تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دعايى كه با بسم اللّه  الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816475609




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهراوه شریفی‌نیا درباره نقش شيوا در سريال قلب یخی می گوید


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: مهراوه شریفی‌نیا درباره نقش شيوا در سريال قلب یخی چنين مي‌گويدك بسيار احساسي است، مثل خودم. با شيوا زندگي كردم، لذتي كه از نقش شيوا بردم برايم در دوره بازيگري بي‌سابقه بوده و شايد فقط در روز حسرت چنين حسي را داشتم.» اينها جملاتي بود كه مهرآوه شريفي‌نيا صحبت‌اش را در پشت‌صحنه «قلب يخي» با آن آغاز كرد. با هيجان از درگيري ذهني‌اش با نقش شيوا براي‌مان مي‌گفت و از اينكه در فصل اول بازي‌اش به پايان مي‌رسد و بايد با شيوا، براي مدتي خداحافظي كند، ناراحت بود. مهرآوه براي هر چه بهتر درآوردن اين نقش زحمت بسياري كشيده، آنقدر كه حتي از تفريحات خود گذشته اما الان خوشحال است كه شيوا جاي خود را در دل بينندگاني كه عادت به ديدن سريال‌هاي شبكه‌خانگي ندارند، باز كرده و توانسته آنها را درگير قصه خود كند. حالا او آنقدر به شيوا نزديك شده كه شايد براي ما هم به دليل اين شباهت سخت باشد بدانيم مهرآوه شيواست يا شيوا، مهرآوه. * سريال فرار از زندان رو ديدي؟ نه. * اين رو قبول داري كه ساختار سريال شبيه ساختار سريال‌هاي آمريكائيه ديگه؟ بله و به نظرم اين بزرگ‌ترين حسن اين سرياله. * با تمام اين اوصاف چيزي كه در قلب يخي جلب توجه مي‌كنه مشخص نبودن ژانر قصه است. البته من به عنوان يك مخاطب قلب يخي رو دوست دارم و دنبال مي‌كنم ولي معلوم نيست اين قصه جنائيه، اجتماعيه، عاطفيه... خب اين چه اشكالي داره؟ * اين يك مقدار آشفتگي ايجاد مي‌كنه. به نظر من نبود يك ژانر مشخص آشفتگي ايجاد نمي‌كنه. اصلا مهم نيست كه ژانر قصه چيه. مهم اينكه كه تو بتوني يكسري قصه كه هم از لحاظ موضوع و هم از لحاظ پرداخت با هم متفاوت هستند رو به هم مرتبط كني طوري كه بيننده هم كاراكترها رو خوب و كامل بشناسه، هم درگير خط اصلي قصه بشه و هم بتونه ربط بين داستان‌هاي موازي رو كشف كنه. نكته اين سريال اينه كه مخاطب رو بسيار باهوش فرض كرده و از بيننده مي‌خواد تا با درايت قصه‌ها رو دنبال كنه و خودش به يكسري نتايج برسه. در قسمت 7 و 8 ارتباط اين قصه‌ها با هم معلوم مي‌شه. من تلفيق ژانر جنايي با ملودرام يا اجتماعي رو دوست دارم و به نظرم تشتت ايجاد نمي‌كنه. اگر ساختار درست باشه خيلي هم جذابه. سليقه شخصي من هم اينه كه ترجيح مي‌دم احمق فرض نشم و يك قصه كشدار بي‌هيجان كه كاملا قابل حدس زدنه رو نبينم. من واقعا چارچوب كلي قلب يخي رو از نظر نوشته دوست دارم و فكر مي‌كنم با نوع ساخت آقاي لطيفي، در هم تنيده شدن قصه‌ها خوب در اومده باشه. ولي خب هر كسي هم از من بپرسه كارتون در چه سبكيه من نمي‌دونم چي بگم چون تا يك قسمتي جنائيه و بعد اجتماعي مي‌شه و به مسايل مربوط به گروه‌هاي زيرزميني و فراماسونري مي‌پردازه. در واقع بحث اصلي قصه همينه. بحث گروه‌هاي زيرزميني و تاثيرشون بر جامعه و ناخودآگاه مردم، بحث فريب دخترها به وسيله مد و شهرت و اين جور چيزهاست. حالا در كنارش چاشني عشق هم هست. جنايت هم رخ مي‌ده. به هر حال از نظر من مشخص نبودن ژانر، نقطه ضعف نيست. اگر قصه‌اي درست پرداخت شده باشه و بيننده رو دنبال خودش بكشونه و با خودش درگير كنه حتما از چارچوب محكمي برخورداره. البته اينها همه نظر شخصيه منه. در مورد قصه آقاي عنقا بايد پاسخ بدن كه قطعا توضيحات جامع و كاملي دارند. *اصلا شيوا چه جذابيتي داشت و كلا قلب يخي؟ شيوا يكي از بهترين نقش‌هائيه كه من تا امروز بازي كردم. يك دختر وكيل تازه كار كه بسيار بي‌تجربه و خام است. اين موضوع خودش به تنهايي براي من خيلي جذاب بود. يك وكيل به خاطر شغلش ديالوگ‌هاي خوبي داره و در موقعيت‌هاي خاصي قرار مي‌گيره. مثل ارتباط با يك قاتل كه بعدا منجر به عشق مي‌شه. همه اين شرايط به نظرم براي يك بازيگر خيلي ويژه و دوست‌داشتني بود. من با خواندن 3 قسمت اول اين سريال، نقش شيوا رو پذيرفتم. حتي به جرأت مي‌تونم بگم با خواندن سكانس اول جذب شيوا شدم. يك دختر جسور، كنجكاو، اهل ريسك، خام و بي‌تجربه، سمج، پر از هيجان و .. براي من جاي كار زيادي داشت. من از لحظه لحظه بودن به جاي شيوا، لذت بردم. جداي از همه اين حرف‌ها كار كردن با آقاي لطيفي اتفاق بسيار جذابي بود. من هميشه به خاطر تعريف‌هايي كه از بازيگران ديگر در مورد آقاي لطيفي شنيده بودم، دلم مي‌خواست در يكي از كارهاشون بازي كنم كه خوشبختانه اين اتفاق افتاد. * تو مي‌گي فقط 3 قسمت اول فيلمنامه رو خوندي و قبول كردي، در حالي كه اين نقش‌ در قسمت‌هاي اول خيلي پرهيجان و پرتحرك بود و كلا در همه چيزش نوعي اغراق وجود داشت. چه چيزي در كاراكتر شيوا تو رو جذب كرد؟ اغراق اگر در بازي بوده كه ايراد من مي‌شه. البته نمي‌دونم منظورت كجاست ولي هيجان‌زدگي و شيطنت شيوا عامدانه بوده، قرار هم نبود كه اغراق بشه، اگر شده من معذرت مي‌خوام و متاسفم. ولي در مورد نقش همونطور كه اشاره كردم كلا قرار گرفتن در موقعيت يك وكيل براي من خيلي جذابه چون فعاله، همش در حال انجام كاره و در هيچ سكانسي ساكن نيست. منفعل نيست. اين موضوع از همون قسمت اول مشخص بود. بعد هم متن اينقدر قوي و پرقصه بود كه واقعا من رو به خودش جذب كرد. خيلي دلم مي‌خواست به عنوان يك خواننده بدونم ادامه جريان چي مي‌شه. * خب همين نداشتن متن برات مشكل ايجاد نمي‌كرد، سر صحنه مثلا با آقاي لطيفي يا آقاي عنقا؟ چرا، خيلي. آقاي عنقا واقعا داشت از دست من ديوانه مي‌شد. راستش كار براي من زيادي جديه يعني واقعا برام مهمه كه سرنوشت شيوا چه سيري رو طي مي‌كنه. بعضي روزا به دليل پاره‌اي از مشكلات آقاي عنقا مجبور مي‌شد سكانس‌هايي رو به ما بده كه مربوط به دو قسمت بعد بودن. يعني با اينكه هنوز قسمت 4 رو نخونده بوديم يك سكانس از قسمت 5 رو بايد بازي مي‌كرديم. اين اتفاق خيلي بد بود. من هيچ جور حاضر نبودم زير بار چنين چيزي برم چون برام مهم بود كه بدونم براي شيوا در قسمت 4 چه اتفاقي مي‌افته كه به چنين جايي مي‌رسه. هر دفعه هم نتيجه‌اش اين مي‌‌شد كه آقاي عنقا مي‌اومد سر صحنه و كل جريانات رو براي من توضيح مي‌داد و بعد از كلي بحث و جدل و تاخير، صحنه‌ها گرفته مي‌شد. اين اواخر ديگه تا سكانس جديد مي‌اومد كه مربوط به چند قسمت بعد بود خود آقاي عنقا قبل از من مي‌گفت: «مهراوه خودم ميام برات توضيح مي‌دم. خودم مي‌دونم. بيخود با اون قيافه مستاصل نيا اينجا. خودم ميام همه چيز رو روشن مي‌كنم برات.» بعضي وقت‌هام به شوخي (احتمالا) مي‌گه: «در اولين فرصتي كه بشه اين شيوا رو مي‌كشم كه از شر اين همه سوال مهراوه خلاص بشم.» خلاصه كه براي زنده موندن شيوا بايد دعا كنم! جداي از شوخي سرنوشت شيوا خيلي برام مهمه. آقاي عنقا و آقاي لطيفي هم اين رو مي‌دونن و هميشه با صبر و حوصله به سوالات من پاسخ مي‌دن و حرف‌هاي من رو مي‌شنوند. در نهايت نتيجه‌اش مثبته. آقاي لطيفي بسيار صبورانه و نكته‌بين با بازيگرانشون برخورد مي‌كنند. هيچ مساله‌اي براي آدم مبهم نمي‌مونه. در عين حال هم هميشه جوري بازيگر رو راهنمايي مي‌كنند كه در جهت مسير صحيح حركت نقش باشه. در كل همه دارند سعي مي‌كنند كه بهترين كار ارائه بشه حالا اينكه چقدر موفق بوده رو شما بايد قضاوت كنيد. منبع : سینما ما




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 443]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن