واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > میرفتاح، سیدعلی - بزرگان فرمودهاند که یکی از مصادیق مهم «امر به معروف و نهی از منکر» مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم و نحوه تعامل آنها با حاکمیت است. یعنی یکی از وجوه فرع دین این است که شهروندان بتوانند حکام خود را نصیحت کنند، یا آنها را از منکری بازدارند. در واقع همین آزادی عمل و آزادی اظهار عقیده است که موجب شده تا بسیاری از صاحبنظران و اهل فن، اسلام و دموکراسی را قابل جمع بدانند. بین اسلام و دموکراسی منافات چندانی نیست و یقیناً از خاطرمان نرفته آن رأی قاطع امام خمینی(ره) را که در دفاع از جمهوری اسلامی - نه یک کلمه کم، نه یک کلمه بیش- فرمودند که دموکراسی هم در اسلام هست و آزادیهای دموکراتیک در اسلام محترم شمرده شده (نقل به مضمون) یعنی «چون که صد آمد، نود هم پیش ماست». من بحث نظری نمیکنم و نمیخواهم به تفاوتهای ماهوی و مبنایی اشاره کنم. اتفاقاً در همان مصاحبه معروف هم نظر امام خمینی(ره) معطوف به روش است، نه تعریف. یعنی اینکه الان نمیخواهیم بحثمان را بیجهت فلسفی کنیم و بگوییم که اسلام و دموکراسی مانعهالجمع هستند. این موضوع درست یا غلط، جای دیگر باید بحث شود، اما بدیهی است که بسیاری از روشهای دموکراتیک در برابر روشهای اسلامی مثل همین نسبت نود به صد هستند. لابد شما هم موقع مرور تاریخ اسلام- خاصه در صدر تاریخ- دیدهاید که حکام اسلامی خود را نیازمند آرای مردم و امر به معروف و نهی از منکر میدانند و اصرار دارند تا همواره راه مداخله امت اسلامی را باز نگاه دارند. این اصرار تا بدان حد است که مثلاً حضرت امیر(ع) آن را به عنوان حقی که مردم بر ضمه دارند از آن یاد میکنند. بر این حق چنان تأکید شده که حتی حضرت در بعضی مکتوبات خود، نمایندگان حکومت اسلامی را یادآور میشوند که چطور زمینهسازی ورود مردم، در مناسبات خرد و کلان نظام را فراهم سازند. البته دنیای امروز به سادگی چهارده قرن پیش نیست و نمیشود از مردم توقع داشته باشیم که در رویارویی مستقیم با حکام شمشیر بکشند و به امیر خود بگویند که «با همین شمشیر کج به راه راستت برمیگردانیم» و همچنین نمیشود از امرا و مسئولین بخواهیم که هر هفته بار عام بدهند و امر به معروف و نهی از منکر مردم را بشنوند و به سئوالات آنها جواب بدهند. دنیا پیچیده شده است و اگر چه اصل ماجرا و مفهوم آن تغییر نکرده، اما باید بپذیریم که مکانیزم آن عوض شده و یک شکل دیگری پیدا کرده است. یعنی اینکه با تأکید بر این حقیقت که جامعه اسلامی نیازمند اجرای امر به معروف و نهی از منکر است باید بپذیریم که شکل و روش آن تغییر کرده است.آقای قرائتی براساس تکلیفی که احساس میکنند، نگران این غفلت هستند که مبادا فروعدین - خدایی نکرده - سبک شمرده شده یا در جامعه، کمرنگ جلوه کنند. برای همین ایشان مجدانه سعی میکنند تا برای اقامه شعائر اسلامی تلاش کنند. منجمله برای نماز و زکات تبلیغ میکنند و هرجا که دستشان برسد، آن را رواج میدهند. با این همه میدانند اقتضائات امروز میطلبد که به فکر ایدههای نو و مکانیزمهای تازه باشند. مثلاً همین زکات را مینشینند و فکر میکنند و جلسه میگذارند تا روشهای علمی و مناسب این روزگارش را بیابند. امر به معروف و نهی از منکر هم از این قاعده مستثنی نیست و باید فکر کنیم و راهحل آن را پیدا کنیم... اما چه باید بکنیم؟ چطور میتوانیم با حکام سخن بگوییم و از آنها انتقاد کنیم، اما این سخن و این انتقاد حمل بر یک رفتار سیاسی نشود و کسی مجبور به پرداخت تاوان نشود؟ فقط این نیست. موضوع انگ و تکفیر و تحدید و تهدید هم هست. چطور میتوان امر به معروف و نهی از منکر کرد بیآنکه مورد سرزنش قرار گرفت، یا محکوم به ضدانقلاب و رسانههای بیگانه شد. قطعاً کسی که دلش برای حاکمیت اسلامی میسوزد و نگران و امیدوار آینده است، ضدانقلاب نیست و حاضر نیست در جبهه مخالفین درآید، اما چه باید بکند که دیگران به خاطر انجام این تکلیف الهی او را در این صفبندیها قرار ندهند. علاوه بر اینها - و خاصه در این روزها - فهمیدهایم که روزنامهها مناسبت خود را برای انجام این تکلیف از دست دادهاند. از من بپرسید، میگویم این خطری بزرگ است و بعداً دودش به چشم خودمان خواهد رفت اما به هر حال باید فکری کرد که بستر درست و درمانی برای این وظیفه طراحی شود. نیازی به گفتن بدیهیات نیست که امر به معروف و نهی از منکر تنها در گشتهای ارشاد و ملاحظات خیابانی و اخلاقی خلاصه نمیشود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 3802]