تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):اى على هر كس حلال بخورد، دينش صفا مى يابد، رقّت قلب پيدا مى كند، چشمانش از ترس خدا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831420012




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

جابر بن عبد الله، نخستين زائر امام حسين (ع) كه بود؟


واضح آرشیو وب فارسی:الف: جابر بن عبد الله، نخستين زائر امام حسين (ع) كه بود؟
يكي از راههاي عميق و در عين حال ساده و آسان براي شناخت اسلام ‏و آثار سازنده آن، مطالعه زندگي اصحاب خاص پيامبر(صلي الله عليه واله) و امامان‏معصوم (عليهم السلام) است. آنها كه تا آخر عمر در خط پيامبر وامامان بودند و از جانب آن بزرگوران مورد تاييد قرار گرفتند. جابر بن عبد الله انصاري از افراد نادري است كه براستي شاگردفهيم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پيامبر(صلي الله عليه واله)بود. وي بيش از۹۰ سال عمر پربركت‏خود را در راه اسلام و گسترش آن صرف كرد وشيرمردي مخلص و نستوه، عابدي وارسته و عاشق و عالمي پرتلاش‏بود. جابر پنج امام را درك كرد، از شاگردان و ياران مخصوص همه‏آنها بود و در نشر انديشه آنان، سهمي بزرگ داشت.«جابر بن عبد الله انصاري‏» كسي بود كه هم اسلام او را پرورش‏داد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در اين ميدان، گوي‏سبقت از همگنان ربود و چنان درخشيد كه وي را از «اصفيا»مي‏دانند.او به دو موضوع، كه در مكتب اسلام بسيار مهم و سرنوشت‏ساز است،اهميت‏بسيار مي‏داد: ۱- پاسداري و نگهباني عميق و جدي از خط راستين ولايت و رهبري‏امامان برحق، ۲- نقل و نشر احاديث پيامبر و امامان(عليهم السلام) و گسترش‏فرهنگ اسلام. او چنان به نشر روايات اهميت مي‏داد كه در تمام‏كتب احاديث اسلامي، نام او به عنوان ناقل حديث و ناشر فرهنگ‏اهل بيت (عليهم السلام) مي‏درخشد. پس ضروري است كه زندگي اين‏ بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گيريم و درزندگي خود به كار بنديم.

جابر كيست؟

جابر بن عبد الله انصاري يار باوفاي پيامبر (صلي الله عليه واله)و شيفته حق وپاسدار جان بركف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدينه ودر خانواده‏اي محترم، از خاندان «خزرج‏» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستين كساني است كه قبل از هجرت‏پيامبر(صلي الله عليه واله)از مكه به مدينه، اسلام را پذيرفت. او تمام زندگي‏اش‏را وقف گسترش اسلام كرده بود. و بيش از صد سال داشت. در جنگ بدرشركت كرد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت دست‏يافت. نام مادرجابر «نسيبه‏» بود و دختر، عقبه بن عدي به شمار مي‏آمد.

جابر در عصر پيامبر

هنگامي كه پدر جابر به شهادت رسيد، جابر ۹ خواهر داشت. گروهي ‏بر اين باروند كه جابر پنج فرزند داشت، سه پسر كه عبد الرحمن، محمد و حميد نام داشتند. و دو دختر كه ميمونه و ام حبيب‏ خوانده مي‏شدند. به سبب نام پسرهايش، جابر را ابو عبد الرحمن و ابو محمد و گاه ابو عبد الله مي‏خواندند. جابر در عصر پيامبر(صلي الله عليه واله)عنصري پاك، مجاهدي مخلص و صحابي رسول‏خدا (صلي الله عليه واله)شمرده مي‏شد و همراه پيامبر(صلي الله عليه واله)در ۱۹ غزوه از بيست و يك غزوه شركت كرد. امام باقر(عليه السلام) فرمود: از جابر بن عبد الله انصاري شنيدم كه ‏مي‏گفت: از رسول خدا (صلي الله عليه واله)در مورد سلمان پرسيدم ، فرمود: سلمان درياي علم ‏و معرفت است كه نمي‏توان به آخر آن رسيد. سلمان داراي علم‏گذشته و آينده است. خداوند دشمن دارد ، كسي را كه با سلمان‏دشمني كند و دوست دارد آن را كه با سلمان دوستي ورزد. عرض كردم درباره ابوذر غفاري، مقداد، و عمار ياسر چه مي‏فرمايي؟حضرت پاسخ را تكرار كرد. از محضر رسول خدا (صلي الله عليه واله)بيرون آمدم، تا اين چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ياسر) را ديدار كنم و به آنها بشارت دهم. وقتي از حضور رسول خدا(صلي الله عليه واله)حركت كردم ، فرمود: «الي يا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضك و احب من‏احبك‏» اي جابر، تو از خاندان ما هستي، خداوند دشمن دارد آن‏ را كه با تو دشمني ورزد و دوست دارد آن را كه با تو دوستي‏كند.

وصيت مخصوص پيامبر(صلي الله عليه واله)به جابر

از ويژگيهاي جابر بن عبد الله انصاري وصيت پر راز و رمز رسول‏خدا(صلي الله عليه واله)به اوست. اين امر شگفت‏انگيز بيانگر مقام ارجمند و شخصيت عظيم جابر است. رسول خدا (صلي الله عليه واله)به جابر فرمود: «اميد آن‏است كه عمر طولاني كني تا فرزندي از من را كه از نسل حسين(ع)است و محمد نام دارد ، ببيني كه علم دين را مي‏شكافد و تشريح‏ مي‏كند. وقتي او را ملاقات كردي، سلامم را به وي برسان.

جابر بعد از پيامبر(صلي الله عليه واله)

از گفتار و روش جابر و قراين بسيار استفاده مي‏شود كه جابر بن‏عبد الله انصاري ، بعد از رحلت پيامبر(ص)، هيچگاه به راه ديگران‏ نرفت و با كمال شهامت در خط راستين اسلام پا برجا ماند. و از افراد نادري است كه فراز و نشيبها وي را نلغزاند. ابو زبير مكي مي‏گويد: جابر را ديدم بر عصايي تكيه داده، از كوچه‏هاي‏مدينه عبور كرد ، به محل اجتماع مردم مدينه آمد و گفت: «علي خير البشر فمن ابي فقد كفر ، معاشر الابصار ادبوا اولادكم ‏علي حب علي.» علي(عليه السلام)بهترين انسانهاست، پس هركس منكر اين ‏موضوع شود، راه كفر پيموده است. اي مردم مسلمان مدينه ، فرزندان خود را بر اساس دوستي و عشق علي(عليه السلام)تربيت كنيد ، هر كس‏مانع از آن شد ، بنگريد كه مادرش چگونه او را زاده است. (اصالت‏خانوادگي ندارد.) «ابو زبير» مي‏گويد: از جابر پرسيدم: علي(عليه السلام)چگونه شخصي بود؟ جابر ابروانش را كه روي چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت: علي(عليه السلام)بهترين افراد بشر در روي زمين بود. در زمان رسول‏خدا(صلي الله عليه واله)هرگاه مي‏خواستيم منافقان را بشناسيم ، معيار ما ارتباط با علي(عليه السلام)بود. يعني هر كه با علي(عليه السلام)رابطه خوبي نداشت، منافق‏ بود و هر كه روابط خوبي با حضرت داشت، مسلمان حقيقي بود.

ناشر افكار خاندان نبوت

تلاش بي‏وقفه از ويژگيهاي جابر بود در نشر افكار و فرهنگ ‏امامان(عليهم السلام) در زماني كه دشمنان براي پوشاندن فرهنگ ‏اهل‏بيت(عليهم السلام) تلاش مي‏كردند ، جابر گاه براي دريافت‏ حديثي‏از پيامبر(صلي الله عليه واله)از مدينه به سوي شام (با وسايل آن زمان) حركت ‏مي‏كرد. در مورد وثاقت جابر ، امام باقر(عليه السلام)فرمود: «جابر هرگز دروغ نمي‏گويد.» در اين باره، تاريخ ‏نويسان گفته‏اند: « و كان‏ من المكثرين في الحديث، الحافظين للسنن.» جابر در نقل گفتار و فرهنگ اسلام بسيار كوشا بود و از پاسداران سنتهاي اسلام به‏شمار مي‏آمد.

شيعه شيفته

در ميان ياران و اصحاب رسول خدا(ص)، دوستي و محبت اميرمومنان‏يك امتياز و برجستگي بشمار مي‏رفت كه «جابر» يكي از نمادهاي‏مودت و دوستي به حضرت علي بود.

«جابر» ، علي(ع)را فراي از پيامبران بهترين خلق خدادانسته، رستگاري را در گرو دوستي و پيروي اميرمومنان و ائمه پس‏از او مي‏دانست و از سويي دشمنان علي را كافر و منتقدان او رامنافق معرفي مي‏كرد.

جابر مي‏گويد: ما منافقان را به بغض و كينه ايشان به علي‏مي‏شناختيم.

جابربن عبدالله، ويژگي علي دوستي و پيروي از او و ائمه‏جانشين وي را تا پايان عمر براي خود باقي گذارد و آن را ازتندبادهاي تطميع سياسي و مالي و تهديدها حفظ داشت.

ديدار فاطمه (سلام الله عليها)

جابر آمد و شد فراواني با پيامبر داشت و رسول خدا نيز به اين‏جوان با محبت، صميمي و امين اعتماد مي‏ورزيدند. اين اعتماد به‏حدي بود كه روزي رسول خدا، جابر را براي رفتن به منزل فاطمه‏زهرا (س)، همراه خويش ساخت; جابر اين همراهي را چنين حكايت‏مي‏كرد:

«....هنگامي كه به در خانه فاطمه(س)رسيديم، پيامبر دست‏خودرا روي در نهاد و خطاب به دختر خود فرمود:

السلام عليكم .

عليك السلام، اي رسول الله!

وارد شوم؟

بفرماييد، اي رسول الله!

آيا من با همراه خود وارد شوم؟!

اي رسول الله! روپوش(و مقنعه‏اي)كه بر سر بنهم، ندارم!

فاطمه! گوشه روانداز خود را بردارو سر خود را با آن‏بپوشان.

فاطمه زهرا چنين كرد، دوباره رسول خدا فرمود:

السلام عليكم .

عليك السلام، اي رسول خدا!

آيا وارد شوم؟

آري، رسول خدا!

با همراهم وارد شويم؟

آري! شما و همراه شما.

آنگاه پيامبر وارد خانه فاطمه شد، من نيز در پي او داخل‏منزل شدم، در آن حال، صورت فاطمه بسيار زرد بود! پيامبراكرم به‏فاطمه فرمود:

چرا صورت تو را زرد مي‏بينم؟!

اي رسول الله ! از گرسنگي است!

رسول خدا دست‏به دعا بالا برد و فرمود: اي خداي سيركننده‏گرسنه و برطرف كننده گرفتاري، فاطمه، دختر محمد را سيركن!

در آن هنگام به سيماي زهرا نگريستم، صورت او برافروخته شد وگرسنگي‏اش برطرف گرديد...»

لوح سبز

اعتماد بسيار پيامبر به جابر او را ميان اهل بيت نيز امين ومحرم راز ساخته بود. به گونه‏اي كه فاطمه و علي(ع)جابر را ازخود مي‏دانستند و گاه او را از اسرار اين خاندان، آگاه‏مي‏ساختند.

جابر پس از آگاهي از تولد امام حسين(ع) ، راهي منزل‏فاطمه (ع) شد تا اين ميلاد را به دختر رسول خدا تبريك و تهنيت‏گويد. او پس از ورود ، ولادت دومين فرزند را به حضرت ‏زهرا (س) تبريك گفت. جابر، جريان ملاقات را چنين شرح مي‏دهد:

«در آن حال، در دستان فاطمه(س) لوح سبزي را ديدم، گمان بردم‏ كه آن زمرد است ، نگاهم به نوشته سفيد بر روي آن افتاد ، مكتوبي‏كه به نور خورشيد شباهت داشت! به حضرت فاطمه گفتم:

پدر و مادرم فداي شما اي دختر رسول خدا! اين لوح چيست؟!

اين لوحي است كه پروردگار به رسول و فرستاده‏اش اهدا كرده‏است ، در آن نام پدرم ، نام همسرم، نام دو پسرم و اسامي اوصيا وجانشينان فرزندم مي‏باشد. آن را پدرم به من عطا كرده، تا بدان‏خشنود گردم. آنگاه حضرت فاطمه لوح را به من داد تا بدان بنگرم.

پس از دريافت لوح و نگاه به نوشته زيباي آن، مكتوبات آن رايادداشت كردم....»

جابر بن عبدالله، در عصر امام باقر(ع)، و در پاسخ به پرسش‏امام، ماجراي ديدار لوح را به حضرت فرمود و آن نوشته را نيزنشان امام داد.

ياور امام زمان(عليه السلام)

بعضي از دانشمندان و سيره‏ نويسان، تاويل معناي آيه (ان الذي‏فرض عليك القرآن لرادك الي معاد) را به رجعت جابر با امام‏ زمان حضرت مهدي(عليه السلام)مربوط مي‏دانند. شايد رسول خدا(صلي الله عليه واله)يا يكي از امامان(عليهم السلام) با خواندن آيه فوق به جابر بشارت داد كه ، هنگام ظهور حضرت مهدي(عليه السلام)زنده مي‏شوي; از ياران نزديك و مخلص‏آن حضرت خواهي بود و در تثبيت و گسترش حكومت جهاني آن حضرت‏نقش بسزايي بر عهده خواهي داشت.

نخستين زائر كوي حسيني(عليه السلام)

آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهاني و جاودانه ساخت، اين بود كه در روز اربعين سال ۶۱ هجري ، به عنوان «نخستين‏ زيارت‏كننده مرقد شريف امام حسين(ع)، به كربلا آمد و به زيارت‏ پرداخت.» پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين(عليه السلام)به وي رنگ‏حسيني داد و او در كنار امام حسين(عليه السلام)بر قله رفيع جهان و زمان‏قرار گرفت; زيرا زيارت او زيارتي معمولي نبود، بلكه زيارتي‏سياسي و انقلابي و پايه‏گذار شكستن زرق و برق طاغوت زمان(يزيد) و طاغوتهاي ديگر بود. اين زيارت چون پتكي بر سر يزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند مي‏خواست تا جابر در پرتو نور حسيني در همه جا حضور يابد و شيوه‏اش، الگويي‏براي مسلمانان راستين گردد.

چگونگي زيارت جابر

«عطيه عوفي‏» مي‏گويد: من با جابر بن عبد الله انصاري به زيارت قبر حسين(عليه السلام)رفتم. وقتي به كربلا رسيديم ، جابر نزديك شط فرات رفت، غسل كرد. قطيفه‏اي به كمر بست و قطيفه‏اي ديگر بر دوش افكند. سپس كيسه‏اي‏كه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوي كوفي) برون آورد و خود را خوشبو كرد. سپس به طرف مرقد شريف امام‏حسين(عليه السلام)حركت كرد; در حالي كه مشغول ذكر خدا بود، خود را نزديك قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسين(عليه السلام)برسان تا آن را لمس كنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامي كه دستش به‏ خاك مرقد حسين(عليه السلام)رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روي قبر افتاد. من بر وي آب پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: ياحسين! ياحسين! ياحسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه‏» آيا دوست ‏جواب دوستش را نمي‏دهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهي كه خون از رگهاي گلويت ‏بر سينه و شانه‏ات فرو ريخته و ميان سر و بدنت جدايي‏افتاده است! من گواهي مي‏دهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرور مؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزكاري و زاده هاديان و رهبران، و پنجمين تن از اصحاب كساء ، فرزند بزرگترين نقبا (علي-عليه السلام-) و فرزند سرور زناني. چرا چنين نباشي كه دست ‏سيد المرسلين تو را پروراند، در دامن‏ پرهيزكاري بودي از پستان ايمان شير خوردي، با اسلام از شير بازگرفته‏شدي و در زندگي و هنگام مرگ پاك بودي. قلب مؤمنان، از فراقت ‏سوخت. آنها شك ندارند كه تو زنده‏اي، سلام ‏و خشنودي خدا بر تو باد. گواهي مي‏دهم داستان تو مانند جريان‏شهادت حضرت يحيي بن زكريا بود. (كه طاغوت زمان سر از پيكرش‏ جدا كرد.) عطيه عوفي مي‏گويد: سپس جابر ، به اطراف قبر امام‏حسين(عليه السلام)متوجه شد و ساير شهيدان كربلا را چنين زيارت كرد: «درود و سلام بر شما ارواحي كه در محور قبر امام حسين(عليه السلام)جاي‏گزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهي مي‏دهم ‏شما نماز را به پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروف‏و نهي از منكر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد. شما خدا را عبادت كرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خدايي‏كه محمد(صلي الله عليه واله)را به راستي فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشديد، شريك بوديم. عطيه عوفي مي‏گويد: از او پرسيدم: ما چگونه در جهاد و پيكار آنها (شهيدان كربلا) شركت داريم؟ مادر فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نكشيديم; ولي اين‏شهيدان جانبازي كردند ، به گونه‏اي كه سرهايشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟! جابر در پاسخ‏گفت: اي عطيه، از حبيب خود رسول خدا(صلي الله عليه واله)شنيدم كه مي‏گفت: هر كس ‏قومي را دوست‏بدارد، با آنها محشور مي‏شود و هر كس عمل قومي را دوست ‏بدارد، در آن عمل با آنها شريك است. سوگند به خداوندي كه ‏محمد(صلي الله عليه واله)را به راستي فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امام‏حسين(عليه السلام)و اصحاب اوست; نيتي كه بر اساس آن به شهادت رسيدند.

اي عطيه : مرا به ‏سوي خانه‏هاي كوفه ببر. چون پاره‏اي راه رفتيم گفت: اي عطيه! گمان ندارم كه پس از اين سفر تو را ببينم، آيا مي‏خواهي كه تو را وصيّتي كنم؟ دوست بدار دوستدار آل محمد(ص) را تا هنگامي كه دوستشان مي‏دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد(ص) تا هنگامي كه دشمنشان مي‏دارد؛ هر چند روزه‏دار و نمازگزار باشد. با دوست‏دار محمّد و آل محمّد(ص) مهرباني كن، چرا كه اگر بر اثر گناه فراوان يك گامش بلغزد ، با محبّت آنان گام ديگرش ثابت مي‏ماند (و جبران مي‏گردد). دوستدار آنان به بهشت و دشمنانشان به دوزخ باز مي‏گردند.

در اين نقل چند نكته جاي تأمل دارد:

۱ . عظمت معرفت جابر؛ و اين به خاطر معرفت بالايي بود كه نسبت به منزلت اهل بيت محمد(ص) داشت.

۲ . داشتن موضع مهم؛ آنجا كه جابر، دشمنان امام حسين(ع) را در زمره ملحدان به شمار آورد.

۳ . ادب جابر نسبت به ابا عبد الله(ع) ؛ و اين نتيجه كمال معرفت وي بود. از اين رو مي‏بينيم كه نخست غسل مي‏كند و سپس بدنش را با مشك خوشبو مي‏سازد، آن گاه در هر گامي خدا را ياد مي‏كند. پس از لمس قبر بي‏هوش مي‏شود و سپس سه بار فرياد يا حسين سر مي‏دهد. نيز فرازهاي زيارتش نشانگر ميزان معرفتي كه نسبت به رسول خدا(ص) و جانشين و نوه‏اش دارد.

سيد بن طاووس نيز از اين زيارت آورده است كه : آن گاه روي قبر خم شد و گونه‏ها را به آن ساييد و چهار ركعت نماز گزارد. سپس بر سر قبر علي بن الحسين(ع) آمد و گفت: سلام بر تو اي مولاي من و پسر مولاي من! خداوند قاتل تو را بكشد! خداوند آن را كه بر تو ستم كرد بكشد! من با دوستي شما به‏خداوند نزديكي مي‏جويم و از دشمنانتان نزد خداوند بيزاري مي‏جويم. سپس آن را بوسيد و دوركعت نماز به جاي آورد و رو به قبور شهيدان كرد و گفت:

سلام بر ارواح اقامت گزيده در كنار قبر ابا عبد الله(ع). سلام بر شما اي شيعيان خدا و شيعيان رسول او و شيعيان اميرمؤمنان و حسن و حسين! سلام بر شما اي پاكيزگان. سلام بر شما اي هدايتگران. سلام بر شما اي نيكان! سلام بر شما و بر فرشتگاني كه پيرامون قبرهايتان مي‏چرخند. اميدوارم خداوند ما و شما را در جايگاه رحمتش در زير عرش جاي دهد.

سپس كنار قبر عباس فرزند اميرمؤمنان(ع) آمد و ايستاد و گفت: سلام بر تو اي ابا القاسم! سلام بر تو اي عباس بن علي! سلام بر تو اي پسر امير مؤمنان، گواهي مي‏دهم كه تو نصيحت فراوان‏كردي و امانت را ادا كردي و با دشمن خود و دشمن برادرت جهاد كردي. درود خداوند برروح پاكت و خداوند به تو پاداش بهترين برادر را عنايت فرمايد.

پس دو ركعت نماز گزارد و به درگاه خداوند دعا كرد و رفت.

عطيه كوفي

مرحوم آيتي مي‌نويسد:

«جابر بيستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت اربعين امام به دست او تأسيس گرديد».[آيتي، محمد ابراهيم؛ بررسي تاريخ عاشورا، تهران، صدوق، ۱۳۷۲ه.ش، هشتم ص ۲۳۱]

فردي كه به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده «عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي» است. آيتي، در خصوصي شخصيت وي مي‌نويسد:

« بسيار شده است كه از روي ناداني و بي‌اطلاعي وي را غلام جابر گفته‌اند، در حالي كه او يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است. وي از بزرگان تابعين و از شاگردان عبدالله بن عباس مي‌باشد. و تفسيري در پنج مجلّد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب مي‌شود».

ديدار با امام سجاد(عليه السلام) و همراهان آن حضرت

آيا جابر در روز اربعين كاروان اهل بيت(عليهم السلام) را نيز زيارت كرد؟ در اين باره، چهار نظر وجود دارد: ۱- امام سجاد(عليه السلام)و همراهانش در همان اربعين اول (۲۰ صفر سال‏۶۱) از شام به كربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات كردند. ۲- اين ملاقات، در اربعين دوم همان سال يا در اربعين سال بعد(سال ۶۲ هجري) تحقق يافت. ۳- جابر و همراهان در اربعين اول سال ۶۱ هجري به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام)توفيق يافتند، ولي ملاقات اهل بيت (عليهم السلام) بعد از خروج از كوفه ، در مسير خود به شام نخست ‏به كربلا آمدند ، به زيارت پرداختند و سپس به شام رفتند; آنها در اين روز كه ‏مصادف با اربعين بود با جابر و همراهانش ملاقات كردند. به نظر مي‏رسد كه نظر سوم و چهارم از بقيه مناسبتر است.

نام جابر بر ضريح امام حسين(عليه السلام)

جالب توجه اينكه در بالاي ضريح مقدس امام حسين(عليه السلام)كه به وسيله‏ شيعيان از هندوستان تهيه شده و ۵/۵ متر دراز و ۵/۴ متر پهنا دارد، با آب طلاي خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوي ‏نگاشته شده است: «يا جابر زر قبر الحسين فان زيارته تعدل‏مئه حجه و ان قبر الحسين بن علي ترعه من ترع الجنه ... و ان‏كربلا ارض الجنه‏» اي جابر ، قبر حسين(عليه السلام)را زيارت كن; زيرا پاداش زيارت قبر حسين(عليه السلام)با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبي) برابر است; و در حقيقت قبر حسين بن علي(عليه السلام)گلزاري از گلزارهاي ‏بهشت است... و زمين كربلا ، زمين بهشت ‏به شمار مي‏آيد. جابر به‏ سفارش پيامبر(صلي الله عليه واله)عمل كرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتي‏دشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.

رحلت جابر

پس از آنكه جابر، پيام رسول خدا (صلي الله عليه واله)را به امام باقر(عليه السلام)رساند، امام باقر(عليه السلام)به جابر فرمود: وصيت‏خود را آماده كن; زيرا تو در مسير حركت‏ به سوي خدايي! قطرات اشك از چشمان جابر سرازيرشد و به امام باقر(عليه السلام)عرض كرد: آقاي من، اين خبر را قبل ازشما رسول خدا(صلي الله عليه واله)به من داد و فرمود: «چند روز پس از ديدار با محمد بن علي (امام باقر-ع-) از دنيامي‏روي.» امام باقر(عليه السلام)فرمود: «اي جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايت‏فرموده است.» جابر وصيت كرد; آماده سفر شد. و سر انجام در ۷۳يا ۷۴ يا ۷۸ قمري در ۹۴ سالگي در مدينه از دنيا رفت. طبق بعضي از روايات، امام صادق(عليه السلام) فرمود: جابر، آخرين نفر از اصحاب بود كه باقي مانده بود. ابان بن ‏عثمان ، كه در آن وقت‏حاكم مدينه بود، بر جنازه جابر نمازخواند. او به فرزندان جابر پيام فرستاده بود وقتي پدرتان از دنيا رفت، او را به خاك نسپاريد تا من بر جنازه‏اش نماز بخوانم. زيرا حاكمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتياز و افتخار مي‏دانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصاري، در ميدان نبرد با دشمن به شهادت ‏نرسيد، ولي با شمشير قلم و بيان و در مسير مبارزه پيوسته با دشمنان بود. او با افشاگريهايش بيني دشمنان كينه‏توز را به ‏خاك ماليد و از حريم مقدس امامان معصوم(عليه السلام) دفاع كرد. بي‏ترديد ، جابر از مصداقهاي روشن اين سخن رسول خدا (صلي الله عليه واله) به شمار مي‏رود: « اذا كان يوم القيامه يوزن مداد العلماء مع دماء الشهداء فيرجح مداد العلماء علي دماء الشهداء» هنگامي كه روز قيامت‏ مي‏شود ، مركب قلم دانشمندان را با خون شهيدان مي‏سنجند; پس مركب ‏قلم دانشمندان بر خون شهيدان برتري مي‏يابد.

منبع :

حوزه - پاسدار اسلام ش ۲۲۲

موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر عليه السلام

موسسه انتشارات اميركبير

شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن