واضح آرشیو وب فارسی:فارس: با خدا باش پادشاهي كن
خبرگزاري فارس: هر چيز از حدّ ميانه و وسط به طرف افراط يا تفريط تمايل پيدا كند، عكسِ نتيجه ى مطلوب را خواهد داشت: كُلُّ شَىْ ءٍ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلى ضِدِّهِ. هر چيز از حدّش بگذرد، به ضدّ آن تبديل مى گردد.بنابراين، ميانه روى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار ديگر، مُنجى و نافع است، و دو طرف زياده و نقيصه ى آن مُضرّ و مُهْلِك.مگر امرى كه لا حَدَّ لَهُ. (كه ذكر و ياد خدا است.)
«ذكر» مراتبي دارد: ذكر زباني، ذكر قلبي و ذكر عملي. ذكر كه به معني يادآوري است، بهترين مصداقش حاضر بودن خدا در نزد فرد ذاكر به ويژه هنگام گناه است.بنابراين، براي دائم الذكر بودن، جاري كردن اذكار شريفه بر زبان كافي نيست.
قرآن كريم، يكي از ويژگيهاي خردمندان (اولوا الالباب) را دائم الذكر بودن مي داند:
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَ قُعُودًا وَ عَلىَ جُنُوبِهِمْ (1)؛ آنان كه همواره خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده، ياد مىكنند.
و روايت مي فرمايد:
الْمُؤْمِنُ دَائِمُ الذِّكْرِ كَثِيرُ الْفِكْرِ... (2)؛ مؤمن «دائم الذّكر» است، يعنى هميشه در ذكر و ياد خداست؛ و «كثير الفكر» است، يعنى بسيار فكر مي كند در حقائق و معارف و مسائل دينيّه و از براى اصلاح احوال و اعمال خود. (3)
كلام بزرگان درباره ارتباط بين خردمند و اهل تفكر بودن با دائم الذكر بودن، ان شاء الله در فرصت ديگري بيان خواهد شد، اما در نوشتار پيش رو با استفاده از كلمات بزرگاني چون آيت الله العظمي بهجت، مي بينيم كه افراط و زياده روي در «ذكر» نه تنها بد نيست بلكه بسيار پسنديده است.
خداوند حدّ معيني برايش قرار نداده...
مرحوم «شيخ بهايي» در مفتاح الفلاح مي فرمايد:
«خداوند در هر چيز به كم اكتفا كرده است و حدّ براى آن معيّن فرموده است مثلا نماز پنج مرتبه، روزه يك ماه، زكاة از نصاب مقدار معيّنى، ولى براى ذكر حدّى معيّن نفرموده است. و اين مطلب مضمون روايت است در كتاب دعاى «اصول كافى» كه ثقة الاسلام كلينى باسنادش روايت كرده است...» (4)
در روايت مفصلي، حضرت صادق عليه السلام فرمود:
« هيچ چيز نيست جز آنكه براى آن حدى (و اندازهاى) است كه بدان پايان پذيرد، مگر «ذكر» كه حدى ندارد تا پايان پذيرد؛ خداى عز و جل فرائض را واجب كرده و هر كه آنها را به جاى آورد، همان حد و انتهاى آنها است... مگر همان «ذكر» كه براستى خداى عز و جل به اندك آن راضى نشده و انتها و حدى براى آن قرار نداده كه بدان پايان يابد.
سپس حضرت اين آيه را تلاوت فرمود: يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصِيلًا (5) «اى آنان كه ايمان آورديد ياد كنيد خدا را بسيار، و تسبيحش گوئيد بامدادان و شامگاهان» سپس حضرت فرمود: خداى عز و جل براى آن حدى كه بدان پايان پذيرد قرار نداده است.
فرمود: و پدرم فراوان ذكر خدا مي كرد، [گاهى] من به همراه او مي رفتم و او ذكر خدا مي كرد؛ با او غذا مي خوردم، او ذكر خدا مي كرد؛ و [گاهى] با مردم گفتگو مي كرد، ولى آن از ذكر خدا بازش نمي داشت و من مي ديدم زبانش را كه چسبيده به كامش بود و مي گفت:
«لا اله الا اللَّه» و پيوسته ما را انجمن مي كرد، و ما را به ذكر خدا فرمان مي داد تا آفتاب بزند، و هر كدام ما كه خواندن (قرآن) مي دانستيم دستور به خواندن مي داد، و هر كدام نمي دانست به او دستور ذكر مي فرمود...» (6)
افراط و زياده روي در ذكر
هر چيزي حدّ معيني دارد كه زياده روي در آن، ضرر دارد؛ اما ذكر خدا حدّ معيني ندارد. «آيت الله العظمي بهجت» مي فرمايد: (7)
«هر چيز از حدّ ميانه و وسط به طرف افراط يا تفريط تمايل پيدا كند، عكسِ نتيجه ى مطلوب را خواهد داشت: كُلُّ شَىْ ءٍ جاوَزَ حَدَّهُ، إِنْقَلَبَ إِلى ضِدِّهِ. هر چيز از حدّش بگذرد، به ضدّ آن تبديل مى گردد.
بنابراين، ميانه روى در غضب، شهوت، خواب، خوراك و هر كار ديگر، مُنجى و نافع است، و دو طرف زياده و نقيصه ى آن مُضرّ و مُهْلِك. مگر امرى كه لا حَدَّ لَهُ. (كه ذكر و ياد خدا است.) (8)
همچنين مي فرمايد:
«انسان بايد دائم الذكر باشد! زيرا كسي كه دائم الذكر باشد، همواره خود را در محضر خدا مي بيند و پيوسته با خدا سخن مي گويد.» (9)
حجة السلام والمسلمين خسرو شاهي مي گويد: «يكي از خصوصيات بارز آيت الله بهجت دائم الذكر بودن ايشاناست.روزي ايشان هنگام بازگشت پس از اقامه نماز جماعت از مسجد به طرف منزل، به طلابي كه همراه و پشت سر ايشان حركت مي كردند، رو كردند و فرمودند: با من كاري داريد؟ گفتند: نه مي خواهيم همراه حضرتعالي چند قدمي برداريم وهمراهي شما نصيب ما بشود.
ايشان فرمودند: من از مسجد تا منزل برنامه اي براي ذكر گفتن دارم، چون فكر مي كنم شما با من كاري داريد ذكر را متوقف مي كنم، و وقتي منزل مي رسم مي بينم برنامه ام كامل انجام نشده است و ناراحت مي شوم.» (10)
دائم الذكر بودن عملي
يكي از موارد دائم الذكر بودن، عزم پيوسته و هميشگي بر ترك گناه است، چنان كه آيت الله بهجت مي فرمايد:
«هيچ ذكري بالاتر و مهمتر از عزم پيوسته و هميشگي بر ترك گناه نيست؛ يعني تصميم داشته باشيد اگر خداوند صدسال هم به شما عمر داد، حتي يك گناه نكنيد، همچنان كه اگر صد سال عمر كنيد، حاضر نخواهيد شد يك بار تَهِ استكاني زهر بنوشيد؛ حقيقت و واقع گناه هم، زهر و سَمّ است.
نخستين گناه شايد به ناكجا آباد بكشد! اگر انسان يك گام در راه غير رضاي خدا بردارد، ديگر گامهاي بعدي را نمي داند چه خواهد شد! همان گام اول، او را به جاهايي كه نمي داند، خواهد كشيد.» (11)
در توضيح مطلب فوق، اين نكته يادآوري مي شود كه در برخي از روايات، ياد خدا هنگام معصيت كه مانع از ارتكاب آن شود، ذكر دائمي و «ذكر خدا در هر حال» دانسته شده است و در كلمات آيت الله بهجت نيز آمده است كه:
«بالاترين ذكر به نظر حقير، ذكر عملي است، يعني «ترك معصيت در اعتقاد و در عمل»؛ همه چيز محتاج به اين است و اين، محتاج به چيزي نيست و مولد خيرات است.» (12)
پس دائم الذكر بودن با گناه سازگاري ندارد؛ چنانكه در روايتي از امير المؤمنين عليه السلام آمده است:
مَنْ صُدِئَ بِالْإِثْمِ أَعْشَى عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ (13)؛ هر كه آلوده به گناه شود، از ذكر خدا غافل مىشود.
الحمد لله رب العالمين
پي نوشت ها:
(1) آل عمران/ 191
(2) تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، فصل هفتم: في المؤمن صفاته و علائمه، ص90
(3) شرح آقا جمال الدين خوانسارى بر غرر الحكم، ج2، ص84
(4) منهاج النجاح في ترجمة مفتاح الفلاح، مقدمه2،فصل3، ص35
(5) احزاب/ 41 و42
(6) الكافي، ج2، ص499؛ اصول كافى- ترجمه مصطفوى، ج4، ص258
(7) به نقل از پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي بهجت mtb.ir
(8) ر.ك: اصول كافى، ج 2، ص 498؛ وسائل الشيعة، ج 7، ص 154؛ عدّة الداعى، ص248
(9) برگي از دفتر آفتاب، ص144
(10)پايگاه اطلاع رساني آيت الله العظمي بهجت mtb.ir
(11)پايگاه مركز تنظيم و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي بهجت، منتخب نكات اخلاقي از آيت الله بهجت قدس سره
(12)به سوي محبوب، ص40
(13)بحار الأنوار، ج10، ص112، باب7
حامد رهنما
منبع: تبيان
انتهاي متن/
دوشنبه|ا|19|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 214]