واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > دربندی، محمدرضا - گزارش یک نشست از خبرگزاری کتاب محمدرضا دربندی گفت: در کتاب ویسهوفر تاکید شده است، ایران به عنوان میانجی بین شرق و غرب عمل کرده است و نقش زبان فارسی بسیار موثر بوده است، ضمن آن که دو تمدن مانند دو منبع روشنایی هستند که یکی را میتوان ماه غرب و دیگری را میتوان ماه شرق نامید. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، کتاب «ایرانیان، یونانیان و رومیان» نوشته ژوزف ویسهوفر با ترجمه جمشید ارجمند در نشست هفتگی شهر کتاب مرکزی نقد و بررسی شد. محمدرضا دربندی رایزن سابق فرهنگی ایران در یونان گفت: برای بررسی موقعیت و جایگاه ایران و یونان در جهان معاصر، کافی است توجه کنیم که فقط 10 کشور از 192 کشور جهان، دارای سابقه تاریخیای بیش از هزار ساله هستند و از این 10 کشور، تنها ایران، یونان، مصر و رم، تاریخی چند هزار ساله دارند و باز در بین این چهارتمدن، دو کشور ایران و یونان از دوران باستان تاکنون دارای روابط فرهنگی گستردهای بودهاند. وی افزود: بدیهی است سخن گفتن در مورد این روابط دیرینه، باعث رفع ابهام و آشکاری دستآوردهای حاصل از این روابط میشود و با توجه به این که در تاریخ، بر عکس طبیعت، هر چه از حادثه دورتر میشویم با زوایای آن بیشتر آشنا خواهیم شد، قطعا تلاشهای امروز ما در بازشناسی مناسبات فرهنگی میان این دو تمدن، راهگشاتر از تلاشهای پیشینیانمان خواهد بود. وی افزود: روابط فرهنگی ایران و یونان نه تنها برای دو کشور که برای سایر کشورها نیز دارای اهمیت است. به گونهای که در حوزه آمریکا و اروپا، سالیانه چند همایش با چنین موضوعی برگزار و نتایج آن به صورت کتاب چاپ میشود. برای نمونه به دو مورد از آخرین کتابهایی که در این زمینه انتشار یافته، اشاره میکنم. نخست، کتاب «تاثیر فرهنگ ایرانیان بر یونانیها» نوشته دکتر «گوردن میتن» رییس بخش شرقشناسی دانشگاه هاروارد است و دیگری کتاب «روابط فرهنگی ایران و یونان» مجموعه شانزده مقاله که توسط دانشگاه آکسفورد منتشر شده است. کتاب دیگری هم که میتوان به آن دو افزود «ایرانیان، یونانیان و رومیان» ژوزف ویسهوفر، ایرانشناس آلمانی، است که حاوی 5 مقاله در 5 کنفرانس پاریس است که داریوش ارجمند به فارسی ترجمه کردهاند. بهنظر میرسد که این توجه و اقبال، نشان از نقش و تاثیر دو فرهنگ بزرگ در تمدن جهانی دارد. همانطور که در کتاب ویسهوفر تاکید شده است، ایران به عنوان میانجی بین شرق و غرب عمل کرده است و نقش زبان فارسی بسیار موثر بوده است، ضمن آن که دو تمدن مانند دو منبع روشنایی هستند که یکی را میتوان ماه غرب و دیگری را میتوان ماه شرق نامید. ویسهوفر میگوید که روابط این دو کشور در دوره هخامنشی پایان نیافته و هنوز ادامه دارد. وی افزود: با توجه به کتاب ویسهوفر میتوان همکاری فرهنگی و تاثیرپذیری یونانیها از ایرانیها در دوران باستان را در موارد زیر برشمرد، پارسی دوستی و پارسی گرایی اشراف یونانی، الگو بودن ایران در زمینههای فکری و محصولات تجملی و پارچه و لباس برای آتنیها، تلاش یونانیها برای فهم و ترجمه دین مزدیسنایی، استفاده از 300 واژه ایرانی در فرهنگ و زبان یونانی، معرفی کوروش به عنوان فرمانروای آرمانی توسط گزنفون. معرفی داریوش اول به عنوان اولین قانونگذار توسط افلاطون، تبدیل شدن ایران به عنوان وطن دوم یونانیها و به ویژه فرهیختگان یونانی به گونهای که به مجرد مشاهده یک نامهربانی از مقامات حکومتی یا دینی، به ایران مهاجرت میکردند و پس از بازگشت به آتن سفیر فرهنگی ایران میشدند. از جمله میتوان به پناهنده شدن هفت حکیم یونانی به دربار انوشیروان پس از مواجهه با مزاحمتهایی از سوی امپراتوری بیزانس اشاره کرد. بر این مواردی که ویسهوفر برشمرده است، مثالهای دیگری نیز میتوان افزود. همانند هرودت کتاب خود را با نام ایران آغاز و با نام ایران پایان داده است، فیثاغورث تحت تاثیر فرهنگ بزرگ ایرانیان به ایران سفر کرده است، آخیلیوس نمایشنامه معروف «ایرانیان» را نوشته است، افلاطون بخشی از آثار خود را به چگونگی ادب پارسیان اختصاص داده است و صفت ایرانی در نزد یونانیان برای کسی که خوش پوش و خوش برخورد بود به کار میرفت. در برابر آن، ویسهوفر اضافه می کند که ایرانیان نیز همکاری و تاثیرپذیری از یونانیان دوران باستان داشتهاند. مثل شاهان ایران جهت یادگیری و آموزش زبان یونانی تلاش میکردند، آثار فلسفی یونان به دستور شاهان ایرانی به زبان فارسی ترجمه شد، از دانشمندان یونانی به جهت طرح نظریههای فلسفی ستایش میشد، دعوت اسقفهای یونانی توسط شاهان ساسانی جهت گفتوگوی ادیان، استفاده از پزشکان یونانی در دانشگاه جندی شاپور، دستور حاکمان ایرانی مبنی بر ترجمه کتابهای یونانی در حوزه کشاورزی، استفاده سرامیک ظریف یونانی توسط ایرانیان و استفاده از الفاظ یونانی در حوزه ستارهشناسی، پزشکی، کشاورزی. بر فهرست ویسهوفر موارد دیگری میتوان افزود. مثل اجرای نمایش نامههای یونانی در دربار شاهان ایران، علاقهمندی شاهان ایران به زبان یونانی، ضرب سکه به زبان یونانی در دوره اشکانیان، توجه ویژه به حکمت و فلسفه یونان جهت تدریس در دانشگاه جندی شاپور، دعوت از استادان طب و فلسفه یونان جهت تدریس در جندی شاپور، اختصاص بخشهایی از شاهنامه، به زندگی اسکندر توسط فردوسی و نیز «اسکندر نامه» نظامی. در دوران معاصر نیز روابط فرهنگی ایران و یونان ادامه یافته است. برای اولینبار در سال 1335 موافقتنامه رسمی فرهنگی بین دو کشور امضاء و موجب نظام یافتن روابط فرهنگی شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در سال 1370 برنامه مبادلات فرهنگی به مدت 2 سال تنظیم و امضاء شد و سپس هر دو سال یکبار با تغییراتی جزیی تمدید شد. تاکنون 34 سند همکاری بین دو کشور ایران و یونان امضاء شده که در زمینههای اقتصادی و فرهنگی است. بسیاری از کتابهای فارسی نیز به زبان یونانی ترجمه شده است، همانند اشعار یونانی مولانا، سفرنامه ایران توسط یک استاد یونانی، رباعیات خیام، فرش ایران، داستان زندگی مولانا، شعر حماسی ایران، گزیدهای از شاهنامه فردوسی و اسکندر نامه نظامی. در کتابخانههای یونان نیز شماری نسخ خطی فارسی نگهداری میشود. همانند تذکره الشعراء، تاریخ وصاف، دیوان جامی، کلیات عراقی، گلستان سعدی. ما نیز در یونان فعالیتهای فرهنگی متعدد داشتهایم. همانند ترجمه و چاپ کتابهای فارسی به زبان یونانی، از جمله «تاریخ اسلام» مرحوم شهیدی، «انسان در قرآن»، «معاد در قرآن» و «گفتارهای معنوی» که همگی از آثار مرحوم شهید مطهری هستند. از سال 1380 تا 1385 نیز کتابهای «مثنوی معنوی»، «کلمات قصار نهج البلاغه»، «نامه امام علی به مالک اشتر»، «رساله حقوق امام سجاد»، «دستور زبان فارسی به یونانی»، «دیکشنری سه زبانه فارسی/ انگلیسی/ یونانی» و «شیعه در اسلام» نوشته مرحوم علامه طباطبایی. از سال 1386 تا کنون نیز کتابهای «مثنوی معنوی» دفترهای 5 و 6، «گزیده دیوان امام خمینی (ره)» و «زندگی امام خمینی (ره)» منتشر شده است. از سویی دیگر، حدود 200 کتاب از یونان باستان و معاصر، از زبان غیر یونانی به فارسی ترجمه شده است که آثاری از افلاطون و ارسطو تا «ریتوس» و «ملینا مرکوری» را شامل میشود. کسانی از مترجمان ایرانی که آثاری از فرهنگ یونان را به فارسی ترجمه کردهاند، سپاسگذاری شده است. کسانی همانند مرحوم دکتر حسن لطفی به دلیل ترجمه آثار افلاطون و ارسطو، دکتر مهدی قوام صفری به دلیل ترجمه آثار افلاطون و ارسطو، دکتر محمد دهقانی به دلیل ترجمه آثار کازانتزاکیس و دکتر میرجلالالدین کزازی به دلیل ترجمه «ایلیاد» و «ادیسه» هومر.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 359]