واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: چگونه عاشقانه زندگی كنیمسینما برای هر موقعیتی فیلم مناسب دارد؛ وقتی كه ناراحتید یا خوشحالید و حتی زمانی كه حوصله ندارید، این فیلمها هستند كه با دنیای خیالیشان میتوانند شما را از تصورهای بیهوده بیرون بیاورند و به زندگی رنگ دیگری ببخشند»؛مجله people با چنین مقدمهای از 3 روانشناس خواسته تا فیلمهایی برای لحظات مختلف زندگی به خانوادهها توصیه كنند. آنها هم چندین فیلم را از بین كلاسیكها و امروزیها انتخاب كردهاند. خواندن نظرات این روانشناسان نشان میدهد كه گاهی سینما چه كارهایی میتواند بكند. فیلمهایی كه بیتفاوت از كنارشان میگذریم میتوانند نقش مهمی در زندگی داشته باشند؛ كافی است به این نمونهها نگاه كنید. به زودی از روانشناسهای فیلمبین ایرانی هم برای چنین توصیههایی كمك میگیریم.«فارست گامپ» و مبارزه«همهچیز با تلاش به دست میآید»، جملهای به شدت تكراری و كلیشهای است اما باید تجربهاش كرد تا به اهمیتش پی برد. فارست گامپ، نوجوان عقبماندهای است كه تنها تلاش میكند تا به هدفهایش برسد؛ هدفهایی كه خیلی از ما آن را غیرقابل تصور میدانیم. اما او همان كسی است كه باورش میكنیم، نقطه ضعفش را كنار میگذاریم و ایمان میآوریم كه تنها برای رسیدن به هدف باید مبارزه كرد. «فارست گامپ» قصه سادهای دارد؛ ماجرای پسری كه همه مسخرهاش میكنند اما او یكتنه رو در روی همه میایستد و حتی عشقش را هم ثابت میكند. فیلم همه حسرتها و ایكاشها را پس میزند؛ انگار موفقیت از دل اینها بیرون میآید. فارست گامپ هم میخنداند، هم متعجب میكند و هم امیدواركننده است. البته اگر معنایش را درك كنید، متوجه میشوید كه همه فیلم درباره یك كلمه است؛ مبارزه. «سیندرلا» و كودكان
بچهها جزء گروههایی هستند كه فیلمهای زیادی برایشان وجود دارد. اما همه معتقدند كه فیلمهای تخیلی و بدون ناراحتی و عذاب به آنها كمك میكند تا بتوانند ذهنشان را شكوفاتر كنند.«سیندرلا» قصه سادهای دارد؛ دختركی كه بعد از مرگ پدرش در خانه نامادری مانده و آرزوهایش را بربادرفته میبیند. اما بعد با آمدن فرشتهای، همهچیز تغییر میكند و معجزه، آسمان و زمین را به هم پیوند میدهد. همین نكتههاست كه باعث شده سیندرلا هم محبوب باشد و هم برای تماشای كودكان كنار خانوادهها توصیه شود. امیدواری، ایمان و... مضمونهایی است كه فیلمهای اینروزهای كودكان از آن نشانی ندارند.«هفت كوتوله و سفید برفی» در كنار ماجراهای میكیموس هم از داستانهای محبوب بچهها هستند.«كازابلانكا» و عاشقانه زندگیكردنكافه ریك هنوز هم در كازابلانكا پابرجاست؛ همان جایی كه سام – نوازنده كافه – موسیقی بهیاد ماندنی فیلم را با پیانو مینوازد و قهرمانهای كازابلانكا را به سالهای جوانی میبرد. كازابلانكا – ساخته مایكل كورتیس – به عنوان محبوبترین فیلم سینمایی از سوی خانوادههای اروپایی انتخاب شده؛ اثری عاشقانه كه با گذشت 6 دهه از ساخته شدنش هنوز هم پرطراوت و تازه است. قصه از زمانی آغاز میشود كه یك كافهدار آمریكایی به دوست فرانسویاش كمك میكند و افرادی را كه از سوی آلمانیها تحت تعقیبند، به ساحل میآورد؛ یكی از آنها، همان دختری است كه سالها پیش به او دل بسته بود. فیلم پر از لحظات اندوهبار و پر حسرت است. همفری بوگارت و اینگرید برگمن ستارههایی هستند كه همین یك فیلم برای ماندگاریشان در تاریخ سینما كافی است. خانوادههای اروپایی هم طی 60 سال و باوجود هزاران فیلمی كه در تمام این سالها ساخته شده، این اثر را به عنوان بهترین فیلم انتخاب كردهاند. رمانتیكترین فیلم تاریخ سینما در میان مه و دود و موسیقی جان گرفته.«سقوط» و تاریخ
«سقوط» حكایت متلاشیشدن توهم قدرت است؛ وقتی هیتلر در آخرین روزهای زندگیاش در تونلهای زیرزمینی به سر میبرد و مدام از دور و اطرافش اخبار شكست میرسد و در نهایت ناامیدی، شب تا صبح بیدار میماند و به لرزههای زمین و خرابیهای دوروبر نگاه میكند؛ فیلم بخشی از واقعیت سالهای گذشته را تصویر میكند؛ اثری كه برای جلوگیری از جنگ باید آن را دید. فیلم درباره فردی است كه از اوج سقوط كرده و حالا با اندك نیرویش میخواهد آرزوهایش را به گور ببرد؛ فیلمی برای آنكه كسی جنایتهای نازیها را از یاد نبرد. خانوادهها با دیدن این فیلم میبینند كه سرانجام ظلم چگونه است. گاهی باید از فضای رمانتیك فاصله گرفت و به واقعیت هم فكر كرد. «سقوط» برای چنین لحظههایی است؛ زمانی كه خانوادهای میخواهد تاریخ را روی پرده ببیند.«هواشناس» و خودباوری
«هواشناس» قصه توهم است؛ مردی كه خودش را باور ندارد و نمیداند چرا زندگیاش اینقدر به هم ریخته؛ نه همسرش را درك میكند و نه فرزندش را. او نه محبوب مردم است و نه خودش. هواشناس- ساخته گوروربینسكی- قصه آدمهایی است كه هنوز خودشان را نشناختهاند؛ اینكه حتی متوسط زندگیكردن، كماستعداد بودن و معمولیبودن اصلا بد نیست؛ اینكه باید زندگی را همین شكلی پذیرفت و خوش بود. خانوادههایی كه مدام حسرت میخورند، شكستها نابودشان میكند و هر اتفاقی بنبست زندگیشان میشود، تنها هواشناس را ببینند؛ اثری برای آنكه بفهمید همین نقطهای كه ایستادهاید، اهمیت دارد. تنها باید بپذیرید كه اندازهتان چقدر است و خودتان را باور كنید؛ آنوقت همیشه شاد خواهید بود. هواشناس پر از زندگی است؛ زندگی آدمهای معمولیای كه در ناامیدی دست و پا میزنند. در نهایت هم راهحل را نشان میدهد؛ به خودتان اعتماد كنید. عجیب است، نه؟«شكلات» و آشپزی
خب، ما فیلمهای زیادی در ایران داریم كه همه را برای آشپزی یا حداقل چشیدن طعم غذاها مشتاق كند؛ از «اجارهنشینها» تا «ماهیها عاشق میشوند» و «كافه ترانزیت»، انواع و اقسام آشها و غذاها سرو میشود. اما مجله People به خوانندگاناش توصیه كرده فیلم «شكلات» را ببینند؛ اثری با حضور جانی دپ و ژولیت بینوش. قصه فیلم درباره آشپزی است كه همراه دختربچهاش به روستای كوچكی میآید و با شیرینیهای خوشمزهاش همه را تحتتاثیر قرار میدهد؛ تا جایی كه شهردار شیرینیپز روستا دشمن او میشود. فیلم پر است از شیرینیهای اشتهاآور؛ البته اگر اضافهوزن دارید، اصلا سراغ آن نروید. این سفارش ماست!«چه زندگی شگفتانگیزی» و افسردگیشبهای كریسمس تلویزیونهای اروپایی و آمریكایی بیشترین تقاضا را برای پخش این فیلم دارند؛ قصه مردی درستكار – با بازی كری گرانت –كه از همه زندگی و آرزوهایش گذشته تا به مردم شهر كوچكش كمك كند، دل مردم دنیا را به درد آورده است. وقتی در اول فیلم، قهرمان داستان بالای پلی ایستاده و میخواهد به رودخانه بپرد، همه دست به دعا برداشتهاند تا او به سلامت برگردد. كشف ارزش زندگی مرد، همان چیزی است كه این روزها خانوادهها به آن نیاز دارند؛ اهمیت زندهبودن و زندگیكردن و لذت همدیگر را داشتن. فیلم در شب كریسمس رخ میدهد و برای همین هم خانوادهها ترجیح میدهند در این شب یكبار دیگر، باهمبودن را با فیلمی اثرگذار زنده كنند. «چه زندگی شگفتانگیزی» تمام حس ناامیدی، بیاستفادهبودن و كسالت را از بین میبرد و افراد را امیدوار میكند. این فیلم مناسب همین روزهای پاییزی است كه حس بیهودگی همهجا را گرفته.برادران ماركس و خندیدن
این توصیه تنها برای خندیدن است. 3 برادر زمین و زمان را به هم میدوزند و با شیطنت و بازیگوشی همهچیز را به هم میریزند. مهم نیست كدام فیلمشان در دسترس شماست؛ «فروشگاه بزرگ»، «یك روز در مسابقه اسبدوانی» یا «سوپ اردك». هركدام از اینها میتواند شما را از خنده به دل درد بیندازد. پس فرصت را از دست ندهید. گروچو، هاریو و چیكو همان آدمهایی هستند كه میتوانند افسردگی شما را از بین ببرند و با حركات و دیالوگهایشان رنگ دنیا را شادتر كنند. خندیدن آخرین راهحل است؛ درمانی برای همه دردها؛ آن هم با سینمای برادران ماركس. باور كنید!منبع : همشهری
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 855]