واضح آرشیو وب فارسی:جمهوري اسلامي: معرفي كتاب بيستسال تنهايي
"بيست سال تنهايي" اثري است از عزيزالله معظمي گودرزي كه توسط سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران منتشر شده است. اين كتاب حاوي خاطراتي است از دوران طولاني اسارت و تلخيهاي آن. مؤلف براي انتشار اين خاطرات با پيچ و خمهايي مواجه ميشود كه مطالعه آن لازم و تلاش براي رفع اين گونه موانع ضروري ميباشد. او در اين باره توضيح ميدهد:
"روزيكه اين نوشته را به پايان رساندم با اشتياق به يكي از مؤسسات حفظ و نشر ادبيات جنگ كه به همين انگيزه تشكيل شده بود رفتم تا به جهت چاپ به آنها تحويل دهم.
احساس خوبي داشتم به واسطه اينكه ميانديشيدم نسبت به شهدا و جانبازان و آزادگان عزيز قدمي مثبت برداشتهام زيرا گوشهاي از رنجها و مصايب آنان را به مردم اهل مطالعه نشان دادم، خصوصا در خلال داستان سعي شده اطلاعات لازم مربوط به زمانهاي دور و نزديك كشور عزيزمان ايران را به خوانندگان القاءكنم تا خواننده ضمن اينكه قهرمانان كتاب را به خوبي شناخت با آنها ارتباط نزديك و مأنوس برقرار كند،نه اينكه موقعيت زماني و مكاني وقايع جنگ براي خواننده ناشناخته بماند و خواننده نتواند حالات روحي و احساسات دروني هر قهرمان را لمس كند و البته سعي بسيار شده با دلايل مستند ريشه جنگ هشت ساله عراق و ايران را كه در جائي دور آبياري شد به خوانندگان گفته شود و همچنين سعي شده به خوانندگان بگويد دسيسه و حيلههاي پشت پرده قدرتمندان جهاني در آينده هم خواهند توانست براي ما و كشورمان دردسر ايجاد كنند، مگر هوشيار باشيم!
در خلال ادامه داستان مرور بر تاريخ دور و نزديك ايران و اعراب در نظر نويسنده بوده چرا كه معتقد است اگر انسانها از تاريخ خود پند نگيرند تاريخ برايشان تكرار خواهد شد.
اما بعد از اينكه كتاب را تحويل دادم چندين ماه در انتظار جواب ماندم تا سرانجام احضار شدم پاسخي كه از مدير مسئول شنيدم اين بود:
كتاب بسيار خوبي است و انسان را به خود جلب ميكند تا ادامه دهد و بداند سرانجام داستان چه ميشود نكته جالب و خوب ديگر كتاب اينست كه ارتباط خواننده با قهرمانان داستان ارتباط نزديكي است و خواننده دردها و رنجهاي قهرمانان را لمس ميكند.
اما معايبي نيز دارد كه ما را از چاپ آن باز ميدارد. نخست اينكه امروزه مردم مشغله و دردسر فراوان دارند و بايد مطلب را خيلي خلاصه و بدون حاشيه به آنها بگويم. ديگر اينكه نويسنده مدام از روند داستان دور ميشود و به خواننده اطلاعات تاريخي ميدهد كه به نظر من مطالعه تاريخ و آگاهي دادن مسائل تاريخي ضروري نيست. بهتر بود بدون حاشيه داستان را پي ميگرفت در نهايت اگر نويسنده تمايل به چاپ كتاب دارد حاشيهها و گريزهائي كه خواننده را از روند داستان دور ميكند حذف نمايد كتاب را براي چاپ ميپذيريم.
در پاسخ اين مدير محترم عرض كردم در آغاز سخنتان فرموديد كتاب، خواننده را با قهرمانان داستان همسو ميكند تا احساسات آنها را به خوبي درك كند. آيا اين بدان معني نيست كه گريزها و حاشيه رفتنها موجب ارتباط آنها شده؟ اما اگر آنچه كه شما ميگوئيد من انجام دهم به مصداق اين ميشود كه بنويسم جنگ شد. بسياري شهيد و معلول و اسير شدند و السلام تا وقت مردم كه مشغله فراوان دارند هدر نرود. در چنين اتفاقي چند مشكل باقي ميماند، يكي اينكه مؤسسهاي به اين عريض و طويلي با صدها يا دهها كارمند و پنج طبقه ساختمان غيرضروري و مازاد خواهد بود و بايد تعطيل شود.
ديگر اينكه به دليل مشغله كاري مردم نگوئيم و ننويسيم چرا جنگ شد ؟ آيا باز هم جنگ خواهد شد.
ريشه فساد كجاست و... همچنان حاشيه و گريزهاست كه گذشته و آينده را به هم پيوند ميزند و براي آيندگان همه چيز را روشن ميكند نه قصهپردازي ساده.
بعد از اين گفت و شنود كوتاه كتاب را بردم و ديگر سراغ چنين مؤسساتي نرفتم. تا اينكه در وقت دريافت جايزه بابت كتاب حمله به اچ3 با مديران و مسئولان محترم "ساحادم" آشنا شدم و مجددا بعد از نه سال و شش ماه كتاب را به ساحادم (سازمان حفظ و نشر ارزشهاي دفاع مقدس ارتش جمهوري اسلامي ايران)تحويل دادم.
لذا خوانندگان محترم توجه داشته باشند. اگر تحولاتي در منطقه خصوصا عراق رخ داده ولي از آن نام برده نشده به اين دليل است كه جنگ دوم آمريكا و متحدانش عليه عراق بعد از نوشتن اين كتاب بوده اما در لابلاي گريزها با دلايل منطقي چنين حوادثي پيشبيني شده است."
دوشنبه|ا|26|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جمهوري اسلامي]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]