واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: نخستين معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي پس از انقلاب: سانسور،اثر فرهنگي را از "نبايدها" خالي مي كند
" مهدي كلهر " مشاور رييس جمهور در امور اطلاع رساني و رسانه تاكيد كرد كه سياست سانسور، احمقانه ترين شيوه مديريت فرهنگي است كه اثر را از "نبايدها" خارج مي كند.
مهدي كلهر كه از مديران فرهنگي نخستين سال هاي پيروزي انقلاب اسلامي بوده و به عنوان نخستين معاون سينمايي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي حكم گرفته است ، در برنامه تلويزيوني " دو قدم مانده به صبح " در گفت و گو با " فريدون جيراني " كارگردان سينما از فراز ونشيب هاي فرهنگ و هنر در روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي ، نخستين دوره برپايي جشنواره فيلم فجر ، سانسور در عرصه فرهنگ و هنر به ويژه سينما و تجربيات و خاطراتش در طول 30 سال پيروزي انقلاب اسلامي سخن گفت .
وي گفت : قطعا در برخي از مديريت هاي فرهنگي و يا سياست هاي فرهنگي مثل زمان محمد رضا پهلوي ، سانسور يك راهبرد است چنان كه ما در وزارت فرهنگ و هنر قديم يك اداره كل نگارش براي كتاب داشتيم كه در واقع اداره سانسور بود و در آن زمان سانسور يك راهبرد بود و در مديريت فرهنگي خيلي جاهاي دنيا هم مسئله سانسور هنوز وجود دارد .
مشاور رييس جمهور خاطرنشان كرد : من به عنوان يك مدير فرهنگي كه عمرم را در اين راه گذاشتم، براين باورم كه وقتي سانسور به عنوان يك راهبرد انتخاب مي شود ، در واقع حداكثر كاري كه انجام مي شود آن است كه اثر فرهنگي از "نبايد ها" خالي مي شود ، اين در حالي است كه " بايد ها "را نمي توانيم به آن اضافه كنيم از اين رو قطعا آنچه مي ماند و به نمايش در مي آيد، يك موجود ناقص ، بي ربط و بي خاصيت است كه ما را به اشتباه مي اندازد . چنانچه بعد از گذشت يك مدتي مي بينيم كساني كه مخاطب اين آثار سانسور شده بودند ، بايدهاي فرهنگي و ارزشي را دارا نيستند.
وي افزود : سانسور در هيچ زماني چيز خوبي نبوده و نيست زيرا سانسورچي مغزش به اندازه نويسنده كتاب نيست و كساني كه يك فيلم يا سناريو را سانسور مي كند هيچگاه شعورش به اندازه آن كارگرداني كه خالق هنري اثر است ، نيست .
كلهر ياداور شد : سياست سانسور احمقانه ترين شيوه مديريت فرهنگي است كه در دراز مدت جواب خواهد داد همان طور كه در دوره پهلوي جواب داد و معلوم شد كه تمام سانسورهاي آن زمان هيچ خاصيتي نداشته و اين ملت آگاه بود كه آمد و انقلاب كرد.
وي افزود : من به عنوان كسي كه 30 سال تجربه مديريتي دارم و تجربه را بالاتر از كتابها و مباحث نظري مي دانم ،معتقدم كه سياست سانسور به عنوان يك راهبرد قطعا غلط است و تجربه تاريخي در همه جهان نشان مي دهد كه اشتباه است.
كلهر توضيح داد : سانسور در كار فرهنگي و سينما كار درستي نيست بلكه خودش يك روش منفعلانه است و حركتي غير فعال است. من در دوران حضورم در معاونت سينمايي، سناريوهاي دوره خودمان را كه توسط شوراي سناريو رد ميشد، خودم شبها ميخواندم و به بسياري از آنها (مثل حسن سنتوري كه بعدها با نام "زخمه" توسط خسرو ملكان ساخته شد) رأي مثبت دادم و كمك كردم تا ساخته شوند. اين گونه كارها را خودم در خانه ميخواندم و ميگفتم هيچ اشكالي هم ندارد و با خود كارگردان و نويسنده هم صحبت ميكردم. دستخط هاي من هم موجود است.
وي گفت: البته بايد توجه داشت كه سانسور با اصلاح فرق ميكند. البته اصلاح هم بايد در شرايط درستي اتفاق بيفتد نه اين كه بياييم يك فضاي امنيتي درست كنيم و بگوييم؛ "اصلاح كن " . يعني اين كه اگر نكني، حذف ميشوي! خب بالاخره آن فيلمساز هم زندگي دارد، زن و بچه دارد، اجاره دارد. ما نبايد هنرمند را از جايگاه خودش ساقط كنيم.
كلهر خاطرنشان كرد : در هر حال من با سانسور به عنوان يك راهبرد مخالف هستم و فكر مي كنم هر نوع حكومتي كه سانسور را راهبرد قرار دهد ، قطعا شكست خواهد خورد و آن نظام ارزشي را نخواهد توانست از طريق فرهنگي اشاعه يابد چون نهايتا محصول سانسور فاقد ارزش فرهنگي است .
مشاور رييس جمهور با ذكر خاطراتي از روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي ادامه داد: در آن دوران كتابهايي كه براي صدور مجوز مي آمد ، بايد در دو نسخه باشند ، دو نسخه هم براي ثبت به كتابخانه ملي مي رفت كه اين روند از دوران پيش از انقلاب اسلامي وجود داشت .
وي گفت : در دوران پس از پيروزي انقلاب اسلامي من يك نامه به آيت الله دكتر بهشتي كه آن موقع رييس قوه قضاييه بود، نوشتم كه قضاوت كردن در متن،كار قاضي است و من چنين اختياري در دست ندارم كه نوشته يك نويسنده را مجوز بدهم و در اين نامه تاكيد كردم كه خودم را در حد قضاوت نمي بينم. ايشان در پاسخ نوشتند: اين حرف درستي است و اگر كتابي باشد كه با مصالح نظام انتشارش سازگار نباشد بهتر است كه دولت اين كتاب را از ناشر بخرد و پولش را بپردازد و براي مدتي نگاه دارد و زمينه اي را بچيند و بعد آن را توزيع كند.
كلهر افزود : من در همان روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي نيز با سانسور بسيار مخالف بودم و مي گفتم كه اگر اصلاح بهتري صورت بگيرد ، آن را اصلاح كنم. وقتي انقلاب ما روشن است و صريح مي شود همه چيز را گفت ، چه لزومي دارد كه سانسور كنيم.
مشاور رييس جمهور در بخش ديگري از اين گفت وگو با اشاره به حال و هواي روزهاي اول پيروزي انقلاب يادآور شد : در آن روزها عشق به وطن، عشق به امام و عشق به استقلال باعث شد كه از زير يوغ بيگانگان خارج شويم كه اين عشق در همه جا و در دل همه كس بود.
وي افزود : در روزهاي نخستين پيروزي انقلاب اسلامي ما از عنصر خط نستعليق و شكسته و عنصر گرافيكي بيشتر در پوسترها استفاده مي كرديم و مهمترين رسانه آن روز ايران "پوستر" بود . پوشش شبكه يك سيما كه اصلي ترين شبكه بود، كمتر از 50 درصد بود به همين جهت مهمترين رسانه براي اطلاع رساني به روستا ، سفارتخانه ها و كشورهاي خارجي فقط پوستر بود.
وي كه به عنوان نخستين معاون در سينماي ايران حكم گرفته بود در مورد وضعيت سينماي ايران در آن دوران گفت : در قبل از پيروزي انقلاب اسلامي خيلي استعمار وجود داشت مثلا نمونه آن اين بود كه فيلم ايراني بايد ماليات پرداخت مي كرد ولي فيلم خارجي ماليات نداشت، شهرداري ماليات مي گرفت و در واقع كل قوانين قبل از انقلاب طوري طراحي شده بود كه توليد داخلي از بين برود.
مشاور رييس جمهور يادآور شد : در آن زمان آشنايي به احكام كه الان در سينماي ما وجود دارد، وجود نداشت و سينما خيلي دور از مذهب بود و برعكس تئاتر خيلي به مذهب نزديكتر بود.
وي گفت : نخستين گروهي كه براي تهيه فيلم به جبهه ها رفتند همكاران ما بودند . در آن زمان ما كميسيون اكران درست كرديم و كار بعدي ما اين بود كه در مقابل كساني كه مي خواستند سينما را تعطيل كنند ايستادگي كرديم و در واقع به نحوه پخش ، اكران و صدور پروانه نمايش نظم خاصي داديم.
كلهر با اشاره به برپايي نخستين جشنواره فيلم فجر به شكل بين المللي در دوران مديريت وي افزود :از آنجا كه تعريف جشنواره بينالمللي اين است كه فيلمها براي نخستين بار در بخش رقابتي يك جشنواره شركت كنند و تنها دوره جشنواره فيلم فجر كه در آن فيلمهاي خارجي براي نخستين بار به نمايش درآمد، جشنواره اول فيلم فجر بود.
مشاور رئيس جمهور گفت: در آن دوره ما براي برپايي بخش بينالمللي جشنواره تعريف داشتيم و در دعوتنامه هم من تأكيد كردم كه فيلمهايي در اين جشنواره پذيرفته ميشوند كه از دو عنصر خشونت و سكس عاري باشند و به مفاهيم انسانيت، آزادي، استقلال و مقاومت بپردازد. در همان دوره فيلمهايي از كشورهاي مختلف اروپاي شرقي وديگر كشورها مثل فيلم "دختر شيرفروش " و"اسپاروخان" براي نخستين بار در جشنواره فيلم فجر اكران شدند.
وي در ادامه "قصه فيلم " و " بازيگر " را از سرچشمه هاي اصلي فيلم سينمايي دانست و گفت : سينما دو سرچشمه دارد كه يكي از اين دو قصه، روايت يا جان مايه محتوايي سينما است و ميشود گفت هر كشوري كه رمانهاي خوب و رماننويسهاي بزرگ داشته باشد، ميتواند سينماي خوبي داشته باشد. دومين چيزي كه به سينما خون جديد تزريق ميكند، بازيگراني است كه نقشآفريني ميكنند. لزوما بازيگران سينما نبايد از تئاتر بيايند ولي تئاتر هميشه به عنوان يك خطكش محاسبه يك گروه و يك قشر، ميتواند سينما را اصلاح كند.
كلهر يادآور شد : در دوره مديريت من مقرر شد فيلمسازان ايراني ملزم باشند تا روبهروي سوپراستارها و بازيگران نقش دو، حتما ازبازيگران تئاتري استفاده كنند و به تصميم خود در آن سالها (حتي اگر مستبدانه باشد) افتخار ميكنم چون باعث شده بازيگران درجه يكي از تئاتر به سينما وارد شوند و اين دو قشر با هم نزديك شوند و بجوشند. علاوه براين فيلمسازان ملزم شدند كه بر روي هر فيلم موسيقي بگذارند .
وي همچنين در قسمت ديگري از اين گفت وگو تاكيدكرد كه انقلاب اسلامي داراي ارزش ها و دستاوردهايي است كه شهيدان و ايثارگران به خاطر حمايت از اين ارزش ها جان خود را فدا كردند و من هم براين باورم كه اين انقلاب ارزش آن را دارد كه بخاطرش فدا شويم .
چهارشنبه|ا|16|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]