واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: روزنامهنگاري ورزشي به روزنامهنگاري زرد نزديك شده است؟
اختصاص تمامي صفحات نشريات ورزشي كشور به حاشيهنگاري، عيب اصلي آنهاست كه اين امر نيز به كاهش اعتبار آنها در ميان مخاطبان منجر شده است.
مسابقه دو تيم فوتبال استقلال و پيروزي همانگونه كه انتظار ميرفت، تيتر يك تمام روزنامههاي ورزشي صبح امروز كشور را به خود اختصاص داده بود. تيترهايي كه البته گرچه متفاوت بودند، اما اغلب آنها هيچ رنگ و بويي از قواعد حرفهيي روزنامهنگاري نداشتند.
تيتر روزنامهي ورزشي گل اين بود: "يك يك؟ بترك"!. روزنامه دنياي فوتبال نيز تيتر زده بود: "خشم طرفداران استقلال از تساوي؛ عليزاده مامور ويژهي داربي".
روزنامههاي خبر ورزشي و ايران ورزشي نيز به ترتيب با تيترهاي "تعويض دست طلايي!" و "دسته گل عليزاده" به نتيجه تساوي در بازي روز گذشته ميان دوتيم پرداختند.
روزنامه نود نيز اين گونه تيتر زده بود: "بدون شرح، بدون شر - اعتراض هواداران سرخابي به نتيجه مساوي، تابلو بود!" و روزنامه ابرار ورزشي هم اينطور نوشت:" دست عليزاده زير سر پرسپوليس".
تيتر روزنامه كيهان ورزشي نيز اين بود: "سناريوي بازي رفت تكرار شد؛ داور ايراني برندهي داربي" و روزنامههاي نگاه ورزشي و جهان فوتبال هم به ترتيب اينگونه تيتر زدند: "سايهي تساوي سنگين بر داربي سرخابي؛ خشم استقلاليها از پنالتي تشريفاتي" و "خوشبختي پرسپوليس در دقيقه 93".
روزنامه توپ ورزشي هم با تيتر "كادوي ولنتاين به وينگادا، بازگشت عليزاده به پرسپوليس! تساوي سر كاري در بازي بيرمق" به اين خبر پرداخته بود، ضمن اينكه روزنامهي البرز ورزشي نيز تيتر "دست عليزاده درد نكند!" را براي اين خبر انتخاب كرده بود.
اما روزنامههاي استقلال جوان و پيروزي به ترتيب با تيترهاي "از آستين درآوردند هيولاي تساوي" و "حيف كه نبرديم، ولي اشكشان را درآورديم؛ باز هم فرار بزرگ استقلال از چنگ پرسپوليس" به اين خبر پرداختند.
نگاهي به تيترهاي انتخاب شده از سوي اين روزنامهها براي تساوي ميان دو تيم همشهري و پرطرفدار فوتبال اين طور نشان ميدهد كه رعايت قواعد حرفهيي، حداقل درباره تيترزني كمتر از سوي روزنامهنگاران ورزشي رعايت ميشود.
ازسوي ديگر، اين موضوع فقط به اين بحث و رويدادهاي خاص مربوط نيست؛ بلكه مدتهاست رويهي موجود در روزنامههاي ورزشي از سوي بسياري از كارشناسان حرفهيي روزنامهنگاري و همچنين مخاطبان ورزشدوست، در زمينه نوع اخبار، ميزان صحت و حتي سلامت آنها نيز مورد سوال و انتقاد است. وگرنه مساله رعايت قواعد حرفهيي در تيترهاي انتخابي تنها به شرايط فني خبرنويسي ميتواند مربوط باشد؛ ولي علاوه بر حجم بالاي خبرهاي متهم به ساختگي بودن، گاه با تيترهايي هم مواجه ميشويم كه قطعا انگيزهاي والاتر از تضمين فروش روزانه نشريه نداشته، گاهي شائبه برخي فعاليتهاي شبهمافيايي را هم ميتوانند دامن زده، مورد دستاويز قرار دهند. براي نمونه، همين چند هفتهي پيش بود كه يكي از روزنامههاي ورزشي، در كمال تعجب، تيتر يك خود را به تشويق اعضاي يكي از همين تيمهاي پرطرفدار فوتبال به استعفاي دستهجمعي اختصاص داده بود. يا بيشتر خبرهاي مربوط به نقل و انتقال يا جذب بازيكنان خارجي كه بهنظر ميرسد منبع آنها كه البته معمولا در اين خبرها ذكر نميشود، دلالان رسمي و غير رسمي خريد و فروش و انتقال بازيكنان باشند كه ميتواند صحت خبر را با چالش جدي مواجه كند، اما اين خبرخا، به هر دليل، در روزنامهها و حتي خبرگزاريهاي كشور بعضا جايگاه ويژهاي به خود اختصاص ميدهند. و در هر صورت، چرخ اقتصادي اين نشريهها در فضاي كنوني انتشار روزنامه، ظاهرا بدون مشكل ميچرخد.
به همه اينها ميتوان اضافه كرد، آمارهاي رسمي منتشرشده ازسوي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مربوط را به اخبار و تيتر يكهاي ورزشي رسانههاي سراسري كه نشان ميدهد باز هم كلا گرايش رسانههاي ما بهسمت خبرهايي است كه به هر دليل، حتي تكفروشي نشريه، با مسائل اقتصادي تنيده است.
روزنامهنگاري ورزشي در كشور به روزنامهنگاري زرد نزديك شده است
دكتر محمدمهدي فرقاني - استاد علوم ارتباطات - در اينباره ميگويد: منافع يا اهداف خاص مديران برخي روزنامههاي ورزشي كشور از قبيل افزايش موقت تيراژ و فروش يا حتي باجگيري از جمله دلايلي است كه روزنامهنگاري كشور در اين بخش را با مشكلات عديدهاي روبهرو كرده است.
وي با تاكيد بر اين كه بخش مهمي از روزنامهنگاري ورزشي ما به تعبيري روزنامهنگاري زرد است، اظهار كرد: بخش مهمي از روزنامهنگاري ورزشي حال حاضر كشور به دلايلي چون بياعتبار بودن برخي مطالب، توجه به شايعات، نوعي معامله از طريق محتواي مصاحبه، خبر و تفسير به روزنامهنگاري فاقد ارزش كه حتي عامهپسند نيز نيست، گرايش پيدا كرده است.
او افزود: روزنامهنگاري ورزشي در داخل، متاسفانه به نوعي از روزنامهنگاري زرد نزديك شده است كه بيش از هر چيز به گمراه كردن مخاطب، جنجالآفريني، قهرمانسازي و قهرمانپروري و نوعي حرمتشكني و يا حتي حرمتسازي بيدليل متمايل شده است كه اين نوع روزنامهنگاري نيز به لحاظ اخلاق حرفهيي، اصول علمي و كاركرد اجتماعي محكوم و غيرقابل تاييد است.
اين استاد دانشگاه با اشاره به اين كه دستاندركاران ورزش، صاحبنظران، كارشناسان و حتي برخي اهالي مطبوعات كه به كاركرد اجتماعي روزنامهنگاري اصيل در خدمت به مردم معتقدند، از جنجال آفرينيها و شايعهسازيهاي برخي مطبوعات ورزشي داخلي گلايه دارند، ادامه داد: تامين منافع گروههاي خاص اقتصادي، فرهنگي و يا حتي سياسي، گول زدن، دروغ گفتن به مخاطب، تحريف حقايق و وارونه جلوه دادن آنها، تخريب شخصيتها، شخصيتسازي و شخصيتپردازي كاذب و غيرواقعي از جمله كاركردهاي اصلي اغلب روزنامههاي ورزشي امروز كشور است كه از هر جنبهاي نيز محكوم است.
به گفتهي او ادارهي كل مطبوعات داخلي معمولا روي تمامي مطبوعات، نوعي ديدهباني انجام داده و با متخلفان به صورت تذكر، اخطار، احضار و در پايان نيز ارجاع پروندهي آنها به هيات نظارت بر مطبوعات برخورد ميكنند، اما متاسفانه روي نشريات ورزشي حساسيت خاصي وجود نداشته و بيشتر نظارتها در اين بخش به نشريات سياسي معطوف شده است و در نتيجه در بخش نشريات ورزشي كشور فاقد نگاهي جستوجوگر و ناظر هستيم.
فرقاني در بارهي تيترهاي استفاده شده از سوي روزنامههاي ورزشي نيز گفت: هر روزنامهي ورزشي مانند تمام روزنامههاي ديگر حق دارد خبر، تحليل و نقد بنويسد، اما همهي اينها بايد در يك فضاي حرفهيي و منطقي صورت بگيرد و همهي آنچه ارايه ميشود، با استدلال و منطق توام باشد؛ تا بتواند عقلانيت را در جامعهي ورزشي تقويت كند نه اين كه در پي شبههافكني، جنجال آفريني و استفاده از واژهها و ساختارهاي زباني جنجالي براي فروش بيشتر و ايجاد فضاي آشفته در حوزهي ورزشي باشد.
او با اشاره به اينكه آنچه در اين تيترها منعكس شده است، رنگ و بويي از نقد، استدلال و منطق ندارد، ادامه داد: تيترهايي كه امروز از سوي روزنامههاي ورزشي مورد استفاده قرار گرفته است، با اصول حرفهيي روزنامهنگاري، اخلاق حرفهيي و مصالح و منافع ملي سازگار نيست.
اين استاد ارتباطات با اشاره به اين كه بايد ديد كساني كه از چنين روشي در روزنامه نگاري استفاده ميكنند چه استدلالي براي اين نوع فعاليت خود دارند، تصريح كرد: اين نوع روزنامهنگاري بسيار قابل نقد است؛ زيرا ورزش كشور را قطبي كرده، اعتمادها را از بين ميبرد و اعتبار مطبوعات را نيز خدشه دار ميكند، ضمن اين كه براي مخاطب نيز چيزي دربر ندارد.
به گفتهي وي، اين نوع تيترزني محاورهيي در حوزهي مطبوعات عامهپسند، آن هم از نوع زرد رواج دارد. اين گونه نوشتن را نميتوان متين و نقادانه دانست؛ چراكه بيش از آگاهسازي مخاطب فريب او را در پي دارد.
آلودگيهاي عرصهي ورزش به وجود دروغ در رسانههاي ورزشي كمك كرده است
علياكبر قاضيزاده - مدرس ارتباطات - نيز در اينباره معتقد است: واقعيت اين است كه عرصهي ورزش به دليل آلودگيهايي مانند دلال بازي، بده و بستانهاي زيرميزي و غيره كه بعضا در آن ديده ميشود، عرصهاي پر حرف و حديث است كه شايعات و دروغ نيز در آن كم نيست.
وي با تاكيد بر اين كه وقتي عرصهي فعاليتهاي جدي مانند سياست و غيره در جامعهاي با محدوديتها و مشكلاتي روبهرو ميشود، مطبوعات به حوزههاي كم دردسرتري كه ورزش نيز از جملهي آنهاست، گرايش پيدا ميكنند، اظهار كرد: واقعيت اين است كه عرصهي ورزش به دليل آلودگيهايي مانند دلال بازي، بده و بستانهاي زيرميزي و غيره كه بعضا در آن ديده ميشود، عرصهاي پر حرف و حديث است كه شايعات و دروغ نيز در آن كم نيست.
او ادامه داد: متاسفانه دستهاي از روزنامهنگاران كه البته همهي ورزشينويسان كشور را شامل نميشوند با در اختيار داشتن افكارعمومي و آگاهي از نحوهي تاثيرگذاري بر آنها لطمههاي زيادي به عرصهي ورزش كشور وارد كردهاند كه قهرمان يا پهلوان جلوه دادن برخي ورزشكاران كمظرفيت از جملهي آنهاست.
اين روزنامهنگار تصريح كرد: استفاده از تيترهاي بچگانه براي معرفي برخي ورزشكاران با ظرفيتي محدود به عنوان افرادي بزرگ، بازار گرمي و قيمتگذاريهاي ميلياردي براي آنها و فعاليت در جهت بزرگ و يا كوچك كردن برخي مربيان و يا داورها از جمله كوششهاي زيانباري است كه سيستم نامناسب به وجود آمده در ميان برخي روزنامهنگاران ورزشي كشور مرتكب آن ميشوند.
توجه خاص به حاشيهنگاري، عيب اصلي نشريات ورزشي كشور در برهه كنوني است
مجيد رضاييان - مدرس ارتباطات - هم در اينباره ميگويد: اختصاص تمامي صفحات نشريات ورزشي كشور به حاشيهنگاري، عيب اصلي آنها در برههي كنوني است كه اين امر نيز به كاهش اعتبار آنها در ميان مخاطبان منجر شده است.
وي اضافه كرد: با وجود آنكه حاشيهنگاري از موارد جذب مخاطب بيشتر در عرصهي روزنامهنگاري بهشمار ميرود، اما نبايد فراموش كرد كه براي افزايش تيراژ نميتوان به هر وسيلهاي متوسل شد؛ چراكه حرمت كار مطبوعاتي و رسانهيي مبتني بر صحت و سقم خبر، به عنوان يك اصل جدي و اساسي نبايد آسيب ببنيد؛ بنابراين دركنار حاشيهنگاري و استفاده از سبك روزنامهنگاري زرد بايد به صحت و سقم منابع آنها نيز مطمئن شد.
او با تاكيد بر لزوم تربيت كارشناسان و منتقدان مناسب در عرصهي ورزش براي غنا بخشيدن به مطالب آنها، دربارهي تيتر اخبار در نشريات ورزشي نيز خاطرنشان كرد: تيترهاي موجود در مطبوعات ورزشي گاهي از متن مطالب اصلي فاصله داشته و حتي پررنگتر از وزن اصلي خبرها هستند، بهگونهاي كه مخاطب معناي موجود در تيتر را به طور كامل در خبر پيدا نميكند و اين امر نيز با ايجاد حاشيه براي اين دسته از مطبوعات، آنها را نزد مخاطب بي اعتبار ميكند.
گرچه نقش اساسي و كليدي رسانهها در رشد و پيشرفت ورزش بر هيچ كس پوشيده نيست، به گونهاي كه حتي به عقيدهي برخي از تحليلگران، رسانهها به عنوان بازوي مشورتي بخش مديريتي ورزش نيز به شمار آمده است، اما به نظر ميرسد برخي روزنامههاي ورزشي كشور به جاي آنكه رعايت قواعد حرفهيي و نتايج مثبت آن را مدنظر داشته باشند، مسائلي چون طرفداري از تيم مورد علاقه، افزايش تيراژ و فروش و غيره را مورد توجه قرار دادهاند كه اين امر قطعا در مواردي خاص مانند بازي پرسپوليس و استقلال، نمود عيني بيشتري نيز پيدا ميكند.
يکشنبه|ا|27|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]