واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مهارت فرانسوی در روایت خیانت!
نگاهی به فیلم "حفره" / "حفره" ساختاری ضدکلیشه آن روز و امروز هالیوود دارد و به جای آغاز شگفتانگیز پایانی شوکآور دارد که تا مدتها ذهن مخاطب را درگیر و مرز سینمای کابویمحور آمریکا را با سینمای آوانگارد و روشنفکرانه فرانسه مشخص میکند. بسیاری از منتقدان معتقدند فیلم خوب فیلمی است که یا آغاز یا پایان آن "شگفتانگیز" باشد، فیلمهای هالیوودی معمولا آغازی شوکهکننده دارند: یک قتل فجیع، یک صحنه خشن، یک انفجار بزرگ و ...فیلمسازان آمریکایی / هالیوودی ترجیح میدهند با همین شوک اولیه و پرزرق و برق قلاب خود را در ذهن مخاطب بنشانند و تماشاگر را تا آخر دنبال خود بکشند و این سنت کلیشهای دهههای متوالی دوام آورده و پایان فیلمهای هالیوودی هم معمولا کلیشهای است: پلیس موفق میشود تروریست یا خلافکار را دستگیر کند یا از بین ببرد، بمب بزرگ خنثی میشود، قهرمانان فیلم بعد از سختیهای فراوان به هم میرسند و ... فیلم تمام و البته در ذهن مخاطب هم پرونده فیلم بسته میشود!فیلم "حفره" به کارگردانی ژاک بکر محصول 1960 فرانسه به زندگی چهار محکوم در زندان میپردازد که قصد فرار از سلول خود را دارند. اما با ورود یک زندانی جوان به جمع آنان نقشه دچار تغییراتی میشود و نهایتا جوان تازهوارد رفقایش را لو میدهد و همگی لحظهای قبل از فرار و در حالی که آمادهاند تا از "حفره" که آن را با تلاش فراوان کندهاند پائین بروند، دستگیر میشوند."حفره" ساختاری خلاف کلیشه آن روز و امروز فیلمهای هالیوودی دارد، به جای شروع شوکآور، "پایانی شوکآور" دارد که تا مدتها ذهن مخاطب را با خود درگیر میکند و صد البته که تمهید و تعبیه پایان شوکآور به مراتب از شروع شوکآور سختتر است و مرز ظریف بین "هنر و تکنیک" و یکی از تفاوتهای سینمای کابویمحور آمریکا با سینمای آوانگارد و روشنفکرانه فرانسه همینجا مشخص میشود.نکته جالب اینکه حتی عنوانبندی و تیتراژ فیلم بعد از "پایان فیلم" نقش میبندد تا فیلمساز، امضاء خود را در بهترین زمان بر ذهن مخاطب حک کند. میتوان گفت "حفره" نماینده خوبی از ژانر فیلمهای پلیسی فرانسوی است که نقطه اوج خود را در دهه پنجاه و شصت تجربه کردند و بعدها در دهه هفتاد آلمانیها این ژانر را با سریالها و فیلمهای پلیسی فتح کردند."حفره" یک شروع آرام را برای مخاطب میآفریند، هیچ زد و خورد و صحنه پرزرق و برق و پرخرج در کار نیست: محیط ساده، بسته و خستهکننده سلولی کوچک و مردانی جوان که دوستانی صمیمی و یکدل هستند و به آزادی میاندیشند. کارگردان با همین عناصر محدود مخاطب را بدون کوچکترین دلزدگی و خستگی، تا آخر فیلم بر جای خود میخکوب میکند.نقطه قوت و درخشش "حفره" در این است که با مهارت و لطافتی فرانسوی از دو محور کاملا مجزا و البته جذاب روایی در پیشبرد داستان خود استفاده کرده است. مخاطب در فیلم شاهد نمایش تلاش بیامان و تحسینبرانگیز چند رفیق برای آزادی است که از اولین لحظات فیلم تا آخرین لحظهها تداوم مییابد و همذاتپنداری عمیق و لذتبخش را در مخاطب میآفریند.اما دومین محور دراماتیک فیلم نمایش "خیانت" به زیرکانهترین و مخفیانهترین حالت است که کارگردان با زیرکی آن را در لایه اول فیلم مخفی کرده و جز چند اشاره گنگ و کوچک مثل ملاقات عصبی خائن با خواهرزن خود اثری از آن احساس نمیشود. تا اینکه در لحظه آخر که همه منتظر لحظه باشکوه آزادی و فرار هستند، مثل یک تیر خلاص بر عاطفه تماشاگر مینشیند، تیری که باز هم تماشاگر را خلاص نمیکند و مدام در ناخودآگاه ذهن خود فیلم را مرور میکند تا خائن را بهتر بشناسد.به تصویر کشیدن سرنوشت "خائن" هم در این فیلم جالب است: تنها پاداش خائن "سلولی" خالی است! البته در این میان نباید از دوبله هنرمندانه "حفره" هم گذشت، صدای گرم و جاودانی مرحوم حسین لرزاده یکی از یادگارها و ماندگارهای "حفره" است. این فیلم جمعه در برنامه صدفیلم از شبکه سه پخش شد.منبع : خبرگزاری مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 551]