محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831124956
در گفتوگوي «دنياي اقتصاد» با علي مطهري بررسي شدرازگشايي از رابطه مجلس با دولت
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: در گفتوگوي «دنياي اقتصاد» با علي مطهري بررسي شدرازگشايي از رابطه مجلس با دولت
عكس: دنياي اقتصاد، حميد جانيپور
علي مطهري در گفتوگو با «دنياي اقتصاد» از دلايل ساختاري ناتواني نمايندگان در پيشبرد اهداف نمايندگيشان ميگويد
رازگشايي از رابطه دولت و مجلس (1)
مرجان توحيدي
علي مطهري تنها نمايندهاي از طيف رايحه خوش خدمت (حاميان دولت محمود احمدينژاد) بود كه تنها پس از چند ماه از شكلگيري مجلس هشتم وجهه منتقد دولت به خود گرفت، شايد دليل اين انتقادات آن هم در قامت يك حامي اين بود كه مطهري خود ميگويد دليل حضورش در رايحه خوش خدمت «اتفاقي» بوده است. به همين دليل هم وي به اصولگرايان توصيه ميكند كه احمدينژاد را از كانديداتوري منصرف كنند.
فرزند شهيد مطهري كه اولين حضور رسمياش در عرصه سياست را تجربه ميكند، اما به رسم پدر، ايدئولوژي نظام را اسلام ميداند نه دموكراسي. مطهري از همين منظر حضور احمدينژاد را صرفا به خاطر صدور انقلاب و آرمان فلسطين مقدم بر خاتمي ميداند، اما در مجموع همچنان از سفرهاي استاني و شيوه مديريتي و البته مديريت اقتصادي احمدينژاد گلايهمند بوده و در توصيف اين شيوه ميگويد: روش «بزن در رو» در كارها ايجاد شده است. به اعتقاد مطهري در عملكرد اقتصادي احمدينژاد نقص وجود دارد و عدالت در دولت نهم به طور قابل قبول اجرا نشده است.
آقاي مطهري، شما پيشتر، از اين كه چرا مجلس هشتم را به عنوان نقطه شروع فعاليتهاي سياسي خود انتخاب كرديد، سخن گفتهايد؛ اما سوال اين است كه چرا در ايام انتخابات در ليست انتخاباتي حاميان دولت يا همان رايحه خوش خدمت قرار گرفتيد؟ آيا اتفاقي بود؟
تقريبا اتفاقي بود. وقتي كه دوستان رايحه خوش خدمت متوجه شدند بنده تصميم به شركت در انتخابات دارم، خوب آنها مايل بودند اسم بنده در ليست انتخاباتي آنان قرار بگيرد. البته بنده حساسيتي نسبت به اينكه از طرف كدام يك از اين گروهها كانديدا بشوم نداشتم و در همان موقع كه با من مصاحبه ميكردند ميگفتم كه من از طرف كل اصولگرايان كانديدا شدهام نه از طرف بخشي از آنها.
يعني از نظر شما تفاوتي بين گرايشهاي مختلف اصولگرا از راست سنتي تا جناح تحولخواه و رايحه خوش خدمت وجود ندارد؟
تفاوت زيادي وجود نداشت. همين حالا هم تفاوت زيادي وجود ندارد. بيشتر، گرايشهاي فردي و علاقههاي شخصي و گاه تعصبات گروهي است كه افراد را از هم جدا كرده، والا از نظر اصول و مباني تفاوت زيادي با هم ندارند. حتي بالاتر از اين، برخي از اصلاحطلبان هم بيميل نبودند اسم من را در فهرست خود قرار بدهند و من هم به آنها اعلام كردم كه غير از حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب اسلامي بقيه اصلاحطلبان هر كدام كه ميخواهند اسم من را در فهرست خود قرار دهند، از طرف من مانعي نيست. بر اين اساس اين دستهبنديها و اين تعصبات گروهي را اصلا قبول ندارم.
آقاي مطهري، كدام گروه از اصلاحطلبان تمايل داشتند تا شما را در ليست انتخاباتي خود قرار بدهند؟ آيا سازمان مجاهدين و جبهه مشاركت هم متقابلا تمايلي داشتند از نام شما براي ليست انتخاباتيشان استفاده كنند؟
اين طور شنيدم كه حزب اعتماد ملي اسم من را مطرح كرده و اينكه آيا اسم من را در فهرست خود قرار بدهند يا نه. در اين حد مطرح شد. وقتي از من سوال كردند، گفتم از طرف من مانعي نيست. الان هم معتقد هستم كه بين اصولگراها و آن دسته از اصلاحطلبان كه به دنبال تغيير ساختار نظام نيستند، تفاوت زيادي نيست. اگر يادتان باشد حدود دو ماه قبل از انتخابات مجلس كه عده زيادي از طرف هياتنظارت رد صلاحيت شدند، مقالهاي نوشتم تحتعنوان «افراط در رد صلاحيتها». طبعا اول مقالهام را به برخي از روزنامههاي اصولگرا دادم، ولي چاپ نكردند، بعد به روزنامه اعتماد ملي دادم و آنها چاپ كردند و بعد مورد انتقاد واقع شدم از طرف همين گروه رايحه خوش خدمت كه اولا شما چرا چنين مقالهاي نوشتيد، ثانيا چرا در اعتماد ملي چاپ كرديد. به آنها گفتم من به طور كلي حرف خودم را ميزنم و از اين به بعد هم همين طور خواهد بود و من مجلس هم بروم به همين صورت خواهد بود، و گفتم اگر يك وقت از اينكه اسم من در فهرست شماست ناراحت هستيد، فرصت خوبي است، من را حذف كنيد و من اصرار ندارم كه اسم من در فهرست 10 نفره شما و حتي 30 نفره اصولگراها باشد، من هر جا كه باشم حرف خودم را ميزنم چه به نفع اصولگراها باشد و چه به نفع اصلاحطلبان. گفتم اين طور نيست كه من وارد مجلس شدم به صرف وابستگي گروهي فقط مدافع دولت يا مدافع اصولگرايان باشم، چراكه اين دستهبنديها به طور كلي براي من اصالتي ندارد. سعي ميكنم حق را ملاك قرار دهم. البته بعدا خود رهبر انقلاب نيز از رد صلاحيتهاي گسترده انتقاد كردند و معلوم شد كه اعتراض آن افراد به مقاله من باطل بوده است.
وقتي شما چنين صحبتي داشتيد، رايحه خوش خدمت چه واكنشي نشان داد؟
بله آنها باز هم مايل بودند كه اسم من در فهرست آنها باشد.
يك جور به دنبال كسب وزانت بودند و ميخواستند قويتر شوند. ليست كه دادند ليست خيلي معروفي نبود. از نظر تشكيلاتي نگاه كنيم تشكيلات با پشتيباني نبود كه بعد از تشكيل دولت تا حدودي اسم آنها را شنيديم و حالا مشخص شد طيفي بودند كه به تفكرات دولت نزديك بودند.
به طور كلي اين آقايان شايد به صداقت من اعتماد داشتند كه به هر حال من خالي از تعصبها اظهارنظر ميكنم و هرجا كه لازم باشد، از دولت حمايت ميكنم و گاهي خودشان ميگفتند كه ما از اين اظهارنظرهاي شما ناراحت نميشويم و ميدانيم طبيعت و روش شما اين است و انتقاداتي كه از دولت ميكنيد، از روي بغض و دشمني نيست، بنابراين اين طور نيست كه بنده را قبول نداشته باشند، مخصوصا كه اين طور هم شنيدم كه آقاي احمدينژاد هم اصرار داشتند كه اسم من در اين فهرست باشد.
به هر حال شما به عنوان يك نماينده حامي دولت وارد مجلس شديد، اما آنچه كه از شما ديده شد، بيشتر يك چهره منتقد دولت بود. بهخصوص اين جنبه انتقادي در ماجراي راي اعتماد و استيضاح و بركناري كردان بيشتر مشهود بود، اما در آن ماجرا هم چهره منتقد ديگري نظير آقاي روحالله حسينيان نماينده تهران و از حاميان دولت هم بودند، ولي در مراحل نهايي تا حدي كنار كشيدند. آيا در اين فاصله مثلا تذكري، تلنگري كه كنار بياييد، شرايط ويژه است، و از اين بحثها مطرح شد؟ يا اينكه شخصا تصميم گرفتيد ماجرا را تا آخر ادامه بدهيد!
بله طبعا گفتوگوهايي بوده و ميخواستند ما را قانع كنند كه دست از پيگيري برداريم و به هر حال درحد گفتوگو بود نه اينكه ما را تحت فشار قرار بدهند و ما هم استدلال ميكرديم كه بالاخره يك مساله ملي است و مساله حقوق مردم و ما به عنوان نماينده مردم نميتوانيم در مقابل آن عدم صداقت سكوت كنيم و به هر حال در درجه اول مسووليت دفاع از حقوق مردم را داريم و نبايد به خاطر رابطه شخصي با دولت حقوق مردم را قرباني كنيم. در حد بحث و استدلال گفتوگوهايي بود. روحيه ما را ميشناختند و ميدانستند، يعني پافشاري نميكردند و ميدانستند كه تشخيص دادهايم كه اين كار انجام بشود و تا آخر هم پيگيري ميكنيم و البته ميدانيد كه با آقاي احمدينژاد ملاقات كرديم و نتيجه نداشت و قرار بود با آقاي كردان هم ملاقاتي انجام شود، ولي خود ايشان منتفي كردند و به هر حال فشار زيادي از اين ناحيه وجود نداشت.
آقاي مطهري، بيش از 9ماه از فعاليت مجلس هشتم گذشته است و بسياري معتقدند اين مجلس بيشتر درگير مسائل فرسايشي سياسي بوده است، ارزيابي شما از عملكرد 9ماه اخير مجلس هشتم چيست؟
فكر ميكنم در مجلس هشتم در اين مدتي كه داير بوده است، اشخاص بيشتر از گروهها موثر بودند، يعني افرادي كه داراي طرح هستند و ابتكار عملي به خرج دادهاند، موثرتر بودهاند. آنها توانستند طرحهايي به مجلس ارائه بدهند. در اين ميان گروهها حالت انفعال دارند و انسجام ندارند. مثلا فرض كنيم جريان رايحه خوش خدمت يا ايثارگران يا پيروان امام و رهبري يا اقليت مجلس به طور منسجم يك برنامه خاصي را دنبال نميكنند بلكه بر حسب وقايعي كه پيش ميآيد، واكنش نشان ميدهند. در مجموع ابتكار عمل در دست افراد است و به اصطلاح جريان رهبري و هدايت مجلس بيشتر در دست افراد است تا تشكلها و گروههاي خاصي كه در جريان انتخابات كانديدا معرفي ميكردند.
اين ليدرها چه كساني هستند؟ چراكه به نظر ميرسد افراد با نفوذي كه در مجلس هفتم وجود داشتند، به مجلس هشتم هم آمدهاند و اكنون هدايت اين مجلس را آنگونه كه شما ميفرماييد، در اختيار دارند.
بله، اين ليدرها گاهي پنهان هستند و خيلي مشهور نيستند، در كميسيونها فعال هستند و ممكن است در صحن علني فعال نباشند، در رسانهها خيلي فعال نباشند ولي بالاخره در جهتدهي نظر نمايندهها موثر هستند. مثلا در بخش اقتصادي افرادي هستند كه اثربخشاند. مثلا آقايان توكلي و عبداللهي و مصباحيمقدم به هر حال در طرحها و لوايح اقتصادي موثرند.
در حوزه سياسي هم برخي نمايندگان موثرترند؟ آيا در اين حوزه و مسائلي كه پيش ميآيد، مانند ماجراي اسفنديار رحيم مشايي، كدام نمايندگان موثرتر بودند؟
نه، در حوزه سياست معمولا نمايندهها صاحبنظر هستند، به سختي ميشود آنها را به سمتي سوق داد. ولي يك جرياني به اعتقاد من در مجلس هشتم پيدا شد كه به دنبال طرح سوال از رييسجمهور و طرح استيضاح آقاي كردان بودند كه در واقع افرادي اعتقادي و اخلاقي بودند و كساني بودند كه اصول اعتقادي و اخلاقي براي آنها مهم بود و بدون ملاحظه معتقد بودند كه بايد روي اصول فكري و اعتقادي و اخلاقي بايستند و شما ديديد در قضيه آقاي مشايي نمايندگان طرح سوال از رييسجمهور را امضا كردند و اين خيلي مهم بود. طرح سوال از رييسجمهور بالاخره خيلي تنش ايجاد كرد، در حالي كه نبايد اين گونه باشد و بايد يك امر عادي باشد نه يك تابو. البته ديديد كه 80 نفر امضا كردند و اين سوال به هياترييسه ارائه شد. اما مسائلي به وجود آمد كه اعلام وصول نشد و بعد به دنبال اعلام نظر مقام رهبري درباره سخنان مشايي صلاح ديده شد كه دنبال نشود و خود شما ميدانيد كه اگر سخنان رهبري نبود، به دنبال حمايت رييسجمهور از مشايي تعداد امضاها بالاتر ميرفت و قطعا سوال از رييسجمهور مطرح ميشد. اين نشان ميدهد كه مجلس هشتم جنبه سياستزدگي كمتري دارد. يعني جنبه اصولگرايياش بر جنبه سياستزدگياش ميچربد. وقتي يك مساله اعتقادي و اخلاقي پيش ميآيد، خيلي محكم ميايستد و اين مساله هيچ ارتباطي با دستهبنديهاي سياسي ندارد. در قضيه استيضاح آقاي كردان كه 28نفر امضا كردند، ديديد تا آخر امضاي خود را پس نگرفتند و برخي حتي گفتند اگر از نمايندگي ساقط بشويم امضاي خود را پس نميگيريم، چون مساله آنها يك مساله ايماني، اعتقادي و اخلاقي بود.
آقاي مطهري اگرچه به بخشي از سوالات پاسخ داديد، اما هنوز درباره آن انتقادي كه برخي ميگويند مجلس هشتم وارد يك بازي فرسايشي شده است، پاسخ نداديد. آيا فكر نميكنيد اگر در ماجراي مشايي مثلا موضوع فرسايشي نميشد، نمايندگان هم ميتوانستند هدف خود را مثلا طرح سوال از احمدينژاد را پيش ببرند؟
بله، راه درست اين بود كه اين كار انجام ميشد و به طور طبيعي اين سوال انجام ميشد و تابو شكسته ميشد و طرح سوال از رييسجمهور براي مردم امري عادي ميشد. بعد از آن هم رييسجمهور در قبال عملكرد زيرمجموعه خود احساس مسووليت بيشتري ميكرد. بهخصوص درباره معاونان و مقامات دولتي كه مستقيما به مجلس پاسخگو نيستند.
يعني فقط دنبال تابوشكني بوديد؟
لازمه اين سوال تابوشكني بود. البته نه اينكه به دنبال بهانهاي بوديم تا تابوشكني بكنيم، نه، اين يك سوال واقعي بود و هدف ما صرفا تابوشكني نبود، سوال مهمي بود و آقاي مشايي حرفهاي مهمي زده بود، علاوهبر دوستي با مردم اسرائيل، بحث عقيدتي و ايدئولوژيك هم بود كه بر اساس تعليمات اسلامي نميشد سكوت كرد. منتها در سطح كشور به شكل جنجال مطرح شد. رهبر انقلاب در آنجا لازم دانستند از آثار منفي آن جلوگيري كنند. اگر به طور طبيعي و بدون آشوب و جنجال اين كار انجام ميشد، آثار مثبت آن براي كشور خيلي زياد بود. امروز هم سوالاتي كه بدون پاسخ است، زياد است و راهش هم سوال از رييسجمهور است. اما بالاخره به خاطر ملاحظات، هيچكس طرف اين كار نميرود.
چه سوالاتي و چه مواردي و چه ملاحظاتي؟
سوالات زياد است. فرض كنيد بنزيني كه اخيرا خريداري شد و دولت بايد يك لايحه به مجلس ارائه ميكرد و مجوز ميگرفت. وقتي از وزير نفت سوال كردند كه شما به چه مجوزي بنزين وارد كرديد و از چه طريقي، گفت: از طريق فروش نفت. اين برخلاف قانون بودجه سال 87 بود. پول حاصله از فروش نفت وارد خزانهداري كل ميشود، در حالي كه پولي وارد خزانه نشد و به جاي آن بنزين وارد كشور شد. در قانون بودجه 87 دولت ملزم شده بود كه به هيچوجه نميتواند بيش از مبلغ تعيين شده بنزين وارد كند، اما بيشتر از اين رقم بنزين وارد كشور شد.
يعني هيچ پيگيري نشده است؟
از وزير نفت سوال كردند چرا اين كار را كرديد گفت: بنده هم مخالف بودم، اما به دستور رييسجمهور انجام دادم. خب به چه مجوزي انجام داديد، رييسجمهور بايد پاسخ بدهد به چه علت، بالاخره انضباط مالي كشور مخدوش شد. اگر بناست مجلس قانوني تصويب كند و دولت كار خود را انجام بدهد واقعا اين نابساماني ايجاد ميكند و اين روش درست اداره كشور نيست. يا مساله پرداخت اعتبارات مربوط به شهرداري و مترو از طرف دولت كه به خاطر مسائل سياسي با مشكل مواجه است و حقوق مردم ضايع ميشود. همه اينها قابل سوال از رييسجمهور است كه اگر اين كار امري عادي تلقي شود، ميتوان سوال را مطرح كرد، اما همين كه سوال از رييسجمهور مطرح شود عدهاي جنجال و آشوب ميكنند. صحبت از حمايت رهبري از دولت را ميكنند كه ربطي به هم ندارد. حمايت رهبري به جاي خود و وظيفه نمايندگان به جاي خود. مسائل را نبايد با هم مخلوط بكنيم. ميخواهم بگويم كه اگر ما به ديد كارشناسي نگاه كنيم و با انصاف به مسائل نگاه كنيم و خالي از جنجالهاي سياسي باشيم و به دنبال اين باشيم كه مديريت كشور را سروسامان بدهيم و در اين طور مسائل گرايش سياسي را دخالت ندهيم به نفع كشور است، چون باعث ميشود دوباره چنين كارهايي تكرار نشود، ولي چون فضايي كه بر كشور و رسانهها حاكم است فضاي سياسي است و هر اظهارنظري كه بكنيم فورا مرتبط با انتخابات آينده رياستجمهوري ميشود، اين امر باعث ميشود خيليها حرف نزنند و جرات نكنند حرف بزنند، چون متهم ميشوند.
آقاي مطهري بحث اين است كه مجلس هشتم وقتي بر سر كار آمد رييس مجلس بارها تاكيد كرد مجلس كارشناسي است و كار كارشناسي انجام ميدهد، ولي با توجه به صحبتهاي شما و رفت و آمدي كه در مجلس ميكنيم نشان ميدهد كه گرايشهاي سياسي بر مجلس و بر كار كارشناسي سايه انداخته. آيا موافق اين قضيه هستيد كه تمام كارهايي كه در مجلس هشتم شكل ميگيرد با يك محوريت حمايت يا عدم حمايت از دولت انجام ميگيرد، يعني، مثلا اين كار را انجام ميدهيم به اين شرط كه در جهت حمايت دولت و تقويت دولت باشد. اگر تقويت ميشود قبول شود و اگر باعث تضعيف دولت شود انجام نميدهيم؟
فكر ميكنم ما نميتوانيم ادعا كنيم كه محور كار مجلس صرفا كارشناسي بوده؛ چرا كه مجلس در خيلي از تصميمات خود متاثر از بيرون مجلس است؛ چه دولت و چه غيردولت و برخي نهادها موثر هستند. نهادهاي موثر در نظام گاهي بيرون از مجلس تصميم ميگيرند كه اين استيضاح انجام شود يا نشود و بعد مجلس تحتتاثير اين تصميم قرار ميگيرد و هياترييسه تحت تاثير آن تصميم ميگيرد و جريان به گونهاي هدايت ميشود كه اين كار بشود يا نشود. به نظر من كار درستي نيست. اين خطر براي مجلس هست و در واقع حقوق نمايندگان ضايع ميشود. مثلا در استيضاح وزير كشاورزي خود من در جمع استيضاحكنندگان نبودم، ولي معتقدم آييننامه مجلس اين است كه اگر 10 نفر نماينده استيضاح وزير را امضا كردند، استيضاح بايد اعلام وصول شود. ما نبايد قانون را دور بزنيم و به گونهاي عمل كنيم كه رضايت افراد خاصي را تامين كنيم. ممكن است افراد امضاكننده استيضاح اشتباه كنند، هيچ مانعي ندارد، حتي من تا اينجا قبول دارم كه قبل از اعلام وصول، هياترييسه يك يا دو جلسه با وزير برگزار بكند، بلكه استيضاحكنندگان قانع بشوند و راضي بشوند. ولي زماني كه استيضاح اعلام وصول شد، بايد ظرف 10 روز وزير بيايد به مجلس و پاسخگو باشد، معني ندارد كه هياترييسه به نمايندگان فشار بياورد كه اين كار را بكن يا نكن، منصرف بشو يا نشو، در حالي كه قبلا يك يا دو جلسه با وزير گفتوگو و بحث شده و آنها قانع نشدهاند. بايد خود نمايندگان تصميم بگيرند، زيرا نمايندگان خيلي زود ميفهمند كه كدام استيضاح سياسي و كدام اعتقادي و كدام كارشناسي است. اين را بايد به عهده نمايندگان بگذاريم. معمولا نمايندگان درست تصميم ميگيرند و اگر احساس كنند افراد استيضاحكننده به دنبال اغراض سياسي يا آشوب يا تضعيف دولت هستند، خيلي زود متوجه ميشوند و خودشان جلوي آنها را ميگيرند و نياز نيست هياترييسه مجلس بر انجام يا عدم انجام يك استيضاح پافشاري كند.
يعني هياترييسه مجلس به نوعي مانع انجام كار نمايندگان ميشود؟
گاهي اين طور است. مثلا در استيضاح وزير كشاورزي، شب استيضاح با امضاكنندگان تماس تلفني ميگيرند و اعلام جلسه ميكنند و جلسه ميگذارند. فردايي كه قرار بود استيضاح انجام شود، اتفاق ديگري افتاد و استيضاح انجام نشد. ميخواهم بگويم كه انتقاد به هياترييسه مجلس وارد است كه چرا به صلاحديد خودش جلوي برخي اقدامات قانوني نمايندگان را ميگيرد. اين انتقاد به هياترييسه مجلس وارد است.
و مشخصا به شخص رييس مجلس؟
بله، من معتقدم به كل هياترييسه انتقاد وارد است، طبعا به شخص ايشان هم وارد است. در هر حال معتقدم كه نماينده را نبايد تحتفشار قرار داد. يك نماينده چقدر ميتواند تحمل كند؟ اگر بخواهد استيضاح كند، بالاخره از طرف دولت هم مورد فشار قرار ميگيرد. بهخصوص نمايندگان شهرستانها از طرف استانداري و فرمانداري تحتفشار قرار ميگيرند، در حالي كه آنها به مردم حوزه انتخابيهشان قولهايي دادهاند. ميخواهم بگويم با اين فشارها ممكن است كه نماينده استيضاحكننده عقبنشيني كند.
نماينده ممكن است با خود فكر كند كه اگر بنده بخواهم مثلا روي اين استيضاح پافشاري كنم، جواب مردم را چه بدهم. دولت با من همكاري نميكند. و از آن طرف هم بخواهد تحتفشار هياترييسه مجلس باشد و دائم بگويند بيا امضاي خود را پس بگير و چنين و چنان. و اگر بخواهند از طرفهاي ديگر هم تحتفشار باشند، نور علي نور خواهد شد. نمايندگان بايد آزاد باشند، تصميم بگيرند، فكر كنند، كار كارشناسي بكنند. حداكثر اينكه جلسات بحث و گفتوگو بگذارند، بحث منطقي و استدلالي داشته باشند، شايد نماينده قانع بشود. اين اشكال ندارد. ولي بيش از اين ديگر كار درستي نيست. بعد از اينكه نماينده طي دو جلسه با وزير قانع نشد، باز او را تحتفشار قرار بدهيد كه امضاي خود را پس بگيرد، با وظيفه نمايندگي در تضاد است. در استيضاح وزير كشاورزي اين مطلب پيش آمد كه به نظر من درست نبود. در سوال از رييسجمهور هم همين طور بود.
دقيقا اين كار را ميكنند؟
بله، ميگويند امضايتان را پس بگيريد، حتما هم پس بگيريد. خب آنها ممكن است تا حدي مقاومت بكنند، ولي در نهايت از روي اكراه امضاهايشان را پس بگيرند. اين به نظرم با حقوق نماينده منافات دارد. حرف كلي من اين است كه نماينده بايد آزاد باشد. او را در تصميمگيريهايش تحت هيچ گونه فشاري قرار ندهيم و خود مجلس در اين گونه موارد تصميم بگيرد.
آقاي مطهري از اين صحبت شما ميشود اين نتيجه را گرفت كه در اين 8، 9ماه كه از مجلس هشتم ميگذرد، مجلس نتوانسته خيلي استقلال خود را در مقابل دولت حفظ بكند و اين احيانا به خاطر تصميمات هياترييسه اتفاق ميافتد. اين احتمالاتي است كه بنده مطرح ميكنم كه شما پاسخ بدهيد و اينكه اگر تعامل بين دولت و مجلس بود، تعامل يكسويه از طرف مجلس بوده؟
ببينيد، مجلس هشتم فكر ميكنم در اين مدت 8 ماه نشان داده كه از نظر استقلال در مقابل دولت بهتر از مجلس هفتم بوده. مجلس هفتم به خاطر گريز از تنش با دولت و به خاطر روحيه مسالمتجوي آقاي دكتر حداد عادل، بيشتر با دولت راه ميآمد و همراهي ميكرد. در حالي كه مجلس هشتم در اين مدت نشان داده كه خيلي ملاحظه دولت را نميكند و اگر بدهبستانهاي بيرون از مجلس در كار نباشد، ميتواند مجلس موفقي باشد.
اين مجلس هشتم كه شما ميفرماييد، مجلس هشتمي است با نمايندگان بدون هياترييسه يا با نمايندگان و هياترييسه؟
با همين هياترييسه با همه انتقادهايي كه داشتيم، ولي در بعضي موارد خوب كار كردند و در خيلي از جاها استقلال مجلس را حفظ كردند. خيلي تابع دولت نبودند و مصالح مردم را بر مصالح دولت ترجيح دادند. وظيفه اوليه نماينده دفاع از حقوق مردم است و يك نماينده در وهله اول وكيل مردم است نه وكيل دولت. برخلاف نظر بعضي از افراد كه ميگويند چون دولت تحت حمايت رهبري است، ما ميتوانيم وكيلالدوله باشيم و ما افتخار ميكنيم كه وكيلالدوله هستيم، اين حرف غلطي است. ما در اصل وكيل مردم هستيم، در اصل نقطه مقابل دولت هستيم، ناظر بر دولت هستيم. بنابراين كار اول يك نماينده انتقاد است. كساني كه به برخي نمايندگان ايراد ميگيرند كه شما هميشه انتقاد ميكنيد، دائم داريد مچگيري ميكنيد، اين حرف درستي نيست. كار نماينده همين است، كار نماينده انتقاد و مچگيري است، ضعفها را ببيند و بيان كند.
ولي در مجلس عملا هيچ استيضاحي انجام نشده است و نمايندگان به طرح انتقادات بسنده كردهاند. آيا فكر نميكنيد بالاخره اين مساله موجبات تضعيف مجلس را به دنبال دارد؟
منحصر به اين نيست كه حتما استيضاحي انجام بشود و وزير بركنار شود. همين كه اين انتقادها از تريبون مجلس مطرح بشود و در رسانهها منعكس بشود، موثر است. نقش افكار عمومي را ناديده نگيريد و افكار عمومي در هدايت جريانات سياسي و در مديريت كشور موثر است.
به اعتبار اين تاثيرگذاري است كه شما ميفرماييد مجلس توانسته اعتبار خود را حفظ بكند؟
يعني خود اين انتقادات و همين كه در رسانهها منعكس ميشود و به گوش مردم ميرسد، فضا را عوض ميكند. اينها از خيلي از خطاهاي بعدي جلوگيري ميكند، بدون سرو صدا از خيلي خطاها جلوگيري ميكند و در يك جاهايي كمك ميكند كه يك جرياني به هدف خود برسد. در داستان استيضاح كردان ديديد كه افكار عمومي خيلي مهم بود. مجلس در ابتدا آمادگي نداشت، براي خيلي از نمايندگان چيز عجيبي بود. يك عده ميگفتند حالا خطايي كرده، گذشته، بگذريم؛ ولي وقتي احساس كردند افكار عمومي منتظر است و اساسا ذهن جامعه مشوش شده و از اين مساله ناراحت است، نهايتا مجلس خوب همكاري كرد و خيلي راحت وزير را بركنار كرد.
يعني ميگوييد افكار عمومي در عملكرد نمايندگان خيلي تاثيرگذار است؟
ميخواهم بگويم مطلبي كه از تريبون مجلس در رسانهها مطرح ميشود، ممكن است نتيجه آني نداشته باشد و بلافاصله مثلا آن مدير دولتي خطاكار مجازات نشود، اما اثر خود را ميگذارد.
چرا در مجلس هشتم آقاي لاريجاني به جاي آقاي حداد عادل رييس مجلس شد؟ آيا مجلس ميخواست صداي انتقادي خود را بلندتر كند؟ و در مجموع از نوع مديريت و رياست آقاي لاريجاني چه ارزيابي داريد؟
انتخاب آقاي لاريجاني تصميم نمايندگان بود. در مجموع، نمايندگان آقاي لاريجاني را قويتر تشخيص دادند.
به نحوه مديريتي يا نوع مواجهه با دولت؟
اتفاقا اين مطلب مطرح نبود چون در آن موقع خود دولت حامي آقاي لاريجاني بود. حتي آنها با اين هدف كه همكاري مجلس با دولت بيشتر بشود سراغ آقاي لاريجاني رفتند.
يعني حاميان دولت به آقاي لاريجاني گفتند از شما حمايت ميكنيم به اين شرط كه با دولت بيشتر همكاري كنيد؟
نميدانم بين خودشان چه مسائلي بود ولي به هر حال تصور ميكردند كه همكاري بين دولت و مجلس بيشتر خواهد شد، چراكه آنان مقدار همكاري مجلس هفتم با دولت را كافي نميدانستند با اين كه در سطح خوبي بود و مجلس در بسياري از مسائل كوتاه ميآمد، ولي آنها همكاري بيشتري را طلب ميكردند و فكر ميكردند با آمدن آقاي لاريجاني اين پيوند بيشتر ميشود، در حالي كه برخلاف توقع چون آقاي لاريجاني به هر حال يك آدم مستقل است و كار خودش را انجام ميدهد، اصطكاك با دولت بيشتر شد و البته اين اصطكاك اگر در مسير درست و كارشناسي باشد خوب است و اصطكاكي كه به خاطر مصالح مردم باشد چيز خوبي است و ما نبايد بترسيم و دوري بكنيم.
آيا اين قضيه مقداري كمرنگ نشده با توجه به اينكه نزديك ايام انتخابات هستيم. سوالم اين بود كه لاريجاني چهره منتقد دولت است. بخش عظيمي از نمايندگان به اين دليل به آقاي لاريجاني راي دادند كه چهره منتقد دولت دارد ميآيد و مجلس يك خرده وجهه خود را از آن حالتي كه در دور هفتم داشت تغيير خواهد داد. اما فقدان جريان دارد تكرار ميشود. به نظرم در ماههايي كه در آستانه انتخابات و پايان عمر دولت هستيم كمرنگ شده. اگر اين گونه هست آيا متاثر از ماههاي پاياني عمر دولت نهم است و اينكه نبايد تنشي ايجاد كرد يا به خاطر انتخابات است؟
خيلي به انتخابات مربوط نيست. همين دو روز پيش از وزير نفت درباره خريد بنزين سوال كردند. اما اين كه نمايندگان آقاي لاريجاني را به عنوان رييس مجلس انتخاب كردند بخشي از آن شايد براي اين بود كه مجلس استقلال بيشتري در مقابل دولت داشته باشد. اين حرف درستي است ولي بيشتر به خاطر روابطعمومي قوي آقاي لاريجاني بود و محبوبيت ايشان بين نمايندگان و عرض كردم شايد به خاطر جاذبه شخصيت ايشان و اين كه تعاملپذيرتر است و ايشان تعامل بيشتري با افراد و نمايندگان و نهادهاي مختلف دارد و احساس ميكردند قدرت تاثيرگذاري بيشتري ميتواند بيرون از مجلس داشته باشد. در مجموع بالاخره تمايل بيشتري به آقاي لاريجاني داشتند و اكنون هم نمايندگان در مجموع از مديريت آقاي لاريجاني راضي هستند، ضمن اينكه بالاخره گاهي ايشان تحت تاثير بيرون از مجلس هم بودهاند و بايد استقلال بيشتري از خود نشان بدهند. به عنوان نمونه ميتوان به استيضاح وزير كشاورزي اشاره كرد، چراكه اين استيضاح يك استيضاح كارشناسي صرف بود. بهتر بود صرفا يك نگاه كارشناسي ميشد و از بيرون مجلس تاثير نميپذيرفتند يا در مساله راي اعتماد به آقاي محصولي باز هيات رييسه ما متاثر از بيرون مجلس بود و اينها باعث ميشود كه استقلال نمايندگان آسيب ببيند.
يك جرياني در مجلس هشتم پيدا شد كه به دنبال طرح سوال از رييسجمهور بودند و شما ديديد در قضيه آقاي مشايي نمايندگان طرح سوال از رييسجمهور را امضا كردند و اين خيلي مهم بود. طرح سوال از رييسجمهور بالاخره خيلي تنش ايجاد كرد، در حالي كه نبايد اين گونه باشد و بايد يك امر عادي باشد نه يك تابو. البته ديديد كه 80 نفر امضا كردند و اين سوال به هياترييسه ارائه شد، اما مسائلي به وجود آمد كه اعلام وصول نشد. راه درست اين بود كه اين كار انجام ميشد و به طور طبيعي اين سوال انجام ميشد و تابو شكسته ميشد و طرح سوال از رييسجمهور براي مردم امري عادي ميشد. پس اگر به طور طبيعي و بدون آشوب و جنجال سوال از رييسجمهور انجام ميشد، آثار مثبت آن براي كشور خيلي زياد بود
حضور بنده در ليست انتخاباتي حاميان آقاي احمدينژاد تقريبا اتفاقي بود. وقتي كه دوستان رايحه خوش خدمت متوجه شدند بنده تصميم به شركت در انتخابات دارم، خب، آنها مايل بودند اسم بنده در ليست انتخاباتي آنان قرار بگيرد. مخصوصا كه اين طور هم شنيدم كه آقاي احمدينژاد هم اصرار داشتند كه اسم من در اين فهرست باشد. من هم اعلام كردم علاوه بر اصولگرايان، ساير اصلاحطلبان هم غير از حزب مشاركت و مجاهدين انقلاب اسلامي هر كدام كه ميخواهند اسم من را در فهرست خود قرار دهند.
عكس: دنياي اقتصاد - حميد جانيپور
پنجشنبه|ا|1|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 101]
-
گوناگون
پربازدیدترینها