واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ستاره حله
به سال 589 قمری در پانزدهم ماه محرم در شهر عالم خیز حله کودکی دیده به جهان گشود که درآن روزگار، گوی سبقت در میدان علم و دانش را ازهم قطاران خویش ربود. این کودک کسی نبود جز سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر علیهما السلام معروف به سیدبن طاووس.با آمدن این نوزاد نورسته موج سرور و شادمانی خانه سعد الدین ابو ابراهیم موسى بن جعفر را برداشت.ابوابراهیم، اورا همنام نیای بزرگش، "علی" نام نهاد.علی هم از ناحیه پدر و هم از ناحیه مادر وارث و وامدار کوله باری ازعلم ومعرفت بود.پدر وی، سعد الدین ابوابراهیم موسی بن جعفر، دختر زاده شیخ طوسی و از خاندان عالم پرور آل طاووس بود. مادر وی، دخت ورام بن ابی فراس از اولاد مالک اشتر، نیز در فضلیت و دانش شهره شهر حله بود.(1)این میراث عظیم بر دوش پسر طاووس، اکنون او را وا می داشت که قله های علم و دانش را یکی پس از دیگری فتح کند.سید بن طاووس بعدها از زبان ورام، جد مادری خویش، شنید که نیای بزرگش، محمد بن اسحاق، به دلیل زیبایی و موزونی چهره و ناموزونی پاها به طاووس شهرت یافته است.وی در تحصیل علم و کسب کمالات حرص و ولعی عجیب از خود نشان می داد.خلیفه عباسی اما کوتاه نیامد و تا آنجا پیش رفت که حاضر شد پست مهم وزارت را به وی واگذارد و سید که آنرا دامی گسترده می دید، چون همیشه از پذیرش سر باز زد.سید علی مقدمات و مبانی علوم دینی را از جد خویش ورام، که عالمی فرزانه بود، فرا گرفت.پس از فراگیری بخش نخست کتاب "نهایه" شیخ طوسی ملقب به " شیخ الطایفه" توانست به اجازه ای به دستخط "ابن نما" در پشت جلد همان کتاب، دست یابد. آنگاه با تلاشی افزونتر، خود جلد دوم کتاب نهایه و سپس مبسوط را فرا گرفت.و همچنان در هر میدانی از علوم که وارد می شد عرصه رقابت را بر دیگران تنگ می نمود. سید در عرصه علوم فقهی دیگر بی نیاز از استاد گردیده بود و تنها به منظور اجازه نقل روایت به محضر اساتید حضور می یافت. وی از علمای صاحب فضلی چون شیخ نجیب الدین بن نما، شید شمس الدین فخار بن معد الموسوى ، سید صفى الدین الحسن الدربى ، شیخ سدید الدین سالم بن محفوظ بن عزیزه السورواى ، سید ابو حامد محبى الدین محمد بن عبدالدین زهره الحلبى ، شیخ ابو السعادات اسعد بن عبد القاهر اصفهانى ، سید كمال الدین حیدر بن محمد بن زید بن محمد به عبدالله الحسینى و سید محب الدین محمد بن محمود مشهور به ابن نجار بغدادى، به نقل احادیث ومأثورات روایی اجازه یافت.(2)ابن طاووس در اندک زمانی توانست در شهر حله به صیت شهرتی بسزا دست یابد.« چون رضى الدین سید على بر بام بلند فقه فراز آمد استادان حله از وى خواستند تا راه دانشوران گذشته را پیش گیرد و با نشستن در جایگاه فتوا مردم را با حلال و حرام الهى آشنا سازد، ولى ستاره خاندان طاووس نمى توانست بدین پیشنهاد پاسخ مساعد دهد. آیات پایانى سوره الحاقه (و لو تقول علینا بعض الاقاویل لاخذنا منه بالیمین ثم لقطعنا منه الوتین فما منكم من احد عنه حاجزین : و اگر محمد به دروغ سخنانى به ما نسبت مى داد او را گرفته ، رگ گردنش را قطع مى كردیم و هیچ یك از شما نمى توانستید ما را از این كار بازداشته ، نگهدارنده اش باشید.)همواره در ژرفاى روانش طنین مى افكند و او را از نزدیك شدن به فتوا باز مى داشت. او چنان مى اندیشید كه وقتى پروردگار پیامبرش را چنین تهدید كرده و از نسبت دادن سخنان و احكام خلاف واقع به خویش بازداشته است هرگز اشتباه و لغزش مرا در فتوا نخواهد بخشید. بنابراین راه خویش را از مفتیان جدا ساخت .ناگفته پیداست كه این پایان پیشنهادها نبود. صرافان حله هرگز نمى توانستند گوهر یگانه آن دیار را نادیده گرفته، از آن به سوى دیگرى رو كنند. بنابراین دیگر بار به آستانش روى آورده ، از او خواستند داورى شهر را به عهده گیرد. سید فرمود: مدتهاست میان خرد و نفسم درگیرى است ... من در همه عمر هرگز نتوانستم بین این دو دشمن داورى كرده، میانشان آشتى برقرار سازم! كسى كه در همه عمر از یك داورى و رفع اختلاف ناتوان باشد چگونه مى تواند در اختلافهاى بى شمار جامعه داورى نماید؟ شما باید در پى كسى باشید كه خرد و نفسش آشتى كرده، به یارى هم بر شیطان چیرگى یافته باشند... چنین كسى توان داورى درست دارد».(3)سید رضی الدین در راه تحصیل علم و دانش آهنگ نجف نمود. آنگاه رهسپار کربلا گردید و سه سال در آنجا درنگ نمود.آنگاه رو به سوی کاظمین نهاد و به مدت سه سال، رحل اقامت در آن دیار افکند.سید در تمام این مدت، در کنار مجاهدتهای علمی و سیر در آفاق، به کسب فضایل اخلاقی و سیر در انفس نیز اهتمامی شایسته داشت.دیری نپایید که آوازه شهرت سید در سر تا سر عراق پیچید. تا اینکه در سال 625 ه ق همزمان با حمله ددمنشانه مغولان به بغداد، مرکر خلافت عباسیان، به دعوت اعلام شیعی بغداد، عازم این دیار شد و در آن شرایط حساس و بحران زا، 15سال از دوران رنجزای زندگیش را در کنارشیعیان بغداد گذراند. مستنصر، خلیفه عباسی بغداد، که از جایگاه و حسن شهرت سید کاملا مطلع بود، منصب قضاوت را به وی پیشنهاد کرد و او برطبق عادت دیرینه اش، از این درخواست روی گرداند، بار دیگر مستنصر خواست تا مقام نقابت طالبیان و رسیدگی به امور سادات و علویان را بدو سپارد، اما سید این بار نیز زیر بار این پست به ظاهر مذهبی نرفته استنکاف ورزید.«چون خلیفه، سید را بر رأى خویش استوار یافت، گفت: با ما همكارى نمى كنى در حالى كه سید مرتضى و سید رضى در حكومت وارد شده، مقام پذیرفتند. آیا آنها را معذور مى دانى یا ستمگر مى شمارى؟ بى تردید معذور مى دانى! پس تو نیز معذورى !رضى الدین گفت: آنها در روزگار آل بویه كه ملوكى شیعه بودند. مى زیستند. آن حكومت در برابر حكومتهاى مخالف تشیع قرار داشت، بدین جهت ورودشان به كارهاى دولتى با خشنودى خداوند همراه بود.» (4)خلیفه عباسی اما کوتاه نیامد و تا آنجا پیش رفت که حاضر شد پست مهم وزارت را به وی واگذارد و سید که آن را دامی گسترده می دید، چون همیشه از پذیرش سر باز زد.با حمله مغول و فروپاشی حکوت عباسی، دوباره از سوی خواجه نصیر الدین طوسی، فیلسوف، منجم و سیاستمدار با فراست آن روزگار به مقام نقابت طالبیان و سادات علوی برگزیده شد که این بار پذیرفت و در این مقام ماند تا اینکه مرغ جانش به ملکوت اعلی پر کشید.سید بن طاووس بعدها از زبان ورام، جد مادری خویش، شنید که نیای بزرگش، محمد بن اسحاق، به دلیل زیبایی و موزونی چهره و ناموزونی پاها به طاووس شهرت یافته استآثار و اندوخته ها:حاصل عمر پرتلاش علمی سید بن طاووس، آثار گوناگونی است که در حوزه های مختلف کلام فقه، اخلاق، رجال و حدیث از خود به یادگار گذارده است که هر یک، مأخذ و منبعی طراز اول در در ابواب متنوع دعایی و روایی به شمار می رود.با اینکه سید بن طاووس در علوم فقه، کلام و حدیث، ید طولانی داشت، با این همه بیشتر شهرت خود را وامدار آثاری است که در زمینه ادعیه، زیارات و روایات اهل بیت علیهم السلام بر جای نهاده است. پاره ای از آثار وی عبارتند از:1- الاقبال لصالح الاعمال2- اسرار الصلوة و انوار الدعوات 3- فرج المهموم فی تاریخ علماء النجوم 4- الاصطفاء فی اخبار الملوک والخلفاء 5- التشریف به تعریف وقت التکلیف؛ این کتاب با نام "جوان در آستانه بلوغ" ترجمه و چاپ شده است.6- الانابه فی معرفة اسماء کتب الخزانه 7- اسرار المودعة فی ساعات اللیل والنهار 8- مهج الدعوات و منهج العبادات 9- الطرائف فی معرفة المذاهب الطوائف. 10- کشف المحجة لثمرة المحجة؛ کتابی است که در اصول دین و برای فرزند خود سید صفی الدین محمد ملقب به مصطفی نگاشته است. 11- الملاحم و الفتن فی ظهور الغائب المنتظر 12- الملهوف علی قتلی الطفوف؛ کتابی معتبر در مقتل و سوگواری سرور و سالار شهیدان که با عنوان "آهی سوزان بر مزار شهیدان" ترجمه شده است. سایت تبیان ابو القاسم شکوریپی نوشت ها:1) روضات الجنات ، خوانسارى ، ج 4، ص 325.2) گلشن ابرار، ج 1، ص 1123) همان4) همان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 398]