واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: پرده آخر ركورددار سيمرغ هاي جشنواره فيلم فجر
تهران-در ميان آثار مطرح به نمايش درآمده در بيست و نه دوره جشنواره فيلم فجر تنها برخي از فيلم ها موفق به ركوردشكني در تصاحب سيمرغ ها شده اند كه از آن ميان نام "پرده آخر" ساخته واروژ كريم مسيحي بيش از سايرين به چشم مي آيد.
اين اثر درخشان سينماي ايران كه هنوز پس از گذشت بيش از دو دهه هنوز نمونه اي مشابه آن ساخته نشده،به سينماي معمايي تعلق دارد كه عنصر اصلي آن را تعليق تشكيل مي دهد. در واقع كريم مسيحي به عنوان صاحب اثر كاملا به ساختار كلاسيك اين گونه سينمايي وفادار مانده و تنها شاخ و برگ هايي با رنگ و بوي ايراني بدان افزوده است.
فيلم داستان خانواده اي قجري است كه با فوت يكي از پسرهاي خانواده، بخش عمده اي از ميراثش به همسرش -فروغ الزمان -مي رسد و اين در حاليست كه كامران ميرزا و خواهرش-تاج الملوك- از اين امر رضايت ندارند.اين ايده اصلي در ادامه به شكل جذابي گسترش يافته و به نمايشي روحوضي براي مجنون كردن فروغ الزمان روي مي آورند كه بخش عمده اي از داستان را به خود اختصاص مي دهد.
نمايشنامه نويس بودن كامران ميرزا بهانه مناسبي براي اين اجراي تئاتري است كه با حضور گروه عجيب و غريب نمايش شكل جذابتري نيز به خود مي گيرد.نكته مهمي كه كريم مسيحي در فيلمنامه پرده آخر اعمال كرده اين است كه بازيگران ياد شده تنها تيپ نبوده و تلفيقي از تيپ-شخصيت به حساب مي آيند.
براي مثال مي توان به سرپرست گروه اشاره كرد كه نوعي رندي همراه با حركات نمايشي در رفتارش به چشم مي خورد. همينطور زنان گروه نمايش كه رگه هايي از شخصيت پردازي در آنها مشاهده شده و تيپ به مفهوم كلاسيك آن نيستند.اما نويسنده فيلمنامه بيشتر هم و غم خود را مصروف سه شخصيت اصلي خود به اضافه ركني -بازرس شهرباني- كرده و لايه هاي مختلفي را بدانها افزوده است.
در نگاه اول كامران ميرزا و خواهرش تيپ هاي آشناي قجري هستند كه براي اصل و نسب خويش ارزش فوق العاده اي قائل هستند.نوع برخورد آنها با همسر برادر جوانمرگشان نيز در وهله اول تابع همين افكار است چرا كه اين دو فروغ را از طبقه هاي پايين تر از خود مي دانند.اما در ادامه با پيشرفت داستان،به مخاطب رودست زده و لايه اي ديگر به اين دو شخصيت اضافه مي كند كه نيت نهايي شان را كه چيزي جز تصاحب ميراث برادرشان نيست،آشكار مي سازد.
همين نكته موجب جذاب تر شدن داستان و در نهايت ايجاد بيم و اميد در مخاطب مي شود. كامران ميرزا نمونه اي كلاسيك از شازده هاي قجري است كه در فرانسه تحصيل كرده و با ورود به ايران زندگي اشرافي اي را پيش گرفته است.او روشنفكرنمايي است كه پيشه نويسندگي را برگزيده و با وجود خواندن آثار برتر دوران خود هرگز نويسنده موفقي نشده است. همين امر نيز او را به سمت اجراي نمايشنامه اي در واقعيت كشانده و موفقيت در اجرا بيش از هر چيز ديگري وسوسه اش مي كند!.
در نقطه مقابل تاج الملوك نمادي از زنان مقتدر و در عين حال متكبر قجري است كه همواره ديگران را از بالا نگاه مي كنند.حال اين شخصيت علاوه بر اين خصوصيات دچار بي پولي نيز شده كه وي را به سمت ديوانه كردن بيوه برادرش سوق مي دهد.
در ضلع سوم اين مثلث فروغ الزماني قرار گرفته كه پيچيدگي هاي بيشتري در آن اعمال شده و لايه هاي مختلف شخصيتش به مرور براي مخاطب آشكار مي شود.در ابتدا تماشاگر نسبت به او واكنش مثبتي ندارد اما در ادامه با رو شدن نقشه كامران ميرزا و خواهرش،واكنش هاي دلسوزانه اي نسبت به او كه اينك در مقام قرباني قرار گرفته،نشان مي دهد.
به همين خاطر هم علاقه كامران ميرزا به بيوه برادرش در نيمه هاي فيلم باورپذير جلوه مي كند و اثري از تصنع در آن به چشم نمي خورد. شخصيت بازرس ركني يكي از بهترين نقش هاي مكمل دو دهه اخير سينماي ايران است كه ريزه كاري هاي بسيار در خلق آن به كار رفته و بسيار جذاب جلوه مي كند.
هوش نخستين نكته ايست كه در وهله اول مخاطب در ركني كشف مي كند و در عين شباهت او به نمونه هاي غير ايراني،رگه هايي از هويت بومي را نيز در او مشاهده مي كند.
در نهايت اوست كه پرده از راز اين خاندان برداشته و فروغ الزمان را از آن آگاه مي سازد. ايده گيوه پوشيدن او به واسطه ميخچه هاي دردناك پا بسيار به كمك اين شخصيت آمده و لايه اي به ديگر لايه هاي آن افزوده است.
واروژ كريم مسيحي در تك تك صحنه هاي فيلم پرده آخر استادانه عمل كرده و كمتر گافي در اين زمينه داده است. وي در چينش شخصيت ها جلوي دوربين به گونه اي عمل كرده كه مخاطب نمي تواند لحظه اي چشم از پرده سينما بردارد.
او در انتخاب بازيگران و ديگر عوامل نيز با وسواس خاصي عمل كرده كه به نتيجه درخشاني هم ختم شده است؛ از فيلمبرداري بي نقص رفيعي جم تا موسيقي شنيدني بابك بيات و چهره پردازي مسعود ولدبيگي و مهمتر از همه بازي هاي درخشان گروه بازيگران فيلم مي توان اشاره كرد.
داريوش ارجمند در نقش كامران ميرزا شخصيت يك شازده قجري را به بهترين شكل به تصوير كشيده و در اين راه مقداري هم به وزنش افزوده تا كرختي كامران ميرزا ملموس تر شود.در طرف ديگر زنده ياد نيكو خردمند شمايل دقيقي از زنان اشرافي قجري را به نمايش گذاشته است بي آنكه به اغراق متوسل شود.
فريماه فرجامي نيز در سلسله نقش هاي درخشان دهه شصت و ابتداي دهه هفتاد خود در ترسيم شخصيت يك قرباني بي گناه كه به بازي گرفته شده، موفق عمل كرده است.جمشيد هاشم پور نيز براي نخستين بار با اين فيلم از نقش هاي كليشه اي و تكراري اش در اكشن هاي وطني فاصله گرفته و بازي دور از انتظاري را ارائه كرده است.
پرده آخر در نهمين دوره جشنواره بين المللي فيلم فجر در پانزده رشته كانديد دريافت سيمرغ شد كه از آن ميان به هشت سيمرغ بلورين -بهترين بازيگر نقش اول و دوم زن،بهترين نقش دوم مرد،بهترين چهره پردازي،بهترين فيلمبرداري،بهترين طراحي صحنه،بهترين صدابرداري و بهترين كارگرداني- دست يافت كه به لحاظ آماري ركورددار تصاحب سيمرغ بلورين فجر به حساب مي آيد.
فراهنگ**1983**م.ج
انتهاي خبر / خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) / كد خبر 30758657
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 89]