واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: دو تا سه سالگي : تصاوير، عقايد و نشانهها در خلال سنين دو تا سه سالگي، کودکان نه تنها رفتار اطرافيان را مورد تجزيه و تحليل قرار ميدهند، بلکه عقايد آنها را نيز در نظر ميآورند. در همين سنين کودک توانايي تجسم کردن دنيا، بدون حضور آن در دنياي واقعي را بيشتر کسب کرده است و ميتواند از دنياي اطراف خود، تصويري ذهني و دروني براي خويش بسازد. در واقع کودک به اين توانايي دست يافته است که اموري را که تا حدي انتزاعي هستند، درک کند و آن را مترادف با اسمي خاص بنامد. کودک در اين مرحله ميداند که حس گرفتگي در قفسه ي سينه ترس است، تمايل به پرتاب کردن اشيا خشم است ، يا بالا رفتن ضربان قلب به معني لذت است. اين توانايي کودک را قادر ميسازد تا عواطف و احساسات خويش را به سطح جديدي از هشياري برساند. او اکنون ميتواند عواطف خويش را به شکل نمادين و سمبليک ابراز کند . او اکنون ميتواند به پدرش بگويد «ميترسم» به جاي اينکه صرفا از ترس بلرزد ، يا گريه کند يا با علايم صورت و چهرهاي ، وحشت خويش را به نمايش بگذارد. او ميتواند به مادرش بگويد «گرسنهام» و اين نام «گرسنگي» را عمدا با آگاهي کامل با احساسات گرسنگي خويش مطابقت داده است و زمانيکه احساسات مرتبط با گرسنگي در درونش پديدار شد، اين واژه را به کار ميبرد؛ در حالي که قبل از آن ممکن بود فقط سرو صدا کند؛ گريه و بهانهگيري نمايد و مادرش را به سمت آشپزخانه بکشاند. در اين مرحله که کودک هيجانات را کاملا شناخته و به آنها وقوف پيدا کرده است، والدين ميبايستي تعاملات خود را با وي افزايش دهند، به کارگيري نمادها و نشانهها براي ابراز عواطف را در کودک خود تقويت نمايند و همه ي اين اهداف را به بهترين شکل ميتوانند در خلال بازي کردن با کودک خود جامه ي عمل بپوشانند. عشق و علاقهاي که بزرگسالان مورد علاقه ي کودک، به وي ابراز ميدارند و خوشايندي و رضايتمندي که از تعامل با کودک به وي القاء مينمايند ، باعث ميشود کودک از ارتباطاتش با اطرافيان به نحو مطلوب لذت ببرد. براي بهبود اين ارتباط کودک را به فکر کردن واداريد. مثلا زمانيکه کودک ميگويد: (ميخوام برم بيرون، اجازه ميدي؟) به جاي اينکه صرفا به او با (بله و خير) پاسخ دهيد، بهتر است بپرسيد (بيرون ميخواي چه کار کني؟) اين کار کمک ميکند و دلايل منطقي احساسات، آرزوها و تمايلات خود را بهتر درک نمايد. در اين سن کودک واژهها و لغات بيشتري ميآموزد و براي خود عقايد و باورهايي کسب ميکند. اما فقط زماني جزء دايمي خزانه ي لغات کودک قرار خواهد گرفت که کودک معناي واقعي آن را به خوبي درک کند. درک معناي واژهها، علايم و نمادها نيز در صورتي به بهترين نحو براي کودک حاصل ميشود که او بتواند آنها را به عاطفه، هيجان، احساس يا عمل خاصي نسبت دهد و مرتبط سازد. کودکان، اينک به حافظه خود شکل ميدهند که بر خلاف مراحل قبلي، تنها محدود به تصاوير نيستند، بلکه احساسات، تمايلات، باورها و هيجانات مربوط به هر تصوير را هم شامل ميشود. انعکاس اين زندگي دروني کودکان، در بازيهاي آنها پديدار ميگردد. بازيهاي کودک به تدريج هر چه بيشتر و بيشتر انعکاسي از نحوه ي زندگي و درک وي از دنيا خواهد بود. از اين رو، ترسها، اضطرابها، کنجکاويها، تمايلات، اهداف، باورها و... همه و همه قسمتي از زندگي دروني کودک هستند که از طريق مشاهده و تحليل بازيهاي آنها قابل دستيابي ميباشند. 6- تفکر عاطفي کودک شما اينک عقايد و باورهاي خويش را با عواطف و هيجانات مرتبط ميسازد: (دلتنگم چون خيلي وقته مامان بزرگ، را نديدهام). زمان، در اين مرحله به حال، آينده و گذشته تقسيم ميشود فضا و مکان کاملا معناي نظم يافته پيدا ميکنند: مفهوم اينجا،آنجا، يک جاي ديگر و... کاملا قابل درک است و امکان جدا سازي و تفکيک «واقعيت» و «خيال» براي کودک فراهم گرديده است. کودک در اين سن ميداند که چگونه عملکرد کنوني ما، در آينده به نتيجه ميرسد و تاثيرات حال برآينده را متوجه ميشود. او اعمال و رفتار خود را کنترل ميکند؛ چرا که به عواقب آن وقوف مييابد. توانايي وي براي توجه، تمرکز، برنامهريزي و کار کردن براي رسيدن به هدف خود بيشتر و بيشتر ميشود. زماني که کودک شما سه تا چهار ساله است، بين افکار و عقايد خود با ديگران ارتباط برقرار ميکند. اين ارتباط را ميتواند بين انواع احساسات و عقايد نيز، برقرار سازد مثلا اعتقاد به اينکه «عروسکم خوشحال است» به اين عقيده تغيير شکل ميدهد که «عروسکم خوشحال است چون من دوستش دارم»؛ يا «عروسکم ناراحت است» ، به «عروسکم ناراحته، چون من دارم از خونه بيرون ميرم» تغيير شکل پيدا ميکند. خود کودک به صورت عمدي اعمال، رفتارها را به شکلي طرح ريزي يا توجيه ميکند که به رضايتمندي دست يابد؛ «مامان رفته بيرون زود بر ميگردد». دنياي دروني و بيروني کودک به تدريج هر چه بيشتر و بيشتر با هم ارتباط مييابند و احساسات و تجربيات خلقي او هر چه پايدارتر ميگردند. اما، جهت شکلگيري هر چه بهتر اين ارتباطات، کودکان ميبايست با گفتگوهاي سازنده با والدين و اطرافيان، آگاهيدهي مناسب پاسخگفتن به سوالات و شرکت در بازيها با بزرگسالان و همسالان، تغذيه گردند. کودکاني که از تعاملات پويا با اطرافيان و ديگران در اين سنين محروم گردند، عليرغم اينکه براي خود نمادها و تجسماني ساختهاند، ياد نميگيرند که چگونه چنين تصورات و تجسمهايي را با واقعيت مرتبط ساخته، تطبيق دهند و در نتيجه درستي و نادرستي و ميزان کارا بودن تصورات دروني خود را در قبال دنياي بيرون و در مقايسه با واقعيات نميتوانند بيازمايند. اگر در همه ي آنچه گفته شد، به خوبي پيش بروند، «خودپنداره» کودک به قويترين صورت، شکل ميگيرد: «من خوبم، خوشگلم، شيرينم، با هوشم و...»؛ «من قوي هستم، کنجکاوم و راهم را خودم انتخاب ميکنم و...». اکنون کودک شما ميتواند «تصوري از خود» خلق کند چرا که با تواناييهايي که بدست آورده، قادر است تجسم و تصوري از آنچه که هست و آنچه در گذشته بوده و در آينده خواهد بود، در ابعاد مختلف و از جنبههاي گوناگون بسازد. او اين تصور را از خلال ارتباطش با پدر و مادر، دوستان، اقوام، پدربزرگ و مادربزرگ، مربيها و... بدست ميآورد. با اين حال، ذکر اين نکته ضرورت دارد که اين تجسم يکپارچه از خود تنها نشان دهنده ي سطحي از الگوهاي عميق رفتاري، عاطفي و نمادين است که از ابتدا تا اين سن براي کودک شکل گرفته است و چنين الگوسازيهائي سراسر حيات فرد تداوم خواهند داشت. پايان. منبع : نشريه تخصصي کودک – با تغيير و تلخيص- نويسنده : ندا نظربلند - دانشجوي دکتراي روانشناسي پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 530]