واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پاورقي سير تمدن غرب
البته كشورهاي خارجي هم بازارهايي براي مازاد توليد اروپا در اختيار ميگذاشتند.
در اوايل قرن بيستم، اروپا با سرمايه، صنايع و قدرت نظامي خود بر اقتصاد جهان مسلط شده بودند.
شهرها و ساختار اجتماعي در عصر اجتماع بزرگ
دنياي جديد شهري و صنعتي پديد آمده در اثر نيترات سريع اقتصادي و اجتماعي قرن نوزدهم تاريخنويسان را به صحبت از ظهور اجتماع بزرگ در اواخر قرن نوزدهم دلالت كرد. يك اجتماع بزرگ به معني پيشرفت براي طبقات پايين بود كه در اثر افزايش حق رأي، شرايط زندگي بهتر و آموزش ابتدايي اجباري براي آنها پيش آمده بود. به هر حال اجتماع بزرگ باعث رشد سازمانهايي بود كه جمعيت كشورهاي اروپايي را دربرگرفته و برآن مسلط بودند.
دولتها وفاداري ملي بوجود آورده بودند و با اعمال خدمت اجباري، ارتشهاي عظيمي را ايجاد كرده بودند.
كسب و كارهاي بزرگ سيستمهاي ملي منضبط و سازمانهايي را بر طبقه كارگر اعمال كرده بود.
مطبوعات زيادي نظرات عمومي را توسط روزنامهنگاري فعال پوشش ميدادند. براي درك اين اجتماع عظيم بايد محيط شهري كه مردم درآن زندگي ميكردند و ساختار طبقات اجتماع كه تشكيل شده بود را در نظر داشت.
تغيير شكل محيط شهري
يكي از مهمترين پيآمدهاي صنعتي شدن و انفجار جمعيت قرن نوزدهم، پديده شهري شدن بود. در طول قرن نوزدهم ساكنان شهرها درصد فزايندهاي از جمعيت اروپا را دربرگرفته بودند. در سال 1800، جمعيت شهري 40 درصد جمعيت بريتانيا، 25درصد جمعيت فرانسه و آلمان، و فقط 10 درصد جمعيت اروپاي شرقي را تشكيل ميداد. تا سال 1914 جمعيت شهرنشين به 80 درصد جمعيت بريتانيا، 45درصد جمعيت در فرانسه، 60 درصد در آلمان و 30 درصد در اروپاي شرقي رسيده بود.
اندازه شهرها نيز خصوصاً در كشورهاي صنعتي شديداً توسعه يافته بود. در سال 1800، 21 شهر اروپايي با جمعيت بيش از يكصد هزار نفر وجود داشتند و در سال 1900 اين تعداد به 147 شهر رسيده بود. بين سال 1800 و 1900 جمعيت لندن از 960 هزار نفر به ششميليون و پانصد هزار نفر افزايش پيدا كرد و جمعيت برلين از 172 هزار نفر به دوميليون و هفتصدهزار نفر رسيد.
اين آمار نشان دهنده پديدهاي بود كه يك ناظر در سال 1899 به آن اشاره كرده است. «قابل توجهترين پديده اجتماعي قرن حاضر، تمركز جمعيت در شهرهاست.»
رشد سريعتر جمعيتهاي شهرنشين از جمعيت كل به دليل مهاجرتهاي وسيع از مناطق روستايي به شهرها بود.
اغلب اين پديده به علت عوامل منفي بود. مردم تنها به دلايل اقتصادي، بيكاري، كمبود زمين و نيازهاي مادي از روستاها به شهرها رانده ميشدند. مراكز شهري بعضي اوقات نيز فعال بودند و معمولاً اشتغال عمومي در كارخانهها و بعدها در خدمات و حرفهها را فراهم ميكردند. اما جمعيت شهرها همچنين به دليل بهبود شرايط زندگي و سلامتي در نيمه دوم قرن نوزدهم رشد سريعتري داشتند.
سلامت عمومي و مسكن
در طول قرون وسطي، شهرها مراكز مهم تجارت، صنايع كوچك، كليسا و دولت و فرهنگ بودند، ولي اين شهرهاي قرون وسطايي مملو از آلودگي و بيماري بودند. شهرهاي اوليه صنعتي اين وضع را تشديد كردند. در نيمه قرن نوزدهم نرخ مرگ و مير از نرخ زاد و ولد پيشي گرفت و تنها خروج تعداد كثيري از مهاجران روستايي باعث رشد جمعيت شهري ميشد. بين سال 1850 و 1914 محيط شهرها به شدت بهبود پيدا كرد و مسئولان شهري از تكنولوژي جديد براي بهبود چشمانداز شهري استفاده كردند.
وقتي در دهه 1830 و 1840 وبا سراسر اروپا را درنورديد، اين امر براي طبقه كارگر كه در مناطق شهري زندگي ميكردند بسيار خسارتبار بود.
اين بليه حتي بر طبقه متوسط شهرنشين كه اغلب با وجودي كه به غلط فكر ميكردند كثافت باعث بروز بيماري ميشود نيز اثر گذاشت. به دنبال آن، وضع سلامت عمومي و مسكن به موضوع مهمي براي همه ساكنان تبديل شد و شروع به تحت فشار گذاشتن مسئولان شهري براي نظافت محيطهاي آلوده شدند.
در دهه 1840، تعدادي از كساني كه به اصلاح وضع شهري اعتقاد داشتند، مانند ادوين چادويك1 در انگلستان و رادولف ويرچو2 و سولومون نويمن3 در آلمان به شرايط زندگي در نقاط كثيف به عنوان مهمترين علت بروز بيماريهاي واگيردار اشاره ميكنند و بر ايجاد اصلاحات بهداشتي براي حل اين مسأله تأكيد داشتند.
پينويس ها:
1- Edwin Chadwick
2- Rudolf Virchow
3- Solomon Neumann
جمعه|ا|16|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]