واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: البته زمانی هم كه پیمان فیلمنامه را برای من خواند، پیشنهاد كرد كه من هم در آن بازی كنم ولی همه چیز فقط در حد یك پیشنهاد بود. بعد... با راه میانبر مخالفمقصهنویسی را خیلی زودتر از بازیگری شروع كرد؛ اما به گفته خودش در بازیگری زودتر به نتیجه رسید. با بازی در فیلم سینمایی «افعی»، وارد سینمای ایران شد و بعد از آن در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی بسیاری ایفای نقش كرد تا امروز كه شاهد بازی او در فیلمهای در حال اكران، یعنی «بعدازظهر سگیسگی»، «هر چه خدا بخواد» و «سنپطرزبورگ» هستیم. بازی بهاره رهنما در فیلم سنپطرزبورگ، بهانهای دستمان داد تا از نگاه این بازیگر با تجربه به چند و چون ورود بازیگران جوان به دنیای بازی و بازیگری بپردازیم. جوانان اغلب برای ورود به دنیای سینما فیلمهای كمدی را انتخاب میكنند؛ چون معتقدند این ژانر به نوعی برای آنها یك میانبر است؛ شما به عنوان بازیگری كه تجربه بازی در ژانرهای مختلف را پشت سر گذاشته، با این دیدگاه موافقید؟خب مسلما نه! من اصولا با میانبر زدن در این حرفه مخالفم. برای بازیگر شدن باید آهسته حركت كرد و البته پیوسته و هر مرحلهای را هم به جای خودش گذراند. بازی در ژانر طنز برخلاف ظاهرش، اصلا كار سادهای نیست. چون قرار نیست شما بههرقیمتی مخاطب را به خنده وادار كنید. بنابراین اگر هم كسی به هر دلیلی به دنبال راه میانبر است، اشتباه میكند. بازی در كارهای كمدی و طنز سختترین راهی است كه میتواند در پیش بگیرد. خیلی از علاقهمندان به بازیگری فكر میكنند، بازی در سریالهای تلویزیونی فرصت خوبی برای ورود آنها به سینماست؟فرصت خوب! به نظر من باید یك تعریف مناسب برای فرصت خوب ارائه كنیم بعد سر این قضیه بحث كنیم. خود من بازیگری را از تئاتر شروع كردم و معتقدم اگر تئاتر نبود من هم بازیگر نبودم! اما در مورد سینما و تلویزیون به اعتقاد من اتفاقا دیده شدن در تلویزیون به مراتب مشكلتر از سینماست. در ابتدای ورودم به تلویزیون از مورد قضاوت قرار گرفتن وحشت داشتم. به هر حال تو به عنوان بازیگر، در تلویزیون با میلیونها سلیقه متفاوت روبهرو هستی و خیلی سخت میتوانی مخاطب را بشناسی. بنابراین به نظر من فرصت بازی در سریالهای تلویزیونی فرصت خوبی است اما به مراتب دشوار. همسر پیمان قاسمخانی بودن چقدر در بازی شما در سن پطرزبورگ موثر بود؟حضورم در سنپطرزبورگ با انتخاب آقای افخمی بود. نه پیمان! البته زمانی هم كه پیمان فیلمنامه را برای من خواند، پیشنهاد كرد كه من هم در آن بازی كنم ولی همه چیز فقط در حد یك پیشنهاد بود. بعد از وارد شدن آقای افخمی به كار، رسما از سوی ایشان به من پیشنهاد شد كه در سن پطرزبورگ حضور داشته باشم و من هم بعد از مشورت با آقای افخمی كه همیشه استاد من بودهاند نقش رعنا را به عهده گرفتم. این سوال را به این خاطر پرسیدم كه خیلی از جوانها برای ورودشان به دنیای بازی و شاید اثبات تواناییهاشان بیشتر دنبال یك اتفاقاند تا ارائه بازی!دیده شدن یكی از آرزوهای هر بازیگری است و نمیتوان منكر آن شد بخصوص زمانی كه شما تازه به دنیای پر از هیجان بازیگری وارد میشوید؛ اما نباید فراموش كنید كه دیده شدن با ماندن در ذهن مخاطب یكی نیست. بنابراین راه ورودتان به دنیای بازیگری هر چه باشد رمز ماندن خود شمایید و تواناییهایی كه در قالب بازی و نقش بروز میدهید. و بالاخره اینكه به جوانان علاقهمند به این حرفه، برای بازیگر شدن و البته بازیگر ماندن چه شیوهای را توصیه میكنید؟ اصلا موافق توصیه نیستم! اینكه هر بازیگری بعد از مدتی شیوه بازیگری خودش را پیدا میكند و همان را اجرا میكند؛ اما خود من از شیوه زندگی مردم استفاده میكنم! پس معتقدید دقیق شدن در شیوه زندگی مردم میتواند یكی از فرصتهای یادگیری این حرفه باشد؟شما اعتقادی غیر از این دارید؟ هرچند این دیدگاه شخصی من نیست؛ استفاده از شیوه زندگی مردم برای بازی در نقشهای مختلف را به نوعی میتوان به متد استانیسلاوسكی هم ربط داد. به هر حال نقش زمانی در ذهن مخاطب میماند كه باورپذیر باشد. برای باورپذیر شدن هم چه چیزی بهتر از ایده گرفتن از زندگی و رفتار روزمره خود مردم؟!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 371]