تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 9 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

تعمیر گیربکس اتوماتیک

دیزل ژنراتور موتور سازان

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

اجاره سند در شیراز

ترازوی آزمایشگاهی

رنگ استخری

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

سیسمونی نوزاد

پراپ تریدینگ معتبر ایرانی

نهال گردو

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1798514592




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

باور من همچون گاو مش حسن


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > زمانیان، علی  - آن کس که در برابر نقد دیگران برمی آشوبد، آن کس که حاضر نیست باورهایش را در ترازوی سنجش و داوری بگذارد، آن کس که از گفتگوی با دیگران هراس دارد تا مبادا باورهایش، با پرسش و شک مواجه شود، وقتی هویت و چیستی اش را مجموعه ای از همین اموال و دارایی ها تشکیل می دهد، راه هر گونه نقد را می بندد  ۱) چرا نقد ناپذیریم؟                    وقتی کسی می گوید"من باور دارم به"، منظورش این است که آن "باور داشتن به"، یک نوع سرمایه، دارایی و ملک او حساب می شود. او در واقع از رابطه ی مالکانه اش با باورهایش پرده برمی دارد.  من همان گونه که ماشین دارم، همسر دارم، مدرک دارم، دوستانی دارم، "باورها"یی نیز دارم. این "داشتن"های من است. این ها گویی اسباب و اثاثیه ای است به دست آورده ام و جزوی از زندگی من محسوب می شوند.          ماشین ام را از دست نمی دهم. اگر کسی متعرض ماشین ام شود، حتی ممکن است به قیمت جانم آن را حفظ کنم. ماشین من باید از حرامیان و دزدان در امان باشد، حتی اگر آن ماشین، نقایص بسیاری داشته باشد. حتی اگر آن ماشین، بارها در بدترین شرایط، در بزرگراه ها و یا خارج شهر خراب شده باشد و مرا تنها در بیابان به سختی و رنج افکنده باشد. "باور"م نیز این چنین است. من ماشین ام را از دست نمی دهم، چون مال من است. ماشین ام فرسوده است، می دانم. اما ماشین من است. "باور"م دچار انواع ضعف ها و کاستی ها است ( شاید) می دانم. اما باورهایم را از دست نمی دهم چون آن باورها مال من و باورهای من هستند. پس باید به هر قیمتی حفظ شان کنم. مهم نیست کدام باورها باشد، چه باورهای مذهبی، چه باورهای سیاسی و چه باورهای ساده ی فرهنگی و روزمره، چه فرقی می کند.        آن کس که در برابر نقد دیگران برمی آشوبد، آن کس که حاضر نیست باورهایش را در ترازوی سنجش و داوری بگذارد، آن کس که از گفتگوی با دیگران هراس دارد تا مبادا باورهایش، با پرسش و شک مواجه شود، وقتی هویت و چیستی اش را مجموعه ای از همین اموال و دارایی ها تشکیل می دهد، راه هر گونه نقد را می بندد، زیرا نقد را توهین به هویت و خطری برای بودنش، تلقی می کند. به واقع، نقد بر امنیت هستی شناسی او، لطمه وارد می کند. آری چنین شخصی، رابطه ای مالکانه با همه چیز برقرار کرده است. در این گونه رابطه، خوب و بد و صدق و کذب، راه ندارد. همه چیز تا وقتی مال من است درست و زیبا و خوب است.           وقتی رابطه ی مالکانه به افراط کشیده می شود، اتفاق عجیبی می افتد. و آن اتفاق این است که رابطه ی مالکانه، معکوس می شود. ( و چقدر انسان هایی که از این رابطه ی معکوس در رنج اند.) مالک جایش را با مملوک عوض می کند به گونه ای که مالک بتدریج و بی آن که آگاه شود، از مالک بودنش عزل شده و مملوک، مالک او می گردد. حالا دیگر او در خدمت دارایی هایش قرار می گیرد. او می دود، عرق می ریزد، کار می کند و رنج فراوان می برد تا آن دارایی هایی که اینک مالک او شده اند هر روز فربه تر گردند. به جای آن که پول در خدمت آسایش او باشد، او برای افزایش و انباشتن و آسایش پول، از هیچ چیز دریغ نمی کند. او ماشین اش و پولش و باورهایش را چنان می بیند که گویی در آنها تجلی یافته است. اگر از دست بروند، او از دست رفته است. او، ماشین اش می شود. او، خانه اش می شود. او، "باور"ش می شود. همان گونه که مش حسن ( در فیلم گاو) هویتش را با گاوش تعویض کرد و او "گاوش" شد. وقتی گاوش می میرد، روان گسیخته می شود. او خود را گم می کند. با مردن گاوش، خود را از دست رفتن می بیند. زیرا"خودش" را همان گاوش می دید. گاوش که مرد، گویی مش حسن مرده است.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 156]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن