تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834497565
ريشههاي اسلام هراسي در عمق«بيداري اسلامي»
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: ريشههاي اسلام هراسي در عمق«بيداري اسلامي»
خبرگزاري فارس: يك نويسنده عربي در مقالهاي به بررسي انگيزه هاي اسلام هراسي كه از سوي چپ گراها و لائيك ها عليه اخوان المسلمون مطرح شده و تلاش اين جريان براي غيردموكراتيك نشان دادن دولتهاي اسلامگراها پرداخته است.
به گزارش فارس، پايگاه خبري الجزيره در مقالهاي به قلم "محسن صالح" تحليلگر و كارشناس مسايل منطقهاي به بررسي پديده اسلام هراسي در سايه انقلاب هاي عربي اخير در منطقه پرداخته و ابعاد و انگيزه هاي اين اقدام را كه در تبليغات منفي عليه گروه هاي اسلامي اخوان المسلمون نمود پيدا كرده، مورد بررسي قرار مي دهد.
اين گزارش تاكيد مي كند كه پديده ترساندن از اخوان المسلمون همزمان با بهار عربي ابعاد بيشتري به خود گرفته است، اين پديده بويژه در ميان شخصيت ها، احزاب و گروه هاي چپ گرا و ليبرال يا بخش هاي مربوط به دستگاه هاي رسمي و دولتي شيوع زيادي دارد، علاوه بر اينكه ابراز نگراني هاي عادي و روتين از سوي آمريكا و اسرائيل و رسانه هاي غربي نيز در اين زمينه روند رو به رشدي به خود گرفته است.
اين پديده با قدرت گرفتن بيشتر اخوان المسلمون در مصر و تونس و يمن و اردن و نقش آنها در ليبي روند رو به رشدي را به خود گرفته است، علاوه بر اينكه اين جريان تاثير مستقيمي بر جنبش حماس در فلسطين اشغالي نيز دارد.
ابزارهاي لائيك در ترساندن مردم از اسلامگرايان
صالح تاكيد مي كند كه ترساندن از اخوان المسلمون عموما با عناويني نظير تروريسم، افراط گرايي، واپس گرايي ، يا صفاتي مانند ضد آزادي و ضد حقوق زنان و يا حتي عناوين ديگري مانند ديكتاتور به اسم دين نمود پيدا مي كند، اين تبليغات، حتي در برخي موارد از متهم كردن به مزدوري براي كشورهاي ديگر و فرصت طلبي و عدم قدرت براي ارائه برنامه واقعي مديريت كشور و ترتيب دادن به مناسبات خارجي نيز خالي نيست. جالب اينجاست كه حتي بعضي از اين اتهامات نيز اگر درست باشند، بر اساس مفاهيم علوم احتماعي و سياسي براي اينكه اخوان المسلمون را به انزوا و حاشيه بكشاند و آن را به سازماني كوچك و بي اهميت تبديل كند، كافي است.
الجزيره مي افزايد: اما طراوت و پتانسيلي سرشاري كه در اين جريان به عنوان محبوبترين و پرطرفدار ترين جريان كشورهاي روبه تغيير و در حال رسيدن به دموكراسي و شكوفايي وجود دارد، باعث شده است كه با وجود گذشت بيش از 80 سال از تاسيس اين جريان اين اتهامات و ترساندن ها مورد توجه قرار نگيرد و جايگاه اين گروه را به ترديد نيندازد.
الف: جهالت و ناآگاهي از ماهيت گروه هاي اسلامگرا
الجزيره در ادامه گزارش خود به انگيزه رواج پديده اسلام هراسي در بهار عربي كه آن را اخوان هراسي ناميده است، مي پردازد و تاكيد مي كند كه مهم ترين اين انگيزه ها ناآگاهي از تفكرات و ادبيات اخوان المسلمون است، چرا كه بسياري از نويسندگاني كه ما مطالبي از آنها درباره اين گروه مي خوانيم و بسياري از كساني كه در رسانه ها در اين زمينه صحبت مي كنند و خود را كارشناس مي نامند، به خودشان زحمت نمي دهند تا كتاب هاي "حسن البنا" موسس اخوان المسلمون و ساير كتاب هاي مبناي اخوان المسلمون را بخوانند.
آنها با حسن نيت يا سوء نيت خود برداشت هاي تكه تكه و نسبت هاي داده شده به اين جريان از سوي دشمنان را كنار هم مي گذارند و برخي اشتباهات مطرح شده از سوي برخي از افراد وابسته به جماعت را نيز كه هرگز خط رسمي اين جريان نيست، در كنار هم قرار مي دهند و از آن عليه اخوان المسلمون استفاده مي كنند. آنها به اين ترتيب چهره اي روشمند و غير منطقي از اخوان المسلمون ارائه مي دهند، اين در حالي است كه طرفداران اخوان المسلمون نيز عمدتا فرصتي نمي يابند تا مانند فرصتي كه به دشمنانشان داده شده است، خود را معرفي كنند و ايده هاي خود را مطرح نمايند.
در بسياري از موارد مخالفان به كتاب هاي سيد قطب به عنوان يكي از موسسان اخوان المسلمون اشاره ميكنند و بدون توجه به شرايطي كه وي كتاب هاي خود را در مورد آنها نوشته است، وي را تكفير مي كنند، آنها همچنين براي اين منظور بسياري از متن هاي سيد قطب را نيز از سياق خود خارج كرده و معاني متضادي از آن برداشت مي كنند. اما قرائت علمي و با تأمل در زمينه افكار سيد قطب نشان مي دهد كه وي با وجود شدت و حدتي كه در كاربرد عبارات عليه رژيم هاي آن زمان و ضرورت تغيير آنها داشته، اما كساني را و جامعه اي را تكفير نكرده است، او رژيم ها را تشويق كرده كه با مردم درآميزند و با آنها با روحيه مهرباني و خويشتنداري و رحمت برخورد كنند.
اين در حالي است كه بسياري از نويسندگان اخوان المسلمون افكار و ايده هاي سيدقطب را توضيح داده و سعي كرده اند اين برداشت غلط را از بين ببرند.
ب: اختلافات ايدئولوژيك
بر اساس اين گزارش موضوع دومي كه باعث ايجاد پديده اخوان هراسي در منطقه شده است، اختلافات ايدئولوژيك است، بسياري از دولت هاي نوپاي كنوني به دنبال سيستمهاي لائيك هستند كه بتوانند دين را از دولت جدا كنند، اين در شرايطي است كه آنها خودشان اسلام ستيز نبوده باشند، آنها در ايده هاي خود مباني ملي گرايي، سوسياليستي، ليبراليستي و چپ گرايي را تبليغ ميكنند.
اما در شرايطي كه اين دولت ها موفق شده اند تا دينداران سنتي را تسليم كرده و آنها را به كنترل خود وادارند، تناقض و چالشي بزرگ از جريان هاي اسلامي فعال در اين زمينه ايجاد مي شود و اخوان المسلمون در صدر اين تفكر فعال و تاثير گذار قرار ميگيرد، اين جريان ايده هاي مدافع تغيير و اصلاح طلبانه خود را بر اساس مباني اسلامي ارائه ميكند و در اين زمينه نمادها و دلايل زيادي را نيز ارائه مي دهد و خواسته هاي كنوني و آرمان هاي ملت ها را نيز در ارائه افكار خود مورد توجه قرار مي دهد. اين در حالي است كه ميزان قدرت اين گروه ها در اجراي برنامه هايش به علت همگرايي خوبي كه بيشتر مردم اين كشورها با اين ديدگاه ها دارند، به كابوسي براي ديگران تبديل شده است.
صالح در ادامه اين مقاله تاكيد مي كند كه از آنجائيكه برخي گروه هاي ملي گرا و چپ و ليبرال خود را با ايده هاي متمدنانه وتشكيلات دولتي بر اساس لائيسم كه در غرب رواج دارد، در ارتباط ميدانند، اين جريان هاي اسلامي و جمع دين و سياست را در تضاد با ديدگاه هاي لائيك خود مي دانند آنها را به دوران حاكميت ديني و دوره سلاطين و خان ها مرتبط كرده و آنها را واپس گرا و عقب افتاده مي خوانند، بدون اينكه بدانند كه اين جريان اسلامي فعال انتقادات زيادي را عليه دوره هاي عقب افتادگي و حاكميت وراثتي و مستبد كه با اسم اسلام ظهور كرده بودند، مطرح كرده است. اين گروه ميان اسلام و طراوت و تاثير گذاري آن و صلاحيت آن براي هر زمان و مكان و دولت هاي بعدي كه به اسم اسلام در دوره هاي عقب افتادگي وجود داشته اند، تفاوت قائل است.
ج: تبليغات مسموم دشمنان اخوان المسلمون
علت سوم اسلام هراسي در دوره جديد به تبليغات برنامه ريزي شده و خصمانه اي باز مي گردد كه اخوان المسلمون از سالها پيش در كشورهاي عربي با آن مواجه بوده است، اين موضوع بويژه در زمان حاكميت جمال عبدالناصر بين سالهاي 1954 تا 1970 خود را نشان داد، در آن زمان اين گروه به مزدوري و واپس گرايي و انگيزه هاي ضد قومي متهم شدند.
در اين زمان دولت هاي عربي و اجنبي به شدت تحركات اخوان المسلمون در تمامي رسانه هاي جمعي را زير نظر داشتند و اعضاي اين جريان نيز همواره در معرض تعقيب و پيگردهاي امنيتي و فرار و حاشيه نشيني بودند و اجازه دفاع از خود و تشريح ديدگاه هايشان را نداشتند. اين روند در سالهاي طولاني در كشورهايي نظير مصر و عراق و ليبي حاكم بود، البته برخي استثناها نيز در اين زمينه مطرح بود كه امكانات و تاثير گذاري آن نيز بسيار كم بود.
د: برداشت هاي گزينشي تاريخي از عملكرد اسلامگرايان
علت چهارم اسلام هراسي و اخوان هراسي در دوره جديد برداشت هاي گزينشي و عمدي از تاريخ اين گروه بود كه باعث شد برخي نگراني ها در مورد آنها مطرح شود، برخي ادعاها در زمينه سازمان هاي سري و نظامي اين گروه و ترور النقراشي باشا يكي از نخست وزيران سابق مصر و تلاش براي ترور عبدالناصر از ديگر مسايلي بود كه اين نگراني ها را ايجاد مي كرد.
اين موضوعات نيز البته شرايط موضوعي خود را داشت، اما برخي از آنها هدف بزرگنمايي قرار گرفته و صحت برخي ديگر نيز هرگز ثابت نشد، اما شيوع اين اخبار و بيان زياد آنها به گونه اي شد كه آنها را به عنوان حقايق مسلم مطرح كرد.
از سوي ديگر آنهايي كه اين ادعاها را تكرار مي كنند، به ياد نمي آورند كه جريان اخوان المسلمون مصر با هدف اخراج اشغالگران انگليسي از مصر در سال 1940 تاسيس شد و از جهاد در فلسطين اشغالي و ساير مناطق حمايت كرد و فعاليت هاي خود را در جنگ سال 1948 نيز ادامه داد و در مقاومت مصري ها در كانال سوئز نيز كه در سال 1951 تا 1954 صورت گرفت، حضور داشت، آنها همچنين از دهها علامت سوالي كه در زمينه اتهام زني به اين جريان براي ترور جمال عبدالناصر وجود دارد نيز صحبتي نمي كنند.
ه: تلاشهاي آمريكا و اسرائيل براي اسلام هراسي
اين مقاله مي افزايد: پنجمين عاملي كه باعث افزايش روند اخوان هراسي شده، ترس قدرتهاي غربي و اسرائيلي از پا گرفتن اسلام سياسي و فعال است، چرا كه اين جريان بر اساس پيش زمينه هاي ديني ، فرهنگي ، تاريخي و سياسي خود دشمن اساسي پروژه رژيم صهيونيستي در فلسطين است، اين گروه پروژه اي اسلامي را با خود به همراه دارد كه با معيارهاي جهان لائيك معاصر و ديدگاه هاي غرب مطابقت ندارد و تسلط غرب بر منطقه را بر نمي تابد، اين گروه به دنبال تغيير و اصلاح رژيم هاي عربي فاسد و مستبد همپيمان با غرب است.
الجزيره مي افزايد: تمام اين انگيزه ها باعث شده است كه اين جريان در محور دشمني غرب قرار بگيرد و آنها تاثير زيادي در تخريب چهره اين جريان در دهه هاي گذشته داشته اند، اين كشورها با حكام كشورهاي عربي نيز براي ممانعت از رسيدن اخواني ها به قدرت ائتلاف كرده و حتي براي سركوب اين جريان از معيارهايي استفاده كردند كه مغاير با ارزش هاي غربي است، ديكتاتوري، قلع و قمع آزادي ها و شكنجه و تقلب در انتخابات تنها بخشي از اين معيارها بود كه براي جلوگيري از نفوذ اسلامگرايان در اين كشورها با همراهي غرب پياده مي شد.
به اين ترتيب بود كه ميزان اعتماد غرب به برخي از حكام عرب بر اساس توان آنها در تعقيب و مهار اسلامگرايان بود و بسياري از سازمان هاي جاسوسي نيز بر اساس موفقيت خود در ترساندن مردم از اخوان المسلمون به ارج و قرب در برابر ديدگاه غرب مي رسيدند.
و: اشتباهات فردي و خطاهاي غير رسمي اخوان المسلمون
اين گزارش ششمين عامل در اخوان هراسي را اشتباهات فردي برخي از اين گروه ها و افراد به عنوان انسانهايي مي داند كه جايز الخطا هستند، اين افراد نيز ممكن است اجتهادات يا اقداماتي داشته باشند كه موفق يا ناموفق بوده است و ممكن است برخي از اين اقدامات صورت مثبتي از خود به جاي گذاشته و برخي ديگر نيز به علت رقابت هاي سياسي و خصومت هاي ديگران به عنوان نقطه اي منفي نشان داده شود، از سوي ديگر ممكن است روحيه حزب گرايي و رويكردهاي سياسي باعث شود تا برخي از اين افراد از جذب افراد با لياقت و پتانسيل هايي از خارج از گروه هاي خود ناتوان باشند.
همچنين بسياري از اعضاي اين گروه نيز بويژه بعد از تحصيلات دانشگاهي خود به علل مختلف ناشي از سرشكستگي و عدم توان جماعت براي پاسخ دادن به همه خواسته هاي وي و كنترل انرژي و پتانسيل كاري او در چارچوب اين گروه سر باز زنند.
در برخي موارد نيز سقف شعارهايي كه اخوان المسلمون مطرح كرده اند، بسيار بيشتر از حد توان آنهاست و آنها نمي توانند براي اين شعارها برنامه عملي جدي تهيه كنند، از سوي ديگر گسترش اخوان المسلمون در تمامي كشورهاي عربي و دهها كشور اسلامي فضاي مختلفي از كار و تلاش را براي آنها ايجاد كرده و توان متفاوتي در تعامل با شرايط سياسي و اقتصادي و امنيتي براي آنها به وجود آورده است. به اين ترتيب رويكردهاي اخواني نيز راه اعتدال و افراط را به خود گرفتند و بين صلح و آشتي و درگيري تقسيم شدند و برخي از آنها در درك پتانسيل هاي روند سياسي و اجتماعي و اقتصادي ناكام ماندند.
از سوي ديگر فعاليت هاي محرمانه اخوان المسلمون در مصر و نفوذ گهگاه آنها در نيروهاي نظامي كه به علت محدوديت هاي دولتي دهها ساله عليه آنها ايجاد شده بود، برخي نگراني ها را در مورد ماهيت برنامه ها و اهداف آنها ايجاد كرده است. البته به اين نكته هم بايد اشاره كرد كه اين گروه ها هرگز موقعيت برابر براي دفاع از خود در رسانه هاي جمعي نداشته اند.
منتقدان اخوان خود هرگز به صورت آزاد و شفاف انتخاب نشده اند
نكته جالب اينجاست كه بيشتر گروه هايي كه به ترساندن مردم از اخوان المسلمون چه در صفوف ليبرال ها يا ملي گراها و چه در ميان چپ گراها دعوت مي كنند، جريان هاي متبوع آنها با قدرت نظامي به حاكميت رسيده اند و هيچ كدام از اينها با انتخابات آزاد و برابر و مستقيم انتخاب نشده اند.
اين موضوع در قبال رويكرد ناصري در مصر، بعثي ها در عراق و گروه هاي چپ گرا در يمن و بومدين ها در الجزاير و قذافي در ليبي و رژيم علي عبدالله صالح در يمن قابل مشاهده است. برخي از اين گروه ها نيز درست است كه در ابتدا به اين صورت روي كار نيامدند، اما با گذشت چند سال در محور اطاعت از آمريكا وارد شدند، اين مثال درمورد بورقيبه در زمان استقلال تونس و بن علي در اين كشور منطبق است و آنها ساليان دراز به نام مردم و با وجود خشم آنها بر مردم اين كشور حكومت كردند.
صالح در ادامه تاكيد مي كند كه كساني كه نسبت به اخوان المسلمون مردم را مي ترسانند، و شعارهاي ليبرالي و ملي گرايي سر مي دهند، اگر مي توانند در طول شصت سال گذشته تنها يك رژيم عربي را مثال بزنند كه ايده هاي آنان را داشته و به آزادي ها و حقوق بشر و انتقال مسالمت آميز قدرت در كشورشان پايبند بوده است.
رژيم هاي عربي با تمام جريان ها و شعارهاي مخالف خود كه ديگران را از اخوان المسلمون و اسلامگراها مي ترساند، همان رژيم هايي هستند كه قلع و قمع مردم را در دستور كار قرار داده، با تقلب در انتخابات و ايجاد سازمان هاي جاسوسي و ظلم و فساد در كشور قدرت را در دست خود نگه داشته اند، اما با اين حال همگي آنها در مورد دشمني با اخوان المسلمون متفق القول شده اند، علاوه بر اينكه آنها با ملت هاي خود نيز دشمنند و به قدرت آنها در پايداري در اولين آزمايششان در پاي صندوق هاي رأي اعتمادي ندارند.
اين رژيم ها به بهانه ترس از آزادي، به سركوب آزادي هاي مردم دست زدند و حاكميت را به بهانه ترس از قدرت گرفتن اسلامگراها در قبضه خود گرفتند، آنها به بهانه قرار گرفتن تحت ظلم اسلامگرايان خود رژيم هاي فاسد و مستبدي را ايجاد كردند. آنها به بهانه ترس از قرباني شدن به دست اسلامگرايان به شكنجه و تعقيب آنها دست زدند، اين در حالي بود كه ادعاهاي آنها خيالي بود، اما چيزي كه با چشم مي شد ديد، اتفاقاتي بود كه در تونس و مصر و ليبي روي داد.
لازم به ذكر است كه بيشتر گروه ها و احزاب لائيك و چپ گرا و ليبرال و ملي گرا نيز روش ديكتاتور را در پيش گرفتند و براي خود فرمانروايي هايي را ايجاد كردند كه با پير شدن آنها پير شد. آنها اراده محورهاي اعضاي حزب خود را نيز ربوده و آنها را از هم جدا كردند و با تعطيل كردن انتخابات داخلي به قدرت خود ادامه دادند.
الجزيره مي افزايد: با هر مقايسه علمي و موضوعي مي توان دريافت كه اخوان المسلمون با وجود مشكلات داخلي كه دارد، بيشتر از بسياري از ساير احزاب در زمينه روند دموكراتيك داخلي و در انتخابات داخلي پيش است و اين انتخابات به صورت منظم هر سه يا چهار سال در ميان آنها انجام مي شود، همين باعث محافظت از همگرايي آنها و تعامل با متغيرات و حضور جوانان در ميان آنها است.
تلاش براي غير دموكراتيك دانستن دولت هاي اسلامگرا
با اين حال گروه هاي رسمي و جريان هاي ضد اسلام سعي دارند تا مردم را از اخوان المسلمون ترسانده و آنها را دشمن آزادي نشان دهند، آنها مدعي هستند كه اين جريان مي خواهد تنها يك بار از روند دموكراتيك استفاده كند و بعد از آن بر قدرت چنگ زده و بعد با اسم دين بر مردم اين كشور مسلط شوند.
در چنين شرايطي حق مردم بر اخوان المسلمون و اسلامگرايان اين است كه ايده هاي خود را در مورد مسايل مختلف شرح دهند اما آنها با وجود اتهامات متعددي كه عليه شان مطرح مي شد، از ارائه نظرات خود درباره مسايل مختلف منع شده بودند.
از سوي ديگر همواره سعي شده است تا ميان ايدئولوژي هاي ليبرالي و سوسياليستي و ملي گرايي با آزادي ها و حقوق بشر ارتباط ايجاد شود، همچنين سعي مي شود تا طرح تشكيل دولت اسلامي و جامعه اسلامي به طرحي مغاير با آزادي و دموكراسي و حقوق زنان تعبير شود.
در اين ميان البته اخوان المسلمون به صورت عمومي اين خلط مبحث را رد مي كنند، آنها اعتقاد دارند كه طرح اسلامي آنها مي تواند به اراده واقعي امت اسلامي كه اكثريت مطلق آنها اسلام را پذيرفته اند، پاسخ دهد، اين طرح با ميراث فرهنگي اين امت و تركيب رواني و تمدني آنها سازگار است و به اعتقاد اسلامگراها به بهترين نحو مي تواند مردم را براي خود بسيج كند و پتانسيل آنها را در روند سازندگي كشور و پيشرفت آن و آزادسازي سرزمين هاي اشغالي و انسان ها به كار گيرد.
لائيك ها خود نيز دموكراسي را كامل رعايت نمي كنند
صالح مي افزايد: درست است كه ديدگاه هاي اسلامگرايان به صورت كامل منطبق با رژيم هاي دموكراتيك رايج در منطقه نيست، چرا كه آنها از سازماني عقيدتي و فكري و تمدني مختلفي شكل گرفته اند، اما از ديدگاه هاي انتقادي به بدي هاي رژيم هاي غربي نيز به عقيده اينها مي توان گفت كه زشتي و انحطاط اخلاقي اين رژيم ها در تعامل با مقوله زن و خانواده و جامعه را ندارد و از روش مستحكمي كه خداوند آن را براي بندگان خود در زمين آفريده است، منحرف شده است.
اسلامگرايان معتقدند كه رژيم هاي دمكراتيك لائيك خود نيز در اجراي اصول دموكراسي خود اختلافاتي با هم دارند، آنها در رژيم هاي سلطنتي و رياست جمهوري و پارلماني خود نيز اختلاف نظرهايي دارند و نسبت هاي مختلفي را در بخش هاي انتخاباتي و در زمينه هاي فردي و ليستي قبول دارند. از سوي ديگر در عين حال تعداد زيادي از دموكراسي هاي غربي نيز تحت نفوذ بازرگانان و شركت هاي بزرگ و لابي هاي قدرت صهيونيستي و مسيحيان محافظه كار و صاحبان رسانه هاي جمعي قرار دارند و اقليت كوچكي هستند كه بر تصميم سازي هاي اين رژيم ها تسلط كامل دارند.
اما عمده اسلامگراها انتخابات آزاد و سالم و انتقال مسالمت آميز قدرت را قبول دارند و معتقدند كه اجباري در پذيرفتن دين وجود ندارد، اما هنگامي كه ملت برنامه كاري و ديدگاه هاي خود را انتخاب كند، اجراي اين برنامه حق آنهاست و ديگران بايد به حق آنها و اراده امت اسلامي احترام بگذارند.
از سوي ديگر ترساندن مردم ازاخوان المسلمون از طريق ارتباط عمدي و نادرست ميان آنها بين جنبش هاي افراط گرا و تكفيري در جهان اسلام صورت گرفته است. اخوان المسلمون همواره متهم است كه حركات اين گروه هاي تكفيري بر اساس اعتقادات اين گروه نيست، اين در حالي است كه آنها كتاب ها و ادبيات خاص خود را دارند و به صورت واضح و آشكار با اين ايده هاي افراطي و فكر تكفيري و خونريزي مردم مخالف هستند، اين موضوع در نوشته هاي حسن البنا و عبدالقادر عوده و مصطفي السباعي و عبدالكريم زيدان و قرضاوي و الغنوشي و فتحي يكن و سايرين نيز ديده مي شود، اما غرب و بويژه دشمنان اخوان المسلمون اصرار دارند كه آنها را مسئول آرا و نظرات غربي ها در زمينه سلفي ها و افراط گرايان بدانند.
در مصر نيز اين اتفاق روي داده است، اخوان المسلمون در اين كشور همواره از دهه شصت قرن گذشته در مقابل ايده هاي تكفيري ايستادگي كرده و با ايده هاي القاعده مخالفت كرده و معتقد است كه عراق يكي از قربانيان اين ايده ها و عمليات انفجاري آنهاست، اما مخالفين اخوان المسلمون همواره اصرار دارند تا آنها را به افراط گرايي و تروريسم و ساير تهمت ها متهم كنند.
منطق مي گويد كه اسلام صحيح و درست مسئول تمام جريان هايي كه به اسم خوارج و معتزلي و قرمطي از گوشه و كنار آن خارج شده اند، نيست، همانگونه كه مسيحيت ناب و خالص نيز مسئول افراط گرايي صليبي و اجبار ديني و دادگاه هاي تفتيش عقايد نيست. به اين ترتيب اخوان المسلمون تنها مسئول اقدامات خود است و نبايد روش هاي ساير مردم را به آنها نسبت داد و آن را بهانه اي براي مخالفت يا مخاصمت با آنها در ايده و تفكر دانست.
مشكل كار اينجاست كه افراط گرايي كه كشورهاي غربي اخوان المسلمون را به آن متهم مي كنند، بخش زيادي از آن را خود ايجاد كرده اند و مسئول شكل گيري آن هستند، هنگامي كه رژيم هاي ظالم هم پيمان با غرب و سازشكار با اسرائيل كه با ملت هاي خود در مبارزه هستند، شكل مي گيرند و درهاي خود را به روي هر اصلاح واقعي و انتقال مسالمت آميز قدرت مي بندد، اين رژيم هاي غربي مردم را در سطوح مختلف به سرخوردگي و انفعال در برابر اين رژيم ها دعوت مي كند و اين باعث ميشود كه گاها واكنش هاي خشن و نامتوازني عليه آنها شكل بگيرد.
شايد بتوان گفت كتاب داعيان نه قاضيان كه حسن الهضيبي رهبر اخوان المسلمون و جانشين حسن البنا در شرايط سخت زندان نوشته بود، به ديدگاه هاي اعتدالي و مياني اخوان المسلمون اشاره ميكند، اين كتابي است كه اخوان المسلمون در ديدگاه هاي خود بر آن تكيه كرده و حتي در سخت ترين شرايط موقعيت خود را بر اساس آن ترتيب مي دهند.
برنامه انتخاباتي اخوان المسلمون كامل و جامع است
يكي ديگر از تهمت هايي كه به اخوان المسلمون زده مي شود، اين است كه اين گروه برنامه واقعي براي اداره دولت خود ندارد و نمي تواند مشكلات جامعه خود را حل كند. ملاحظه ميشود كه اين يك تهمت قديمي است كه از سي سال پيش مطرح بوده است، اما كساني كه برنامه انتخاباتي اخوان المسلمون را در بسياري از مناطق مرور كرده اند، معتقدند كه برنامه اين حزب از فراگيري خاصي برخوردار است و بيشتر مشكلات دولت و جامعه را بدون توجه به ميزان توافق يا اختلاف ديگران با آن شامل مي شود.
اخوان المسلمون در طول ساليان گذشته از حضور قوي در دانشگاه ها و سنديكاهاي حرفه اي برخوردار شده و هزاران نفر از كادر خود را در بخش هاي مختلف به كار گرفته است، از سوي ديگر هزاران نفر از فارغ التحصيلان دانشگاه ها نيز به اين جريان روي آورده اند، شايد بتوان گفت كه بخش تكنوكرات هاي اخوان المسلمون يكي از بزرگترين بخش هاي اين جماعت است و در برابر ديگر احزاب و جريان ها نيز بسيار بيشتر از آنهاست، اين در حالي است كه اين سازمان فرصت هاي عادلانه براي كار در موسسات دولتي را به علت جنگ موسساتي دولت ها در بسياري از كشورهاي عربي را نداشته است.
اخوان المسلمون قرباني رژيم هاي عربي هم پيمان آمريكا شده است
از سوي ديگر بعد از گذشت 50 سال مي بينيم كه اخوان المسلمون بزرگترين قرباني رژيم هاي عربي هم پيمان آمريكا است، اين كشورها اخيرا مي خواهند از سويي ديگر مردم را از اخوان المسلمون بترسانند و مدعي مي شوند كه اين جريان از جمله هم پيمانان جديد آمريكايي ها شده است، اين در حالي است كه انقلاب هاي عربي و تحميل برخي از سران اين انقلاب ها در روند تغييرات باعث اين رويكردها شده و كساني كه رژيمهاي هم پيمان آمريكا را ساقط كرده اند، همانهايي هستند كه بر خلاف ميل آمريكا و هم پيمانانشان روي كار آمده اند.
اخوان المسلمون همواره اسلام را به صورت معتدل خود ارائه مي دهد وبه حضور آن در برنامه هاي خود ايمان دارد، اخوان در دشمني با ديگران عجله نمي كند و در وهله اول به بازسازي و اصلاح داخلي خود مي پردازند، اما اين گروه در طول 50 سال گذشته و بيشتر همواره هزينه دشمني خود با سياست هاي آمريكا را پرداخته است.
سياست آمريكا در منطقه به دنبال كنترل واقعيت هاي جديد آن و بازسازي آن بر اساس منافع خود است، اين سياست مي خواهد تا اخوان المسلمون را نيز به سوي خود بكشد، اما دير يا زود با پروژه متمدنانه و نهضتي اخوان المسلمون به تقابل برخواهد خواست.
اين گزارش در پايان اين خواسته را مطرح مي كند كه بايد به خواسته هاي مردم و اراده آنها احترام گذاشت و بايد اخوان المسلمون را در معرض آزمايش قرار داد، اگر آنها در اين تجربه موفق شدد، به دين خود و كشور و ملتشان خدمت كرده اند، اما اگر شكست خوردند، ديگر دوران مظلوم نمايي آنها به پايان خواهد رسيد و نگراني در مورد آنها برداشته خواهد شد.
در پايان اوضاع هر گونه كه باشد، چيزي كه از اخوان المسلمون خواسته مي شود، اين است كه همواره مواضع خود را توضيح دهد و شبهات و اتهامات عليه خود را مرتفع كرده و مسئوليت هاي خود در قبال اشتباهاتشان را بپذيرند، آنها بايد به همه بگويند كه فرشته نيستند و حق را همواره در احتكار خود نمي گيرند، آنها بايد بگويند كه به اختلاف ها و عقيده هاي مخالف احترام مي گذارند و منافع ملي و امت اسلامي را به منافع شخصي و حزبي و گروهي خود ترجيح مي دهند، آنها بايد افق كاملي از نهضت كامل خود ارائه دهند و از شعارهاي كنوني به سوي برنامه هاي مفصل و جدي اجرايي روي بياورند.
انتهاي پيام/++
دوشنبه|ا|26|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]
-
گوناگون
پربازدیدترینها