های حضرت آقا بی‌توجهی و غفلت می‌کنند که نباید بگذارند چنین زمینه‌ای پیش آید. هم در مسائل فرهنگی و هم در تعبد و اینکه دولت ولایت مدار، مقلد و دین مدار است. یکی از دغدغه‌هایی که بعد از انقلاب و در دوران سازندگی وجود داشت عدم توجه کافی دولت به دین و ترویج اباحه گری بود. . . در دولت اصلاحات نیز وجود داشت. برخی معتقد‌اند که این اباحی گری امروز نیز در حال ظهور و بروز است. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ بالاخره شاهد هستید که همه دلسوزان جامعه از تریبون‌های نماز جمعه، جامعه مدرسین و. . . فریادشان بلند شده و از مسئولین توقع دارند در اجرای دستورات خدا و قوانین مصوب کشور جدی‌تر از سابق به میدان آمده و مسامحه نکنند. به عبارتی شما نیز با این نظر موافق هستید که هم‌اکنون شاهد ظهور و بروز اباحه گری هستیم؟ بالاخره ما توقع داریم که اگر این‌ها دارند عمل می‌کنند نشان دهند که عمل می‌کنند. به عقیده شما آیا مسئله رئیس‌جمهور مسئله دین است یا مسئله اجتماع به این معنا که آیا رئیس‌جمهور باید دغدغه‌های دینی مردم را حل کند یا دغدغه‌های اجتماعی مردم را؟ این‌ها را زمان روشن می‌کند. آنچه که مسلم است دولت تلاش گری شب و روز دارد می‌دود. اما آیا دغدغه‌های دینی دارد یا دغدغه‌های اجتماعی، ما امید داریم که نشان دهند که علاوه بر آنکه بر اجتماع حساسیت دارند به دین بیشتر حساسیت نشان می‌دهند. به نظر شما دولت در این زمینه تخصص کافی را دارد؟ تخصص‌اش باید در این باشد که مجری دستورات دین و دستورات رهبری باشد. اگر ولایت داشته باشند باید زیر پرچم ولایت تعهد خود رانشان دهند. دولت باید چگونه این رابطه را برقرار کند؟ خود مردم خوب می‌فهمند. همه می‌توانند در گذشت زمان تشخیص دهند که کجاها کمرنگ و کجاها پررنگ است. با توجه به انتقادات جدی برخی علما به دولت در زمینه‌های مختلف می‌خواستم به این امر اشاره داشته باشید که چقدر عدم ارتباط دولت و علما در شکل‌گیری این انتقادات نقش داشت؟ به حمدلله ارتباط وجود دارد و ما تضعیف دولت، مجلس و قوه قضاییه را هم خلاف شرع می‌دانیم و هم خلاف سیاست. تضعیف و انتقاد چگونه از هم تفکیک می‌شود؟ تضعیف این است که آدم به مسایلی اطمینان ندارد و راه‌هایی که می‌تواند بدون علنی و رسانه‌ای کردم برود، نرفته بیاید تیتر روزنامه‌ها بکند و یا مطلب و تحلیلی را به جریانی نسبت دهد که خدایی ناخواسته این طور نباشد. یک اصل برای ما وجود دارد که تضعیف نظام حرام است. نظام هم تشکلی است از قوای سه گانه. اگر گروه، جریان و رسانه‌ای هر کدام از این‌ها را بخواهد تضعیف کند به این معنا که بخواهد اعتماد مردم را نسبت به آنها سست کند. ما رهبر داریم و اگر دید جریانی دارد عوضی می‌رود، اگر بروز داد و یا اجازه داد دیگران این انتقادها را ولو اینکه سست بکند، بیان کنند. تا آنجا نرسیده ما مطلب روشنی را در دست نداریم که به آن استناد کنیم. حاج آقا! این وضعیت در دولت اصلاحات به روشنی ملاحظه شد. یعنی انتقادات بسیاری به دولت وارد می‌شد که در بسیاری از مواقع باعث اصلاح رویکرد دولت شد ولی در این دولت به دلیل شعارهایی که داده شد که منطبق با شعارهای امام و انقلاب بود به نظر می‌رسد برخی ضعف‌ها از دیده‌های نقادان دیروز پنهان ماند. ارزیابی شما از این مسئله چیست؟ من در جایگاهی نیستم که به سؤالات شما پاسخ دهم. اجمالا به صورت کلی قضیه را عرض کردم. تضعیف حرام است. انتقاد سازنده لازم است. حال اینکه انتقاد بوده یا نبوده ما معتقد هستیم که بدون انتقاد نبود. روزنامه‌ها، مجلس و شخصیت‌های ما همیشه حمایت نکردند بلکه انتقاد هم داشتند. مثلاً در مورد حجاب می‌فرمایید که دولت باید چه اقداماتی را انجام می‌داد ولی انجام نداد؟ فعلاً در مقام اصلاح این مشکل تاکنون چیزی سراغ ندارم و منتظرم که ایشان حرکتی انجام دهند. پس شما در این زمینه نیز به دولت انتقاد دارید؟ ما توقع داریم. دولت را اسلامی می‌دانیم. دولت مردان را دولت مردان اسلامی می‌دانیم. قانون حجاب قانون قرآن است. مگر این قانون را وضع کردیم یا مجلس وضع کرد؟ شما چه راهکاری برای این امر دارید؟ آقایون گفته‌اند. در دانشگاه‌ها، مدرسه‌ها و کارکنان دولت و مراجعین مراکز دولتی بدون هیچ اهانت و یا برخوردی می‌توانند به راحتی فرهنگ‌سازی کنند. کار مردم به دست دولتی‌ها است؛ اگر در مراجعه‌هایی که به محیط‌های وابسته به دولت یا ادارات قانون اجرا شود حجاب رعایت می‌شود. اصلی‌ترین دغدغه و نگرانی که باید هم‌اکنون در کشور وجود داشته باشد ولی وجود ندارد چیست؟ اصلی‌ترین دغدغه بی‌توجهی به مبانی و ارزش‌های دینی است. یعنی الان این بی‌توجهی مشاهده می‌شود؟ ما با امکانات سیاسی و مبانی علمی انقلاب نکردیم. ما با عنایت خدا انقلاب کردیم. امام فرمود خرمشهر را خدا آزاد کرد. امام فرمود این کشور کشور الله است. ما مددهای غیبی را به عیان دیدم که نه از عهده ملت بر می‌آمد و نه از عهده امام. خدا که مددهای غیبی می‌رساند با کسی قوم و خویش نیست. اگر دین و مبانی دین خدا در این کشور کمرنگ شود نظام و کشور آُسیب می‌بیند. یعنی با توجه به تسلط نیروهای اصولگرا و مکتبی باز هم نسبت به مبانی و ارزش‌های دینی بی‌توجهی می‌شود؟ من بنا ندارم که شما سؤالی بکنید مطابق میل شما پاسخ بگویم. به صورت کلی مطالب را عرض کردم. همه باید نسبت به فرهنگ جامعه و اجرای دستورات دینی دغدغه داشته باشند. مسئله دیگر اتحاد است که اگر به این دو خدشه‌ای وارد شود مملکت آسیب می‌بیند. یعنی هم وحدت و اتحاد لازم است و هم فرهنگ عمومی باید مطابق رضای خدا باشد.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن