واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: هر پدر و مادري خواهان داشتن فرزندي بااستعدادهاي درخشان ، مستقل و درعين حال انعطاف پذير است و ازاينکه نحوة تربيت آنان نتواند درشکل دهي مؤثّر و مفيد به شخصيّت اين فرزندان اثرگذار باشد ، ابراز نگراني مي کند . برخي از روانپزشکان معتقدند که اگر چه ويژگيهاي زيستي افراد نقش بسزايي درشکل دهي شخصيّت آنان ايفا مي کند ، ليکن بسياري از والدين قادرند با درک نوع شخصيّت آنان طبيعت آنان را تربيت نمايند. لذا براين باورند که والدين قادرند ازهمان ابتدا نوع شخصيّت فرزندان خود را تشخيص دهند و ازاين شناخت بعنوان وسيله اي در راستاي کمک به آنان استفاده نموده ، اين کودکان را بعنوان افرادي خلّاق و يا بعبارتي به نمونه اي سالم در نوع شخصيّتي خود مبدّل سازند . انـواع شخصيّت الف ) حسّاس : اين نوزادان ، کودکان ويا حتّي بزرگسالان بسيار حسّاسي هستند و فطرتا گرايش زيادي به ترسو يا مضطرب بودن دارند . اين افراد مصداق کاملي ازانسانهاي ترسو ، و خجالتي نيستند ،چرا که درخانه بر خلاف محيط هاي اجتماعي از رفتار خوبي برخوردارند . به بياني ديگر ظرفيّت آنان محدود است. در نتيجه با اين کودکان لازم است بگونه اي آرامش بخش رفتار کرده و براي آموزش رفتارهاي مطلوب به آنها ، گام به گام پيش رفت . اگر ما به يک چنين کودکي ، ازطريق ايجاد محيط پرورشي صحيح و امن کمک کنيم ، پيشرفت زيادي نشان مي دهد و اعتماد بنفس و شهامت لازم را کسب مي نمايد. ولي در مقابل اگر ما دربرابر آنان تسليم شويم ، از آنها افرادي ترسو و مضطرب با گرايش زياد به افسردگي ساخته ايم . ب ) جسور و فعّال : اين کودکان نسبت به کسب درون دادهاي حسي تمايل و اشتياق زيادي نشان مي دهند و با گشتن درمحيط اطراف خود سعي در دستيابي به نکات جديد دارند . اين افراد از نظر شخصيّتي مي توانند داراي نگرشي منفي با روحيّه اي ضدّ اجتماعي باشند و يا درمقابل قادرند رشد و پيشرفت نموده به افرادي با روحيّة رهبري و کوشا در ايجاد شرايط جديد و يا سياستمداري موفّق تبديل گردند . آنان در برابر محرّکهاي محيطي حسّاسيّت بسيار کمتري نشان مي دهند امّا بايد توجّه کرد که اين امر بدليل نياز به دريافت مقادير زيادي از محرّکات است نه بدليل بي تفاوتي نسبت به تحقير و يا داشتن روحي پست . بااين تفاسير ممکن است کودکان مذکور به اشتباه پرخاشگر شناخته شوند و اگر به جاي درمان فقط بر آرام نمودن او پافشاري گردد ، قطعا با گذر زمان به فردي پرخاشگر تبديل خواهند شد . دربرخورد بااين گروه لازم است تعدادي دستور العمل را آماده نموده ، در اختيار او قراردهيم تا بداندانتظارات ما از او چيست و بايد به اين نکته توجّه شود که از تنبيه و کنار کشيدن او ازجمع خودداري نماييم ، ضروري است تا با ايجاد محيطي بالنده و مناسب به پرورش او بپردازيم . ج ) در خود فرو رفته / کم واکنش : اين کودکان توانايي بروز احساسات خود را ندارند و مايلند در خود فرورفته به رؤياپردازي مشغول شوند. بعلاوه دربعضي از آنان هماهنگي کمي در اندامهاي حرکتي ديده شده اصطلاحا به تنش عضلاني کم مبتلا هستند . براي جلب توجّه او لازم است با صداي کاملا بلند صحبت کرده و فعّاليّتها و حرکات بدني زيادي ضمن صحبت با او از خود نشان داد . اين گروه از کودکان در گوشه اي نشسته ، چنين وانمود مي کنند که با خود مشغول بازي هستند و تمايل زيادي نسبت به تنها ماندن و بازي هاي انفرادي نشان مي دهند. لذا چنانچه بتوانيم آنان را از عالم درونيشان بيرون بکشيم و در برخورد با ديگران فرصت فرار به آنها ندهيم ، قادر خواهيم بود افرادي بسيار خلّاق ، گرم ، دوست داشتني و بعبارتي پرورش يافته به اجتماع تحويل دهيم . د ) لجوج و مخالف ( عناد ورز ) : فردي با چنين ويژگي ، نسبت به هر چيز ديدي مخالف و منفي داشته ، هر محرّکي که به گيرنده هاي حسي او مانند لامسه ، شنوايي و ... وارد مي آيد در ذهن او يک تصوير بزرگ و واضحي جهت بررسي وتحليل بوجود مي آورد ، او بعنوان يک تحليلگر به بررسي هرچيز در پيرامون خود مي پردازد و تلاش زيادي براي کنترل محيط اطراف نموده ، سعي مي کند که خودش هيچگاه تحت کنترل ديگران قرار نگيرد. و اگر نتواند بر محيط پيرامون خود تسلّط لازم را پيدا کند احساس ترس و اضطراب بسياري به او دست مي دهد.براي ريشه يابي اين ويژگي ، بايد توجّه داشت که علّت اصلي اين کوششها صرفا حفظ آرامش خود است و با درنظرگيري اين نکته قادر خواهيم بود به او کمک کنيم تا انعطاف پذيرتر بوده با ديگران همکاري بيشتري نشان دهد و در اين رابطه تنها نکتة کليدي آن است که بهيچ وجه با او برخوردي تند وخصمانه نداشته باشيم . کودکان شخصّيتي خالص و يکدست نداشته بلکه داراي مخلوطي از انواع شخصيّتها هستند. امّا چنانچه بتوانيم اين الگوها را درک کنيم ، قادر خواهيم بود تا برخي از راه حلها را با هم ترکيب و ملحق نماييم . ه ) بي دقت : اين کودکان بسيار حواس پرت هستند بطوري که حتّي در بعضي موارد راه هميشگي خود را هم گم مي کنند، ازطرفي بسياري از آنان بعنوان فردي با اختلال کمبود توجّه و تمرکز شناخته مي شوند. اين گروه از کودکان در تواناييهايي همچون طرح ريزي و انجام فعّاليّتهاي متوالي مانند به خاطر آوردن محلّ قرار گرفتن اشيا مشکل دارند و درسنين بزرگسالي هم هيچگاه نمي توان روي آنها بعنوان يک دستيار يا همکار خوب و دقيق حساب کرد ، چرا که مسيرهاي رسيدن به يک هدف را به خوبي دنبال نمي کنند. براي رفع مشکل اين افراد ، برخي از متخصّصين امر توصيه مي کنند که : «ما مي توانيم با افزايش توانايي انجام فعّاليّتهاي متوالي ازطريق اجراي يک سري تمرينهاي ويژه و بدون مصرف دارو ، به آنها کمک کنيم و در نهايت چنانچه احساس نياز همچنان وجود داشت مي توان درکودکان بزرگتر ازدارو درماني تحت نظارت متخصّص مربوطه ، استفاده نمود ». بيش از نيمي از والدين ، متخصّصين و مربّيان هنوز بر اين باورند که کودکان بايد تابع آنان باشند بعبارتي تمامي تلاشهايي را که در راستاي تربيت آنها بکار مي برند درجهت سازگار نمودن آنان با اصول اجتماع نيست ، بلکه کودکان را بنا برسليقه و الگوهاي شخصي خودشان پرورش داده ، برهمين اصل اجتماعي مي نمايند . بهر ترتيب بايد توجّه داشت که تربيت همه کودکان با يک شيوه مشابه امکان پذير نخواهد بود و لازم است شيوة تربيتي متناسب با نوع شخصيّت هر کودک را اتّخاذ نماييم . مجله اینترنتی تک محفل دات کام پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 314]