واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > انتظامی، حسین - چند سالی است که پیوستن به رسانههای فارسی زبان بیگانه برای بخشی از روزنامهنگاران وطنی و مخصوصا جوانترها به یک آرزو تبدیل شده است. این یارگیریها ، به دلیل بی توجهی دولت وقت جدی گرفته نشد و حتی با ساده لوحی ، آثار سوء امنیتی آن کتمان شد . در آن سالها روزنامه نگاران با استعداد یا خوش آتیه یا ناراضی به تورها یا آزمون هایی در خارج از کشور دعوت می شدند و پس از جذب و طی دوره های آموزشی به استخدام رسانه های فارسی زبان بیگانه در می آمدند ، بسیاری از آنان شاید نمی دانستند وارد چه اقدام پرمخاطره ای می شوند . در آن زمان ، نقش سرپل های رسانه ای در این شناسایی ، سفارش و جذب غیر قابل انکار بود ولی به تدریج کار به جایی رسید که این شناسایی ها و دعوت ها به شکل هرمی گسترش پیدا کرد . متاسفانه فضای کار و وضعیت آتیه در رسانه های داخلی نیز به این اشتیاق دامن می زد و می زند . من منکر تضییقات موجود رسانه ای نیستم ، منکر نبود امنیت شغلی برای روزنامه نگاران نیستم ، منکر نادیده گرفتن شان روزنامه نگاری نیستم ، منکر ظرفیت های رشد حرفه ای در رسانه های خارجی و کارکردن در تراز بین المللی نیستم ، منکرحداقل امتیاز این پیوستن ها (زبان آموزی) نیستم اما همیشه به دوستانی که استشاره کرده اند، گفته ام به چه قیمتی؟ یادمان باشد بین رسانه بین المللی و رسانه فارسی زبان بیگانه تفاوت است . آیا واقعا رادیو فردا ، رادیو زمانه و رادیو و تلویزیون فارسی بی بی سی ، صدای آمریکا و .... صرفا با هدف یک کار رسانه ای تاسیس شده اند؟ گیریم که عزیزی در بخش هنری یا اجتماعی این رسانه های فارسی زبان کار کند آیا می تواند با این استدلال ، از نقشی که در توفیق اهداف آن رسانه ایفا می کند فاصله بگیرد؟مثل این می ماند که در بخش پرسنلی یا ترابری یا حتی بهداری ارتشی خدمت کنیم که به میهن مان حمله می کند و باید توجه کنیم که رسانه ها در مفاهیم نرم شاید اصلی ترین نقش را داشته باشند .یکی از ابزارقدرت نرم ، استفاده ازجذابیت های فرهنگی واجتماعی است . جوزف نای که مبدع عبارت « قدرت نرم» است وقتی می خواهد از مولدهای این قدرت در آمریکا سخن بگوید دانشگاه هاروارد و یا استنفورد را مثال می زند . او که زمانی معاون وزیر دفاع آمریکا بوده است در کتاب «کاربرد قدرت نرم» می گوید :«قدرت نرم یک نیروی فرهنگی - اقتصادی است و از همتای نظامی خود کاملا متفاوت است. آمریکا پیشرفته ترین ـ نه بزرگترین ـ نیروی جهان را در اختیار دارد و پیشرفت آن با گامهای سریع و بلند ادامه دارد و این را در جنگ افغانستان شاهد بودیم. اما از لحاظ قدرت نرم نیز کلاس خاصی دارد. در این زمینه هیچ کشوری دارای امکانات امریکا نیست، مک دانلد، مایکروسافت، هالیوود و هاروارد نمونه هایی از این دست اند . این نوع قدرت یعنی فرهنگی که از خود ، شعاع نور را به اطراف می پراکند و بازاری که مغزها را جذب می کند بر جذابیت و جاذبه خود تکیه می کند، نه هل دادن و دافعه. اتکاء آن به پذیرش است نه به تحمیل. در اینجا هم کمیت زیاد کاری انجام نمی دهد. در این زمینه، اروپا، ژاپن، چین و روسیه نمی توانند مانند اتحادهای گذشته، علیه آمریکا به پا خیزند. کل استودیوهای فیلم سازی آنان هم نمی تواند با هالیوود مقابله کند، زیرا اگر حجم تولید مهم باشد، هندوستان که بیشترین تولیدات سینمایی در جهان را دارد باید تاکنون از آن پیشی گرفته باشد. همچنین کلیه دانشگاهها روی هم رفته نمی توانند هاروارد یا استنفورد را شکست دهند. زیرا تعداد زیاد نمی تواند کیفیت را مغلوب سازد و همواره بهترین و درخشان ترین مغزهای خارجی در رقابت برای ورود به بهترین دانشگاههای آمریکا می باشند.استفان والت دیگر محقق آمریکایی درکتاب «تنها ابر قدرت» گواه دیگری بر ضرورت توجه به نقش ابزارهای ارتباطی و تاثیرات آنها بر امنیت ملی را به نمایش میگذارد: " اثرات نقش برتر امریکا در آموزش جهانی، با سلطه رسانه های جمعی آمریکایی تقویت و تشدید میگردد. هرچند سایه گسترده فرهنگ امریکا گاهی موجب واکنشهای تهاجمی میشود، اما این عنصر قدرت نرم ایالات متحده و یک سلاح توانا و غیر تهدید آمیز در کوشش برای تسلط بر قلوب و اذهان نخبگان خارجی است. بیشتر قدرت نرم آمریکا بر اساس امکانات و ابزارهایی است که تحت کنترل سیاسی نیستند (و نباید باشند).ارزیابی هربرت شیلر چهره سرشناس منتقد در عرصه ارتباطات در کتاب «وسایل ارتباط جمعی و امپراتوری آمریکا» نیز بر اهمیت این امر تاکید دارد:"به نظر نای، قدرت نرم زمانی اعمال میشود که یک کشور سایر کشورها را وادارد چیزی را بخواهند که خود میخواهد... توانایی تاثیر گذاری بر آنچه دیگر کشورها میخواهند با منابع نامحسوسی مثل فرهنگ، ایدئولوژی و نهادها ارتباط دارد... ایالات متحده بیشتر از سایر کشورها قدرت همکاری دارد، این قدرت سلطه امریکایی در زمینه ارتباط با عامه عمومی است و به بخش عمده منابع اطلاعات جهان نظارت میکند که نای آن را به عنوان عامل عمده تشکیل دهندههای قدرت در دهه 1990 و بعد از آن مورد توجه قرار میدهد. شاید اظهارات جوزف نای که طراح مفهوم قدرت نرم بود بتواند این نکته را تصویر کند که آمریکا کماکان به تعمیم سلطه بر جهان از طریق ابزارهای ارتباطی و قدرت نرم چشم دوخته است و این هشیاری بیشتری می طلبد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 382]