واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: احمدی نژاد؛ آنگونه كه من ديدهام دكتر غلامحسين الهام
آنچه ميخوانيد، متن كامل يادداشت دكتر غلامحسين الهام وزير دادگستري و سخنگوي دولت درباره چگونگي برخورد رئيسجمهور با مردم، نحوه مديريت دكتر احمدينژاد، توصيههاي رئيسجمهور به وزرا و مديران و اعتقادات اصيل وي به امام زمان است كه در نوزدهمين شماره هفتهنامه همت با عنوان "احمدينژاد خدمتگزار منتظر» منتشر شده است: - روزي در جمع صادركنندگان نمونة كشور، يكي از آنان برخاست و نكتهاي را به رئيسجمهور يادآور شد كه؛ روزي كه خبرنگاري در دوران انتخابات به شما گفت: اين لباس، متناسب با رئيسجمهوري نيست. شما پاسخ داديد: متناسب با نوكري ملّت كه هست! او از اين سخن با تمجيد و تكريم ياد كرد و از اين رويكردِ خدمتگزاري تجليل ميكرد. در عين حال مشكلاتِ بخشِ خود را صريح و شفاف مطرح كرد.- صبح زود رئيسجمهور براي رفتن به فرودگاه از پاستور حركت كرد. سفر خارجي در پيش بود. اندكي دير شده بود و بايد به سرعت به فرودگاه ميرسيد. در اين عجله، در خيابان پاستور، زني براي اراية نامه و يا تظلّمي جلوي ماشين را گرفت. به دليل كوتاهي فرصت، امكان توقف نبود. طبق معمول ايشان از نفرات بعدي خواست كه حتماً نامه را بگيرند. تا فرودگاه و زمان پرواز، از اين كه امكان پاسخِ مستقيم به اين زن حاصل نشده بود، ذهن او به شدت آشفته بود و ناراحت. چند بار اين ناراحتي را ابراز كرد، تا با پيگيري و تلفن، مطمئنش كرديم كه نامه را دريافت كردهاند و كار اين «بندة خدا» پيگيري خواهد شد، تا اندكي خيالش آسوده شود و به سفر برود.- اجلاس نماز در اراك تمام شده بود، جلسة بعدي در قم بود و بايد به سرعت بر ميگشتيم تا به قم برسيم. با ورود به خيابان اصلي، شخصي با اشارة دست تقاضا كرد «رئيسجمهور» بايستد [چنانكه مردم عادت دارند جلوي تاكسي را ميگيرند]. راننده به حسب مأموريت و وظيفة خود به سرعت حركت ميكرد كه اعتراض توأم با عصبانيت رئيسجمهور بلند شد: مگر نميبيني اين بندة خدا كار دارد ! آن قدر عتاب تند و شديد بود كه راننده چارهاي جز توقف نداشت. با همة اعتراض محافظان ! حدود يك ساعت كنار خيابان رئيسجمهور متوقف شد و به حرفها و مطالبات و تقاضاي او و كسان ديگري كه به تدريج اجتماع كردند، پاسخ داد و بسيار ناراحت كه چرا شرايط بر مردم اينگونه است كه بايد در خيابان با رئيسجمهور مسايل ساده را كه در استان و شهرستان قابل حل است، مطرح كنند. او كارگزاران خود را سرزنش ميكرد و نه مردم را. - شوراي راهبردي، كارگروه اقتصادي، شوراي فرهنگي، كارگروه ويژة سفرهاي استاني، گروههاي ويژة سفرهاي خارجي، كميتههاي تخصصي در عرصههاي سياست خارجي، امور امنيتي، مسايل اجتماعي، گفتوگو با وزرا بلكه با معاونين و كارشناسان مرتبط با موضوعات تخصصي، مطالبه و حسابرسي ريز و توأم با ارقام و محاسبات، مباحثة تخصصي در حوزههاي مسائل مختلف، ارتباط و اتصال دستگاههاي مختلف و مرتبط با يكديگر براي حل مشكلات، و اراية سياستها و راهبردها براي حل مسائل، فضاي كار شبانهروزي رئيسجمهور را تشكيل داده و ميدهد. در ميان اموري كه وجود دارد؛ روش كار ايشان و تأكيدشان به همكارانشان اين است كه:1. اسير وضع موجود نباشيد. جرأت فكر كردن، تحوّل، نوآوري داشته باشيد.2. از الگوهاي اسلامي و بومي استفاده كنيد، مرعوب مشهورات حاكم بر فكر و ذهن نباشيد. قدرت نقد اين تئوريها را براي برونرفت از مشكلات داشته باشيد.3. مشكلات را نميتوان بر «عهدة امور ديگر» و « نميشود» و « نميتوانيم» گذاشت. امروز هر تصميمي در حوزة دولت بايد به وسيلة وزرا و مسؤولين عالي اجرايي اتخاذ شودو «نميشود و نميتوانيم» در كار نيست.4. در همة امور توكل به خداي متعال كارساز است. بايد با ايمان به خداوند و اخلاص در عمل، به انجام تكليف پرداخت. خداوند وعده كرده كساني را كه در اين مسير حركت كنند، ياري ميدهد. خداست كه راه را نشان ميدهد، توفيق خدمت ميدهد، به امور بركت ميدهد، از لغزشها محافظت ميكند، به خير و صلاح هدايت مينمايد، بايد اين امور حاكم بر همة رفتارِ ما باشد.5. خدمتهاي بزرگ و كارهاي خطير كشور نبايد ما را از مشكلاتِ خُردِ مردم غافل كند. بايد براي خُرد و كلانِ امور وقت بگذاريد، تدبير كنيد و حساس باشيد.6. عزت اسلامي و شأن رفيع ملّت بزرگ ايران در همة امور داخلي و بينالمللي بايد در رأس توجه باشد. - ظهرها در سفرها و در مواقعي كه نمازجماعت برگزار ميشود. پشت سر امام راتب كه اصولاً روحاني است، يا امام جماعت يا نمايندة وليفقيه در استان، اقتدا ميكند و نمازش را ميخواند. به سبك همة مسلمانان روزه ميگيرد و با مال خودش افطار ميكند. ماه رمضان را دوست دارد بر همة مردم آسان بگيرد، تا معنويت ماه تحتالشعاع ساير امور قرار نگيرد و اسباب توفيق الهي در اين ماه براي همگان فراهم شود. وجوه شرعي سالانهاش را به رهبري معظم انقلاب ميدهد، چرا كه بعضي مواقع قبض رسيدش را من دريافت كرده و به ايشان دادهام. تا آنجا كه ميدانم مقلّد ايشان است. (بعد از امام راحل) امام عصر را حاضر و ناظر بر امور عالم ميداند، او معتقد نيست كه دورانِ غيبت و انتظار ظهور به معناي عدم حضور و عدمِ ولايت امام عصر عجلالله تعالي فرجه الشريف باشد. حكومت حقه از آن اوست. هر حكومتي اگر متصل به او نباشد غاصب است، مشروعيت نظام جمهوري اسلامي از اين اعتقاد است كه در اصل پنجم قانون اساسي هم ذكر شده است. بنابراين كار كردن در اين حكومت و به اعتبار اين اتصال، مشروعيت دارد. «ولي فقيه» به نيابت عام از امام عصر عجلالله تعالي فرجه الشريف، اساس مشروعيتِ تصرّفاتِ حكومتي است. او استمرار هستي را به خاطر وجود امام زمان عجلالله تعالي فرجه الشريف ميداند، و بايد اين پاسخگويي در برابر امام، اساس حركت حكومت در همة عرصههاي فرهنگي، سياسي، اقتصادي و ... باشد و جهان به اين نقطه خواهد رسيد و عالَم در ظلّ حكومت انسان كامل به تعالي و ارزش و كمال خواهد رسيد. احمدينژاد، در استانهاي مختلف كه برخي از آنها را خودم حضور داشتهام، در كرمان، مشهد، قم و ... در جمع علماي بلاد، عقايد خود را نسبت به مهدويت، نگاه به دين و حكومت ديني صريح ابراز كرده است. در تمام اين موارد جز تاييد و تحسين از بزرگان دين چيزي نديده و نشنيدهام. به يكي از بزرگان عرض كردم آيا شما در اين مباني اشكالي ميبينيد؟ نه تنها هر گونه اشكال را نفي كرد، كه مؤيد همة اين اعتقادات هم بود. در محضر بزرگاني همچون آيت الله بهجت (دامت بركاته) و هم آياتي چون آيت الله جوادي آملي و ... اظهار عقيده كرده است و همة اين بزرگان دعا كردهاند و تأييد. او امام زمان را نيازمند سفرة غذاي دولت - كه وجودي ندارد - نميداند تا ظرف غذا براي او تهيه كند و محدودة وجود و حضور پربركت امام را در حد يك سجادة دفتر دولت نميداند كه سجاده بياندازد و دامنة تصرف او را در عصر غيبت در حد اقامة نماز جماعت، و حد يك «امام جماعت» محل كار خود بداند. او را امام همة عالم ميداند و قدرت تصرف ولايي او را در اين حد تنزل نداده و خود را هم هرگز در حد ارتباط با آن وجود مبارك بالا نبرده است.اما او - احمدينژاد - هيچ توفيقي از همة توفيقات داخلي و بينالمللي را كه ميتواند اسباب غرور و خودشيفتگي باشد به نام خود ثبت نكرده و همة توفيقات را از خداوندِ متعال دانسته است و در همة احوال عقيده دارد «ما رميت اذ رميت و لكن الله رمي» و دست غيب و قدرت الهي را بر سر انقلاب و ملّت دانسته و ميداند. لكن هيچگاه خود و دولت خود را مصون از خطا ندانسته تا چه رسد به معصوم از خطا، او مسؤوليت امور را به عهدة خود و كارگزاران ميداند.اين امري است كه «كِبر» را از دل ميزدايد و دل و انديشهاي كه متكبر نباشد بر مسير عقل كار ميكند و كار او عقلاني است. چرا كه فرمودهاند: «العقل ما عُبِدَ به الرحمان» و نيز امام باقر عليهالسلام فرمودند كه: «ما دخل قلب احد شيء من الكبر الّا نقص من عقله مثل ما دخله من ذلك قل ذلك او كثر.»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]