واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تک فرزندی«تکفرزندی خوب است یا بد؟ همه میگویند یک بچه دیگر هم داشته باشید. نمیدانم چه کنم. میگویند این فرزند شما چون تنهاست مشکل دارد. بعضیها هم میگویند شما والدین خودخواهی هستید که فقط به فکر رفاه خودتان هستید. بچه اولتان دارد بزرگ میشود، نگذارید فاصله سنی دومی با اولی زیاد شود…» اینها حرفهای پدر و مادر یک فرزند تنهاست؛ یا به عبارتی تک فرزند. امروزه میگویند تک فرزندی عوارضی دارد و البته امتیازاتی… درباره تک فرزندی دو باور وجود دارد. باور نخست اینکه چند فرزندی بسیار دشوارتر از تک فرزندی است. حال آنکه تک فرزندی مشکلتر است چون والدین فقط یک فرصت تکرار نشدنی برای تربیت فرزند خود دارند و باور دوم اینکه تک فرزندی بسیار ساده تر از چندفرزندی است. به دلیل کمتر بودن هزینهها، نبود اختلاف بین خواهر و برادرها و… حال آن که تک فرزندی مشکلات روانی خاص خود را پدید میآورد. به هر حال تک فرزندی شمشیری دو لبه است که نقاط ضعف و قوت گوناگون دارد. ویژگی های تک فرزندها بسیاری از تک فرزندها نمیتوانند ناامیدیها و فشارهای روانی را تحمل کنند. چنانچه توهینی به آنها شود، بیآنکه قصد و غرضی در کار باشد، این توهین را رفتاری عمدی و به پشتوانه نیتی خاص تفسیر میکنند. چنانچه از مسالهای رنجیده خاطر شوند، این حالت را تا مدتهای مدید در درون خود زنده نگاه میدارند. آنها فقط به برقراری روابطی علاقهمندند که دربرگیرنده منافع آنان باشد و احساساتشان را نیز جریحهدار نکند. آنها ممکن است ناراحتیهای خود را برای دیگران بیان نکنند و فردی درون گرا شوند. در ضمن، در هنگام طلاق و جدایی والدین، تک فرزندان، بیشتر تحت تاثیر مشکلات روانی قرار میگیرند. کودک تکفرزند در خانوادهای رشد میکند که افراد بالغ در آن حضور دارند و کودک دیگری نیست که بتواند با او ارتباط برقرار کندتک فرزندیکودک تک فرزند به طور کامل مورد توجه و علاقه والدین است. این عامل سبب میشود کودک احساس کند شخصی مهم است. مزایای بزرگ شدن در خانوادههای تک فرزند چنان است که کودک میگوید من دوست دارم تنها فرزند خانواده باشم. هیچ رقیبی نداشته باشم و کسی حسادت مرا تحریک نکند. نیاز نباشد با کسی دعوا کنم تا بتوانم وسیلهای را که دوست دارم، تصاحب کنم. کودکانی که در خانواده تک فرزند زندگی میکنند، احساس امنیت و اعتماد به نفس زیادی دارند. عامل دیگری که در زندگی کودک مؤثر است، حضور در خانوادهای است که فقط شامل افراد بالغ است. این کودکان پیش از زمان معمول، سخن گفتن را آغاز میکنند و روحیه اجتماعی نیرومندتری دارند. آنان از والدین خود تقلید و همچون بزرگسالان رفتار میکنند، به گونهای که تحسین و تعجب دیگران را برمیانگیزند. کودکان خانوادههای تک فرزند معمولا بلوغ زودرس دارند. بلوغ اجتماعی این کودکان نیز ممکن است به حال آنان مفید باشد. آنها زودتر از دیگر کودکان با مسایلی مواجه میشوند که برخورد با آنها در سنین بالاتر ناگزیر است. مسایل و دیدگاههای خود را به راحتی بیان میکنند و قادرند به والدین خود کمک کنند. آنها زودتر از دیگر کودکان به فعالیت اقتصادی مشغول میشوند و از کار کردن خجالت نمیکشند. این کودکان با آمادگی و تجربه زیاد به سن بلوغ پا میگذارند. معایب تکفرزند بودن یکی از معایب تک فرزند بودن، تأثیر آن بر مراحل رشد کودک است. این کودکان کسی را ندارند تا با او رقابت یا بازی و دعوا کنند. آنها دوست و همدمی در منزل ندارند بنابراین برخی از احساسات را تجربه نمیکنند و فرصتی برای کنترل و مدیریت آنها نخواهند داشت. اگر والدین، مراقبتی افراطی از تک فرزند خود به عمل آورند و او را به فردی ضعیف و کم تحمل تبدیل کنند، فرزندشان از دیگران نیز انتظار خواهد داشت با او چنین رفتاری داشته باشند که این موضوع ناتوانی او را شدت خواهد بخشید. اگر والدین اجازه ندهند فرزندشان با احساسات سخت و ناراحت کننده رو به رو شود یا امکان آشکار کردن این نوع احساسات را برای او فراهم نکنند، تحمل وی را برابر این نوع احساسات ضعیف خواهند کرد.تک فرزندی تمایل والدین به حمایت از تنها فرزندشان، مانع از آن میشود که فرزندشان عواقب اشتباهات خود را بیازماید و مسوولیت عمل خود را بپذیرد. آنها هیچ گاه در مقام انتقاد از فرزندشان بر نمیآیند، با او مخالفت نمیکنند و همواره تسلیم خواستههای او میشوند تا از این طریق مانع ناراحت شدن او شوند. فرزند را با روحیه حساس و ضعیف تربیت میکند. هرچه حمایت آنها از تنها فرزندشان بیشتر شود، قدرت و تحمل وی در رویارویی با مشکلات کاهش مییابد و از این رو بسیار شکننده و آسیبپذیر میشود. در چنین روابط حساس و پر اضطرابی است که تک فرزند از آزمودن احساساتی که در روابط بین خواهر و برادر شکل میگیرد، محروم میماند. در خانوادههای تک فرزند، والدین و فرزندان هر دو احساس میکنند نیاز شدیدی به یکدیگر دارند. پس ناگزیر به مراعات یکدیگر هستند. متاسفانه ساختار اجتماعی و فرهنگی خانوادهها در عصر حاضر به گونهای است که آمادگی لازم در کودکان برای برقراری ارتباط با محیط هایی خارج از منزل به وجود نمیآید و کودکان با اکثر محیطهای اجتماعی بیگانه و ناآشنا بوده و در برقراری ارتباط جدید احساس ضعف میکنند. این مساله میتواند مشکلاتی مانند استرس و نگرانی در کودک، امتناع از رفتن به مدرسه و یا فرار از مدرسه و نیز مجبور کردن والدین برای ماندن در کنار او و در محیط مدرسه را در پی داشته باشد. برخورد بزرگانه با کودک سبب میشود جلوی بچگی کردن او گرفته شود. سلامت پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]