واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: با کودکانی که دروغ می گویند چه کنیم؟ والدین در بسیاری از اوقات نمی دانند در قبال کودکانی که به دروغ گفتن روی می آورند چه کنند. همواره این پرسش در ذهن آنها مطرح است که آیا این سخنان در شکل گیری شخصیت آینده فرزندانشان تأثیری نامطلوب به جای خواهد گذارد و آنان فردی موفق – دست کم از دید اقتصادی - در جامعه خواهند بود یا چنین نخواهد شد؟ اما به راستی با کودکانی که دروغ می گویند چه باید کرد؟ تنبیه و دعوا کردن کودکانی که دروغ می گویند، هیچ فایده ای ندارد. بهتر است به جای این کار، ابعاد دنیای تخیلی آنها را تغییر دهیم. هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. برخی از کودکان در حدود سن سه سالگی، تمایل شدیدی به دروغ گفتن دارند. به راستی علت آن چیست؟ متخصصین روانکاو علل مختلفی را در این امر مؤثر می دانند، دکتر کاپادونیا، رئیس بخش روان شناسی اطفال بیمارستان شهر میلان در این باره می گوید: «دروغگویی کودکان در این سن با دروغگویی بچه ها در سنین بالاتر کاملاً متفاوت است. کودکی که هنوز قادر به تشخیص واقعیت و خیال و رؤیا نیست، برای تجربه احساس شادی و غم به طور واقعی، خود را در دنیای خیالی که خودش آن را ساخته است، قرار می دهد. حتی گاه چنین کودکانی در هنگام تعریف ماجرای مرگ قهرمان ساخته ذهن خود ، زیر گریه می زنند.» خلق داستان های تخیلی توسط کودک، نمایانگر قدرت خلاقیت ذهن او است، اما برخی از کودکان حتی پس از سه سالگی نیز همچنان به این کار ادامه می دهند. محیطی که کودک در آن رشد می کند نقش بسیار مهمی در این مورد دارد. والدین که به هنگام تعریف چنین داستان های خیالی توسط فرزندشان، خود را محو شنیدن نشان می دهند و طوری وانمود می کنند که از شنیدن آنها واقعاً لذت می برند و برایشان بسیار جالب است، در واقع با این رفتار، کودک را تشویق به گسترش و توسعه دنیای تخیلی خود می نمایند. والدین نباید در برابر دروغ های کودک خود را بی تفاوت نشان دهند، بلکه فقط شنونده باشند. زیرا این امر به نوعی موجب تشویق او به ادامه این کار است.حتی نباید طوری وانمود کنیم که گویی دروغ های کودک را باور کرده ایم. چنین عکس العملی او را به این نتیجه می رساند که از طریق دروغ گفتن می تواند به خواسته خود برسد. اما عکس العمل منفی نباید نشان داد؛ مهم آن است که والدین با نهایت آرامش ، ذهن کودک را به سوی واقعیت سوق دهند و به او بفهمانند که این داستان ها همه حاصل خیالبافی های او است. ترس، کمبود محبت، عدم احساس امنیت و تمایل کودک به محک زدن توانایی های خود، عمده ترین عوامل گرایش او به دروغگویی آگاهانه است. ترس در غالب موارد ترس تبدیل به وسیله ای دفاعی برای کودک می گردد. او با این که خود نیز می داند که دارد دروغ می گوید، برای آنکه تنبیه نشود و یا مورد سرزنش قرار نگیرد، چاره ای جز پناه جستن به دروغ ندارد. برای مثال کودکی که می داند اگر پدر و مادرش بفهمند که او جای خود را خیس کرده ، از دستش عصبانی می شوند، در مقام پاسخگویی علت خیس کردن رختخوابش را ریختن آب یا خرابکاری گربه بیان می کند؛ او در واقع با این دروغ می خواهد خود را از تنبیه شدن نجات دهد. نیاز به محبت احساس کمبود محبت و نیاز به ناز و نوازش، از عوامل عمده تمایل کودکان به دروغگویی است. بروز برخی از تغییرات در زندگی او، مانند به دنیا آمدن خواهر یا برادر جدید، رفتن به مهدکودک و یا هرگونه عامل جدایی دیگر از پدر و مادر، که باعث احساس کمبود محبت توسط کودک می شود، او را به سوی دروغگویی سوق می دهد. در واقع هدف کودک در چنین مواردی جلب توجه والدین به سوی خود است. کودک می خواهد شخص دیگری باشد در بسیاری از مواقع علت دروغگویی کودک ، سعی او در تغییر شخصیت خویش است. برای مثال در مهدکودک دائم برای همسن و سالان خود از عروسک های بسیار بزرگ و آنچنانی که دارد و یا آدمی آهنی که قادر به انجام کارهای خارق العاده است سخن می گوید و به اصطلاح مدام «خالی می بندد» تا از این طریق تعجب و حیرت آنها را برانگیزد. این کودکان معمولاً به افراد بزرگسال دروغ های دیگری تحویل می دهند. مثلاً درباره کارهای زیادی که در طول روز مانند افراد بالغ انجام داده اند، صحبت می کنند. هدف آنان یا دفاع از شخصیت خود است و یا آرزوی نزدیکی به بزرگسالان و تقلید از کارهای آنها. ممکن است علت دروغگویی کودک ، تمرین واژه هایی باشد که یاد گرفته است. تعریف کردن داستان های تخیلی از سوی کودک، می تواند روش برای بررسی چگونگی تسلط خود در استفاده از واژه ها و کلمه های مختلفی که آموخته است باشد. این امر به خصوص در حدود سن سه سالگی بیشتر به چشم می خورد. کلمات از نظر او مانند قطعات سازه های کوچک اسباب بازی اند و کودک با این روش قصد دارد از آنها جهت ساختن سازه هایی جدیدتر و پیچیده تر استفاده کند. کودکانی که برای خود دوستی خیالی فرض می کنند داشتن یک دوست خیالی ، یکی از رایج ترین دروغ های کودکان تک فرزند و آنهایی که همبازی همسن و سال خود ندارند، است. چنین کودکانی دائماً در مورد دوست خیالی خود سخن می گویند. مانند افراد واقعی برای او اسم انتخاب می کنند و گاه تا حدی پیش می روند که حتی از مادرشان می خواهند برای دوست خیالی آنها نیز غذا بکشد و دائماً در حال صحبت کردن با صدای بلند با او هستند. در چنین مواردی به والدین توصیه می شود برای فرزند خردسالشان یک همبازی پیدا کنند تا کودک از تنهایی در آید و نیازی به دوست خیالی نداشته باشد. در چه صورت دروغگویی کودکان نگران کننده است؟ اگر کودک بعد از سنین پنج تا شش سالگی همچنان به دروغگویی خود ادامه دهد، می تواند جای نگرانی داشته باشد. والدین باید با بررسی علل توسل او به این امر، سعی در رفع کمبودهایی نمایند که در حقیقت عامل پناه جستن او به دروغگویی است. اما معمولاً کودکان در حدود شش تا هفت سالگی، از میزان دروغ های خود می کاهند. آنها در می یابند که دیگر دلیلی برای دروغ گفتن وجود ندارد و فقط در موارد نادر به چنین کاری متوسل می شوند. والدین در برابر دروغ های مکرر کودک باید چه عکس العملی نشان دهند؟ از نظر دکتر کاپادونیا، دروغگویی کودکان در حدود سنین چهار تا پنج سال نگران کننده نیست و با گذشت زمان این مشکل رفع می شود. توسل به دروغ در این سن، تنها شیوه ای برای بیان افکار خود یا دفاع از خود است و کودک نباید مورد سرزنش قرار گیرد. پدر و مادر باید الگوی مناسبی برای فرزندشان باشند هنگامی که والدین به یکدیگر دروغ می گویند، در واقع به کودک می آموزند که تو نیز می توانی این کار را بکنی. شنیدن دروغ های افراد بزرگسال به هنگام صحبت با تلفن نیز همین اثر را روی کودک دارد. به یاد داشته باشید که کودکان در چند سال نخست پس از تولد، تمایل شدیدی به الگوبرداری از پدر و مادر و سایر اعضای خانواده خود دارند. ممکن است علت دروغگویی فرزندتان، رفتار خشن و عصبی شما به هنگام بروز اتفاقاتی مانند شکستن گلدان و نظیر آن باشد. در چنین مواقعی به جای تنبیه و دعوا کردن او، می توانید بگویید: «خیلی حیف شد که مثلاً اون گلدون شکست. من اونو خیلی دوست داشتم. اما به هر حال تو که تقصیر نداشتی، اتفاقی افتاد و شکست.» به این ترتیب کودک دیگر دلیلی برای ترس و در پی آن، دروغ گفتن نمی بیند و اگر بار دیگر اتفاق مشابهی رخ دهد به راحتی حقیقت را خواهد گفت. ترس، کمبود محبت، عدم احساس امنیت و تمایل کودک به محک زدن توانایی های خود، عمده ترین عوامل گرایش او به دروغگویی آگاهانه است. والدین نباید در برابر دروغ های کودک خود را بی تفاوت نشان دهند، بلکه فقط شنونده باشند. زیرا این امر به نوعی موجب تشویق او به ادامه این کار است. حتی نباید طوری وانمود کنیم که گویی دروغ های کودک را باور کرده ایم. چنین عکس العملی او را به این نتیجه می رساند که از طریق دروغ گفتن می تواند به خواسته خود برسد. اگر مثلاً فرزندتان می گوید: «مامان، من یک اژدهای بزرگ دیدم بعد... .» شما با حیرت و تعجب به داستان تخیلی او گوش دهید و بعد بگویید: « آفرین، قدرت تخلیل تو واقعاً قابل تحسینه، اما می دونی که اژدها اصلاً تو واقعیت وجود نداره و فقط تو قصه هاست، مگه نه؟» کودکان دروغگو ، منزوی می شوند اگر کودک در سنین بالاتر نیز همچنان به دروغ گفتن ادامه دهد و والدین هیچ تلاشی در جهت تصحیح رفتار او نکنند، دیگر راست و دروغ برای او تفاوتی نخواهد داشت و هر وقت دلش بخواهد به راحتی دروغ می گوید. هر چند اغلب کودکان به هر حال به نوعی دروغ می گویند اما معمولاً از کسی که بیش از حد خالی می بندد، خوششان نمی آید و ترجیح می دهند با او بازی نکنند. منبع: اینترنت پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 455]