تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813198706




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای اعصاب خردکن طرح سنجش سلامت


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: ماجرای اعصاب خردکن طرح سنجش سلامت در همین اثنا به یکباره منشی آنچنان به روی میز کوبید که نصف جمعیت از ترس به هوا پریدیم روشی که شاید برای ساکت کردن انعام و چهارپایان کاربرد دارد!!! یکی از کاربران عصرایران در مطلبی که برایمان ارسال کرده است، نوشت:در نظر دارم ماجرایی را که هر روز در این شهر بزرگ دور از چشم خیلی ها داره اعصاب و روان مردم را آزار میده و هر سال هم بدتر از پارسال اجرا میشه را بیان کنم؛ از من که گذشت امیدوارم برای بقیه مفید باشد.از مدتی قبل برای طرح سنجش سلامت فرزندم وقت گرفتم به من یکشنبه 6 مرداد ساعت 9 صبح وقت دادند. گفتم :من دخترم کلاس داره اگه ممکنه شنبه یا چهار شنبه باشه گفتند نه روز های زوج مخصوص پسران است.(چه لزومی به جدا سازی وجود دارد؟!) جالبه که این قانون برداشته شده بود و روزی که من رفتم با انبوهی از پسران مواجه شدم!چون در طرح سنجش، کارت واکسیناسیون می خواستند دو هفته قبل از این تاریخ به مرکز بهداشتی میدان ندا مراجعه کردم تا آخرین واکسن دخترم را تزریق کنم.گفتند: شما باید اول برای ثبت نام به مدرسه برید بعد از طریق مدرسه به پایگاه سنجش برید و بعد از طریق پایگاه به مراکز بهداشتی معرفی شوید . هر چی گفتم که آخه اینها چه ربطی داره بالاخره باید این واکسن زده بشه و کارتش مهر بخوره شما این کار را انجام بدید قبول نکردند.بالاخره روز 6 مرداد ساعت 8 صبح به مرکز مربوطه رفتم در طبقه دوم یک ساختمان قدیمی در یک هال 12 متری، 50 نفر پدر و مادر و بچه در هم می لولیدند. یک میز منشی در گوشه اطاق بود که یک دختر جوانی پشت میز نشسته بود و دفتر چه ای را جهت وارد کردن اطلاعات به مراجعین می داد و بعد از الصاق عکس هر کس می بایست به چهار تا اطاق از 6 اطاق موجود در همان طبقه مراجعه می کرد.ظاهرا به همه افراد ساعت 8 یا 9 وقت داده بودند و ازدحام به دلیل همین قضیه بود و پشت در هر اطاق یک صف طولانی بود. کم کم مردم شروع کردند به شیوه سبزی فروشی توی صف ها جا گرفتن . هر کسی توی هر چهارتا صف جا می گرفت و شما که توی صف بودی با افرادی روبرو می شدی که از یک اطاق در می آمدند و به اول صف دیگر می رفتن که جای ما اینجاست همین قضیه کلی سر و صدا و دعوا ایجاد می کرد.چندین بار ماموران سنجش مستقر در اطاقها بیرون آمدند و تذکر دادند." سکوت را رعایت کنید" اما از پنجاه نفر در یک فضای دوازده متری بدون سیستم صف چه انتظاری می شد داشت ؟ تازه نصف این جمعیت بچه های 6 ساله بودند که نه جایی برای نشستن داشتن و نه سرگرمی ،لذا با هم شروع به بازی و خنده کرده بودند. در همین اثنا به یکباره منشی آنچنان به روی میز کوبید که نصف جمعیت از ترس به هوا پریدیم روشی که شاید برای ساکت کردن انعام و چهارپایان کاربرد دارد!!!در قسمت کنترل بهداشت به من اعتراض شد که چرا واکسن 6 سالگی را نزده ام !!!گفتم والله قضیه مرغ و تخم مرغه من اول رفتم برای واکسن گفته اند باید اول سنجش برید اومدم سنجش میگید اول واکسن !! گفت خوب وقتی واکسن زدی دوباره بیا پیش من!!!قضیه ادامه داشت تا راس ساعت 10 همه ماموران سنجش برای نوشیدن چای به طبقه زیر زمین رفتند و ملت بیچاره را پشت دربها رها کردند .ملت که حسابی خسته شده بودند تا 20 دقیقه تحمل کردند اما بعد سراغ مسئول پایگاه رفته و اعتراض کردند. مسئول پایگاه می گفت هر روز ساعت 10 یک فرصت ده دقیقه ای به این افراد برای رفع خستگی داده میشود و معتقد بود که کار سنجش هر روز ساعت 11 تموم می شود و امروز شما خیلی بی نظم بوده اید که طول کشیده است . خیلی جالبه اگه کار ساعت 11 تموم میشود پس زنگ تفریح ساعت 10 معنی نداره و مگر نباید این مرکز هم حد اقل تا ساعت 2 کار کنند پس برای اینکه خودشون زود تعطیل شوند به همه ساعت 8 و 9 وقت میدهند و ازدحام را ایجاد میکنند در عوض ساعت 11 هم خداحافظ.برای سنجش آمادگی تحصیل که یک فرایند طولانی و وقت گیری بود سه تا اطاق در نظر گرفته شده بود که یکی از این ماموران در روز یاد شده در محل کار خود حاضر نشده بود و این هم از دلایل ازدحام بود.درد سرتون ندم از هفت خوان رستم رد شدم و دوباره به میز منشی رسیدم گفت ما دراین پایگاه دکتر مستقر نداریم باید به یکی از مراکز بهداشتی این لیست مراجعه کنید. گفتم اگه ممکنه "درکه" را بنویسید تا بعدش بچه را به مدرسه برسونم روی پرونده نوشت درکه و من هم راه افتادم .چشمتون روز بد نبینه خیابان درکه را تا انجا که ماشین از کوه بالا میرفت توی کوچه های باریک بالارفتم و یک جا مجبور شدم پارک کنم و ادامه را پیاده بروم بالاخره به مرکز رسیدم رفتم تو و خانم مامایی که انجا بود گفت ما امروز کسی رابرای تزریق واکسن نداریم شخص مربوطه برای آمار گیری رفته است !!نمی شد این موضوع را ابتدای صبح تلفنی به پایگاه اطلاع بدهند تا کسی را به این مرکز ارجاع نکنند.دیگه منفجر شدم . گفتم من نمی دونم هر کاری می خواهید بکنید من از اینجا تکون نمی خورم تا کارم انجام بشه . داد و بیداد من باعث شد تا دکتر مستقر در مرکز دخترم را معاینه کنه و گفت برای واکسن بعدا به هر مرکزی خواستی مراجعه کن . ساعت 12 خسته و کوفته به محل کارم برگشتم در حالیکه هنوز کارم تموم نشده و باید یه روز دیگه برم برای واکسن.جدا این طرح سنجش سلامت یا طرح تخریب سلامت پدر و مادرها؟!!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 336]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن