تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 27 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم(ص):ایمان به صرف ادعا و آرزو نیست، بلکه ایمان آن است که خالصانه در جان و دل قرار گیرد و ا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806744021




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سفر پرماجرا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: سفر پرماجرا     
سفر پرماجرا
( ابو العیناء ) در ایام جوانی وارد اصفهان شد . اتفاقاً مقارن ساعت ورودش بچه ها سنگ بازی می کردند و بدون درنگ برسراوسنگی زدند و سرش را شکستند .  صورت و لباسهای او به خون آلوده گردید . این یک ناراحتی برای ( ابو العنیاء ) بود . ناراحتی دیگرش آن بود که دراصفهان دوستی داشت که می خواست بر او وارد شود وچون جای اورا نمی دانست گردش زیادی کرد تا مقداری از شب گذشت . خانه دوستش را یافت و به آنجا وارد شد و نیز چون درخانه میزبانش خوراکی وجود نداشت و دکانی هم باز نبود ، ناچار ( ابو العنیاء ) آن شب را گرسنه به سر برد تا روز شد و به خدمت ( مهذّب ) وزیر رسید .  وزیر پرسید : چه ساعتی وارد شهر شده ای ؟   ( ابو العنیاء ) گفت : فی ساعَةِ العُسرَةِ" درساعت شدت و سختی ."باز وزیر پرسید : در چه روزی آمدی ؟ گفت :   فِی یومِ نَحس مُستَمِرًّ" در روز شوم و نکبت بار دنباله دار ."در پایان سؤال کرد : به کجا وارد شده ای ؟ گفت : بِواد غَیرِ ذِی زَرع " در سرزمین بی حاصل ."وزیرازاین جوابها خندید و او را ازانعام خود ممنون ساخت .





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن