واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: عصر اطلاعات، عصر بیخبری اطلاعاتی
سرعت پیشرفت علم و فن آوری در دنیای امروز خیره كننده است. این مسأله خصوصاً در امر فن آوری اطلاعاتی باعث شده كه در هر زمینه ای كه بخواهیم (و یا حتی نخواهیم) می توانیم با سرعت، دقت و ارزانی فراوان به انبوهی از اطلاعات دست یابیم. در ذهن هر كدام از ما انبوهی از اطلاعات از هر چیز و هر جا ذخیره شده است. اهمیت این مسأله باعث شده كه عصر حاضر را عصر اطلاعات بنامند. اما سوال اینجاست كه آیا همه اینها توانسته است انسان اطلاعاتی امروز را از قید و بند «بیخبری» نجات دهد؟ قضاوت با شماست. عصری كه ما در آن به سر می بریم عصر عجیب و غریبی است. در هر زمینه ای كه بخواهیم اطلاعاتی كسب كنیم خیلی سریع و دقیق و آسان و ارزان می توانیم. از آخرین نتایج تحقیقات و پژوهشهای علمی در رشته ها و تخصصهای مختلف گرفته تا آخرین مدلهای لباسها و لوازم آرایشی و دستور آشپزی و… و خلاصه هر چه كه بخواهیم. حتی لازم نیست كه بخواهیم به دنبال اطلاعات برویم، اطلاعات به سراغ ما می آیند. هر روز از اول صبح (یا شاید اول ظهر) كه از خواب بیدار می شویم تا آخر شب در معرض انبوهی از اطلاعات و اخباریم. روزنامه، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… مدام در حال سر ریز اطلاعات در مغز ما هستند. حتی شبها خوابهای ماهواره ای و اینترنتی می بینیم. همه این پیشرفتهای علمی و تحقیقی و تكنولوژیك، قاعدتاً بایستی بسیار فرخنده و مبارك باشد چرا كه نشان از عقل، قدرت، خلاقیت، هوش و تلاش بشری دارد و توسط همه ملاكها و معیارهای عقلی و شرعی و همه مكاتب مادی و غیر مادی تائیدو بلكه تأكید شده است. تا این جای كار همه چیز خوب و خوش است . اما سوال اساسی اینجاست كه آیا این همه پیشرفت علمی و تكنولوژی و افزایش اخبار و اطلاعات و سطح معلومات افراد توانسته است « انسان» را به انسانیت خود نزدیك كند؟ آیا همانطور كه به وسیله عقل و استعداد و كمالی كه خداوند تنها به اشرف مخلوقات خود اعطا فرموده، بسیاری از امكانات و نیروهای مادی از قوه به فعل در آمده، به همان صورت انسانیت انسان هم از قوه به فعال در آمده است؟ آیا بشریت راه خود را پیدا كرده است؟ اگر پاسخ مثبت باشد پس این همه درنده خویی و جنایت و تجاوز به جان و ایمان و اخلاق انسانها از كجا آمده است؟ البته اگر اینها مظهر انسان مدرن باشد، حتماً پاسخ مثبت است. چرا كه درنده خویی و تجاوز و غارت در تمدن مادی (و توسط دزدان با چراغ) از نظر كمی و كیفی پیشرفتهای قابل توجهی داشته است. امروزه دیگر لازم نیست با كلی دردسر سمی تهیه كنید و به خورد دشمنتان بدهید و جان او را بگیرید. بلكه با فشار یك دكمه می توانید جان میلیونها انسان را بگیرید و یا با به حركت در آوردن امواج مسموم الكترومغناطیس در فضا جان میلیونها جوان را تسخیر خود كنید. امروزه دیگر لازم نیست صاحبان ثروت و قدرت و حكومتهای فاسد جلوی آزادی بیان را بگیرند و یا راههای دسترسی مردم را به اطلاعات سد كنند بلكه كافی است با انبوهی از اطلاعات بدرد نخور ولی درست كه ارضاء كننده بسیاری از نیازها و غرایز طبیعی ولی سطحی ماست، سر ما را گرم كنند و یا با تبانی كمپانیهای سرمایه داری و ساخت و پاخت ثروت و قدرت، همه رسانه های قدرتمند اطلاعات غلط را با ظاهری آراسته و فریبا و در راستای منافع ثروتمندان به مخاطبان القاء كنند و یا با انبوهی از اطلاعات و اخبار بلند بالا راجع به موضوعات فرعی و پیش پا افتاده، ذهن ما را از موضوع اصلی منحرف و دست ما را از حقیقت كوتاه كنند. همه اینها ابزار قربانی كردن حقیقت است؛ خواه به پای واقعیت و خواه به پای خیال و توهم و سراب. بنابراین باید اعتراف كرد كه تمدن ابزاری نه تنها ماده از قوه به فعل در آمده بلكه استعداد سركشی غرایز و شهوات نفسانی انسان و جنبه حیوانیت و درنده خویی انسان را هم شكوفا كرده است. اگر می گوییم عصر اطلاعات، بیخبری انسانها را نه تنها كاهش نداده بلكه افزایش داده بخاطر این است كه اكنون ما از همه چیز و همه كس و همه جا اطلاعات و اخبار داریم و در عین حال از خودمان و از هیچ كس و هیچ چیز و هیچ جا خبر نداریم. برای همین است كه: اگر هواپیمایی در فلان نقطه از دنیا سقوط كند بلافاطله همه ما خبر دار می شویم ولی هر روز ارزشهای انسانی بیشتر و بیشتر سقوط می كند و كمتر كسی خبر دارد. اگر شاخص سهام در بازار بورس لندن، چند سنت كاهش بیابد خبرش به همه دنیا می رسد ولی كمتر كسی از كاهش ارزش انسان و انسانیت در بازار مكاره دنیا خبردار می شود. اكثر افراد بهای نفت برنت دریای شمال را می دانند ولی كمتر كسی بهای خویش را می شناسد. اگر كسی بخواهد پفك تقلبی را در بسته بندی زیبا به ما قالب كند براحتی تشخیص می دهیم اما اگر بخواهد ملاكهای تقلبی انسانیت و فرهنگ انسانی را با ظاهری دلفریب و با نامهای مقدس و مظلوم حقوق بشر و آزادی و صلح و صفا به ما قالب كند تشخیص نمی دهیم. اگر در فلان بازی جام باشگاههای اروپا فلان بازیكن یك لحظه دو سانت در آفساید قرار گیرد از 6 زاویه بطور زنده مشاهده می كنیم اما اگر ملاكها و معیارهای فرهنگ تمدن و بشریتی را برای ما تعریف می كنند در كل نود دقیقه 60 متر در آفساید باشد كسی متوجه نمی شود و یا چشمانمان را به روی آن می بندیم. بنابراین ملاحظه می كنیم كه تمدن مادی در عصر اطلاعات با استفاده از تكنولوژی و علم و ثروت و قدرت مادی خود و با شیوهای پیچیده و ابزارهای پیشرفته چگونه با سرریز اطلاعات و اخبار واقعی و غیر واقعی در ذهن ما، اكثر ما را در بیخبری نگاه می دارند. اما بیخبری از بی اطلاعی متفاوت است ممكن است كسی اطلاعات فراوانی داشته باشد ولی بیخبر باشد. بیخبری حتی از بی دانشی و بی علمی هم متفاوت است. بزرگترین دانشمندان هم ممكن است بیخبر باشند (هر چند كه علم و اطلاع شرط لازم خبردار بودن است). پس اگر بیخبری اینها نیست پس چیست؟ جواب این سوال را همه كسانی كه شایسته «لقب انسان» هستند. یعنی خبرداران حقیقی دادهاند و در همه كتب دینی و ادبی و عرفانی جهان آورده شده است، ولی ما فعلاً در اینجا با آنچه كه گفته شده است كاری نداریم؛ چرا كه معتقدیم مهمترین جایی كه جواب این سوال درج شده، كتاب وجودی خود انسان است. ساده ترین بگویمِ هر انسانی، از هر دین و مسلك و عقیده و مرام كه باشد ساده ترین و بدیهی ترین و ابتدایی ترین و در عین حال پیچیده ترین و مهمترین سوالی كه از خود باید بپرسد و از آن خبردار شود «سوال از خود» و «خبر از خویشتن» است. یعنی همین سوالهای ساده و تكراری: «من» از كجا آمده ام؟ برای چه آمده ام؟ در این جا چه كار باید بكنم؟ و نهایتاً كجا باید بروم؟ اگر این سوالات در درون ما حل شوند همه مسائل حل شده است و دیگر سرگردان و سردرگم و بیخبر نخواهیم ماند و اگر بهای خود و انسانیت خود را بشناسیم دیگر ارزان فروشی نخواهیم كرد، برای شناخت حقیقت خود فقط كافی است كه حقیقت جو باشیم و پاسخ این سوالات را بی غرض و در پی جستجوی حقیقت بیابیم به همین جهت است كه از «شناخت خود» به عنوان سودمندترین شناختها تعبیر شده است و یا در ادبیات ما تمثیلات، داستانها و اشعار فراوانی در این زمینه وجود دارد و گنج حقیقی را گنج درون و نه گنج برون ذكر كرده اند. گوهر خود را هویدا كن كمال این است و بس خویش را در خویش پیدا كن كمال این است و بس كمال هر شیء در حركت از مبدأ به سوی غایت خود است. پس اگر انسان مبدأ و غایت خود را شناخت در جهت كمال است و «انسان بالفعل» می شود و مسجود ملائك . اما اگر انسانهای عصری در بیخبری از خویش بسر برند، آن عصر، عصر بیخبری است؛ حتی اگر عصراطلاعات باشد و این بیخبری تعبیر دیگری از همان «جاهلیت» است. و این عصر عصر «جاهلیت مدرن» و یا «بیخبری اطلاعاتی». و در پایان دو بیت از پیشوای باخبران جهان، امام امیرالمومنین علی علیه السلام كه شاید والاترین بیان بشری در مورد ارزش انسان و زیباترین و كامل ترین و عجیب ترین بیان در اهمیت «شناخت خود» باشد: اتزعم انك جرم صغیر و فیك انطوی العالم الا كبر و انت الكتاب المبین الذی باحرفه یظهر المضمرآیا پنداری كه توده كوچك و بی ارزشی هستی در حالی كه در طومار وجود تو جهان بزرگتر (در مقابل عالم اصغر یا همه دنیا) پیچیده شده است. و تو آن كتاب روشنگری هستی كه با حروفش همه پنهانها آشكار می شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 595]