تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارش‌های سیل‌آسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835295881
ابومسلم بالای دار
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > فوتبال ملی - دعواهای مدیریتی میان شفق، بنی اسد و قاسمی ادامه دارد. «ابومسلم را بالایدار بردهاند تا شاید به لطف وامهایی که میگیرند به نان و نوایی برسند.» تماشاگران خشمگین که فکر میکردند قرار است در جلسه عصر یکشنبه، سرانجام تیم ریشه‌دار مشهدی به آرامش برسد. مصطفی بنی‌اسد ناگهان غیب شد. او بود که میخواست با کنار زدن مدیری که تنها ادعا می‌کند تیمش را به مالکین قدیمی برگرداند. او میخواست باری دیگر شفق، علوی و عباسی را به باشگاه مشهدی برگرداند و بتواند اینگونه از شر چک‌های پاس نشده‌اش خلاص شود. او خودش بود که این پیشنهاد را داده و میخواست در جلسه‌ای که باید در دفتر کار محمدرضا عباسی برگزار می‌شد، سهامش را واگذار می‌کرد. به یکباره اما از ظهر یکشنبه ناپدید شد تا جمعیتی که به مشهد رفته بودند و طرفداران شوکه از اتفاقی باشند که رخ داده. کنترل جو از دست برگزار کنندگان جلسه خارج شده بود و تماشاگران خشمگین هم که از این همه اخبار دروغ کلافه بودند به جان هم افتادند. درگیری بالا گرفت. دوربین گزارشگر تلویزیون شکست و فریاد ناسزا بود که به حاضرین در نشست داده می‌شد درحالی که اثری از مالک اسمی تیمی مردمی نبود. ابومسلم، این تیم ریشه‌دار مشهدی یکی از تیم‌های تربیت‌بدنی بود که در اواسط دهه 70 سهامش واگذار شد. درحالی که در لیگ آزادگان این تیم سعی می‌کرد نتایجی درخشان کسب کند اما مشکلات مالی نمی‌گذاشت تیم جوان اکبر میثاقیان سری میان سرها داشته باشد. دریکی از همین روزهای سخت بیپولی وقتی ابومسلم باید در مشهد با پرسپولیس بازی می‌کرد، در گوشه‌ای از هتل هما، میثاقیان برای محمود خوردبین، سرپرست پرسپولیس از بیپولی می‌نالید. همان زمان و درست در همان مکان مردی به نام ناصر شفق ایستاده بود؛ او که دبیر جشنواره فیلم پلیس در مشهد بود. 7 میلیون پولی بود که میثاقیان برایش اشک می‌ریخت و شفق که حرفها را می‌شنید در نقش ناجی، یکباره وارد شد. او تیم را در همان سفر قولنامه‌ای از شکوهی مدیر وقت تربیت بدنی استان خرید اما ابومسلم به دسته پایین‌تر سقوط کرد. شفق می‌گفت رقمی تا 120 میلیون را آن سال هزینه کرده بود. برگه واگذاری سهامش اما با سقوط تیم دیگر اعتباری از سوی سازمان ورزش نداشت. تیم پس از آن دوباره به لیگ برگشت این بار تیم را ابتدا نیروی انتظامی قالیباف اداره کرد و با رفتنش یکسال به ایران‌خودرو واگذار شد. اما خیلی زود پیکان جا زد و ابومسلم بی‌صاحب ماند. در این هنگام شفق از راه رسید و به واسطه دوستی قدیمی با فرماندهان جدید نیروی انتظامی، سهام ابومسلم را در مناقصه‌ای بی‌مانند خرید. تیمی لیگ برتری که امتیازش فقط یک میلیون تومان برای او هزینه داشت. اواسط دهه 70 بود که سردار لطفیان فرمانده نیروی انتظامی تصمیم گرفت تا ناصر شفق مدیرعامل پاس باشد. او که تهیه کننده سینما بود با ورود به پاس رکوردی بی‌نظیر ثبت کرد 7 بازی و هیچ امتیاز تا حکم اخراج! شفق پس از این به سینما برگشت. او شرکتی به اسم «آلیا فیلم» را ثبت کرد و به گفته خودش وامی کلان از بانک ملی ایران در دبی گرفت تا با کمک اسپانسری اماراتی 100 سالن سینمای کوچک را در سراسر کشور بسازد. اتفاقی که هیچ گاه اتفاق نیفتاد. بازگشت شفق به ورزش اما با ورود سردار احمدی‌مقدم که پیش از این معاون سردار لطفیان در نیروی انتظامی بود اتفاق افتاد. او تیم ابومسلم را از نیروی انتظامی در مناقصه با قیمت یک میلیون تومان در شرایطی خرید که همان سال قندی یزد را تا 5/2 میلیارد تومان ارزشگذاری کرده بودند. شفق بعد از دوسال وقتی توان مالی‌اش و کمک‌های مالی استانداری به نقطه صفر رسیده بود و بدهی‌های زیادی به شرکت‌های دولتی استان داشت، تیم را به قیمت 2 میلیارد فروخت و رفت به تبریز تا در تراکتورسازی باشد. او البته کمی قبل از این عضو هیأت رئیسه فدراسیون و مأمور عقد قرارداد با کلمنته شد، جایی که هنوز 80 میلیون از بودجه فدراسیون را که بابت پیش قرارداد گرفته بود به فدراسیون پس نداده است. مصطفی بنی‌اسد، را در مشهد از زمان فرماندهی‌اش بر لشکر نصر می‌شناسند. سردار بازنشسته اینقدر در استان محترم بود که وقتی وارد ورزش شد هر کس هر کاری میتوانست برایش انجام دهد. او ابومسلم را با رقم 2میلیارد و 80 میلیون تومان از شفق خریده بود و رقمی نزدیک به یک میلیارد آن را پرداخت و باقی‌اش را به حساب همه بدهی‌هایی گذاشت که شفق برای اعتبارات دولتی از شرکت‌های استان گرفته بود. بنی‌اسد نزدیک به دو سال از همه اعتبارش خرج کرد اما در سال سوم رقم بدهی‌هایش این قدر بالا بود تا دیگر امکان جذب کمک برایش باقی نباشد و به ناچار روشی جدید را در تیمداری برگزیند. او سیستمی عجیب در پیش گرفته بود.می‌گشت و افراد سرمایه‌دار را جذب می‌کرد. به آنها وعده سهام تیم می‌داد. در مشهد این شایعه رواج داشت کمک به ابومسلم یعنی استفاده از رانت‌های دولتی، هر که کاری گیر کرده در استانداری داشت خیلی راحت جذب ابومسلم می‌شد. شکوهی یکی از این افراد بود که خیلی زود از تیم دور شد و بعد از زمان به تیم آمد، این مرد که توانست مؤسسه اعتباری شهر را با قراردادی 800 میلیون تومانی اسپانسر تیم کند، گفته می‌شد برای تکمیل پروژه ساخت شهرکی تفریحی نیاز به وام دارد. وامی که البته باید از سوی استانداری تأیید می‌شد. پس از مدتی زمان خودمختار باید می‌رفت و شخصی دیگر جایش می‌آمد و این بار این حسین قاسمی بود که راهی مشهد شد. او که استاد ساخت شهرک‌های «آلاینده» بود. در الیگودرز این شهرک را با کمک اعتبارات وام‌های زود بازده ساخته بود و در مشهد اگر این اتفاق می‌افتاد برایش عالی می‌شد. ابومسلم میتوانست رانتی مناسب باشد. پس مدیر جدید تیم از راه رسید. او فقط شعار می‌داد. از تیگانا به ناصر پورمهدی رسید و حتی بنی‌اسد هم کلافه شد. کار به جایی رسیدکه بخواهد تیم را به شفق برگرداند اما ناگهان غیب شد. «واقعا فقط تأسف می‌خورم.» این جمله را جواد آرین‌منش می‌گوید، نماینده مردم مشهد. او معتقد است یک عده‌ای دنبال منافع‌شان هستند و ابومسلم قربانی شده. او اما اعتقاد دارد برای مصاحبه باید کمی زمان بیشتری را به تحقیق درباره آنچه رخ داده بپردازد اما حسین‌پور معاون استاندار که یکی از اعضای کمیته 5 نفره ابومسلم است می‌گوید: «ما ابهام‌های زیادی داریم. این تیم در شرایط ویژه‌ای خصوصی شده و تربیت‌بدنی مشغول بررسی اتفاقات تیم است. ما به این تیم رانت نمی‌دهیم. شنیده‌ایم که عده‌ای به این بهانه و با سودای وام‌های زودبازده یا اعتباراتی از این شکل به اطراف تیم می‌آیند اما شک نکنید هیچ وامی از ابومسلم به کسی نمی‌رسد. ما هر طور هست می‌خواهیم این تیم حفظ شود و کمک کنیم اما پول به جیب کسی نمی‌ریزیم. ما ناراحتیم از ناراحتی طرفداران تیم. ما نگرانیم اما اطمینان می‌دهم با تکمیل تحقیقات‌مان خیلی زود به این شرایط پایان می‌دهیم.» او این جمله را درحالی نمی‌گوید که دو سال قبل علی رغبتی یکی از مدیران ارشد سازمان ورزش در مصاحبه‌ای با روزنامه اعتماد ملی گفته بود: «متأسفانه تیم‌هایی در شهرستان‌ها خصوصی می‌شوند و این خصوصی‌سازی فرصتی می‌شود برای رانت‌خواهی افراد از استان ها.» او تیمی را مثال می‌زد که آن زمان در لیگ برتر بود و مالکش میلیاردها وام برای کارخانه‌های شکر گرفته بود و به زندان افتاد. وام‌ها برنگشت و تیم به دسته پایین سقوط کرد! ابومسلم هم شباهت بسیاری به آن تیم دارد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 255]
-
گوناگون
پربازدیدترینها