واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: قرآن و مثبت نگری به رفتار دیگران
![قرآن](http://img.tebyan.net/big/1386/09/18819491323139219614214415097105109148101.jpg)
آدمی همواره نسبت به كارهای خود خوشبین است و با توجه به نیت و آگاهی از خود به آسانی با رفتارها و كردارهایش كنار میآید. اگر اصل توجیهگری و عذرتراشی را نادیده بگیریم كه هر كسی میكوشد رفتار ناهنجار خویش را توجیه كند، شخص، خود را متهم نمیسازد و هیچ گمان بد به خود نمیبرد. اما هنگامی كه به دیگری میرسد این نگرش به كلی متفاوت میشود. هر كار دیگری با هزاران اما و اگر روبه رو میشود و او به آسانی درستی كار دیگران را نمیپذیرد. با آن كه بسیار گفته و شنیده است كه آن چه بر خود نمیپسندی بر دیگران مپسند؛ ولی در مقام عمل به این دستور وقعی نمینهند و گوش دل بدان نمیسپارد. مؤمن در پیشگاه خداوند از منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه گانههایی است كه نمیتوان متعرض آن شددر آموزههای وحیانی كه بر پایه فطرت سالم قرار داده شده است به این مسئله از زوایای مختلف و ابعاد متنوع آن پرداخته شده است. از این رو قاعدهای در آموزههای وحیانی اسلام پدیدار شده كه به "اصل صحت" یا "حمل بر صحت" شهرت یافته است. اصل صحت در حوزه قانون گذاری و حقوق فردی و اجتماعی مورد توجه قانونگذار اسلامی بوده است. چنان كه در حوزه اخلاق و هنجارهای شخصی و اجتماعی نیز به عنوان اصل حاكم مورد تایید و تأكید قرار گرفته است. در این نوشتار تلاش شده است نگرش اسلام و آموزههای وحیانی نسبت به این اصل واكاوی شده و مباحث و مسایل آن از جهات مختلف بازخوانی شود. گسترش معنایی اصالت صحت "اصل صحت" از قواعدی است كه در كتابهای "اصول فقه" كه مبانی و روش استنباط احكام دینی را از منابع اصلی كتاب و سنت بیان میكند، مورد بحث قرار گرفته است. این اصل به نوع برخورد و قضاوت انسان درباره گفتار و كردار و عقاید دیگران (بدون توجه به دین آنان) مربوط میشود. برخی از اصولیها بر این باورند كه این اصل در دو معنا و اصطلاح مختلف به كار میرود: 1- به معنای حمل عمل مؤمن بر وجه صحیح و جایز در مقابل قبیح (حرام و ممنوع). به این معنا كه هرگاه مردی مسلمان با زنی در خلوتگاهی دیده شد، بر این حمل میكنیم كه وی به جهتی درست و شرعی با وی خلوت كرده است و گناه و حرامی را مرتكب نشده است. مثلا شاید وی از محارم اوست و یا به هر عنوان درست دیگری این امكان را داشته است تا با او خلوت كند؛ زیرا "شخص مسلمان با نامحرم خلوت نمیكند". 2- معنای دیگر این است كه كار دیگران را به تمام و كامل بودن حمل كنیم و بگوییم كه آنان كاری را به درستی انجام دادهاند. مانند زمانی كه از فردی مسلمان و متشرع بخواهیم نمازی بر میت بخواند و او چنین كند. ما در این زمان رفتارش را به درستی حمل كرده و میگوییم وی نماز میت را به درستی و تام و كامل خوانده و چیزی را فروگذار نكرده است. تفاوت دو معنا در این است كه معنای نخست مختص مسلمانان و از احكام خاص اسلامی است و تنها نسبت به خودی یعنی مسلمانان به كار میرود و درباره اعمال و رفتار غیر مسلمانان چنین حكم و قضاوتی نخواهیم كرد. اما معنای دوم اختصاصی به مسلمانان نداشته و نسبت به هر شخص دیگری از مسلمان و غیر مسلمان به كار میرود. به این معنا كه وقتی مالی را در دست شخصی حتی كافر میبینیم و یا او معاملهای را انجام میدهد در مقام داوری حكم میكنیم كه این معامله به صورت كامل انجام شده و نقص ندارد. (مصباح الاصول؛ ج 3 ص 322)شخص، خود را متهم نمیسازد و هیچ گمان بد به خود نمیبرد. اما هنگامی كه به دیگری میرسد این نگرش به كلی متفاوت میشود. هر كار دیگری با هزاران اما و اگر روبه رو میشود و او به آسانی درستی كار دیگران را نمیپذیردبر این اساس دو برداشت درباره اصل صحت وجود دارد كه برداشت نخست بر پایه حسن ظن و گمان نیكو بناگذاری شده و اصلی از اصول اخلاقی شمرده میشود. بدین معنا كه اگر در عمل مسلمان یا مؤمنی به لحاظ "حكم تكلیفی [احكام پنجگانه حرمت، كراهت، اباحه، استحباب و وجوب]"، تردید حاصل شد كه آنچه از گفتار و كردار و عقیده نمود میكند، حلال و مشروع و یا حرام و قبیح است، باید عمل و كار وی را بر وجه مباح و جایز حمل كرد؛ به عنوان نمونه اگر كسی از دور سخنی گفت و شنونده شك كرد آیا سلام میكند و یا ناسزا میگوید یا شخصی مایعی مینوشد و مشخص نیست آب است یا نوشیدنی حرام، یا مردی به همراه زنی مشاهده شد و هر دو به زوجیت خود اقرار كردند، در این موارد و نظایر آن كه در جامعه فراوان اتفاق میافتد و میبایست اصل را مورد ملاحظه قرار داده و به اقتضای آن، فعل را بر امر مباح و جایز حمل كرد و گفتار و كردار و عقیده وی را بر شكل درست و نیكوی آن بار نمود. ولی بنا به برداشت دوم، اصل صحت تنها قاعدهای فقهی است كه در كتابهای علم اصول از آن بحث میشود و به مسلمانان اختصاص ندارد. از این رو اگر در فعل و كار كسی به لحاظ "حكم وضعی [درستی و نادرستی]"، تردید شد كه آیا آن را به صورت درست و صحیح انجام داده یا نه، باید عملش را بر درستی بار كرد. به عنوان نمونه اگر معاملهای چون خرید و فروش، ازدوج و طلاق انجام دهد همه این موارد بر صحت حمل میشود و آثار عقود یا ایقاعات بر آن مترتب میگردد. قرآن و اصالت صحت اصل صحت به عنوان یك اصل اخلاقی، اصلی عقلایی است. به این معنا كه جوامع انسانی بر پایه اصول عقلایی نسبت به رفتار دیگران چنین برخوردی را به كار میگیرد. بنابراین اگر سخن از اصل صحت در قرآن و آموزههای آن به میان میآید به معنای حكمی امضایی و تاییدی است و این گونه نیست كه اسلام آن را به عنوان یك اصل تأسیسی ابداع كرده و برای نخستین بار به مردم سفارش داده باشد.سیره عقلایی مردمان بر این است كه در رفتار خویش نسبت به دیگران این گونه رفتار كنند و اصل را بر صحت قرار دهند. این گونه است كه در بسیاری از دستورها و ضرب المثلهای اقوام مختلف با دستورهای مشابه اصل صحت مواجه میشویم. در دستوری از كنفوسیوس به این مطلب برمیخوریم كه میگوید آنچه را به خود نمیپسندی بر دیگران مپسند و آن چه را برای خود میخواهی برای دیگران نیز بخواه. قرآن نیز این اصل را به شیوههای مختلف تایید كرده است. در این جا به برخی از شواهد اشاره میشود. خداوند در آیه 83 سوره بقره دستور میدهد كه در برخورد گفتاری با دیگران اصل را بر گفتار نیكو و پسندیده قرار دهید: قُولُوا لِلنّاسِ حُسنا. هر چند كه ظاهر این آیه آن است كه با مردم به نیكی سخن بگویید و گفتارتان سبب بغض و عداوت نگردد؛ ولی میتوان با توجه به روایتی از امام صادق (ع) در تفسیر آیه، آن را به عنوان شاهدی بر تأیید اصل عقلایی دانست. امام صادق (ع) با اشاره به آیه میفرماید: تا زمانی كه یقین ندارید كار دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داوری خیر و نیكو نداشته باشید. (كافی ج 2 ص 164)شیخ انصاری نیز در توضیح آن مینویسد: شاید مراد از قول در آیه و روایت، همان ظن و اعتقاد باشد، بدین ترتیب آیه كریمه به كمك روایت، به حسن ظن و گمان نیكو در حق دیگران ترغیب و تشویق میكند و بدگمانی را نسبت به مردم ناپسند میشمارد. (فرائدالاصول ج 2 ص71) بدگمانی گناه است در سوره حجرات آیه 12 میفرماید: یا اَیُّها الذینَ آمَنوا اِجتَنِبوا كَثیراً مِن الظَّنِّ اِنَّ بَعضَ الظَّنِّ اِثمٌ؛ ای كسانی كه ایمان آوردهاید از گمان بسیار پرهیز كنید؛ زیرا برخی از گمانها گناه هستند. در این آیه مؤمنان از بسیاری از گمانها درباره دیگران منع شدهاند كه مراد، گمان سوء است؛ نه گمان خیر؛ زیرا در آیه 12 سوره نور قرآن به گمان خیر كه همان حسن ظن و گمان نیكو است، تشویق كرده است.در این آیه سخن از گمان بد نكردن درباره دیگری است و هر چند كه گمان یكی از حالات چهارگانه "یقین و گمان و شك و وهم" است كه به طور غیر اختیاری بر انسان عارض میشود و نمیتواند مورد امر و نهی قرار گیرد ولی مراد آن است كه انسان آثار گمان را نباید بر آن بار كند و به چنین گمانی ترتیب اثر دهد و به گمان بدی كه در حق دیگران میكند اعتنایی كند. تا زمانی كه یقین ندارید كار دیگران شر و قبیح و ناپسند است درباره آن جز داوری خیر و نیكو نداشته باشیدبنابراین اگر گمانی بد در دل وی خطور كرد اشكالی ندارد ولی نباید بدان توجه كند و آثارش را بر آن مترتب سازد. در روایات آمده است كه یكی از چیزهایی كه برای مؤمن نیكوست و راه خلاصی آن را دارد سوءظن است كه راه رهایی از آن بیتوجهی و جامهی عمل نپوشاندن به آن است. (وسائل الشیعه ج 8 ص 263)هدف از این كار آن است كه آبروی مؤمن حفظ شود؛ زیرا مؤمن در پیشگاه خداوند از منزلت و جایگاهی والا برخوردار است و آبروی او از جمله سه گانههایی است كه نمیتوان متعرض آن شد، مؤمن "جان" و "مال" و "عِرضش[آبرو]" در امان است و آبرو و حفظ آن یكی از مهمترین مسایلی است كه نمیتوان آن را بی ارزش كرد و با تعرض به آن شخص را به خطر انداخت. قرآن پیامبر (ص) را به علت آبروداری مؤمنان ستوده است. آن حضرت (ص) چنان عمل میكرد كه منافقان وی را متهم به سادگی میكردند و میگفتند او شخص خوش باوری است. قرآن (توبه آیه 61) بیان میكند كه خوش باوری آن حضرت به نفع شماست كه حفظ آبروی شما را میكند و آن چه در دل دارید آشكار نمیسازد. زیرا اگر پیامبر (ص) میخواست، بیدرنگ پردهها را كنار میزد و شما را رسوا میساخت و مشكلات فراوانی برای شما پدید میآمد. امیر مؤمنان علی (ع) میفرماید: كارهای برادر دینیات را بر بهترین وجه حمل كن و در سخن وی براساس بدگمانی داوری نكن، مگر آن كه یقین به خلاف آن پیدا كنی. (كافی؛ ج 2ص 361) منصور جواهری؛ www.kayhannews.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 627]