واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: كودكان كار فردايي ندارند جام جم آنلاين: يكي وزنم را ميگيرد، دومي به زور توي جيبم آدامس موزي و بيسكويت و چسب زخم ميچپاند، آن ديگري زيارت عاشورا و آداب نماز غفيله و دعاي فرج و نظرقرباني آبي دستم ميدهد، چهارمي شاخهاي مريم و عروسكي پلاستيكي را از لاي زيپ نيمه باز كيفم تو مياندازد و سرانجام بختم برگ سبز فال حافظي ميشود توي دستم. حالا من خوشبختم، وزنم متعادل است، سيرم، عروسكي به ياد كودكي دارم و گلي براي روزهاي دلتنگي اما آنها هنوز در تاريكي خيابان ايستادهاند، لاغر، گرسنه، بيآنكه خواندن و نوشتن بدانند يا كودكي را فهميده باشند حتي براي ساعتي. امروز روز جهاني كودك است اما براي آنها چه فرقي ميكند؟ آنها همهجا هستند، گاهي دستفروشهاي سرگردان در خيابانها ميشوند و گاهي اگر بخت نيمنگاهي به آنها كند و زندگي بگذارد جزيي ناچيز از عزت نفسشان را نگه دارند، كارگر ميشوند يا خشت زن يا باربر يا كفاش يا سوزندوز يا شاگرد نانوا يا شاگرد تراشكار يا چرخكار يا قاليباف يا... اما همه آنها، چه در خيابانها دستفروشي كنند، چه در كارگاهها و مغازهها كارگري، در 2 چيز مشتركند: اول، عنوان «كودك كار» و دوم، «آيندهاي ناپيدا.» قانون و بالاي 15 سالهها مسعوده مشايخ، عضو انجمن دفاع از حقوق كودكان و يكي از پژوهشگران در اين زمينه، كودكان كار را از نظر سني به 2 گروه زير 15 سال و 15 تا 18 سال تقسيم ميكند و به «جامجم» ميگويد: از يكسو، كار كودكان كمتر از 15 سال براساس ماده 79 قانون كار جمهوري اسلامي ايران ممنوع است؛ اما اين كودكان به كارگماشته ميشوند؛ از سوي ديگر، ايران پيماننامه جهاني حقوق كودكان را امضا كرده است كه براساس آن، كمتر از 18 سالهها كودك محسوب ميشوند؛ اما قانون آنان را به عنوان كارگر نوجوان شناخته و اجازه كار به آنها داده است؛ در حالي كه كار بيشترشان خطرناك و غيرمنطبق بر اصول قانوني است. بسياري از فعالان حقوق كودك با استناد به بند يك ماده 32 پيماننامه جهاني حقوق كودك بر اين باورند كه كار كودكان 15 تا 18 ساله نوعي بهرهكشي اقتصادي به حساب ميآيد كه ممكن است خللي در تحصيل شان به وجود آورد يا به سلامت آنها آسيبي برساند و بر همين اساس، ممنوع است، اما از آنجا كه قانون كار اين اجازه را با قائل شدن پارهاي تخفيفها و سهلگيريها به كارفرمايان داده است، از آن گريزي نيست. اما در شرايطي كه مدافعان حقوق كودك ميدانند در كودكان بالاي 15 تا 18 سال كارگران معمولا از هيچيك از تخفيفهايي كه قانون كار براي آنها قائل شده بهرهمند نيستند، اما شرايط كودكان كار كمتر از 15 سال در حدي ناخوشايند است كه بيشتر تشكلهاي غيردولتي حمايت از حقوق كودكان بر تغييرآن متمركز شدهاند. حمايت از كودكان كار متولي ندارد شايد باورنكردني به نظر برسد اما با وجود غيرقانوني بودن كار براي كودكان زير 15 سال، هنوز هيچ نهاد يا سازماني، مسووليت حمايت و ساماندهي كودكان كار را عهدهدار نشده است. سيدحسن موسويچلك، مديركل دفتر آسيبهاي اجتماعي سازمان بهزيستي در اين باره توضيح ميدهد: بهزيستي، متولي ساماندهي كودكان كار نيست و وزارت كار مسووليت حمايت آنها را بهعهده دارد. هيچ كودكي به دليل كار در كمتر از 15 سالگي به مراكز بهزيستي منتقل نميشود، بلكه آنها را به عنوان كودك بدسرپرست در مراكز بهزيستي نگه ميداريم. به گزارش مديركل دفتر آسيبهاي اجتماعي بهزيستي، اين سازمان سال گذشته بيش از 10 هزار و 400 كودك خيابان كه بيشترشان كودكان كار نيز محسوب ميشوند، در يكي از 49 مركزش در سراسر كشور ساماندهي كرده است كه حدود 50 درصد از آنها ترك تحصيل كردهاند و 76 درصدشان با پدر و مادر زندگي ميكنند. براساس اين آمار از هر 10 كودك خياباني كه ميتوان آنها را به نوعي كودك كار نيز محسوب كرد 8 نفر روزانه با والدين شان در ارتباطند و شايد به همين دليل است كه بهزيستي در غربالگري 21 روزهاش، بيشتر اين كودكان را به خانواده بازميگرداند و گروهي را كه به تشخيص مراجع قضايي، بدسرپرست شناخته شدهاند، به مراكز نگهداري از كودكان و نوجوانان بهزيستي ارجاع ميدهند. دور باطل اما هنوز هم بسياري از فعالان حقوق كودك بر اين باورند كه چرخه ساماندهي كودكان خيابان به اين روش، دوري باطل است. اگرچه مديركل دفتر آسيبهاي اجتماعي بهزيستي تصريح ميكند؛ مراجع قضايي وضعيت كودكان كار را دقيقا بررسي ميكند تا از بازگشت دوباره بدسرپرستها به كانون خانواده جلوگيري كنند، اما بررسيهاي ميداني و گفتگو با كودكان دستفروش نشان ميدهد بيشتر آنها دستكم يك بار دستگير، سپس به واسطه درخواست پدر، از بهزيستي تحويل گرفته شدهاند و بار ديگر به خيابان باز گشتهاند كه اين نشان ميدهد قضات در صدور حكم بد سرپرستي، گشاده دست نيستند. مشايخ با ابراز ناخوشنودي از ضعف قوانين در قبال كودكان تاكيد ميكند: قانون بايد در قبال والديني كه كودكانشان را وادار به كار ميكنند، جديتر برخورد كند، اختياراتشان را در ارتباط با فرزندانشان محدود كند و حتي جريمهاي براي آنها در نظر بگيرد. اين پژوهشگر اضافه ميكند: گرچه ثابت كردن اين مساله دشوار است؛ ولي وقتي كودكاني را ميبينم كه تا دير وقت در خيابان ساز ميزنند و شب با آژانس به خانه برميگردند، شك ميكنم كه احتمالا باندهايي بزهكار و غيرنيازمند از معصوميت و كودكي آنها براي كسب درآمد سوء استفاده ميكنند! وزارت كار، كاري ندارد موسوي چلك، وزارت كار را مسوول ساماندهي كودكان كار ميداند؛ اما مسعود كاظمزاده، مديركل امور اجتماعي و سهام وزارت كار ضمن سلب مسووليت از وزارتخانهاش در قبال كودكان دستفروش، اظهار ميكند: وزارت كار فقط كودكاني را كه در بنگاههاي اقتصادي مشغول به كارند، شناسايي ميكند اما ساماندهي اين كودكان نيازمند همكاري مجموعهاي از سازمانها و نهاد هاست. او با ذكر مثالي در اينباره به توضيح بيشتر ميپردازد: وقتي بازرسي، كودك كمتر از 15 سالي را در كارخانه آجرپزي شناسايي ميكند كه صاحبكار در ازاي كارش، به او سرپناه داده است، آيا با جريمه نقدي صاحبكار و بيكار كردن آن كودك، مشكل حل شده است؟ آيا در چنين مواردي، رفع مشكلات اقتصادي اين خانواده در اولويت نيست؟ مديركل امور اجتماعي و سهام وزارت كار همچنين در پاسخ به اين كه بازرسان اداره كار دير به دير به بنگاههاي اقتصادي سركشي ميكنند، به شمار اندك بازرسان وزارتخانهاش اشاره ميكند و ميپرسد: مگر وزارت كار چند بازرس دارد كه بتواند هر روز آنها را به اين بنگاهها اعزام كند؟ اين پايان فرق دارد پايانبندي اين گزارش، احتمالا بايد مانند همه گزارشهاي ديگري كه درباره كار كودكان نوشته شدهاند، با نتيجهگيري همراه شود از مجموع گفتههاي مسوولان وزارت كار و بهزيستي و سازمانهاي غيردولتي كه نشان ميدهد هنوز هيچ نهاد يا سازماني در قبال قانون ممنوعيت كار كودكان كمتر از 15 سال، اقدامي جدي نكرده است و ... اما پايان گزارش ما به مناسبت روز جهاني كودك با گفتگوي من و حسين 7 ساله تمام ميشود كه آدامسهاي موزياش دم غروب روي دستش مانده بود. حسين آقا! تو وقتي بزرگ شدي ميخواهي چه كار كني؟ ميخوام با نازي كه فال ميفروشه عروسي كنم، بعدش من و نازي و بچههامون، باز هم بياييم اينجا گل و آدامس بفروشيم. دكتري بهتر از آدامس فروشي نيست؟ بابام گفته معلمها خوابند واسه همين من نميرم مدرسه كه سواد دار بشم. دكتر كه بيسواد نميشه. بابات چيكاره است؟ بابام معتاده. كاپشن من رو هم برد فروخت، باهاش مواد خريد. من الانه سردمه. پولهاي من رو هم ميگيره. ميخوام يه روز فرار كنم ولي دلم واسه مامانم و آبجيهام ميسوزه. يه آرزوي خيلي خيلي بزرگ ميكني؟ (چشمهايش را ميبندد، چند لحظه فكر ميكند و همانطور چشم بسته ميخندد.) ميشه همه آدامسهام رو بخري خاله؟ گروه جامعه - مريم يوشيزاده
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]