واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: آخرين تلاش هاي غرب
علي قاسمي
پس از پيروزي انقلاب اسلامي سران استكبار كه از الگو شدن اين انقلاب در سراسر منطقه واهمه داشتند، تصميم گرفتند با همه ابزارهاي موجود به مقابله با تاثيرات آن بپردازند، زيرا يكي از شعارهاي اصلي انقلاب مسئله صدور انقلاب اسلامي و حمايت از مستضعفين جهان بوده و هست؛ از اين رو از سال 1375، مهار ايران به عنوان يك پايه از استراتژي جديد براندازي (مهار، نفوذ، استحاله) در دستور كار دولت ايالات متحده آمريكا قرار گرفت.
پروژه اي كه با تشديد تحريم اقتصادي، جلوگيري از تجارب اتحاديه اروپا با ايران، خرابكاري، حمايت از گروه هاي مخالف، اقدامات تروريستي و جنگ سخت، اختلاف افكني ملي و منطقه اي و بهره برداري از فرصت هاي سياسي براي «براندازي» را آغاز نمود و در ادامه با راهبرد «استحاله قدرت نظام جمهوري اسلامي ايران» كه توسط «آنتوني ليك» مشاور سابق امنيتي كلينتون فاش گرديد استمرار يافت.
اگر چه سابقه فراماسوني سران دولت ايالات متحده ماهيت دين ستيزي و رويارويي نبرد آخرالزمان را بيش از هر مقوله اي ديگر در نبرد با جمهوري اسلامي براي حاكمان غرب و سران مطيع جريان فراماسون تداعي مي نمايد؛ ليكن سران ماجراجو و مليتاريست آمريكا كه همواره با جنگ، باروت و خون، خو كرده اند، دامنه نبرد خود را بر سه رويكرد (مهار، نفوذ، استحاله) از زمان شكل گيري اين انقلاب آغاز نمودند و هم اكنون نيز تشديد اقدامات خود را از هر طريق ممكن دنبال مي نمايند.
برهمين اساس در مقطع كنوني ارزيابي رفتارهاي گذشته، حال و استراتژي خواني رفتار آمريكا در آينده نشان مي دهد دولت ايالات متحده آمريكا و هم پيمانانش، هم اكنون در رويارويي با اراده ملت ايران با واقعيتي روبه رو شده كه نه تنها ماهيت نظام سرمايه داري غرب را به چالش كشانده است، بلكه نويد شكل گيري تمدن عظيم اسلامي كه در پيش بيني هاي قدمت دار آنان نيز آمده است بر ملا مي سازد.
از اين رو هرگونه قدرت يابي منطقه اي و به دنبال آن استمرار صدور انقلاب اسلامي به مثابه مخاطره امنيتي آمريكا تلقي مي شود، لذا آمريكا از قابليت ايران براي تبديل شدن به قدرت منطقه اي هراس دارد. قابليتي كه غرب به ويژه ايالات متحده آمريكا با توسل به ابزارهاي مختلف مي كوشد از بالفعل شدن آن جلوگيري كند. چرا كه تلاش غرب با محوريت ايالات متحده آمريكا در اين جهت، ريشه در يك منطق پر اهميت در سياست بين الملل دارد و آن منطق جلوگيري از ظهور قدرت منطقه اي ايران مي باشد. واقعيتي كه بر اساس تدابير و پيش بيني هاي سياسي، اجتماعي و حتي مذهبيون افراطي يهود (صهيونيست مسيحيت) زنگ خطري براي نظام غرب و آغازي براي شكست نهايي شر و پيروزي خير در آخرالزمان مي باشد.
از اين رو استفاده از ابزارهاي مختلف در طول سي و چند سال از تاريخ انقلاب، ايران ستيزي غرب و دولت فراماسوني ايالات متحده آمريكا را بيش از پيش رسوا نموده و در اين مقطع حساس با تشديد فشار رواني و رسانه اي بر عليه ايران همراه گرديده است. چرا كه شكل گيري اعتراضات مردمي در اروپا و جنبش وال استريت در آمريكا از سويي و بيداري اسلامي در كشورهاي خاورميانه همه و همه از مصاديقي است كه صبر و توان تحمل غرب در برابر ايراني كه در سي سال پيش نقشه براندازي آن را از طريق يك كودتاي ساده دنبال مي نمود به اتمام رسانده و همه جانبه شدن تهديدات و فشارهاي فزاينده بر عليه ايران را به وجود آورده است.
ماجرايي كه با عناويني نظير نقض حقوق بشر، حمايت ايران از تروريسم، اخلال ايران در روند صلح خاورميانه و تهديد آميز خواندن فعاليت صلح آميز هسته اي... جلوگيري از شكل گيري قدرت منطقه اي ايران را دنبال مي نمايد.
در واقع تشديد فشارهاي اقتصادي در شرايطي كه بحران مالي واقتصادي سراسر اروپا را در آغوش كشيده و صداي توقف چرخ هاي كارخانه ها و صنايع غرب به گوش جهانيان مي رسد همه از آخرين تلاش هاي غرب بر اساس راهبرد امنيت ملي آمريكاست كه جمهوري اسلامي را به عنوان چالش پيش روي خود مطرح ساخته و رويارويي با آن را در دستور كار خود قرار داده است.
اين نظريه از آن جهت براي غرب حائز اهميت است كه بيداري اسلامي و بازيابي هويت ملت هاي مسلمان كشورهاي خاورميانه، احياي اسلام خواهي را در سطح منطقه و جوامع اسلامي ايجاد نموده و كسب بيشترين آراء احزاب اسلام گرا نشان از اين فرآيند بيداري در منطقه خاورميانه مي باشد.
در واقع جوامع اسلامي پس ازآن كه در طول دهه هاي گذشته در حالي انفعالي قرار داشتند و بر اثر شكست هاي پي در پي مرحله به مرحله در حال عقب نشيني بودند و در فرايند جهاني شدن مي بايست از مباني و مظاهر هويتي خود دست بر مي داشتند به يكباره با پيروزي انقلاب اسلامي و استمرار اين جريان به مباني هويتي خود بازگشته و چاره برون رفت از اين ننگ تحميلي از سوي ديكتاتورهاي دست نشانده را جز احياي هويت اسلامي خود نيافته و همين خيزش بيدارساز در منطقه، برنامه زمان بندي شده غرب بويژه لابي هاي صهيونيستي را براي اجرايي نمودن طرح خاورميانه بزرگ و استراتژي مهار ايران ناكام ساخت.
لذا باراك اوباما كه با شعار تغيير وارد عرصه ي انتخاباتي رياست جمهوري آمريكا شد و گفت وگوي ديپلماتيك و بدون پيش شرط با ايران را مطرح مي نمود هم اكنون در دوره عملكرد خود نه تنها ادعاهاي قبلي مقامات كاخ سفيد مبني بر اينكه نظام بين الملل ايران هسته اي را تحمل نخواهد كرد را تكرار مي نمايد، بلكه بر عقيده ي باطل اسلاف ناخلف خويش پاي مي فشارد و بدون درس گرفتن از تاريخ، خواهان اجراي استراتژي تهديد و تشديد فشار بر عليه ايران است. موضوعي كه مقام معظم رهبري با روشن بيني الهي خويش در اوايل سركارآمدن دولت اوباما در ايالات متحده آمريكا به آن اشاره و با تعبير دست چدني و دستكش مخملي سياست كاري دولت آمريكا را افشا نمودند و هم اكنون رفتار دوگانه آمريكا در نظام بين الملل بر همگان آشكار گرديده است.
از اين رو در مقطع كنوني تشديد فشارها ، شكست و ناكامي پي در پي ايالات متحده آمريكا در رويارويي با ملت ايران است كه آمريكا را بر اين داشته در پيشبرد استراتژهاي شكست خورده خود عليه انقلاب اسلامي به تحريم و هياهو پردازي رسانه اي بر عليه ايران بپردازد. به نوشته روزنامه وال استريت ژورنال: «تهديد خيزي ايران براي آمريكا به نوعي برچسب ديپلماتيك بدل شده است... كه با آن ائتلافي با هدف كمك به التيام نه فقط عراق بلكه لبنان و مناقشه فلسطين در كنار هم قرار گيرد».
به عنوان مثال در روزهاي اخير و در تب وتاب نوسانات قيمت هاي ارز و سكه در ايران كه از سوي مافيا هاي اقتصادي و دست اندركاران مخالف نظام( سران غرب و اپوزيسيون) براي نا امن جلوه دادن وضعيت اقتصادي كشور صحنه گرداني مي شد، يكي از مقامات ارشد رژيم صهيونيستي در نطقي كه با جنجال سازي رسانه اي همراه گرديده بود اين ادعا را بيان نمود كه« استمرار وضعيت اقتصادي ايران در نوسانات ارز تا هفته هاي آينده ايران را به زمين خواهد زد» و متاسفانه اين هجمه رواني كه اولين سرباز جنگ نرم دشمن در طول سالهاي اخير نمي باشد و همواره اين پيام هاي رواني وجود داشته است، با هم نوايي برخي از كج انديشان ساده لوح بر بازتاب رسانه اي اين ادعاي دروغين افزود و با ناديده انگاشتن ورشكستگي اقتصادي در اروپا، نوسانات نرخ ارز در روزهاي تعطيل از سوي دلالان اقتصادي، بعنوان هجمه رسانه اي بر عليه ايران به كار گرفته شده و اين نوسانات در بازار ارز و سكه نتيجه تحريم و بازخورد تشديد فشار بر عليه ايران تفسير گرديد؛ وليكن اعترافات زود هنگام سران غرب و پادوهاي رسانه اي آن ها «پروژه سياه نمايي» در بازه زماني انتخابات را بيش از پيش رسوا نمودند.
اين فرآيند رواني در حالي است كه دور نگه داشتن اذهان عمومي از نابساماني اقتصادي در اروپا و آمريكا كه با تعطيلي شركت ها و صنايع بزرگ آنها همراه گرديده است در دستور كار بوده و با دگرگون جلوه دادن حقايق، تلاش نهايي غرب در برابر شكل گيري قدرت منطقه اي ايران را حكايت مي نمايد. در همين راستا رهبر معظم انقلاب مي فرمايند: «مراكز استكباري جهاني در مقابله ي با حركت اسلامي كه نماد واقعي اش جمهوري اسلامي است، دارند آخرين تلاشهاي خودشان را مي كنند. در بسياري از عرصه ها تلاشهايشان و تدابيرشان به بن بست خورده و كار از دستشان در رفته است. اين كمربندي كه اينها بر دور مسائل جهاني كشيده بودند و حيطه بندي اي كه كرده بودند، در حساس ترين نقاط روي زمين يعني خاورميانه، اين كمربند پاره شده - يا سست شده، حداقلش اين است؛ ولي به نظر من پاره شده و از دستشان در رفته است.
(بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي بسيجي هيئت علمي دانشگاه ها 2/4/1389)
چهارشنبه|ا|19|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 144]