پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1851251956
اوج و افول مطبوعات نشاندهنده فضاي آزادي بيان است
واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: اوج و افول مطبوعات نشاندهنده فضاي آزادي بيان است
وضعيت مطبوعات داخلي، امروز، با همهي ناملايمات و فشارها كه دامنگير آن شده است، در شرايط رو به پيشرفت قرار داشته و دوران گذار را طي ميكند.
بررسي فعاليت مطبوعات ايران، قبل و پس از پيروزي انقلاب اسلامي مطبوعات در دوره 170 ساله حضور خود در ايران دوران پرحادثه و پرفراز و نشيبي را پشت سر گذاشتهاند كه اين روند بويژه در دوران قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، به دليل تغيير چشمگير شرايط كشور در اين دورانها، نمود و بروز بيشتري داشته است كه البته در بررسيهاي پژوهشي روشنتر ديده ميشود؛ بر همين اساس بر آن شديم تا در سيامين سال پيروزي انقلاب اسلامي ايران، نگاهي علمي - پژوهشي و گذرا به تاريخچه مطبوعات كشور داشته باشيم.
نخستين نشريه در ايران به نام "كاغذ اخبار" در سال 1253 هجري قمري، مطابق با 1837 ميلادي، به همت ميرزا صالح شيرازي، در تهران منتشر شد.
انتشار نشريه كاغذ اخبار كه مهمترين ويژگي آن "مولود دربار بودن" بود و به صورت ماهانه نيز منتشر ميشد، ديري نپاييد و سه سال بعد، يعني در سال 1256، به دليل اوضاع آشفته داخلي، بيعلاقگي شاه و وزيرش به اقدامات فرهنگي و حتي سياستهاي ضدفرهنگي آنان، اطمينان ناكافي به ميرزا صالح و نيز احساس خطر از سوي نشريه او تعطيل شد.
اگر دوره 70 ساله مطبوعات استبدادي ايران، از زمان تأسيس روزنامه كاغذ اخبار تا سال 1324 ه.ق (1906) را كه انقلاب مشروطيت پديد آمد، دنبال كنيم ملاحظه ميكنيم در اين مدت، به دليل شرايط اختناق حاكم بر كشور به هيچوجه امكان رشد فرهنگ فراهم نشد.
در آن دوره طولاني كسي نميتوانست به صورت مستقل اظهار عقيده كند، در حالي كه براي رشد مطبوعات، فضاي عمومي مطلوب و آزاد لازم است. در اين مدت تنها در خارج از كشور، روزنامههاي تبعيدي، يعني روزنامههاي مخالف استبداد امكان فعاليت داشند كه آنها نيز با دشواريهاي فراوان وارد كشور ميشدند.
مطبوعات ايران از پيروزي انقلاب مشروطه تا شهريور 1320:
با گشايش رسمي مجلس شوراي ملي، تاريخ سياست ايران فصل تازهاي را آغاز و روزنامهنگاري نيز به تبع آن، دگرگوني و تحول عظيمي را تجربه كرد. در يك كلام، سال 1325 قمري، سالي منحصر به فرد در تاريخ مطبوعات ايران است كه با ته ماندههاي سانسور قبل از مشروطيت آغاز شد و با آزادي مطلق روزنامهنگاري پايان يافت. البته اين آزادي، عاقبت خوشي هم نداشت.
با وجود آنكه روزنامههاي متعددي در پي انحلال وزارت انطباعات متولد شدند اما بسياري از آنها به خاطر وابستگي سياسي و طبقاتي خود، مشروطه را به نفع خود تعريف ميكردند و چون پشتوانه مردمي نداشتند، خيلي زود از بين ميرفتند. از اين ميان تنها روزنامههاي حبلالمتين، صوراسرافيل، مساوات و روحالقدس بودند كه توانستند آگاهي و روشنگري را به درون تودهها منتقل كنند.
به گفته كارشناسان وجه غالب مطالب اين روزنامهها نيز انتقاد از وضع موجود، مقايسه ايران با ساير كشورها، ارائه راه حل براي مشكلات بنيادي، انعكاس نابسامانيها و آشنا كردن مردم با حقوق حقه خود بود كه البته سرنوشت غمناك هر يك از اين نشريات هم به تنهايي ميتواند موضوع يك پژوهش باشد.
البته همانطور كه گفته شد دوران طلايي آزادي مطبوعات پس از انقلاب مشروطه خيلي طول نكشيد و چند ماه پس از امضاي فرمان آن، استبداد صغير پيش آمد و مجلس به توپ بسته شد و بر اساس آن عدهاي از روزنامهنگاران در باغ شاه اعدام شدند.
اما در تاريخ 22 آذرماه 1304 شمسي كه رضاشاه مراسم سوگند را در مجلس به جاي آورد، 19 سال از عمر حكومت مشروطه ميگذشت و در حالي كه از سال 1285 تا سال 1304 شمسي رفته رفته آزادي مطبوعات كمرنگتر شده بود، در اين سال، اين آزادي يكسره از ميان رفت.
در دوره حكومت رضا پهلوي تنها روزنامههايي ميتوانستند به حيات خود ادامه دهند كه خلاف دولت و شاه مطلبي ننويسند. مطبوعات بدون اجازه شهرباني حق نشر مطلبي را نداشتند. دو روزنامه ايران و اطلاعات از مهمترين روزنامههاي منتشره در اين دوره بودند كه روزنامه اطلاعات در 28 آبانماه 1308 به علت انتقاد از وضع دادگستري به مدت 51 روز توقيف شد.
اما بعد از شهريور 1320 و رفتن رضاشاه از ايران، روزنامهنگاران، مانند صدر مشروطه، با وجود اعتبار قوانين بازدارنده، انتقاد نسبت به مسوولان قبلي كشور را آغاز كردند، به گونهاي كه انتقادگري، توجه نكردن به وضع ظاهري مطبوعات و چاپ آنها روي كاغذهاي كثيف با صفحهبندي غيراصولي، استفاده از زبان محاورهاي، تيراژ بالا، سوء استفادههاي مالي صاحبان جرايد، ظهور روزنامههاي وابسته به احزاب، تغيير نام مكرر روزنامهها و تعدد مطبوعات را ميتوان جزو مهمترين ويژگيهاي مطبوعات نيمه اول اين دوره به حساب آورد.
با تصويب قانون ملي شدن صنعت نفت ايران در تاريخ 29 اسفندماه سال 1329 و نخست وزيري محمد مصدق در 15 ارديبهشتماه سال 1330، با توجه به آنكه سياست مطبوعاتي وي، تركيب آزادي و مسووليت بود، وضعيت فعاليت مطبوعات بسيار بهتر از گذشته شد.
مطبوعات در اين دوره، گرچه از نظر دولت مشكلي نداشتند اما از طرف گروههاي فشار، مورد تهديد واقع ميشدند اما كودتاي 28 مردادماه 1332 و استقرار حكومت سركوب، اختناق و سانسور مطبوعات در طول 25 سال پيش از انقلاب اسلامي، همه شرايط و امكانات لازم براي رشد مطلوب روزنامهنگاري در كشور را از بين برد.
مطبوعات ايران از سال 1332 تا پيروزي انقلاب اسلامي:
در اين فاصله زماني، رژيم محمدرضا پهلوي روزبه روز بر اوضاع مسلطتر ميشد. گرچه مبارزه، شورش، نبرد مسلحانه، اعتراض وانتقاد همه اقشار در اين مقطع وجود داشت، اما شاه تقريبا بدون تهديد جدي و تعيينكننده حكومت كرد.
در اين دوره، مطبوعات در حيطه نظارت و كنترل شديد بودند و روزنامهها آهنگ دولتيتر شدن را دنبال ميكردند، ضمن اينكه وزارت اطلاعات و ساواك نيز دو نهادي بودند كه مدام بر كار مطبوعات نظارت داشتند و حتي تيترها و مطالب روزنامهها، مستقيم يا از طريق تلفن توسط آنها بررسي و كنترل ميشد و در هر يك از اين دو نهاد نيز سازمان بزرگي به اين كار اختصاص داشت.
مطبوعات اين دوره از نظر تعدد و تكثر نيز نسبت به دهه 20 رشد چنداني نداشتند و اين تعدد عمدتا در حوزه نشريات عامهپسند و عوامگرا با محتواي مبتذل ديده ميشد، ضمن اينكه در اين دوره شرط اعطاي امتياز به افراد، تاييد آنها از سوي ساواك بود و از سوي ديگر رژيم سعي ميكرد با دادن آگهيهاي دولتي، پرداخت وام و نيز اعزام مديران به خارج از كشور آنان را تطميع كند.
فضاي باز مطبوعاتي به افزايش تيراژ و نشاط اين فضا منجر ميشود
حسين قندي - مدرس روزنامهنگاري - در گفتوگو با ايسنا، در اين باره ميگويد: تعداد نشريات در دوران قبل از انقلاب كمتر از شرايط فعلي بود. در آن دوران، هفتهنامههايي در قطع روزنامه و همچنين دو روزنامه اصلي كيهان و اطلاعات منتشر ميشدند كه در اوايل دهه 50 نيز دستور داده شد تمام اين هفتهنامهها تعطيل شوند كه دليلش هنوز هم براي ما مشخص نيست.
وي افزود: درآن زمان موانعي براي كار روزنامهنگاري وجود داشت مثلا نميتوانستيم عليه شاه چيزي بنويسيم اما انتقاد به نخست وزير به راحتي قابل انجام بود.
او ادامه داد: پيش از انقلاب به دليل فراهم بودن شرايط استفاده از عكسهاي هنرپيشهها به هر شكل دلخواه از لحاظ حجاب باعث شده بود فروش آنها با وجود جمعيت اندك ايران بسيار زياد باشد، اما تيراژ روزنامهها كم بود و تنها در مواقع خاصي مانند اعلام قبوليهاي كنكور يا روزهايي كه يادداشتهايي از افرادي خاص چاپ ميشد، تيراژ بالايي را در آنها شاهد بوديم.
اين روزنامهنگار با اشاره به اينكه در اوايل انقلاب تعداد مجلات و روزنامهها ناگهان افزايش چشمگيري پيدا كرد، اما بعد از مدتي به دليل تعطيلي برخي از آنها كاهش يافت، تصريح كرد: در حال حاضر نشريات ميتوانند انتقادهاي خود را تا حدودي مطرح كنند، اما تيراژشان همچنان پايين است و اين در حالي است كه قطعا اگر فضاي بازتري براي آنها فراهم شود، تيراژشان نيز افزايش خواهد يافت، البته فضاي باز مستلزم اين است كه انتقاد بدون هيچ مانعي مطرح شود كه اين امر به دلايلي مانند اين كه شايد اعتمادي به اهالي رسانه نيست كمتر محقق ميشود.
به گفته وي براي داشتن فضاي مناسب رسانهيي روزنامهنگاران بايد ملاحظات خود را كنار گذاشته و ترس از تعطيلي نداشته باشند و دولتمردان نيز مطمئن باشند، اگر روزنامهاي اشتباهي بكند، مردم آنقدر آگاه هستند كه آن را تشخيص بدهند. فراهم بودن چنين شرايطي باعث ميشود تيراژ روزنامهها افزايش يافته و نشاط بيشتري در فضاي مطبوعاتي كشور شاهد باشيم.
نشريات سرگرم كننده و بازاري بخش مهم مطبوعات قبل از انقلاب بودند
محمدمهدي فرقاني - استاد ارتباطات - نيز با اشاره به اين كه وضعيت فعاليت مطبوعات در قبل و بعد از انقلاب به دورههاي مختلف قابل تقسيم است، در اين باره ميگويد: تا اوايل دهه 50 تعداد مطبوعات در حال انتشار زياد بود، اما در اوايل دههي 50، هويدا بهعنوان كمك به تعدادي از مطبوعات كه دخل و خرج نميكردند، آنها را بازخريد كرده و باعث تعطيليشان شد.
وي افزود: بعد از آن نيز محدوديتهاي بسياري براي مطبوعات به وجود آمد. به طور كلي در آن دوره مطبوعات سياسي و اجتماعي (به مفهوم اجتماعي سنگين) كم بود و بخش مهمي از مطبوعات را نشريات سرگرم كننده، بازاري و نزديك به مطبوعات زرد تشكيل ميدادند. البته در اين بين، تعدادي نشريات داراي وجاهت، وزين و سنگين نيز وجود داشت اما تعدادشان بسيار كم بود.
او ادامه داد: با توجه به آنچه گفته شد سانسور پيش از انقلاب نيز وجود داشت، حتي دستورالعملهايي از طريق ساواك داده شده بود كه چه واژهها و اسامي نبايد درمطبوعات به كار گرفته شود؛ به همين دليل بيشتر روزنامهنگاران و خبرنگاران به خودسانسوري دچار شده بودند.
به گفته وي محدوديتهاي زيادي از دستگيري و زندان گرفته تا ممنوعالقلم شدن در آن دوران براي خبرنگاران و روزنامهنگاران وجود داشت، كما اين كه در سالهاي 55 و 56 عده قابل توجهي از آنها به دستور ساواك ممنوعالقلم شدند و با وجود حضور در تحريريهها نميتوانستند بنويسند البته خبرنگاران و روزنامهنگاران جسوري نيز بودند كه با وجود تمام اين محدوديتها سعي ميكردند با ناديده گرفتن آنها، كار خبررساني خود را به نحو مطلوب انجام دهند.
فرقاني درباره روزنامهنگاري بعد از انقلاب نيز با بيان اين كه در يكي، دو سال اول آغاز انقلاب دورهاي را شاهد بوديم كه شايد بتوان نام آن را دوره انفجار مطبوعات گذاشت، تصريح كرد: در آن دوران، صدها نشريه با مجوز يا بدون مجوز داراي سابقه يا بدون سابقه با گرايشهاي مختلف سياسي كه تحت تاثير فضاي آن زمان به وجود آمده بودند، منتشر ميشدند كه اين وضعيت تا حدود سال 59 كم و بيش ادامه داشت.
او ادامه داد: اما از اوايل دههي 60 به يك دورهي انقباضي وارد شديم و تعداد زيادي از روزنامهها و مجلات تعطيل شدند كه عمدهي آنها نيز نشريات سياسي بودند. همين امر نيز باعث شد بسياري از كساني كه به شكل حرفهيي در نشريات سياسي فعاليت ميكردند به انتشار نشريات تخصصي روي آوردند.
عضو قديمي تحريريه روزنامه كيهان ادامه داد: از آن زمان تا حوالي سال 76 همچنان محدوديتهايي را از نظر تعداد، در حوزه مطبوعات در حال انتشار شاهد بوديم. در اين دوران به لحاظ محتوا نيز مطبوعات كم و بيش نزديك به هم حركت كرده و كمتر ساختاري و زيربنايي بودند؛ به گونهاي كه ميتوان گفت بيشتر كليشهها در فضاي مطبوعات حاكم بودند و تعداد روزنامهها اندك و فضا نيز محدود بود.
وي با بيان اين كه پس از خرداد 76 تا سالهاي 79 و 80 رونق دوبارهاي به لحاظ تعدد، تنوع و تكثر در مطبوعات شاهد بوديم، خاطر نشان كرد: بعد از سال 80 دوباره ريزش درعرصهي مطبوعات ديده شد و تعداد زيادي از آنها تعطيل شدند كه البته به جاي تعداد زيادي از آنها نشريات جديدي منتشر شد.
جاي خالي برخي نشريات با روزنامهنگاري وب پر شد
او اضافه كرد: درواقع اين دوره بويژه در اوايل دهه 80 به بعد دورهاي است كه تعطيلي نشريات مانند گذشته نبود و پس از تعطيل شدن آنها جايشان براي هميشه خالي باقي نميماند زيرا استفاده از تكنولوژيهاي ارتباطي و انتشار پيامها و محتواها از طريق وبلاگها و وبسايتها و در يك كلام، فضاي روزنامهنگاري وب باعث ميشد جاي خالي بسياري از آنها عملا پر شود.
به گفته فرقاني اين دو عرصه با تعامل با هم و در كنار هم فضاي مطبوعاتي جديدي را رقم زدند كه بسياري از اخبار و رويدادهايي كه در گذشته امكان پنهان كردن آنها وجود داشت، در فضاي جديد قابل پنهان كردن نبود و به طرق مختلف منتشر ميشد.
او همچنين خاطر نشان كرد: نمود و بروز عيني آزادي بيان در قالب آزادي مطبوعات صورت ميگيرد؛ بنابراين آزادي مطبوعات را سنگ بناي آزاديهاي ديگر ميدانند. در واقع آزادي فكر، عقيده و تعاطي افكار در فضاي مطبوعات، بروز و ظهور پيدا ميكند.
وي گفت: در نتيجه ميتوان مطبوعات را نوعي ميزان الحراره هر دوره به حساب آورد كه وضعيت فضاي آزادي را بازتاب ميدهد. بعد از انقلاب نيز وجود دورههاي مختلف اوج و افول در عرصه مطبوعات نشان دهنده فضاي آزادي بيان است كه در بعضي دورهها وجود داشته و در بعضي دورهها نيز مغفول مانده است.
فضاي مطبوعاتي كشور در آستانه انقلاب منحصر به فرد بود
بيژن نفيسي - عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات در اينباره ميگويد: تفاوت عمده خبرنگاري در پيش از انقلاب با اكنون اين بود كه به طور كلي منابع خبري خبرنگاران خارج از چارچوبهاي متداول عرفي اكنون بود كه خبر از خبرگزاريها يا روابط عمومي گرفته شود. خبرنگاران آن دوره بايد با حضور در خيابانها، جلسات و مجامعي كه افرادي سخنراني ميكردند، خودشان اخبار را كسب، تهيه و تنظيم ميكردند و عكاسان هم عكس ميگرفتند.
وي افزود: مصاحبههايي كه روزنامهها در آن زمان تهيه ميكردند به شكل جداگانه، نو و بكر با كساني انجام ميشد كه در آن زمان بخشهايي از اعتصابها و تظاهرات را هدايت ميكردند. روزنامهها هيچ شباهتي به يكديگر نداشتند بويژه دو روزنامه اطلاعات و كيهان كه خيلي متفاوت بودند.
او گفت: اين متفاوت عمل كردن بهدليل گستردگي فضا و منابع خبري بود. تعداد خبرهايي كه خبرنگاران ميآوردند، زياد بود و كار سخت دبيران سرويس اين بود كه از بين خبرهايي كه آمده بود گزينش كنند. آنها ميخواستند هيچ كدام را از دست ندهند به همين دليل بچهها را وادار به خلاصهنويسي ميكردند.
دبير اجتماعي روزنامه اطلاعات با اشاره به اين كه در روزهاي نزديك به انقلاب، گاهي روزنامه به چاپ چهارم نيز ميرسيد، اظهار كرد: در آن زمان به ميزان زيادي از روزنامه استقبال ميشد و خبرها بهطور مرتب تغيير ميكرد. مواردي وجود داشت كه روزنامه اطلاعات تا چهار بار در طول يك روز تجديد چاپ ميشد.
وي درباره نحوهي عمل روزنامهها براي پوشش اخبار انقلاب و دستگاه سلطنت به صورت همزمان نيز گفت: كنترل دستگاه زياد نبود. انتخاب واقعا با تحريريه روزنامهها بود كه چه خبري را بخواهند چاپ كنند. در آن دوران ديگر كسي به آن صورت مدعي اين قضيه نبود، ممكن بود غيرمستقيم تلفني بزنند و فشاري باشد اما عملا كاري از دستشان ساخته نبود. در اينجا بر اساس صلاح و مصلحتهايي كه ميشد، از ميان اخبار انقلاب انتخاب صورت ميگرفت، حالا اگر جايي هم دستگاه، اطلاعيهاي ميداد يا موردي وجود داشت كه لازم بود مردم از آن مطلع باشند، آن اخبار انتخاب ميشد.
نفيسي درباره مهمترين مشكلي كه رسانهها در آن زمان داشتند، اضافه كرد: مهمترين مشكل اين بود كه شما بايد از ميان اين همه خبر گزينش درستي را انجام ميداديد. بايد دقت ميشد اخبار غيرواقعي نباشد به همين دليل براي تاييد صحت خبر از منابع متعدد سوال ميكرديم؛ زيرا در درجهي اول، مهم اين بود كه خبر درست باشد.
وي با بيان اينكه اين دوره يكي از بازترين فضاهاي كشور در تاريخ مطبوعات ايران و از موارد منحصر به فرد است، درباره تاثير انقلاب بر رسانهها افزود: انقلاب شرايط آزادتري براي رسانهها به وجود آورد. رسانههاي نوشتاري ما براي اولين بار اين وضعيت را تجربه كردند كه حالا همه چيز در اختيارشان است، چگونه بايد از عهده مسووليت اجتماعي مهمي كه برعهدهشان است، برآيند. كسي نبود به آنها بگويد چه كار كنيد، بايد خودشان اين كار را ميكردند و اين تجربه با ارزشي بود.
عضو شوراي سردبيري روزنامه اطلاعات خاطرنشان كرد: در طول تاريخ روزنامهنگاري ايران چند بار چنين فرصتهايي پيش آمده بود كه روزنامهنگاري ايران اين وضعيت را تجربه كند. بداند چه تعهدي در برابر جامعه دارد، ميزان مسووليتش و اينكه تا چه حد از عهدهي اين مسووليت برميآيد، چگونه است. اين تجربهي بسيار باارزشي بود كه به صورت عملي، در دوران انقلاب آن را تجربه كرديم.
مطبوعات ايران پس از پيروزي انقلاب اسلامي:
در جريان انقلاب اسلامي، روزنامهنگاران نيز همراه با ملت بزرگ ايران با انعكاس وسيع رويدادها، نبردهاي مسلحانه و درگيريهاي خياباني، لذت پيروزي را چشيدند. هفتههاي اول پيروزي، كم و بيش با هيجانهاي خاص خود گذشت. مطبوعات در حال و هوايي كاملا متفاوت و از هر جهت استثنايي به سر ميبردند كه ميبايست آن را درك و به مقتضاي آن حركت ميكردند.
براي انبوه روزنامهنگاراني كه سالهاي طولاني در شرايط خفقان و سانسور پليسي رژيم شاه قلم زده بودند و تجربه روزنامهنگاري آزاد را نداشتند، طبعا احتمال اينكه در تحليل اوضاع و احوال جديد و مقتضيات حرفه روزنامهنگاري و حتي تشخيص پارهاي مصالح ملي دچار اشتباه و لغزش شوند، كم نبود. روزنامهنگاري آزاد، انقلابي، رهاييبخش و در خدمت توسعه و رشد ملي به تجربه و تمرين در شرايط تاريخي مناسب نياز داشته و دارد، فرصتي كه در گذشته از روزنامه نگاران دريغ شده بود.
در چارچوب بررسي تحول مطبوعات ايران در سالهاي بعد از استقرار جمهوري اسلامي، ميتوان چهار دوره خاص بهار آزادي و پس از آن: 57 تا 59، جنگ عراق و ايران:59 تا 67، بازسازي اقتصادي: 68 تا 76 و پس از خرداد 1376 را از هم متمايز ساخت.
1. دوره بهار آزادي و پس از آن 59 ـ 1357:
انقلاب اسلامي ايران از همان آغاز به بازيابي آزاديهاي سركوب شده در دهههاي پس از انقلاب مشروطيت توجه داشت. به همين لحاظ در طول اين انقلاب، مبارزات مربوط به آزادي بيان و آزادي مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعي، دامنه گستردهاي پيدا كرد.
اعتصابهاي روزنامهنگاران در آخر تابستان و در طول پاييز 57، كه تا زمان سقوط رژيم سلطنتي در اوايل زمستان آن سال ادامه يافتند، در ايجاد فضاي مطلوب فعاليت آزاد مطبوعات و پيدايش «بهار آزادي» درتمام زمينههاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي نقش تعيينكنندهاي داشتند، بهطوري كه از دي ماه آن سال تا تابستان سال بعد، صدها روزنامه، مجله و نشريه دورهاي، به صورت كاملا آزاد و بدون محدوديت دولتي، در تهران و ساير شهرها انتشار يافتند.
هر چند از اواسط تابستان 58، با تصويب لايحه قانوني جديد مطبوعات از سوي شوراي انقلاب، تعدادي از روزنامهها و مجلهها به استناد عدم دريافت اجازه انتشار از سوي وزارت ارشاد ملي وقت تعطيل شدند، اما تا اواخر تابستان سال بعد كه جنگ عراق عليه ايران آغاز شد، تعداد زيادي از روزنامهها همچنان به فعاليتهاي خود ادامه دادند.
2. مطبوعات در دوره جنگ عراق و ايران 67 ـ 1359:
از اواخر تابستان سال 59 با تشديد تحركات خشونتآميز در برخي مناطق كشور و شروع جنگ عراق عليه ايران، روند محدوديتهاي مطبوعاتي، شدت بيشتري يافت. در آغاز اين دوره، در مهرماه و سپس در اسفندماه سال 59 تعدادي از نشريات سازمانهاي سياسي و چند روزنامه تعطيل شدند.
به دنبال آن، وزارت ارشاد اسلامي در فروردين 60، طي اطلاعيهاي مديران مطبوعات را به تجديد اجازه انتشار آنها ملزم كرد و از صاحبان چاپخانهها خواست تا از چاپ روزنامهها و مجلههاي فاقد اجازه خودداري كنند. مدتي بعد به توصيه «شوراي ميانجيگري مطبوعات» كه در اواخر اسفند 59 براي حل اختلاف دولت و مديران روزنامهها تشكيل شده بود، در 16 خرداد 60، با حكم دادستاني انقلاب اسلامي تهران، شش روزنامه و نشريه هفتگي وابسته به گروههاي مخالف تعطيل شدند.
بدين ترتيب در اواخر بهار 60، تعداد روزنامهها و نشريات دورهيي ايران كه در بهار سال 59 از 200 نشريه تجاوز كرده بود، به دليل صورت منتشر شده از سوي وزارت ارشاد اسلامي در همان زمان، به 62 نشريه كاهش يافت و از آن پس در تهران، تنها چهار روزنامه روزانه فارسي، شامل دو روزنامه عصر يعني اطلاعات و كيهان و دو روزنامه صبح يعني جمهوري اسلامي و صبح آزادگان به انتشار خود ادامه دادند.
با كاهش تعداد روزنامهها و مجلهها، تيراژ مطبوعات نيز كاهش فراوان يافت، بهگونهاي كه تيراژ روزنامههاي اطلاعات و كيهان، كه پس از پيروزي انقلاب، هر كدام مدتي بيش از يك ميليون نسخه به چاپ ميرساندند به يك پنجم و حتي كمتر از آن تقليل يافت.
3. مطبوعات در دوره بازسازي اقتصادي 76 ـ 1368:
پس از پايان جنگ عراق و ايران در تابستان 67 و آغاز دوره بازسازي كشور در سال 68، فضاي سياسي ـ فرهنگي نسبتا مساعدي براي فعاليت مطبوعات و ساير وسايل ارتباط جمعي پديد آمد.
در طول سالهاي 690تا 70 در شرايط بهبود فضاي سياسي ـ فرهنگي كشور، از سوي معاونت مطبوعاتي و تبليغاتي تازه تأسيس وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، خط مشيهاي نويني، در جهت تجديد فعاليت و توسعه مطبوعات به اجرا گذاشته شد. در ميان اين خط مشيها، كاهش سختگيريهاي شديد گذشته نسبت به صدور اجازهنامه انتشار نشريات و همچنين اختصاص كمك مالي ويژه به مطبوعات، از طريق توزيع كاغذ ارزان قيمت بين روزنامهها و مجلهها و نيز ايجاد تسهيلات براي تهيه تجهيزات فني چاپ مورد نياز موسسات مطبوعاتي و بويژه موسسات مطبوعاتي جديد بسيار مورد توجه قرار گرفت.
تعداد نشريات دورهيي ايران كه در طول سالهاي 60 تا 67 از حدود نزديك به 300 نشريه، به كمتر از 100 نشريه كاهش يافته بود، در سالهاي 71 تا 73، به تعداد550 عنوان افزايش يافت.
4. مطبوعات در دوره پس از خردادماه 1376:
در آغاز اين دوره تعداد و تيراژ روزنامهها و نشريات دورهيي افزايش بيسابقهاي داشت. در اوايل بهار 77، بر اساس اظهارات معاون مطبوعاتي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، تعداد كل روزنامهها و مجلههاي در حال انتشار كشور از 850 نشريه تجاوز كرد و تيراژ كل روزنامهها نيز براي اولين بار در دوره پس از «بهار آزادي» و نخستين ماههاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، از دو ميليون نسخه فراتر رفت. با اين وجود در پي تغييرات صورت گرفته در قانون مطبوعات، در سال 79 و در آخرين ماههاي فعاليت پنجمين دوره مجلس شوراي اسلامي تغييراتي در فضاي مطبوعات كشور ايجاد شد.
در يك جمعبندي كلي از بررسي تاريخ مطبوعات ايران ميتوان به نتايجي رسيد كه در دو محور محتوا و گستره و نيز پيامدها قابل تقسيم است. در بخش محتوا و گستره، از لحاظ اجتماعي بين محتواي مطبوعات با زندگي و نيازهاي مردم، شكاف و فاصله وجود داشت.
مطبوعات، كاركردي ناقص از نظر اطلاعرساني و آموزش داشتند و گروههاي اجتماعي واسط مانند انجمنها و تشكلها نيز حضوري كمرنگ در مطبوعات داشتند. از نظر فرهنگي هم مطبوعات، بيشتر به فرهنگ اقتدارگرا، متعالي و رسمي ميپرداختند و از جهت سياسي هم اشكال متفاوت و متعارضي از جامعهپذيري سياسي را ترويج ميكردند.
چالشهاي مطبوعات موجود:
به عقيده اغلب روزنامهنگاران كشور گرچه در سالهاي اخير و در دورهاي خاص، مطبوعات كشور رشدي كمي و هم كيفي را به دليل تكثرگرايي و افزايش اعتماد مردم، فاصله گرفتن از نظام رسانهيي تك صدايي، افزايش دامنه و برد اطلاعرساني، محدود شدن دامنهي موضوعات ممنوعه، پرداختن به مسائل و موضوعات مورد علاقهي جامعه، افزايش كيفيت انتقادي مطبوعات و ايفاي وظايف نظارتي و گشودن نگرشي جديد در طرح موضوعات جامعه تجربه كردهاند؛ اما همچنان با نقطهي ايدهآل فاصلهي زيادي دارند، بهگونهاي كه به گفتهي برخي تحليلگران افت زيادي، به ويژه در حوزهي كيفي - مصاحبه، گزارش، مقاله، يادداشت و غيره - داشتهاند.
به گفته آنها همچنين متاسفانه نسل جواني كه امروز در مطبوعات حضور دارند، رشد پلكاني نداشته و بسياري از آنها بنا به مناسبات خاصي در اين حرفه حضور پيدا كردهاند. برخي از آنها حتي تحصيلات دانشگاهي در رشتهي روزنامهنگاري نيز دارند يا اينكه به دليل شرايط وضعيت تحصيلي در دانشگاهها از تجربهي كافي برخوردار نيستند، چرا كه متاسفانه كارگاههاي آموزش حرفهيي روزنامهنگاري كه به صورت عملي به تجارب دانشجويان اين رشته اضافه كند در دانشكدههاي روزنامهنگاري و ارتباطات كشور وجود ندارد و دانشجويان ما تنها از مباحث تئوري در اين دانشكدهها بهرهمند ميشوند.
به عقيده تحليلگران به طور مسلم راه توسعهي كشور از جادهي توسعه و تقويت مطبوعات ميگذرد و اگر اين اصل به باوري عمومي تبديل شود، غنيسازي سرمايههاي انساني و آگاهسازي شهروندان ميتواند به توسعهي ايران اسلامي بسيار كمك كند، هر چند كه به نظر ميرسد وضعيت مطبوعات داخلي، امروز، با همهي ناملايمات و فشارهايي كه به طور آشكار و غيرآشكار دامنگير آن شده است، در شرايط رو به پيشرفت قرار داشته و دوران گذار را طي ميكند.
يکشنبه|ا|20|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-