واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > زمانیان، علی - دغدغه شناسی و مسئله شناسی یک قوم می تواند شاخص خوبی برای شناخت آن قوم به حساب بیاید. باید ببینیم چه اموری توجه ما را به خود جلب می کند . به چه اموری اهمیت می دهیم؟ وقتی که برای آن می گذاریم چقدر است؟ تلاشی که برای حل آن می کنیم و هزینه هایی که حاضریم برای آن بپردازیم به چه میزانی است؟ دردهای ما کدام است ؟ از چه چیزهایی رنج می کشیم؟ اندوه های ما کدام است؟ ما (جامعه و حکومت ایرانی) از یک آفت آزاردهنده و بزرگی رنج می بریم، دیگران را نیز رنج می دهیم. آن آفت و آسیب دل آزار فرهنگی، وارونگی حساسیت هایی است که نسبت به مسئله های پیش رو داریم. وارونگی، سبب شده است حساسیت ها و دغدغه ها ی ما به جای آن که روی پا راه برود با سر راه می رود. روزی مارکس در نقد فلسفه ی هگل گفته بود : فلسفه هگل به جای پا با سرش راه می رود و او ( مارکس) کاری که کرده است، این بوده که فلسفه را برگردانده است تا با پا راه برود. ما نیز به کاری شبیه مارکس محتاجیم. باید کاری کنیم که حساسیت های وارونه ای که گرفتارش هستیم، برگردانیم تا بتواند با پا راه برود. وارونگی حساسیت ها یعنی این که برخی امور مهم را وا می گذاریم و به جای آن، به امور کمتر مهم می پردازیم. در برابر ناهنجاری های بسیار شکننده ، سکوت می کنیم و از کنارش می گذریم و به جای آن ، ناهنجاریهای غیر مهم را برمی گزینیم. مسایل غیراساسی در صدر توجه ما قرار دارد و مسایل اساسی در ذیل آن قرار گرفته است. ما (جامعه و دولت) تعادل در نگاه و توجه به امور را از دست داده ایم. گویی مسئله شناسی ما از بیخ و بن اشتباه است. مسئله شناسی وارونه، یعنی مسئله های بنیادین را رها کردن و به جای آن مسئله ها ی غیرمهم را مورد توجه قرار دادن. رفتارهای محاسبه ناپذیر ما نشان دهنده ی این وارونگی است. دغدغه شناسی و مسئله شناسی یک قوم می تواند شاخص خوبی برای شناخت آن قوم به حساب بیاید. باید ببینیم چه اموری توجه ما را به خود جلب می کند . به چه اموری اهمیت می دهیم؟ وقتی که برای آن می گذاریم چقدر است؟ تلاشی که برای حل آن می کنیم و هزینه هایی که حاضریم برای آن بپردازیم به چه میزانی است؟ دردهای ما کدام است ؟ از چه چیزهایی رنج می کشیم؟ اندوه های ما کدام است؟ بگذارید مثالی بزنم. والدین در تربیت کودکانشان بیشتر در برابر چه مسئله هایی واکنش نشان می دهند، و چه مسایلی برای شان مهم است؟ میزان توجه والدین به اموری مانند عقلانی زیستن فرزندان چقدر است؟ مسئولیت پذیری، وفای به عهد، مهرورزی، احترام به حقوق دیگران، استقلال ، فردیت و مهارت در استدلال کردن به چه میزان در کانون توجه والدین قرار دارد ؟ نتایج تربیت در خانواده ها نشان می دهد که دغدغه ی چندانی برای خردمندانه زیستن فرزندان وجود ندارد. والدین تقریبا نسبت به مطالعه و کتاب خواندن فرزندان بی اعتنا هستند. مهارت های اخلاقی زیستن برای شان اهمیت بالایی ندارد. و جایی برای تمرین اندیشه و تفکر وجود ندارد. مدارس در مقایسه با نهاد خانواده وضعیت بدتری دارند. نتیجه ی پروژه ی تربیت خانواده و مدرسه، انسان هایی فاقد مهارت خردانتقادی، ضعف در اندیشه ی بنیادین، ناتوان در حل ساده ترین مسئله های زندگی، بی توجه به پاره یی از اصول اخلاقی و ... است. نتیجه ی نهایی، این می شود که جامعه ی ایرانی از پرسش می ترسد و حتی از یک گفتگوی ساده ی خردمندانه مبتنی بر استدلال ناتوان است. درد تاریخی متدینان و روحانیان - چگونگی حجاب زنان و اجرای بخشی از شریعت بوده است. حجم واکنش هایی که روحانیان در برابر مسئله ی حجاب زنان و موسیقی نشان داده اند با واکنش شان در برابر فقر - استبداد - توسعه نیافتگی - و حتی دردهای وجودی آدمی قابل مقایسه نیست. چقدر میان دردشناسی امام علی و پیروان او فاصله است. باید دید در برابر ستم ، پایمال کردن حقوق شهروندان ، دروغ ، ریا، چاپلوسی و رذایل اخلاقی ، چقدر حساسیت نشان می دهند؟ اما برای روحانیان ، حجاب زنان و چگونگی اجرای شریعت دینی در جامعه بسیار مهمتر است از فقر، بی عدالتی، توسعه نیافتگی، نادیده گرفتن حقوق شهروندان، استبداد و جورحاکمان. وارونگی حساسیت ها و دغدغه ها سبب می شود خدایی را که به جامعه معرفی می کنند نیز دچار آسیب گردد. خدایی که به وقت محاسبه ، تلف کردن ظرفیت ها و بیهوده زیستن آدمیان برایش مهم نیست. خدایی که به رذایل اخلاقی چندان اهمیتی نمی دهد. خدایی که عشق به همنوع، وفای به عهد، بردباری، خویشتن داری، تفکر و تامل، اندیشیدن و گره گشایی از کار فروبسته ی دیگران را در محاسبه نمی آورد. اما همین خدا، تمام توجه اش به این است که کدام پیاله پر می شود. خدایی که عیان شدن گیسوان نسوان را به شدیدترین وجه عذاب می دهد. برای چنین خدایی نگاه نامحرم به نامحرم بسیار مهمتر از ستم به محرومان و پایمال کردن حقوق اولیه ی انسان ها است. خدای شریعت گرای محض و سخت گیر که بهانه می گیرد تا آدمیان را به جهنم روانه کند. خداشناسی ما نیز خداشناسی وارونه است. حکومت نیز مانند جامعه، دچار وارونگی دغدغه ها و حساسیت ها است. و این راز رفتارهای خارج عرف اوست. به جای آن که تمام ظرفیت های خویش را در آبادان کردن دنیای مردم و بالا بردن کیفیت زندگی عامه به کار ببندد، نگران اخرت و بهشت و دوزخ مردم است. رنج های عمومی مردم را رها می کند و به جمع کردن آنتن های ماهواره می پردازد. به جای آن که تمام انرژی اش را برای کاهش رنج ها ی شهروندانش بگذارد، به نحوه ی حجاب زنان مشغول می شود. به جای آن که فقر ، پریشانی اجتماعی ، بیکاری، نا امنی و .... را در دستور کار قرار دهد ، خود را مسئول اجرای مقدمات ظهور امام زمان می داند. از این رو هدف اصلی و وظیفه ی مهم دولت را آمادگی برای ظهور و تمهید مقدمات می داند. باور کنیم که تعادل و واقع نگری را از دست داده ایم . مسئله شناسی ما دچار انواع اعوجاجات و اختلال ها است. تا دردشناسی و مسئله شناسی ما تغییر نکند، نباید منتظر اتفاق میمونی بود. پریشانی زندگی فردی و اجتماعی ما ناشی از حساسیت ها و دغدغه های وارونه است. ما ( جامعه و حکومت ) در تله ی مسئله های غیر مهم و دغدغه های بی اهمیت گرفتار شده ایم. کشتی زندگی سیاسی و اجتماعی ما در دریای مواج و طوفان زده ی نگرش های سست و دغدغه های بی حاصل ، شکسته می شود . عجیب تر آن است که برخورد با صخره های سخت و رنج آور واقعیت ها، ما را از سراب گرایی و تلاش های بیهوده خسته نمی کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]