واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: مدح رسول (ص) در شعر شاعران فارسي زبان
مدح رسول (ص) در شعر شاعران فارسي زبان
صفحه S04 فرهنگ (جنوبي) ، شماره سريال 17209 ، تاريخ انتشار 871204
عالمي ديده به درگاه پيمبر دارد
هر كه درمانده شود، روي بدين در آرد
نتوان رفت برون، ز اين در رحمت نوميد
كرم صاحب اين خانه كجا بگذارد
شعراي فارسي زبان آ گاه كه احساسات و عواطف دروني خود را به نظم در مي آورند، پس از ستايش حضرت حق كه خالق هستي و زمين و زمان است، به مدح حضرت محمد (ص) مي پردازند كه مطلع ديوان هاي شعر، خود گواه صادقي بر اين مدعاست.آن ها با كمك گرفتن از صنايع ادبي به بهترين وجه ممكن، زبان به مدح حضرت ختمي مرتبت، حضرت محمد (ص) گشوده اند و در اين زمينه اشعاري ناب از خود به يادگار گذاشته اند.شهريار، اين شاعر پر آوازه پارسي گوي آذري زبان كه از اعتبار و خلاقيت شگفت انگيز هنري، و مرتبه والاي سخن سرايي در بين سخن سرايان فارسي گوي برخوردار مي باشد، در شعري با نام قيام محمد (ص) در مدح حضرت رسول (ص) سروده است:
ستون عرش خدا قائم از قيام محمد(ص)
ببين كه سر به كجا مي كشد قيام محمد(ص)
به جز فرشته عرش آشيان وحي الهي
پرنده پر نتواند زدن به بام محمد(ص)
به كارنامه منشور آسماني قرآن
كه نقش مهر نبوت بود به نام محمد(ص)
سوار رفرف معراج در نوشت سماوات
سرود صف به صف قدسيان سلام محمد(ص)
گسيخت هر چه زمان و گريخت هر چه مكان بود
كه عرش و فرش به هم دوخت زير گام محمد(ص)
اذان مسجد او زنگ كاروان قرون بين
خداي را چه نفوذيست در كلام محمد(ص)
خمار صبح قيامت ندارد اين مي نوشين
كه جلوه ابديت بود به جام محمد(ص)
به شاهراه هدايت گشود، باب شفاعت
صداي خوان كرم بين و بار عام محمد(ص)...
فردوسي، احيا كننده زبان فارسي نيز در ابياتي چند در ستايش پيغمبر و اهل بيت(ع) عمل به گفتار پيغمبر را مايه رستگاري و سعادت دنيوي و اخروي مي داند، آن جا كه سروده است:
تو را دانش و دين رهاند درست
در رستگاري ببايدت جست
و گر دل نخواهي كه باشد نژند
نخواهي كه دائم بوي مستمند
به گفتار پغمبرت راه جوي
دل از تيرگي ها بدين آب شوي
منم بنده اهل بيت نبي
ستاينده خاك پاي وصي...
اگر چشم داري به ديگر سراي
به نزد نبي و علي گير جاي
گرت زين بد آيد گناه منست
چنين است و اين دين و راه منست...
و آن گاه كه ديوان محمد بن حسام خوسفي كه در سرودن قصايد مدحي و منقبت استاد روزگار خود بوده است را ورق مي زنيم به اشعاري در نعت سيد المرسلين (ص) بر مي خوريم كه او در آن ها با بهره گيري از آرايه هاي ادبي، تلاش كرده است به بهترين شكل ممكن به مدح آن حضرت بپردازد:
حرفي كه بر كتابه طاق زبر جداست
نقشي كه بر كرانه پيروزه گنبد است
آن حرف بر صحيفه دل نقش كن كه آن
نقش حروف شريف محمد(ص) است
او با احد يكي است ز روي يگانگي
فرقي كه هست در احد از ميم احمد است
گلشن سراي خلوت او در مقام راز
بالاي هفت منظر قصر مشيد است
گويي نثار گوشه نعلي براق اوست
آن رشته كان بگردن جوزا مقلد است
يا خود غبار موكب عرش، احترام اوست
آن توتيا كه روشني چشم فرقد است
نور بياض عارض صبح (و) سواد شام
زان طلعت منور (و) موي مجعد است
گر بخت سرمدي طلبي در رضاي اوست
با دولت آن كسي كه ورا بخت سرمد است سنايي كه از شاعران عارف مسلك قرن ششم هجري قمري است و از استادان مسلم شعر فارسي به شمار مي رود هم، در معراج نامه اي كه در وصف معراج پيامبر(ص) سروده است، اين گونه به توصيف اين واقعه عظيم در زندگي حضرت محمد(ص) پرداخته است.
بر نهاده ز بهر تاج قدم
پاي بر فرق عالم و آدم
دو جهان پيش همتش به دو جو
سر ما زاغ و ما طغي بشنو
پاي او تاج فرق آدم شد
دست او ركن علم عالم شد...
يکشنبه|ا|4|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]