واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: امام خميني(ره) و هويت ملي
اشاره: امام خميني(ره) از جمله متفكراني بودند كه افزون بر جايگاه رفيع ديني، بر هويت ملي نيز به عنوان يك مفهوم مهم و كليدي تاكيد داشتند و شناخت و تبيين دقيق آن را مهمترين عامل شناخت اهداف و جهتگيريهاي هر نوع حركت اصلاحي و نوسازي در كشورهاي جهان سوم ميدانستند. در اين مقاله كه به مناسبت سالگرد ورود آن بزرگوار به ميهن چاپ ميشود، تلاش شده است راهكارهاي عملي احياي هويت در انديشه ايشان تبيين شود .
***
امام خميني(ره) و هويت ملي در ايران
پيش از بررسي هويت ملي از ديدگاه امام خميني(ره)، ابتدا ميبايست روشن شود كه آيا اصولا امام را به عنوان يك مفهوم جديد و يك واقعيت ميپذيرند؟ اين سوال از آنجا مطرح است كه بحث از هويت ملي، فرع بر پذيرش واحد ملي به عنوان يك سطح تحليل ميباشد و در آن صورت است كه ميتوان از هويت ملي، منافع ملي و مصالح ملي سخن گفت. بر اين اساس در ادامه بحث ابتدا به تبيين نگرش امام خميني(ره) به مليت پرداخته و سپس ديدگاه ايشان را درباره هويت ملي مورد بحث قرار ميدهيم.
الف) نگرش امام به به عنوان يك واقعيت اجتماعي - سياسي:
بحث از هويت ملي منوط به پذيرش به عنوان مجموعهاي از افراد ميباشد كه در يك سرزمين معين و تحت حاكميت سياسي خاص زندگي ميكنند. در سخنان امام واژههاي ملت، مليت، ملي، ملي گرايي و... به كرات به چشم ميخورد .به نظر ميرسد ايشان در حالي كه ملت را به عنوان يك سطح تحليل همچون سطوح ديگر مانند خانواده، قبيله، طايفه و... (به عنوان يك واقعيت اجتماعي - سياسي) به رسميت شناختهاند، اما از ملي گرايي به عنوان يك ايدئولوژي انتقاد مينمايند .
در اين باره ميتوان به سخنان مختلف ايشان استناد كرد كه همواره در برخورد با گروههاي مختلف اجتماعي، آنان را بر اساس محل زندگي، قوميت، نژاد و مذهب، مخاطب قرار داده و واژههايي همچون عرب، عجم، عشاير، روستايي، شهري و ملت ايران، ملت عراق و... را در موارد مختلف به كاربردهاند . ايشان ميفرمايند :
همچنين از نژادهاي مختلف، همچون ياد مينمايند كه هيچ يك بر ديگري تفوق و برتري ندارند . ايشان وطن و زادگاه را محترم ميشمارند و ميفرمايند: در جاي ديگر ميفرمايند:
از سوي ديگر واژگان و در آثار ايشان در موارد بسياري ذكر شده است و اين امر نشان ميدهد كه ايشان ملت را به عنوان يك كل و يك واحد جمعي در نظام جديد بينالملل ميپذيرند؛ اما پذيرش اين واحدهاي جمعي به معناي پذيرش نوعي ايدئولوژي مبتني بر آنها يعني قومگرايي، نژادگرايي، منطقهگرايي و ملي گرايي نيست، بلكه تنها از آن به عنوان يك شناسنامه و عامل شناخت ميتوان ياد كرد. اين نوع نگرش متأثر از تفكر قرآني است كه در آن از واحدهاي جمعي به عنوان عامل شناسايي آنها ياد ميشود و آمده است:
امام در عين پذيرش تكثر و تعدد گروههاي اجتماعي، اقوام، قبايل و عشاير همواره نژاد پرستي، گروه گرايي، قوم مداري و مليگرايي را مورد انتقاد قرار داده و آن را و موجب تقابل گروههاي مذكور ميدانند و ميفرمايند: ايشان معتقدند بسياري از اين نوع دستهبنديها ساخته استعمار است. امام گرچه بر آن بود كه تعلق به اين واحدهاي جمعي هويت ساز است، اما ايدئولوژي مبتني بر قوممداري يا نژادگرايي و منطقه گرايي را بازي كودكانه و موجب بسياري از مشكلات جوامع بشري ذكر ميكنند. ايشان در مقابل، عناصر فكري و فرهنگي را عوامل اصلي هويت بخشي ميدانند و بر اين اساس از نوعي واحد اجتماعي مبتني بر فرهنگ، تحت عنوان ياد ميكنند كه ميتواند پايهاي براي ايدئولوژي جمعي و هويت بخشي به انسانها محسوب گردد و از امت به عنوان يك واحد كلانتر ياد ميكنند كه ملتهاي مختلف را در بر ميگيرد و عامل انسجام، وفاق و وحدت ملتها، قبايل، نژادها و گروههاي اجتماعي مختلف ميباشد. به عبارت ديگر با وجود كليت خود، فروع مختلفي همچون ملتها، اقوام، نژادها، طوايف و گروههاي اجتماعي را در بر دارد.
بر اين اساس در يك جمع بندي كلي ميتوان گفت كه امام واحدهاي اجتماعي موجود در جوامع را به عنوان يك واقعيت ميپذيرند و معتقدند كه هريك از اين واحدها هويتي را براي انسانها خلق ميكنند؛ اما هويت اصيل و با دوام، هويتي است كه مبتني بر مولفههاي فرهنگي و اعتقادي باشد .
ب) عناصر هويت ملي در ايران از ديدگاه امام خميني(ره)
گفته شد كه امام ملت را به عنوان يك واحد سياسي - اجتماعي در جهان معاصر به رسميت ميشناسند و آن را عامل شناسايي جوامع انساني از يكديگر ميدانند. بر همين اساس ايشان از هويت ايراني - اسلامي سخن ميگويند و خواستار تقويت و احياي آن ميگردند . در اين بخش از مقاله عناصر و اجزاي هويت ملي در ايران از ديدگاه امام، بررسي و وزن عناصر مهم آن مورد ارزيابي و تبيين قرار ميگيرد .
واژه سه بار در سخنان و دست نوشتههاي امام خميني و به صورت واژههايي همچون هويت ايراني - اسلامي و هويت اسلامي به كار رفته است؛ اما واژگاني كه به معناي هويت هستند، به طور گستردهاي در سخنان ايشان به كار رفته است. مفاهيمي همچون (در مقابل ديگري)، ، ، ،،(در مقابل غربي) و يا ، و
در بررسي سخنان امام درباره و - به عنوان دو ركن هويت ملي - ميتوان به شاخصهايي كه از نظر ايشان عناصر سازنده هويت ملي ميباشند، اشاره كرد. ايشان در سخنان خود، بر اصطلاحاتي همچون ، ، ،،، ، و تاكيد دارند و معتقدند كه بايد براي تحقق آنها به عنوان كوشيد .به نظر ايشان اين ،گم شده است و به جاي آن، ، ، و نشسته است؛ مثلا ايشان ميفرمايند:
امام با نفي از خود بيگانگي، تمامي تلاش خود را براي معرفي به كار ميگيرند و در توصيف آن بر جايگزيني و به جاي تاكيد دارند .
آنچه از محتواي سخنان امام خميني ميتوان دريافت، اين است كه منظور ايشان از اين ، نوعي است كه مركزيت آن را يك فرهنگ اسلامي - انساني تشكيل ميدهد. وقتي ايشان از شرق سخن ميگويند، در واقع شرق را منشأ فرهنگ اسلامي ميدانند و معتقدند :
و يا در جاي ديگر ميفرمايند:
بنابراين به نظر ميرسد در ديدگاه امام عنصر اصلي و كليدي هويت ملي ايرانيان، فرهنگ اصيل اسلامي است كه فرهنگي انساني، سالم و مستقل است و توانايي ساختن انسانهايي مستقل و كشوري قدرتمند را دارد. امام بر خلاف كساني كه بر عناصري همچون نژاد، سرزمين، رنگ و جنس تاكيد ميكنند، معتقدند كه: بر اين پايه، ايشان فرهنگ را بالاترين و والاترين عنصري ميدانند كه در موجوديت جامعه دخالت دارد و با انحراف فرهنگ، هويت جامعه دچار آسيب جدي ميشود و با ارتزاق فرهنگ مخالف، هويت جامعه مستهلك شده و موجوديت خود را از دست ميدهد .
ج) اهميت شناخت و احياي هويت ملي از ديدگاه امام:
امام خميني(ره) شناخت و احياي هويت ملي را رمز استقلال و قدرت كشور و مانعي در راه گسترش سلطه قدرتهاي جهاني ميدانند و همواره تاكيد دارند: در جاي ديگر ميگويند: و يا:
ايشان رمز قدرت و عظمت كشور را و ميدانند و ميگويند:
بر اين اساس امام بازگشت به خويش و احياي هويت ملي و تقويت آن را مهمترين عامل جهت حفظ قدرت و استقلال كشور و مانعي فرا راه هر گونه سلطه خارجي تلقي ميكنند و از آنجا كه به نظر ايشان عنصر اصلي هويت، فرهنگ است، شناخت و تقويت آن را مهمترين عامل حفظ موجوديت كشورها در مقابل جريان پر قدرت فرهنگي غرب و موج ايدئولوژي ميدانند .
د) راهكارهاي احياي هويت ملي از ديدگاه امام خميني(ره):
امام براساس گفتمان و به تبيين ويژگيهاي هويت اسلامي - ايراني ميپردازند و راهكارهايي را براي احياي آن مطرح ميكنند. نخستين و مهمترين راهكار، نفي خود كاذب ميباشد كه اولين گام براي شناخت خود واقعي است. از ديدگاه امام، فرهنگ منحرفانهاي از غرب، شرق، اسلام و ايران به جاي فرهنگ واقعي و اصيل اسلامي - انساني ما نشسته است و هويت كاذبي را براي ما به وجود آورده و اولين گام در جهت هويتي اصيل، روي آوردن به فرهنگ اسلامي - انساني است. به نظر ايشان:
همچنين ايشان ضمن تأكيد بر صدمه ناشي از اين فرايند به عنوان بزرگترين آسيب به قدرت ملي ميافزايند: كه به نظر امام ويژگي اصلي اين نوع شخصيت و ميباشد . ايشان غرب زدگي را بعد ديگري از اين ميدانند و نفي آن را جهت احياي هويت واقعي ضروري ميشمارند. غرب زدگي از ديدگاه ايشان نوعي خودباختگي و است كه فرد را از ياد ميبرد و يا هيچ ميانگارد و همه چيز را در غرب ميبيند. به نظر ايشان شخص غرب زده، خودش نيست و نميتواند ادراك كند كه خودش هم فرهنگي و تواناييهايي دارد؛ لذا تحول انسانها و دگرگوني اين فرهنگ از جمله راهكارهاي مهم ديگر، جهت احياي هويت ملي است.
امام، آشنايي با معارف و تبليغ فرهنگ خودي و تواناييهاي بومي را از جمله راهكارهاي ديگر بر ميشمارند. به نظر ايشان آگاهي به اينكه شرق خودش فرهنگ غني دارد، طوري كه فرهنگ او صادر ميشد و غربيها از آن استفاده ميكردند، ميتواند از اهميت خاصي برخوردار باشد.
ايشان در اين مورد به معرفي مشاهير شرق، طب، فلسفه، دانشمندان و بزرگان شرق تاكيد دارند و معتقدند: و و در نهايت نيز تكيه بر فرهنگ اسلام، مبارزه با غرب زدگي و ساختن انسانهاي مستقل را مورد تاكيد قرار ميدهند و ميگويند:
تاكيد ايشان بر فرهنگ اصيل اسلامي به معناي فرهنگ عقلاني انساني اسلام، راه را براي تصور معقول و واقع بينانهتري از هويت ملي باز ميكند.
اين نوع نگرش به هويت، در واقع محوري را به وجود ميآورد كه ضمن طرد عناصر غير عقلاني تمدنهاي ديگر، قابليت گفتگو و بهرهمندي متقابل از عناصر فرهنگهاي ديگر را فراهم ميآورد .به همين دليل امام خميني تاكيد داشتندكه:
تاكيد ايشان بر محور بودن فرهنگ انسان گرا و عقل گرا به عنوان فرهنگ ايراني - اسلامي، وجه ديگر تفكر امام محسوب ميشود كه در نتيجه آن امام را از غرب زدگي و غربستيزي دور كرده و به متفكري نقاد و گزينشگر در ارتباط با غرب و تمدنهاي ديگر تبديل ميكند .
شنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 311]