محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831445208
جابر بن عبد الله، نخستين زائر امام حسين (ع) كه بود؟
واضح آرشیو وب فارسی:الف: جابر بن عبد الله، نخستين زائر امام حسين (ع) كه بود؟
يكي از راههاي عميق و در عين حال ساده و آسان براي شناخت اسلام و آثار سازنده آن، مطالعه زندگي اصحاب خاص پيامبر(صلي الله عليه واله) و امامانمعصوم (عليهم السلام) است. آنها كه تا آخر عمر در خط پيامبر وامامان بودند و از جانب آن بزرگوران مورد تاييد قرار گرفتند. جابر بن عبد الله انصاري از افراد نادري است كه براستي شاگردفهيم، عارف، پارسا، مجاهد و وارسته پيامبر(صلي الله عليه واله)بود. وي بيش از۹۰ سال عمر پربركتخود را در راه اسلام و گسترش آن صرف كرد وشيرمردي مخلص و نستوه، عابدي وارسته و عاشق و عالمي پرتلاشبود. جابر پنج امام را درك كرد، از شاگردان و ياران مخصوص همهآنها بود و در نشر انديشه آنان، سهمي بزرگ داشت.«جابر بن عبد الله انصاري» كسي بود كه هم اسلام او را پرورشداد و هم او موجب رشد و گسترش اسلام شد. او در اين ميدان، گويسبقت از همگنان ربود و چنان درخشيد كه وي را از «اصفيا»ميدانند.او به دو موضوع، كه در مكتب اسلام بسيار مهم و سرنوشتساز است،اهميتبسيار ميداد: ۱- پاسداري و نگهباني عميق و جدي از خط راستين ولايت و رهبريامامان برحق، ۲- نقل و نشر احاديث پيامبر و امامان(عليهم السلام) و گسترشفرهنگ اسلام. او چنان به نشر روايات اهميت ميداد كه در تمامكتب احاديث اسلامي، نام او به عنوان ناقل حديث و ناشر فرهنگاهل بيت (عليهم السلام) ميدرخشد. پس ضروري است كه زندگي اين بزرگوار را مورد مطالعه قرار داده، از آن درس گيريم و درزندگي خود به كار بنديم.
جابر كيست؟
جابر بن عبد الله انصاري يار باوفاي پيامبر (صلي الله عليه واله)و شيفته حق وپاسدار جان بركف اسلام حدود پانزده سال قبل از هجرت در مدينه ودر خانوادهاي محترم، از خاندان «خزرج» متولد شد. پدر جابر«عبد الله بن عمرو» از نخستين كساني است كه قبل از هجرتپيامبر(صلي الله عليه واله)از مكه به مدينه، اسلام را پذيرفت. او تمام زندگياشرا وقف گسترش اسلام كرده بود. و بيش از صد سال داشت. در جنگ بدرشركت كرد و در جنگ احد به درجه رفيع شهادت دستيافت. نام مادرجابر «نسيبه» بود و دختر، عقبه بن عدي به شمار ميآمد.
جابر در عصر پيامبر
هنگامي كه پدر جابر به شهادت رسيد، جابر ۹ خواهر داشت. گروهي بر اين باروند كه جابر پنج فرزند داشت، سه پسر كه عبد الرحمن، محمد و حميد نام داشتند. و دو دختر كه ميمونه و ام حبيب خوانده ميشدند. به سبب نام پسرهايش، جابر را ابو عبد الرحمن و ابو محمد و گاه ابو عبد الله ميخواندند. جابر در عصر پيامبر(صلي الله عليه واله)عنصري پاك، مجاهدي مخلص و صحابي رسولخدا (صلي الله عليه واله)شمرده ميشد و همراه پيامبر(صلي الله عليه واله)در ۱۹ غزوه از بيست و يك غزوه شركت كرد. امام باقر(عليه السلام) فرمود: از جابر بن عبد الله انصاري شنيدم كه ميگفت: از رسول خدا (صلي الله عليه واله)در مورد سلمان پرسيدم ، فرمود: سلمان درياي علم و معرفت است كه نميتوان به آخر آن رسيد. سلمان داراي علمگذشته و آينده است. خداوند دشمن دارد ، كسي را كه با سلماندشمني كند و دوست دارد آن را كه با سلمان دوستي ورزد. عرض كردم درباره ابوذر غفاري، مقداد، و عمار ياسر چه ميفرمايي؟حضرت پاسخ را تكرار كرد. از محضر رسول خدا (صلي الله عليه واله)بيرون آمدم، تا اين چهار تن (سلمان، ابوذر، مقداد، عمار ياسر) را ديدار كنم و به آنها بشارت دهم. وقتي از حضور رسول خدا(صلي الله عليه واله)حركت كردم ، فرمود: «الي يا جابر و انت منا، ابغض الله من ابغضك و احب مناحبك» اي جابر، تو از خاندان ما هستي، خداوند دشمن دارد آن را كه با تو دشمني ورزد و دوست دارد آن را كه با تو دوستيكند.
وصيت مخصوص پيامبر(صلي الله عليه واله)به جابر
از ويژگيهاي جابر بن عبد الله انصاري وصيت پر راز و رمز رسولخدا(صلي الله عليه واله)به اوست. اين امر شگفتانگيز بيانگر مقام ارجمند و شخصيت عظيم جابر است. رسول خدا (صلي الله عليه واله)به جابر فرمود: «اميد آناست كه عمر طولاني كني تا فرزندي از من را كه از نسل حسين(ع)است و محمد نام دارد ، ببيني كه علم دين را ميشكافد و تشريح ميكند. وقتي او را ملاقات كردي، سلامم را به وي برسان.
جابر بعد از پيامبر(صلي الله عليه واله)
از گفتار و روش جابر و قراين بسيار استفاده ميشود كه جابر بنعبد الله انصاري ، بعد از رحلت پيامبر(ص)، هيچگاه به راه ديگران نرفت و با كمال شهامت در خط راستين اسلام پا برجا ماند. و از افراد نادري است كه فراز و نشيبها وي را نلغزاند. ابو زبير مكي ميگويد: جابر را ديدم بر عصايي تكيه داده، از كوچههايمدينه عبور كرد ، به محل اجتماع مردم مدينه آمد و گفت: «علي خير البشر فمن ابي فقد كفر ، معاشر الابصار ادبوا اولادكم علي حب علي.» علي(عليه السلام)بهترين انسانهاست، پس هركس منكر اين موضوع شود، راه كفر پيموده است. اي مردم مسلمان مدينه ، فرزندان خود را بر اساس دوستي و عشق علي(عليه السلام)تربيت كنيد ، هر كسمانع از آن شد ، بنگريد كه مادرش چگونه او را زاده است. (اصالتخانوادگي ندارد.) «ابو زبير» ميگويد: از جابر پرسيدم: علي(عليه السلام)چگونه شخصي بود؟ جابر ابروانش را كه روي چشمانش افتاده بود، بالا زد و گفت: علي(عليه السلام)بهترين افراد بشر در روي زمين بود. در زمان رسولخدا(صلي الله عليه واله)هرگاه ميخواستيم منافقان را بشناسيم ، معيار ما ارتباط با علي(عليه السلام)بود. يعني هر كه با علي(عليه السلام)رابطه خوبي نداشت، منافق بود و هر كه روابط خوبي با حضرت داشت، مسلمان حقيقي بود.
ناشر افكار خاندان نبوت
تلاش بيوقفه از ويژگيهاي جابر بود در نشر افكار و فرهنگ امامان(عليهم السلام) در زماني كه دشمنان براي پوشاندن فرهنگ اهلبيت(عليهم السلام) تلاش ميكردند ، جابر گاه براي دريافت حديثياز پيامبر(صلي الله عليه واله)از مدينه به سوي شام (با وسايل آن زمان) حركت ميكرد. در مورد وثاقت جابر ، امام باقر(عليه السلام)فرمود: «جابر هرگز دروغ نميگويد.» در اين باره، تاريخ نويسان گفتهاند: « و كان من المكثرين في الحديث، الحافظين للسنن.» جابر در نقل گفتار و فرهنگ اسلام بسيار كوشا بود و از پاسداران سنتهاي اسلام بهشمار ميآمد.
شيعه شيفته
در ميان ياران و اصحاب رسول خدا(ص)، دوستي و محبت اميرمومنانيك امتياز و برجستگي بشمار ميرفت كه «جابر» يكي از نمادهايمودت و دوستي به حضرت علي بود.
«جابر» ، علي(ع)را فراي از پيامبران بهترين خلق خدادانسته، رستگاري را در گرو دوستي و پيروي اميرمومنان و ائمه پساز او ميدانست و از سويي دشمنان علي را كافر و منتقدان او رامنافق معرفي ميكرد.
جابر ميگويد: ما منافقان را به بغض و كينه ايشان به عليميشناختيم.
جابربن عبدالله، ويژگي علي دوستي و پيروي از او و ائمهجانشين وي را تا پايان عمر براي خود باقي گذارد و آن را ازتندبادهاي تطميع سياسي و مالي و تهديدها حفظ داشت.
ديدار فاطمه (سلام الله عليها)
جابر آمد و شد فراواني با پيامبر داشت و رسول خدا نيز به اينجوان با محبت، صميمي و امين اعتماد ميورزيدند. اين اعتماد بهحدي بود كه روزي رسول خدا، جابر را براي رفتن به منزل فاطمهزهرا (س)، همراه خويش ساخت; جابر اين همراهي را چنين حكايتميكرد:
«....هنگامي كه به در خانه فاطمه(س)رسيديم، پيامبر دستخودرا روي در نهاد و خطاب به دختر خود فرمود:
السلام عليكم .
عليك السلام، اي رسول الله!
وارد شوم؟
بفرماييد، اي رسول الله!
آيا من با همراه خود وارد شوم؟!
اي رسول الله! روپوش(و مقنعهاي)كه بر سر بنهم، ندارم!
فاطمه! گوشه روانداز خود را بردارو سر خود را با آنبپوشان.
فاطمه زهرا چنين كرد، دوباره رسول خدا فرمود:
السلام عليكم .
عليك السلام، اي رسول خدا!
آيا وارد شوم؟
آري، رسول خدا!
با همراهم وارد شويم؟
آري! شما و همراه شما.
آنگاه پيامبر وارد خانه فاطمه شد، من نيز در پي او داخلمنزل شدم، در آن حال، صورت فاطمه بسيار زرد بود! پيامبراكرم بهفاطمه فرمود:
چرا صورت تو را زرد ميبينم؟!
اي رسول الله ! از گرسنگي است!
رسول خدا دستبه دعا بالا برد و فرمود: اي خداي سيركنندهگرسنه و برطرف كننده گرفتاري، فاطمه، دختر محمد را سيركن!
در آن هنگام به سيماي زهرا نگريستم، صورت او برافروخته شد وگرسنگياش برطرف گرديد...»
لوح سبز
اعتماد بسيار پيامبر به جابر او را ميان اهل بيت نيز امين ومحرم راز ساخته بود. به گونهاي كه فاطمه و علي(ع)جابر را ازخود ميدانستند و گاه او را از اسرار اين خاندان، آگاهميساختند.
جابر پس از آگاهي از تولد امام حسين(ع) ، راهي منزلفاطمه (ع) شد تا اين ميلاد را به دختر رسول خدا تبريك و تهنيتگويد. او پس از ورود ، ولادت دومين فرزند را به حضرت زهرا (س) تبريك گفت. جابر، جريان ملاقات را چنين شرح ميدهد:
«در آن حال، در دستان فاطمه(س) لوح سبزي را ديدم، گمان بردم كه آن زمرد است ، نگاهم به نوشته سفيد بر روي آن افتاد ، مكتوبيكه به نور خورشيد شباهت داشت! به حضرت فاطمه گفتم:
پدر و مادرم فداي شما اي دختر رسول خدا! اين لوح چيست؟!
اين لوحي است كه پروردگار به رسول و فرستادهاش اهدا كردهاست ، در آن نام پدرم ، نام همسرم، نام دو پسرم و اسامي اوصيا وجانشينان فرزندم ميباشد. آن را پدرم به من عطا كرده، تا بدانخشنود گردم. آنگاه حضرت فاطمه لوح را به من داد تا بدان بنگرم.
پس از دريافت لوح و نگاه به نوشته زيباي آن، مكتوبات آن رايادداشت كردم....»
جابر بن عبدالله، در عصر امام باقر(ع)، و در پاسخ به پرسشامام، ماجراي ديدار لوح را به حضرت فرمود و آن نوشته را نيزنشان امام داد.
ياور امام زمان(عليه السلام)
بعضي از دانشمندان و سيره نويسان، تاويل معناي آيه (ان الذيفرض عليك القرآن لرادك الي معاد) را به رجعت جابر با امام زمان حضرت مهدي(عليه السلام)مربوط ميدانند. شايد رسول خدا(صلي الله عليه واله)يا يكي از امامان(عليهم السلام) با خواندن آيه فوق به جابر بشارت داد كه ، هنگام ظهور حضرت مهدي(عليه السلام)زنده ميشوي; از ياران نزديك و مخلصآن حضرت خواهي بود و در تثبيت و گسترش حكومت جهاني آن حضرتنقش بسزايي بر عهده خواهي داشت.
نخستين زائر كوي حسيني(عليه السلام)
آنچه بر شهرت جابر افزود و نام او را جهاني و جاودانه ساخت، اين بود كه در روز اربعين سال ۶۱ هجري ، به عنوان «نخستين زيارتكننده مرقد شريف امام حسين(ع)، به كربلا آمد و به زيارت پرداخت.» پيوند مقدس و مخلصانه با امام حسين(عليه السلام)به وي رنگحسيني داد و او در كنار امام حسين(عليه السلام)بر قله رفيع جهان و زمانقرار گرفت; زيرا زيارت او زيارتي معمولي نبود، بلكه زيارتيسياسي و انقلابي و پايهگذار شكستن زرق و برق طاغوت زمان(يزيد) و طاغوتهاي ديگر بود. اين زيارت چون پتكي بر سر يزيديان و بردگان زر و زور فرود آمد. گويا خداوند ميخواست تا جابر در پرتو نور حسيني در همه جا حضور يابد و شيوهاش، الگوييبراي مسلمانان راستين گردد.
چگونگي زيارت جابر
«عطيه عوفي» ميگويد: من با جابر بن عبد الله انصاري به زيارت قبر حسين(عليه السلام)رفتم. وقتي به كربلا رسيديم ، جابر نزديك شط فرات رفت، غسل كرد. قطيفهاي به كمر بست و قطيفهاي ديگر بر دوش افكند. سپس كيسهايكه همراهش بود، گشود و از آن آرد «سعد» (ريشه خوشبوي كوفي) برون آورد و خود را خوشبو كرد. سپس به طرف مرقد شريف امامحسين(عليه السلام)حركت كرد; در حالي كه مشغول ذكر خدا بود، خود را نزديك قبور رساند و گفت: مرا به قبر حسين(عليه السلام)برسان تا آن را لمس كنم. دستش را گرفتم و به قبر رساندم. هنگامي كه دستش به خاك مرقد حسين(عليه السلام)رسيد، از شدت اندوه بيهوش شد و به روي قبر افتاد. من بر وي آب پاشيدم. وقتي به هوش آمد، سه بار گفت: ياحسين! ياحسين! ياحسين! سپس گفت: «حبيب لا يجيب حبيبه» آيا دوست جواب دوستش را نميدهد؟! بعد گفت: چگونه جواب دهي كه خون از رگهاي گلويت بر سينه و شانهات فرو ريخته و ميان سر و بدنت جداييافتاده است! من گواهي ميدهم تو فرزند بهترين پيامبران و سرور مؤمنان و اسوه تقوا و پرهيزكاري و زاده هاديان و رهبران، و پنجمين تن از اصحاب كساء ، فرزند بزرگترين نقبا (علي-عليه السلام-) و فرزند سرور زناني. چرا چنين نباشي كه دست سيد المرسلين تو را پروراند، در دامن پرهيزكاري بودي از پستان ايمان شير خوردي، با اسلام از شير بازگرفتهشدي و در زندگي و هنگام مرگ پاك بودي. قلب مؤمنان، از فراقت سوخت. آنها شك ندارند كه تو زندهاي، سلام و خشنودي خدا بر تو باد. گواهي ميدهم داستان تو مانند جريانشهادت حضرت يحيي بن زكريا بود. (كه طاغوت زمان سر از پيكرش جدا كرد.) عطيه عوفي ميگويد: سپس جابر ، به اطراف قبر امامحسين(عليه السلام)متوجه شد و ساير شهيدان كربلا را چنين زيارت كرد: «درود و سلام بر شما ارواحي كه در محور قبر امام حسين(عليه السلام)جايگزيديد. و شتر خود را در آستان او خوابانيديد. گواهي ميدهم شما نماز را به پا داشتيد و زكات را ادا كرديد و امر به معروفو نهي از منكر انجام داديد و با منحرفان و ملحدان جنگيديد. شما خدا را عبادت كرديد تا مرگتان فرا رسيد. سوگند به خداييكه محمد(صلي الله عليه واله)را به راستي فرستاد، ما با شما در آنچه بدان واردشديد، شريك بوديم. عطيه عوفي ميگويد: از او پرسيدم: ما چگونه در جهاد و پيكار آنها (شهيدان كربلا) شركت داريم؟ مادر فراز و نشيب همراه آنها نبوديم و شمشير نكشيديم; ولي اينشهيدان جانبازي كردند ، به گونهاي كه سرهايشان از بدنشان جداشد و فرزندانشان يتيم و زنانشان بيوه گشتند؟! جابر در پاسخگفت: اي عطيه، از حبيب خود رسول خدا(صلي الله عليه واله)شنيدم كه ميگفت: هر كس قومي را دوستبدارد، با آنها محشور ميشود و هر كس عمل قومي را دوست بدارد، در آن عمل با آنها شريك است. سوگند به خداوندي كه محمد(صلي الله عليه واله)را به راستي فرستاد، نيت من و اصحابم همان نيت امامحسين(عليه السلام)و اصحاب اوست; نيتي كه بر اساس آن به شهادت رسيدند.
اي عطيه : مرا به سوي خانههاي كوفه ببر. چون پارهاي راه رفتيم گفت: اي عطيه! گمان ندارم كه پس از اين سفر تو را ببينم، آيا ميخواهي كه تو را وصيّتي كنم؟ دوست بدار دوستدار آل محمد(ص) را تا هنگامي كه دوستشان ميدارد و دشمن بدار دشمن آل محمد(ص) تا هنگامي كه دشمنشان ميدارد؛ هر چند روزهدار و نمازگزار باشد. با دوستدار محمّد و آل محمّد(ص) مهرباني كن، چرا كه اگر بر اثر گناه فراوان يك گامش بلغزد ، با محبّت آنان گام ديگرش ثابت ميماند (و جبران ميگردد). دوستدار آنان به بهشت و دشمنانشان به دوزخ باز ميگردند.
در اين نقل چند نكته جاي تأمل دارد:
۱ . عظمت معرفت جابر؛ و اين به خاطر معرفت بالايي بود كه نسبت به منزلت اهل بيت محمد(ص) داشت.
۲ . داشتن موضع مهم؛ آنجا كه جابر، دشمنان امام حسين(ع) را در زمره ملحدان به شمار آورد.
۳ . ادب جابر نسبت به ابا عبد الله(ع) ؛ و اين نتيجه كمال معرفت وي بود. از اين رو ميبينيم كه نخست غسل ميكند و سپس بدنش را با مشك خوشبو ميسازد، آن گاه در هر گامي خدا را ياد ميكند. پس از لمس قبر بيهوش ميشود و سپس سه بار فرياد يا حسين سر ميدهد. نيز فرازهاي زيارتش نشانگر ميزان معرفتي كه نسبت به رسول خدا(ص) و جانشين و نوهاش دارد.
سيد بن طاووس نيز از اين زيارت آورده است كه : آن گاه روي قبر خم شد و گونهها را به آن ساييد و چهار ركعت نماز گزارد. سپس بر سر قبر علي بن الحسين(ع) آمد و گفت: سلام بر تو اي مولاي من و پسر مولاي من! خداوند قاتل تو را بكشد! خداوند آن را كه بر تو ستم كرد بكشد! من با دوستي شما بهخداوند نزديكي ميجويم و از دشمنانتان نزد خداوند بيزاري ميجويم. سپس آن را بوسيد و دوركعت نماز به جاي آورد و رو به قبور شهيدان كرد و گفت:
سلام بر ارواح اقامت گزيده در كنار قبر ابا عبد الله(ع). سلام بر شما اي شيعيان خدا و شيعيان رسول او و شيعيان اميرمؤمنان و حسن و حسين! سلام بر شما اي پاكيزگان. سلام بر شما اي هدايتگران. سلام بر شما اي نيكان! سلام بر شما و بر فرشتگاني كه پيرامون قبرهايتان ميچرخند. اميدوارم خداوند ما و شما را در جايگاه رحمتش در زير عرش جاي دهد.
سپس كنار قبر عباس فرزند اميرمؤمنان(ع) آمد و ايستاد و گفت: سلام بر تو اي ابا القاسم! سلام بر تو اي عباس بن علي! سلام بر تو اي پسر امير مؤمنان، گواهي ميدهم كه تو نصيحت فراوانكردي و امانت را ادا كردي و با دشمن خود و دشمن برادرت جهاد كردي. درود خداوند برروح پاكت و خداوند به تو پاداش بهترين برادر را عنايت فرمايد.
پس دو ركعت نماز گزارد و به درگاه خداوند دعا كرد و رفت.
عطيه كوفي
مرحوم آيتي مينويسد:
«جابر بيستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد كربلا شد و سنت زيارت اربعين امام به دست او تأسيس گرديد».[آيتي، محمد ابراهيم؛ بررسي تاريخ عاشورا، تهران، صدوق، ۱۳۷۲ه.ش، هشتم ص ۲۳۱]
فردي كه به همراه جابر در اين روز به كربلا آمده «عطيه بن سعد بن جناده عوفي كوفي» است. آيتي، در خصوصي شخصيت وي مينويسد:
« بسيار شده است كه از روي ناداني و بياطلاعي وي را غلام جابر گفتهاند، در حالي كه او يكي از بزرگترين دانشمندان و مفسران اسلامي است. وي از بزرگان تابعين و از شاگردان عبدالله بن عباس ميباشد. و تفسيري در پنج مجلّد بر قرآن مجيد نوشته و از راويان حديث محسوب ميشود».
ديدار با امام سجاد(عليه السلام) و همراهان آن حضرت
آيا جابر در روز اربعين كاروان اهل بيت(عليهم السلام) را نيز زيارت كرد؟ در اين باره، چهار نظر وجود دارد: ۱- امام سجاد(عليه السلام)و همراهانش در همان اربعين اول (۲۰ صفر سال۶۱) از شام به كربلا آمد و در همان روز با جابر ملاقات كردند. ۲- اين ملاقات، در اربعين دوم همان سال يا در اربعين سال بعد(سال ۶۲ هجري) تحقق يافت. ۳- جابر و همراهان در اربعين اول سال ۶۱ هجري به زيارت قبر امام حسين(عليه السلام)توفيق يافتند، ولي ملاقات اهل بيت (عليهم السلام) بعد از خروج از كوفه ، در مسير خود به شام نخست به كربلا آمدند ، به زيارت پرداختند و سپس به شام رفتند; آنها در اين روز كه مصادف با اربعين بود با جابر و همراهانش ملاقات كردند. به نظر ميرسد كه نظر سوم و چهارم از بقيه مناسبتر است.
نام جابر بر ضريح امام حسين(عليه السلام)
جالب توجه اينكه در بالاي ضريح مقدس امام حسين(عليه السلام)كه به وسيله شيعيان از هندوستان تهيه شده و ۵/۵ متر دراز و ۵/۴ متر پهنا دارد، با آب طلاي خالص آيه نور و پس از آن، اين حديث نبوي نگاشته شده است: «يا جابر زر قبر الحسين فان زيارته تعدلمئه حجه و ان قبر الحسين بن علي ترعه من ترع الجنه ... و انكربلا ارض الجنه» اي جابر ، قبر حسين(عليه السلام)را زيارت كن; زيرا پاداش زيارت قبر حسين(عليه السلام)با پاداش انجام دادن صد حج (مستحبي) برابر است; و در حقيقت قبر حسين بن علي(عليه السلام)گلزاري از گلزارهاي بهشت است... و زمين كربلا ، زمين بهشت به شمار ميآيد. جابر به سفارش پيامبر(صلي الله عليه واله)عمل كرد و به عنوان نخستين زائر، در موقعيتيدشوار، اين سنت عظيم را بنيان نهاد.
رحلت جابر
پس از آنكه جابر، پيام رسول خدا (صلي الله عليه واله)را به امام باقر(عليه السلام)رساند، امام باقر(عليه السلام)به جابر فرمود: وصيتخود را آماده كن; زيرا تو در مسير حركت به سوي خدايي! قطرات اشك از چشمان جابر سرازيرشد و به امام باقر(عليه السلام)عرض كرد: آقاي من، اين خبر را قبل ازشما رسول خدا(صلي الله عليه واله)به من داد و فرمود: «چند روز پس از ديدار با محمد بن علي (امام باقر-ع-) از دنياميروي.» امام باقر(عليه السلام)فرمود: «اي جابر، سوگند به خدا، خداوند علم گذشته و حال و آينده تا روز قيامت را به من عنايتفرموده است.» جابر وصيت كرد; آماده سفر شد. و سر انجام در ۷۳يا ۷۴ يا ۷۸ قمري در ۹۴ سالگي در مدينه از دنيا رفت. طبق بعضي از روايات، امام صادق(عليه السلام) فرمود: جابر، آخرين نفر از اصحاب بود كه باقي مانده بود. ابان بن عثمان ، كه در آن وقتحاكم مدينه بود، بر جنازه جابر نمازخواند. او به فرزندان جابر پيام فرستاده بود وقتي پدرتان از دنيا رفت، او را به خاك نسپاريد تا من بر جنازهاش نماز بخوانم. زيرا حاكمان نماز خواندن بر جنازه بزرگان را امتياز و افتخار ميدانستند. گرچه جابر بن عبد الله انصاري، در ميدان نبرد با دشمن به شهادت نرسيد، ولي با شمشير قلم و بيان و در مسير مبارزه پيوسته با دشمنان بود. او با افشاگريهايش بيني دشمنان كينهتوز را به خاك ماليد و از حريم مقدس امامان معصوم(عليه السلام) دفاع كرد. بيترديد ، جابر از مصداقهاي روشن اين سخن رسول خدا (صلي الله عليه واله) به شمار ميرود: « اذا كان يوم القيامه يوزن مداد العلماء مع دماء الشهداء فيرجح مداد العلماء علي دماء الشهداء» هنگامي كه روز قيامت ميشود ، مركب قلم دانشمندان را با خون شهيدان ميسنجند; پس مركب قلم دانشمندان بر خون شهيدان برتري مييابد.
منبع :
حوزه - پاسدار اسلام ش ۲۲۲
موسسه تحقيقاتي حضرت وليعصر عليه السلام
موسسه انتشارات اميركبير
شنبه|ا|24|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[مشاهده در: www.alef.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 315]
-
گوناگون
پربازدیدترینها