واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: فاطمه گودرزي داراي مدرك تحصيلي ديپلم اقتصاد است، او در اداره بازيگري دوره دو ساله تئاتر را گذراند. از سال 1367 فعاليت تلويزيوني خود را با مجموعه تلويزيوني «گالشهاي مادربزرگ» آغاز كرد، او پس از اين، با بازي در فيلم سينمايي «ميخواهم زنده بمانم» ثابت كرد كه از استعداد بالايي برخوردار است. گودرزي در چهاردهمين دوره جشنواره فجر براي فيلم «غزال»، جايزه سيمرغ بهترين بازيگر نقش اول زن را دريافت كرد و نامزد دو سيمرغ بلورين بهترين بازيگر نقش اول زن (سال 1377) و نقش مكمل زن(سال 1370) در جشنواره فيلم فجر شد. از كارهاي به يادماندني او ميتوان به ترانه مادري، خانه خلوت، دردسر والدين، آپارتمان، رعنا، ازدواج به سبك ايراني، فوتباليستها، جنگجوي پيروز، غزال، بهشت پنهان، جنگ نفتكشها، مهاجران، به خاطر همه چيز، تلفن، تابلويي براي عشق، ازدواج صورتي و... اشاره داشت. همسر وي عبدالرضا گنجي کارگردان سينماست. ثمره ازدواج او دو فرزند است، يك دختر و يك پسر، با اين بازيگر خوب به گفتگو نشستيم. او براي ما از ورودش به بازيگري، مادر بودن و... گفت، او در گوشهاي از مصاحبهاش گفت: همچنان در زندگيام با عشق زندگي ميكنم و عاشق همسرم ميباشم... ورود به عرصه بازيگري شايد باورتان نشود ولي در آن دوران و شرايط و زماني كه تصميم گرفتم به دنياي بازيگري وارد شوم به تنها چيزي كه فكر نميكردم همان شهرت يا به قول معروف ميل به ديده شدن بود. اصلا آن زمان بازيگرها انگيزهشان از ورود به اين حرفه اينگونه نبود. نگاه ما در آن دوران به بازيگري يك جور عشق و بازي حرفهاي بود و شايد هم به اين خاطر بود كه جامعه بازيگري محدودتر و آدمهايي كه وارد آن ميشدند نگاهشان به اين مقوله حرفهايتر بود. خانه خلوت «خانه خلوت» فيلمي بود كه به واسطه آن به مردم معرفي شدم، اما فيلمي كه به واسطه آن به شهرت رسيده و مردم من را با انگشت به هم نشان ميدادند و نگاههاي آشناي مردم را روي خودم احساس ميكردم، فيلم «ميخواهم زنده بمانم» بود. اين فيلم از بازتاب خوبي در جامعه برخوردار بود و به همين خاطر روند ديده شدن من را تسريع كرد. بعضيها از من ميپرسيدند بعد از اولين نگاههاي آشنا و احوالپرسيهاي مردم به دليل شهرت چه احساسي داشتيد؟ و من هم در پاسخ ميگفتم، طبيعي ب ود كه خيلي خوشحال شوم. اينكه مورد توجه قرار ميگيريد يقينا حس لذتبخشي است اما جالب اينجاست كه من با وجود همه اين حرفها هيچ وقت اجازه ندادم، اين حس باعث آن شود، خودم را از مردم جدا كنم و... تفاوت با كاراكتر طبيعي است مردم من را به واسطه كاراكترهايي كه تا به حال بازي كردهام ميشناسند و شايد به دليل نقشهايي كه تا به حال از من ديدهاند اكثرا از من زني غمگين و دردمند متصور هستند و انتظار دارند من را فردي آرام ببينند در حالي كه من فوقالعاده شيطان و اكتيو هستم. به همين خاطر قضاوت در مورد بازيگرها از روي كاراكترهايي كه ايفا ميكنند شايد كار چندان درستي نباشد. دلبسته نه وابسته من به شدت به بازيگري علاقهمند و يك جورايي به آن دلبسته هستم، اما به آن وابسته نيستم و هميشه حفظ كيان خانوادهام براي من باارزشتر از بازيگري است. جالب اينجاست كه با وجود همه عشقي كه به بازيگري داشتم به همسرم گفتهام «هر وقت دوست داري يا اينكه احساس كردي بازيگري به زندگي مشتركمان لطمه ميزند به من بگو تا براي هميشه آن را رها كنم.» سينما يا تلويزيون من هيچ وقت يك نقش را به خاطر رسانهاي كه قرار است از آن پخش شود انتخاب نميكنم. چون معمولا به نقشهايم توجه ميكنم نه رسانهاي كه قرار است از آن نمايش داده شود، ولي با اين اوصاف برخي كارهاي تلويزيوني را ديدهام كه كليتشان از كارهاي سينمايي به مراتب قويتر بوده است. لذت مادر شدن به نظر من مادر شدن يك حس وصفناپذير و متعالي است كه از همان بدو دوران بارداري به سراغ هر زني ميآيد. من وقتي كه باردار بودم حس جذاب و لذتبخشي را داشتم، حس اينكه ميخواهم مادر شوم. ذوق اينكه فردي از جنس خودم در من در حال پرورش است، بينظير بود. لذتبخشترين حس اين بود كه موجود زندهاي در بدن من رشد و از وجودم تغذيه ميكند. اين براي من يك نوع بلوغ و تكامل بود كه در جريان دو بارداريام تجربه كردم و لحظه به لحظه به دنيا آمدن «پويان» و «آوا» براي من شاد و لذتبخش بود، بزرگترين صفتي كه بعد از مادر شدن به من اضافه شد صبوري بود، بعد از مادر شدن من صبورتر شدم. عاشق شدم عشق يك اتفاق فرخنده در زندگي هر فرد است كه بايد براي دوام و بقاي آن بيشتر از به وجود آمدنش تلاش كرد. هر دو طرف اين قضيه يعني زوجين بايد تلاش كنند تا هميشه براي هم تازه باشند و هيچ وقت كهنه نشوند، به نظر من بزرگترين و لذتبخشترين موضوع زندگي هر فرد عشق است من هم در زندگيام عاشق شدم آن هم عاشق همسرم... او كه كارگردان ميباشد نقش پررنگي را در ادامه فعاليت بازيگريام داشته است. با وجود گذشت سالها نه تنها از عشق ما به هم ذرهاي كم نشده بلكه بيشتر هم شده است. از پيري ميترسم نميدانم چرا اكثر ما آدمها از پيري هراس داريم... من هم از پيري ميترسم، ولي از مرگ نه... شايد علتش اين است كه ديدن چين و چروكها براي هر كسي ناراحتكننده است. گاهي اوقات از بچههاي گريم ميخواهم خط چروك صورتم را بردارند آنها ميگويند، «خانم گودرزي اين خط چروك نيست خط خنده است...» ولي خب به عقيده من ما آدمها بايد نگاهمان را نسبت به اين مسئله تا حدي تغيير دهيم و پيري را به دليل طول عمري كه خداوند به ما داده است به فال نيك بگيريم. كارنامه هنري بالاخره هر بازيگري وقتي كارنامه هنرياش را مرور ميكند با خودش ميگويد، «كاش در فلان فيلم بازي نميكردم يا فلان جور آن را بازي ميكردم» بالاخره وجود چنين احساساتي طبيعي است و من هم از اين قاعده مستثني نيستم. شايد در آن دوران نگاه من به بازيگري تا اين حد حرفهاي نبود. گاهي هم نقشي بوده كه با خودم بگويم اگر با همه اين تجربيات 20 ساله باز هم برگردم آن نقش را به همان شكل بازي ميكردم چرا كه در نوع خودش بهترين بود. شايد قبل از اينكه وارد اين حرفه شوم چنين فلسفهاي نداشتم و حتي بعد از چند كار هم به عمق اين ايدئولوژي پي نبرده بودم اما بازيگري به نظر من تركيبي از روانشناسي، محيطشناسي، خصلتشناسي و... است و اينكه شما همه اينها را از يكديگر تمييز بدهيد. خيلي اتفاق افتاده كه من جزءجزء كاراكتر نقشم را دوست نداشتم اما برخي لحظات ناب در آن وجود داشت كه به خاطر آن لحظات ناب بخواهم آن كار را انتخاب كنم. كارگرداني كارگرداني واقعا كار سخت و پرمسئوليتي است. شما در بازيگري فقط بايد حواستان به بازي خودتان باشد، اما در كارگرداني شما مسئول همه چيز هستيد و به همين خاطر بايد تمام امور را زيرنظر بگيريد. اما خب اگر روزي قرار باشد پشت دوربين قرار بگيرم ترجيح ميدهم در ژانر اجتماعي كار بسازم و سعي ميكنم اين فيلم راجع به بچهها، زنان، دختران، فقر... يا هر مسئله اجتماعي ديگري باشد. ورزش من كلا به ورزش علاقهمند هستم و به همين خاطر سعي ميكنم ورزش كردن را در برنامه زندگيام بگنجانم. در كل من به ورزشهايي كه در آن توپ نقش دارد علاقهمندم. هيجان ورزشهاي توپي مانند واليبال و بسكتبال را خيلي دوست دارم. تفاوت مادر عادي با بازيگر به نظر من زندگي يك مادر عادي و يك مادر بازيگر تا حدي با هم متفاوت است. من معتقدم حرفه بازيگري بينش روشني را نسبت به محيط اطراف به فرد ميدهد. يك بازيگر بايد با جريانات روز دنيا آشنا باشد و همين آشنايي و آگاهي در تربيت و شيوه رفتار او با فرزندانش هم تاثير ميگذارد... نگار حسینی خانواده سبز
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4304]