تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833322566
40 حديث در احكام بانوان
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: 1 ـ عبدالله بن عمرم از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند: (أبو داود وابن خزيمة ) زنان خود را از رفتن به مساجد منع مكنيد، ولي خانه هايشان (براي نماز خواندن) بهتر (وثواب بيشتر) از مساجد دارد. 2 ـ عائشة ل از رسول الله ص روايت مي كند كه فرمودند: (متفق عليه ). براي قضاي حاجات و برطرف كردن آن به شما اجازه خروج از خانه داده شده است. 3 ـ عبدالله بن مسعود ( ره ) از رسول الله ص روايت ميكند كه فرمودند: (صحيح. الترمذي وابن خزيمة، وابن حبان ) . زن عورت است، و هنگامي كه از خانه بيرون ميرود شيطان او را زينت و آرايش ميدهد، و نزديكترين جا به خدايش درون خانه اش ميباشد. استشرفها الشيطان: او را در چشم هاي مردان زينت و آرايش ميدهد تا به او نگاه كنند، تا آنها را فاسد كند. 4 ـ عبدالله بن عمر ك روايت ميكند كه : (البخاري ) يكي از زنان عمر س نماز صبح و عشاء را در مسجد با جماعت ادا مي كرد(در جماعت حضور مي يافت)، پس به او گفته شد: چرا از خانه بيرون ميروي (و نماز را با جماعت ميخواني) در حاليكه ميداني عمر از اين كار خوشش نميآيد! در جواب گفت: چه چيز او را باز مي دارد كه مرا از اين كار نهي كند؟ در جواب به او گفته شد: قول رسول الله (ص) كه ميفرمايد: كنيزان خدا (زنان) را از رفتن به مساجد منع مكنيد. 5 ـ أبو موسي أشعري س از رسول الله (ص) روايت مي كند كه فرمودند: (حسن صحيح أخرجه أبو داود والترمذي والنسائي ) اگر زن به خود عطر و بوي خوش زد و بر قومي(مردان) عبور كرد تا بوي او را بشنوند، پس او چنين و چنان است، سخني بسيار شديد و غليظي، و در لفظ ديگر: پس او زنا كار است. 6 ـ فضالة بن عبيد ( ره ) از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند : (صحيح، أخرجه أحمد والبخاري في الأدب المفرد والحاكم ) سه نفر از آنها سؤال و پرسش مكن (كه عذابشان شديد و دردناك است): مردي كه از جماعت مسلمانان مفارقت كرد، و به امام و فرمانرواي خود عصيان نمود، و در همان حالت فوت كرد، يعني در حالت عصيان خود به امام فوت كرد. و كنيز و برده اي كه از ارباب خود فرار كرده فوت ميكند، و زني كه شوهرش غايب است در حاليكه از متاع و خوشي دنيا همه چيز برايش فراهم كرده سپس با اينحال تبرج ميكند. پس ديگر از اينها سؤال و پرسش مكن كه عذابشان دردناك است. تبرج: آشكار كردن زينت و آرايش خود براي مردان. 7 ـ عبدالله بن عباس ك از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند [متفق عليه]. زن مسافرت نكند مگر اينكه با محرم خود باشد.و هيچ مردي بر او داخل نشود، مگر اينكه با او محرم باشد، يكي از صحابه گفت: اي رسول خدا! من ميخواهم با جيش و لشكر فلاني براي جنگ بروم، و زنم ميخواهد به حج برود، رسول الله (ص) فرمود: با زن خود به حج برو. 8 ـ نافع از عبدالله بن عمر ك از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند : (حسن أخرجه أبوداود ) . اگر اين دروازه را فقط براي زنان ميگذاشتيم، (يعني فقط ويژه زنان بود ، يعني در مسجد را فقط براي ورود زنان گذاشتم ) نافع گويد: ابن عمر ك بعد از اين سخن از آن دروازه داخل نشد تا اينكه فوت نمود. 9 ـ أبو أسيد الأنصاري ( ره ) ـ در حالي كه از مسجد بيرون ميرفت و مردان با زنان در راه با هم اختلاط ميكردند و در هم ميآميختند ـ از رسول الله (ص) شنيد كه به زنان چنين فرمودند: (حسن أخرجه أبوداود ) . اي زنان كنار رويد كه براي شما به وسط راه رفتن جايز نيست، بر شماست كه از كنار راه و جاده برويد، پس زن خود را به ديوار ميچسپاند تا اينكه لباسش به ديوار ميچسپيد، چون به شدت خود را به ديوار ميچسباند تا برود. 10 ـ(عبدالملك ، البخاري ) ابن هشام هنگام فرمانروائي خود طواف كردن زنان را با مردان منع كرد، گفت چگونه آنها را منع ميكند در حاليكه زنان پيامبر (ص) با مردان طواف ميكردند، گفتم: اين حادثه بعد از نزول حجاب (فرض شدن حجاب) بود (يعني طواف كردن زنان با مردان)؟ گفت: اي والله من اين را بعد از فرض شدن حجاب بر زنان) ديدم، گفتم: چگونه با مردان اختلاط ميكردند؟ گفت: با مردان اختلاط نميكردند، عايشه در حال طواف از يك كنار مردان رفته و طواف ميكرد و با آنها اختلاط نميكرد. 11 ـ عقبة بن عامر ( ره ) از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند : (متفق عليه ) واي بر شما كه بر زنان داخل شويد ـ با زنان خلوت كنيد ـ مردي از انصار گفت: اي رسول الله ما را از دخول حمو با خبر كن؟ آنحضرت (ص) فرمود: الحمو: الموت، يعني مرگ است . ( حمو: يعنى مردى از نزديكان شوهر.يعنى خلوت كردن نزديكان شوهر با زن مرگ آور است.در داخل شدن برادر شوهر و امثال آنها بر زن هيچ شك و ترديدى نمى شود ولى رسول الله (ص) از اين نهى شديد كردند كه اين ممكن است باعث فتنه و فحشا گردد ) 12 ـ أبو هريرة ( ره ) روايت مي كند كه زناني نزد رسول الله (ص) آمدند و گفتند: (صحيح، أخرجه أحمد وابن حبان ) اي رسول خدا نمي توانيم در مجالس مردان شركت كنيم، پس براي ما يك روز وعده بگذار تا در آن روز نزد تو بياييم (براي كلاس درس)، رسول خدا (ص) در جواب فرمودند: وعده شما در خانه فلاني، و در همان روز در موعد گذاشته شده، آمد و از آنچه به زنان گفته بود اين حديث بود: هيچ زني نيست كه سه فرزند خود را از دست ندهد و اجر و پاداش را از خدا بخواهد، مگر اينكه به بهشت وارد ميشود، زني گفت: اگر دو فرزند باشد؟! فرمودند: اگر هم دو فرزند باشد. 13 ـ أبو سيعد الخدري ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند : (البخاري ) هنگامي كه جنازه گذاشته ميشود و مردان آنرا بر دوش خود حمل ميكنند، اگر شخص صالح بود، ميگويد: مرا بجلو ببريد، و اگر بدكار بود ميگويد: واي بر او، او را به كجا مي بريد، همه چيز صداي او را ميشوند مگر انسان و اگر انسان صداي او را بشنود بيهوش ميشود. 14 ـ از أبو المليح الهذلي روايت است كه بعضي از زنان شهر (حمص) اجازه دخول به عايشه خواستند.عائشه گفت: ممكن است شما از كساني باشيد كه به حمامهاي عمومي (استخر شنا) داخل ميشوند.از رسول الله (ص) شنيدم كه ميفرمود: (صحيح أخرجه الترمذي وابن ماجه ) .هر زني لباس خود را در غير از خانه شوهرش بيرون آورد او ستر و پرده بين خود و بين خدا را پاره كرده است. حمص: در حال حاضر يكى از شهرهاى كشور سوريه مى باشد 15 ـ عبدالله بن مسعود ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند: (البخاري ) نبايد دو زن با جسمي برهنه به هم بچسبند، وآنرا براي شوهر خود توصيف ننمايد، چنانكه گويا شوهرش به طرف آن زن نگاه ميكند. 16 ـ أبو هريره ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند: (متفق عليه ) تسبيح گفتن براي مردان است، و دست به هم زدن براي زنان است.اين موضوع در وقت نماز است كه وقتي امام اشتباه كرد مردان ميگويند: (سبحان الله) و زنان دو دست خود را به هم ميزنند. 17 ـ أم عطيه ك روايت ميكند كه: (متفق عليه ). رسول الله (ص) هنگام بيعت با او، عهد و پيمان بست كه بر شخص مرده نياحت نكنيم، و بجز پنج زن بقيه به اين عهد و پيمان وفا نكردند. (النياحه: گريه و زارى با صداى بلند، و آنچه بدان ملحق مى شود از به سر و صورت خود زدن، و جامه خود را پاره كردن و موى خود را تراشيدن، و غير از اينها. ) 18 ـ أسماء بنت أبي بكر م روايت ميكند كه رسول الله (ص) بر جمعي از زنان كه در مسجد نشسته بودند عبور كرد و با دست خود بطرف ايشان اشاره به سلام نمود، و فرمود : (صحيح أخرجه أحمد وأبوداود، والترمذي والبخاري في الأدب المفرد ) بر حذر باشيد از اين كه بر نعمت خدا كافر شويد، و آنرا دو بار تكرار نمودند. 19 ـ أنس ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) بر زني كه بر قبري ايستاده و گريه ميكرد عبور كرد و فرمود: (متفق عليه ) : تقوا پيشه كرده صبر كن. 20 ـ أنس ( ره ) روايت ميكند كه: (البخاري ) زني آمد و خود را براي ازدواج با رسول الله عرضه نمود و گفت: آيا مرا براي ازدواج با خود ميخواهي؟ دختر أنس گفت: واي بر من، چقدر اين زن بي حيا است، أنس در جواب به دخترش گفت: اين زن از تو بهتر است، او آرزوي ازدواج با پيامبر را داشت، و خود را به او عرضه نمود. 21 ـ عبدالله بن عباس م روايت ميكند كه: (صحيح أخرجه أبوداود وابن ماجه ) دختري باكره نزد رسول الله (ص) آمد و گفت كه پدرش او را به ازدواج كسي در آورده كه او را نميخواهد و كراهت دارد، رســول الله (ص) او را به اختيار خودش گذاشت.يعني به او اختيار داد كه اگر بخواهد نزد او بماند، وگرنه او را ترك كند. 22 ـ أم بشر گويد: (حسن أخرجه الطبراني في المعجم الكبير والصغير ) رسول الله (ص) از زن البراء بن معرور خواستگاري كرد، زن در جواب گفت: من با شوهرم شرط بسته ام كه بعد از مرگ او با ديگري ازدواج نكنم، رسول الله (ص) در جواب فرمود: اين شرط جايز نيست. 23 ـ ثوبان ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند : (صحيح رواه أصحاب السنن ) هر زني كه بدون هيچ سبب از شوهرش طلاق بخواهد بوي بهشت بر او حرام خواهد بود، يعني بهشت را نخواهد ديد. 24 ـ ربيع بنت معوذ روايت ميكند كه: (البخاري ) . وقتي عروسي كردم پيامبر آمد و چنانكه تو نشستي نشست، و بعضي از دخترهاي(كوچك) برايمان دف زده و از پدرانمان كه در غزوه بدر كشته شده بودند مرثيه ميگفتند، و يكي از آن دختران گفت: و در بين ما پيامبري است كه آنچه فردا خواهد بود ميداند، آنحضرت (ص) فرمود: اين جمله را بگذار و آنچه قبل از اين ميگفتي بگو، مقصود انكار از (غيب دانستن پيامبر (ص) ميباشد). 25 ـ از عبدالله بن أبي أوفي ( ره ) روايت است كه رسول الله (ص) فرمودند: (صحيح أخرجه أحمد وابن ماجه وابن حبان ) . اگر امر ميكردم كه شخصي براي غير از خدا سجده كند، امر ميكردم كه زن براي شوهر خود سجده كند، سوگند به كسي كه جانم در دست اوست، زن حق خدا را ادا نميكند [يعني از او قبول نميشود] تا اينكه حق شوهرش را ادا نمايد، اگر از زن خود چيزي بخواهد، گرچه بر زين شتري هم باشد او را اجابت كرده و امتناع نميورزد. 26 ـ أبوهريره ( ره ) از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند: (متفق عليه ) اگر زن فراش شوهرش را ترك كند، فرشتگان همچنان او را لعنت ميكنند تا اينكه به فراشش باز گردد. 27 ـ عبدالله بن عباس م روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند: (متفق عليه ) . آتش جهنم به من نشان داده شد، و ديدم كه بيشترين أهل و مردمان آن زنها را تشكيل ميدهند، چون كفر ميورزند، گفته شد: به خدا كفر ميورزند؟ فرمود: به شوهر خود كفر ميورزد، و به نيكيهاي او كفر ميورزند، اگر به يكي از آنها يك دنيا نيكي و خوبي بكني، و يك خطا و اشتباه و بدي از تو ببيند، ميگويد: هرگز و هيچ خيري از تو نديده ام. 28 ـ از عائشه ل روايت است كه: ( متفق عليه ، موصلات: كسانى كه مو را به موى ديگر مى رسانند و متصل مى كنند. ) زني از انصار دخترش را به ازدواج يكي بيرون آورد، و موهاي سرش افتاد، و به نزد پيامبر (ص) آمد و جريان را به او عرض نمود، و گفت: شوهرش به من امر كرده كه براي او موهاي ديگري (باروكه) بياورم، آنحضرت (ص) فرمودند، خير اينكار مكن، چون كسانيكه مو را وصل ميكنند، لعنت شده اند. 29 ـ رسول الله (ص) فرمودند:( صحيح أخرجه أحمد والحاكم والنسائي وابن ماجه. وزاد: ((إلاَّ بإذن زوجها))، والنسائي بلفظ ((هبة))، ولفظ: ((عطية))، بدلاً من ((أمر)). ) .جايز نيست كه زن وقتي شوهر كرد از مال خود هديه كند مگر با اجازه شوهرش (در كتاب «عون المعبود شرح سنن أبي داود 9/462ـ463» در شرح حديث بطور خلاصه چنين آمده:مقصود از مال خود، چون عقل و خرد زنان كم است، ناقص العقل هستند، پس نبايد در مال خود تصرف كند مگر با مشورت شوهر خود، آنهم از باب ادب و استحباب، پس اينجا نهى تنزهى است، نه تحريمى، اين قول بعضى از علماست.علماء ديگر من جمله : الليث بن سعد گفته اند: اين بطور مطلق است، پس اگر هم زن رشيد و عاقل باشد برايش جايز نيست كه در مال خود تصرف كند نه در مقدار ثلث آن و نه هم كمتر مگر اينكه مال ناچيزي باشد طاووس و مالك گفته اند كه: جايز است كه به اندازه ثلث و كمتر از آن صدقه دهد، اما بيشتر از آن بايد با اجازه شوهر باشد.و جمهور علماء گفته اند كه: جايز است كه بطور مطلق و قطعى در مال خود تصرف كند بدون اجازه شوهر در مال خود تصرف كند، اگر نادان و ناخرد نباشد، وگرنه جايز نيست.و در حديث ديگرى آمده كه رسول الله (ص) وقتى براى زنان خطبه ويژه اى خواند فرمود: صدقه بدهيد: زن گوشواره و انگشتر خود را مى انداخت و بلال ( ره ) آنرا در جامه ى خود جمع مى كرد، و اين دلالت بر اين دارد كه بدون اجازه شوهر بوده است ) 30 ـ جابر بن عبدالله ( ره ) گويد (متفق عليه ) .پدرم فوت كرد و هفت يا نه دختر بجا گذاشت، و من با زني ثيبه (بيوه) ازدواج كردم، رسول الله (ص) به من گفت: اي جابر! آيا ازدواج كرده اي؟ گفتم: بلي، آنحضرت (ص) فرمود: باكره يا ثيبه(با دختر و يا با زن)؟ گفتم با ثيبه، فرمود: آيا با دختري ازدواج نكردي كه با او بازي كني و او با تو بازي كند، و با او بخندي، و او با تو بخندد؟ جابر: به آنحضرت (ص) گفتم: عبدالله(پدرم) فوت كرد و دخترها را بجا گذاشت، و كراهت داشتم كه مانند آنها با دختري ازدواج كنم، پس با زني ازدواج كردم تا سرپرستي آنها را به عهده بگيرد، رسول الله (ص) فرمود: خدا به تو بركت دهد، يا فرمود: خوب كردي. 31 ـ عائشه ل روايت ميكند كه (متفق عليه ) هند دختر عتبه گفت: اي رسول خدا! أبو سفيان مرد بخيلي است، و به من چيزي كه كفايت خود و فرزندم باشد نميدهد، مگر آنچه كه من بدون علم او از او بگيرم، و او نداند.حضرت (ص) فرمود: آنچه كه براي خود و فرزندت كفايت كند بطور معروف (عدم اسراف) از او بگير، (و مهم نيست كه او نداد). 32 ـ از عبدالله بن مسعود ( ره ) روايت است كه گفت: (متفق عليه ) خداوند خالكوب و خالكوب كننده و نامص(باريك كردن ابرو، و كسيكه براي ديگري اينكار را انجام ميدهد) و كسانيكه بين دندانهاي خود فاصله قرار ميدهند، و ميگشايند (براي زيبائي) و اينها همه از تغيير خلق و آفريده خداست، لعنت كرده است، پس چرا من كساني كه پيامبر آنها را لعنت كرده، لعنت نكنم، و آنهم در كتاب خداست كه ميفرمايد: آنچه را رسول خدا براي شما آورده بگيريد (و اجرا كنيد) و آنچه نهي كرده خوداري نمائيد، و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد. 33 ـ أبو هريره ( ره ) روايت ميكند كه رسول الله (ص) فرمودند: (مسلم ) .دو صنف از اهل آتش اند كه آنها را نديده ام، مردماني هستند كه تازيانه دارند مانند دم گاو، با آن به مردم ميزنند، و زناني هستند برهنه و عريان كه لباسهاي تنگ و شفاف و كوتاه بر تن ميكنند، و از طاعت و فرمان خدا منحرف اند، و زنان ديگر را بطرف خود كشانده فاسد ميكنند، و (موي) سرشان مانند سنام و كوهان شتر است كه به اينطرف و آنطرف ميرود، اينها به بهشت داخل نميشوند، و بوي بهشت هم به مشامشان نميرسد، در حاليكه بوي بهشت از مسافت چنين و چنان به مشام ميرسد(در روايتى است كه بوى بهشت از مسافت چهل سال به مشام مى رسد ) . 34 ـ سعيد بن المسيب : گويد: معاويه ( ره ) به مدينه آمد و خطبه خواند و كبه اي از مو بيرون آورد و گفت: فكر ميكردم بجز يهود كسي ديگر اينكار را نميكند، به رسول خدا (ص) اين كار (رسيدن مو به موي سر زن) رسيد، و آنرا جعلي و زور ناميد. كبه: موي روي هم ريخته. و در روايتي (مسلم ) .روزي معاويه ( ره ) گفت: بين شما لباسي بدي ظاهر شده و پديد آمده، پيامبر (ص) از دروغ و باطل نهي كرده است، ابن المسيب گويد: در اين حال مردي وارد شد و عصايي داشت و بر سر و نوك عصا تكه پارچه اي بود، معاويه گفت: اين همان زور و جعلي و دروغ و باطل است.قتاده راوي حديث از سعيد بن المسيّب گفت: يعني آنچه زنان به موهاي خود از تكه پارچه ها وصل ميكنند. 35 ـ از عائشه: (متفق عليه ) .زني به رسول الله (ص) گفت: (به زن شوهرم ميگويم) كه شوهرم به من (اين و آن) را داده، در حاليكه در حقيقت چيزي به من نداده، (كنايه از افتخار كردن مقابل زن شوهر)، رسول الله (ص) فرمودند: تظاهر كننده به آنچه به او داده نشده مانند كسي است كه لباس دروغين پوشيده (در فتح الباري شرح صحيح البخاري 9/ 317ـ318 آمده كه: تظاهر كننده به آرايش و زينت به آنچه نزد او نيست، مانند زنى است كه نزد مردى است، و اين مرد زن ديگرى دارد، پس اين زن نزد زن ديگر ادعا و افتخار مى كند من نزد شوهرم ) . 36 ـ أبو سعيد الخدري ( ره ) از رسول الله (ص) روايت ميكند كه فرمودند: (مسلم ) .زني از زنان بني اسرائيل كوتاه قد بود، و با دو زن بلند قد ميرفت، اين زن دو پاي تخته اي و يك انگشتر از طلا كه بسته بود براي خود گرفت و آنرا پر از عطر مشك نمود، و مشك از بهترين عطرهاست، پس بين آن دو زن بلند قد رفت و آنها او را نشناختند، و زن با دست خود بطرف آنها اشاره كرد (در شرح امام نووى بر صحيح مسلم 15/9 چنين آمده: حكم اين عمل كه زن انجام داد در شريعت اسلام اگر قصد و نيت او خوب باشد مانند اينكه پوشيدن خود را بخواهد تا اذيت و آزار نبيند، جايز است، اما اگر قصد افتخار و تكبر و تشبه به كسانى كه كامل هستند و بلند قد مى باشند را داشته باشد، و مردان را گول بزند كه او بلند قد است، اين عمل حرام است. ) 37 ـ از ابن عباس م روايت است كه رسول الله (ص) فرمودند:( حسن أخرجه أبوداود والدارقطني والطبراني وأخرجه الترمذي والنسائي من حديث علي ( ره ) ). بر زنان تراشيدن سر جايز نيست، بلكه بر آنها جايز است كه موهاي خود را كوتاه كنند. 38 ـ از عائشه ل روايت است كه: (حسن أخرجه أبوداود والنسائي ) زني با دست خود از پشت پرده و حجاب نامه اي را به رسول الله (ص) داد، آنحضرت (ص) دست خود را كشيد، و آنرا نگرفت، و فرمود: نميدانم اين دست مردي است يا دست زن، زن گفت: بلكه دست زن است، آنحضرت (ص) در جواب فرمود: اگر دست زن بود ناخنهاي خود را با حنا تغيير ميداد(كنايه بر انكار آنحضرت (ص) بر زن است كه چرا ناخنهاى خود را با حنا رنگ نكرده، چون آنحضرت (ص) ندانست كه اين دست زن است يا دست مرد، به همين سبب دست خود را كشيد و نامه را نگرفت كه مبادا دست زن باشد، و او (ص) با زنان دست نمى گيرد، و بيعت با دست نمى كند، بلكه بيعت او با زنان با سخن است ) 39 ـ از عبدالله بن عمر م روايت است كه رسول الله (ص) فرمودند: (البخاري) .زني كه در احرام است صورت خود را با نقاب و روبند نپوشاند، و همچنين دست كش دست نكند .( اين در هنگام احرام و نبودن مرد نامحرم است، و اگر مرد نامحرم حضور داشته باشد بايستى زن صورت خود را بپوشاند، حال در لباس احرام باشد و يا خير. ) 40 ـ از أبو موسي الأشعري ( ره ) روايت است كه رسول الله (ص) فرمودند(حسن صحيح أخرجه أحمد والترمذي والنسائي ) پوشيدن لباس حرير و طلا براي مردان امت من حرام شده است، و براي زنان حلال است. 41 ـ عبدالله بن عمرو بن العاص م روايت ميكند كه( مسلم ) .پيامبر (ص) دو لباس معصفر(الثوب المعصفر: لباسى كه با عصفر رنگ شده است ، عصفر گياهي براي رنگ آميزي است كه دو رنگ زرد و سرخ دارد ) را بر تن من ديد، و فرمود: مادرت بتو امر كرده كه اينرا بپوشي؟ (يعني اين عمل را انكار كرد)، گفتم: آنرا ميشويم؟ فرمود: بلكه آنرا بسوزان. 42 ـ از أبوهريره ( ره ) روايت است كه پيامبر فرمودند: (إسناده جيد، أخرجه ابن حبان والبيهقي في شعب الإيمان ) واي بر زناني (كه دو چيز سرخ را براي مردان اجانب و نامحرم نمايان ميكنند) طلا و لباس سرخ رنگ خود را. 43 ـ عبدالله بن عباس م روايت ميكند كه: (البخاري )پيامبر (ص) زناني كه خود را به مردان همانند ميكنند، و مرداني كه خود را به زنان همانند ميكنند لعنت فرموده است. توضيح كلمات ثقيل : كاسيات: زنى كه لباسهاى تنگ و شفاف و كوتاه مى پوشد. مائلات: از طاعت و فرمان خدا منحرف هستند. مميلات: غير از خود زنان ديگر را بطرف خود و عمل خود مى كشانند (و فاسد مى كنند). البخت: نوعى از شتر است كه كوهان و سنام بزرگ دارد. السنام: كوهان شتر. چنين و چنان هستم(كنايه از اينكه مرا بيشتر دوست دارد و به من چيزها مى دهد) و نزد او مقام و منـزلتى خيلى خوب دارم، مى خواهد كه زن ديگر را به خشم و غضب بياورد. وقول: (كلابس ثوبي الزور): مانند مردى است كه لباس زاهدان و پارسايان و پرهيزكاران مى پوشد، و به مردم نشان مى دهد كه از از جمله آنهاست، ولى در حقيقت امر چنين نيست.و امام خطابي مى گويد: مقصود از لباس مَثَل است، و معناى آن اين كه دروغگو است. منبع : الأربعون النسائية ( 40 حديث در احكام بانوان ) تأليف: محمد بن شاكر الشريف ترجمه: إسحاق بن عبدالله دبيري العوضي 1424/1382هـ.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]
-
گوناگون
پربازدیدترینها