تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):دعاى شخص روزه‏دار هنگام افطار مستجاب مى‏شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835119056




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتاري از حجت الاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان: قاعده كليدي در تربيت فرزند، محبت مرد به زن و احترام زن به مرد است


واضح آرشیو وب فارسی:رسالت: گفتاري از حجت الاسلام و المسلمين عليرضا پناهيان: قاعده كليدي در تربيت فرزند، محبت مرد به زن و احترام زن به مرد است
حجت الاسلام عليرضا پناهيان در دهه اول محرم، در مهديه تهران با موضوع «نهال ولايت در نهاد خانواده» به ايراد سخنراني پرداختند. گزيده‌اي از جلسات اين سخنراني در ادامه مي‌آيد:

چرا حقوق مرد در خانواده بيشتر از زن است؟/ نيازهاي مرد بيشتر از زن است

رسول خدا(ص) به خانمي كه در مورد حقوق زن بر شوهر سئوال كرد، فرمود: «حقوق شوهرت از تو بيشتر است» (قَالَتْ: فَمَا لِي عَلَيْهِ مِنَ الْحَقِّ مِثْلُ مَا لَهُ عَلَيَّ؟ قَالَ: لَا وَ لَا مِنْ كُلِّ مِائَة)(كافي/5/507)

اينكه حقوق مرد بيشتر از زن است، به اين معناست كه نيازهاي مرد بيشتر از زن است، لذا اگر زني در مورد حقوق شوهرش غفلت كند، لطمه بيشتري به او وارد كرده است. اينكه مرد، حق بيشتري دارد به اين خاطر است كه نيازهاي او در خانواده بيشتر از زن است به همين دليل، زن‌ها بايد بيشتر از مردها، حق همسر خود را رعايت كنند.

در مورد ارتباط بين زن و مرد، زن‌ها به لحاظ روحي قوي‌تر هستند و ابتكار عمل به دست خانم‌ها است، لذا مديريت اين ارتباط نيز به خانم‌ها داده شده است و به همين دليل، حجاب براي زن واجب شده است. حجاب مظهر قدرت زن است و معنايش اين است كه خانم‌ها بايد روابط بين زن و مرد را مديريت كنند.

همان‌طور كه مردها از نظر جسمي از زن‌ها قوي‌تر هستند و براي يك مرد خجالت‌آور است كه يك زن را بزند، به لحاظ روحي نيز زن‌ها قوي‌تر هستند، لذا در ارتباط‌‌ با مردها بايد بيشتر رعايت كنند. در محيط خانواده و بين زن و شوهر نيز همين قاعده صدق مي‌كند. مسئوليت‌هاي بيشتري كه در خانه به زن‌ها داده شده‌ است مربوط به برتري‌ها و برجستگي‌هاي روحي زن است. چون خداوند به هركس در هر زمينه‌اي كه توانايي بيشتري داده، مسئوليت بيشتري نيز بر عهده او گذاشته است. اما جامعه غربي درك و شعور لازم براي درك اين مطلب را ندارد و مي‌گويد: «زن و مرد با هم برابر هستند و بايد حقوق يكساني داشته باشند!» نتيجه اين ديدگاه غلط نيز همين وضعي است كه در غرب مي‌بينيد كه بيشترين لطمه را هم زنانِ غربي متحمل مي‌شوند. با وجود اينكه تجربه شكست خورده غرب در جلوي چشمان ما قرار دارد، اما متأسفانه هنوز هم آنچه كه مي‌بينيم و مي‌شنويم، بيشتر اخلاق غربي و غير اسلامي است، نه آنچه كه دين به ما گفته است.

اگر خانم‌ها به مسئوليت بيشتر خود در خانواده، توجه نكنند، فرزند ولايتمدار در آن خانواده تربيت نخواهد شد

اگر بخواهيم امتحان‌هاي الهي مرد و زن را تقسيم‌بندي كنيم، مي‌توانيم بگوييم؛ بخش عمده‌اي از امتحان‌هاي زن در مورد شوهر و فرزندانش است ولي بخش عمده امتحان‌هاي مرد در بيرون از محيط خانواده است. اگر خانم‌ها به مسئوليت بيشتر خود در خانواده، توجه نكنند، فرزند ولايتمدار در آن خانواده تربيت نخواهد شد و يكي از مهم‌ترين نكات رفتاري كه خانم‌ها بايد در محيط خانواده مراعات كنند اين است كه احترام شوهر خود را مخصوصاً در نزد فرزندان، حفظ كنند.

قاعده كليدي در تربيت فرزند؛ «محبت مرد به زن» و «احترام زن به مرد»

قاعده مهم و كليدي در تربيت فرزندان اين است كه آقايان مراقب باشند كه در طول زندگي مشترك، دل همسرشان را نشكنند و زن‌ها نيز مراقب باشند غرور مرد را نشكنند. بچه‌اي از لحاظ روحي متعادل خواهد بود كه ببيند، پدرش به مادرش محبت مي‌كند و دل او را نمي‌شكند و مادر هم به پدر احترام مي‌گذارد و غرور او را جريحه‌دار نمي‌كند. اگر غير از اين باشد، بچه به لحاظ روحي متعادل نخواهد شد و لذا براي دينداري و ولايتمداري آمادگي پيدا نخواهد كرد. اگر خانمي، به شوهرش احترام نگذارد و جلوي چشم فرزندان، غرور مرد را بشكند، بعيد است فرزندان اين خانواده درست تربيت شوند و ولايتمدار بار بيايند.

مرد بايد به همسرش محبت كند و دل او را نشكند و زن هم بايد به همسرش احترام بگذارد و غرور او را نشكند. وقتي يك مرد با همسرش دعوا مي‌كند، غالباً به اين خاطر است كه زن، غرور او را شكسته است، هرچند اگر مرد اين را صراحتاً به زبان نياورد، و اگر يك زن با شوهرش دعوا مي‌كند غالباً به اين خاطر است كه مرد، دل زن را شكسته است و در جايي كه بايد به او محبت مي‌كرده، اين كار را انجام نداده است.

همين ‌نصيحت‌هاي خيلي ساده در مورد رفتار مرد و زن در خانواده، تأثيرات عميقي بر روي فرزندان و خودِ زن و مرد خواهد داشت. مثلاً بعضي‌ از آقايان مي‌گويند: من كه همسرم را دوست دارم چه لزومي دارد كه به او بگويم «دوستت دارم»؟! در حالي كه گفتن اين جمله ساده تأثير بسيار خوبي بر روحيه همسرشان دارد. در روايت داريم: «هر بار كه فرزند خودت را مي‌بوسي، به ازاي هر بوسه‌، يك درجه به درجات بهشت تو افزوده مي‌شود.»(رسول خدا(ص): أَكْثِرُوا مِنْ قُبْلَةِ أَوْلَادِكُمْ فَإِنَّ لَكُمْ بِكُلِّ قُبْلَةٍ دَرَجَةً فِي الْجَنَّةِ مَا بَيْنَ كُلِّ دَرَجَةٍ خَمْسُمِائَةِ عَامٍ.)(وسائل الشيعه/21/485) نبايد از اين نكات ريز و كليدي، غفلت كرد چرا كه اميرالمؤمنين(ع) مي‌فرمايند: «غفلت عامل گمراهي است؛ الغَفلَةُ ضَلالُ النُّفوسِ»(غررالحكم/1445) و نيز فرموده‌اند: «غفلت براي گمراهي كافي است؛ كَفَى بِالْغَفْلَةِ ضَلَالاً»(غررالحكم/5763

سي سال است كه برخي سعي دارند ولايت فقيه را صرفاً يك مسئله سياسي جلوه دهند

بعضي‌ها سي سال است كه سعي كرده‌اند ولايت فقيه را به يك موضوع سياسي تبديل كرده و مانند ساير موضوعات سياسي با آن بازي كنند، اما موفق نشده‌اند و مي‌بينند كه امروز ولايت فقيه در حال جهانگير شدن است. امروز يكي از مهم‌ترين نقاط اتكاء خاورميانه، بلكه بخشي از اروپا، ولايت فقيهي است كه در كشور ما مستقر است. اينها علائم ظهور حضرت است.

حضرت امام(ره) فرموده‌اند: «جنبشى كه از طرف مستضعفان و مظلومان جهان عليه مستكبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، اميدبخش آتيه روشن است و وعده خداوند تعالى را نزديك و نزديكتر مى‏نمايد. گويى جهان مهيا مى‏شود براى طلوع‏آفتاب ولايت از افق مكه معظمه و كعبه آمال محرومان و حكومت مستضعفان... و چه بسا كه اين تحول و دگرگونى، در مشرق زمين و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق يابد. وَ لَيْسَ مِنَ اللَّه بِمُسْتنكرٍ؛ كه دهر را در ساعتى بگنجاند و جهان را به مستضعفان، اين وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهى ولى اللَّه الاعظم صاحب العصر- ارْواحُنا لَهُ الْفِداء- روشن فرمايد.»(صحيفه امام/17/480و481)

امروز شاهد هستيم كه فراتر از ايران اسلامي ما، در جهان اسلام، نقطه اتكاء و نگاه‌ها، به فرمايشات رهبري است. مثلاً امروز آمريكايي‌ها از اين ناراحت هستند كه مرجع بزرگوار تقليد حضرت آيت‌الله سيستاني به تمام دوستان و مريدان خود مي‌فرمايند: «در مسائل سياسي هر چه رهبري جمهوري اسلامي فرمودند بايد تبعيت كنيد» و آنها تبعيت مي‌كنند.

اگر اين ولايت فقيه جهانگير شود، امام زمان ما خواهد آمد و اين مقدمه سازي براي ظهور حضرت است. ما در دوران نايب امام زمان(عج) امتحان مي‌شويم براي خود حضرت؛ اگر در امتحانات پاي ركاب ولي فقيه ـ نايب امام زمان(عج) ـ پيروز شديم، به امام زمان(عج) خواهيم رسيد.

ولايتمداري اصل دين ماست/ ولايت‌ تنها يك امر سياسي و اجتماعي نيست

ولايتمداري و عشق به ولايت‌ فقيه براي ما فقط يك مسئله سياسي نيست بلكه ولايتمداري اصل دين ماست و ولايت فقيه دنباله آن ستاره دنباله‌دار نوراني است. هر كس اين را نمي‌داند، در مطالعات ديني خود تجديد نظر كند.

از همان روز اول كه ابليس ولايتِ كسي را كه خدا ترجيح داده بود، نپذيرفت و به آدم سجده نكرد، معلوم شد كه اصل داستان حيات بشر بر سر ولايتمداري است. ولايت فقيه نيز بر مبناي همين ولايتمداري است كه براي ما اين‌قدر ارزش و احترام دارد. ولايت‌ تنها يك امر سياسي و اجتماعي نيست؛ خداوند فرموده است كه بايد نسبت به اهل بيت(ع) مودت داشته باشيم: «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي»(شوري/23) مودت به معناي محبتي است كه ابراز شود؛ لذا محبت نسبت به امام حسين(ع) و گريه بر او چيزي نيست كه آن را بخواهيم مخفي كنيم، بلكه بايد آن را فرياد بزنيم.

مگر ابراز محبت به امام حسين(ع) يك امر صرفاً سياسي است؟!

آيا ابراز عشق و محبت ما به امام حسين(ع) يك امر سياسي است؟! آيا وقتي براي امام حسين(ع) به خيابان‌ها مي‌ريزيم و دسته عزاداري راه مي‌اندازيم، از اين كار، تلقي سياسي مي‌شود؟ در مورد ولايت فقيه نيز همين‌طور است، يعني صرفاً يك امر سياسي نيست بلكه با دل و جان ما عجين است. براي همين است كه در دوران جنگ اين ‌همه از جوانان ما به فرمان ولايت فقيه رفتند و جان خود را فدا كردند. به همين خاطر است كه در آماري كه از وصيت نامه شهدا گرفته شده است به طور متوسط در هر وصيت نامه‌اي چهار بار از امام حسين(ع) ياد شده است و چهار مرتبه نيز در مورد پيروي از ولايت و رهبري سخن گفته شده است و مردم را به تبعيت از امر ولايت توصيه كرده‌اند چون ولايت فقيه در خونشان بود.

تحقق ولايتمداري به صورت ريشه‌اي، در خانواده صورت مي‌گيرد نه در مباحث سياسي اجتماعي!

حالا كه ولايتمداري اين‌قدر با ارزش است، چگونه مي‌توانيم دل‌هاي خود را براي ولايتمداري آماده كنيم؟ براي آنكه ولايتمداري به صورت ريشه‌اي تحقق پيدا كند، چه بايد كرد؟ بايد خانواده‌هاي خود را درست كنيم؛ چون در خانواده است كه ولايتمداري ما به صورت ريشه‌اي درست خواهد شد نه در بحث‌هاي سياسي و اجتماعي. البته بحث هم در جاي خود لازم است اما آنچه كه به طور ريشه‌اي‌تر مي‌تواند انسان ولايتمدار تربيت كند، درست كردن خانواده است. براي ولايتمداري بايد خانواده‌هاي خوب داشت؛ اما مختصات يك خانواده خوبِ ولايتمدار چيست؟

مختصات يك خانواده خوبِ ولايتمدار/اصول مهم در تربيت فرزند و روابط زن و مرد

اگر پدر و مادر در خانواده طوري رفتار كنند كه فرزندانشان احترام به پدر و مادر را از صميم دل رعايت كنند و شأن آنها را نگه دارند، ولايتمداري در فرزندانشان تحقق پيدا خواهد كرد و اِلا بعيد است فرزندي كه نسبت به پدر و مادر خود بي‌ادب است، ولايتمدار شود. براي رسيدن به اين منظور لازم است به دو اصل كليدي توجه شود:

(1) اصل مهم در تربيت فرزند اين است كه: «پدر بايد بچه‌ها را به محبت و احترام نسبت به مادر دعوت كند و مادر هم بچه‌ها را به رعايت ادب و اطاعت از پدر دعوت كند.» اين خودِ پدر و مادر هستندكه بايد به فرزندان خود مؤدب بودن را ياد بدهند به اين صورت كه؛ پدر بايد به بچه‌ها بگويد (و با رفتار خود به آنها ياد بدهد) كه به مادر محبت كنند و احترام بگذارند، مادر هم بايد به بچه‌ها ياد بدهد كه به پدر احترام بگذارند و در مقابل او مؤدب باشند.

پدرها و مادرها نبايد از روي محبت و دلسوزي فراموش كنند كه در خانواده گاهي بايد نسبت به فرزند سخت‌گيري كرد
(از 7 سالگي تا 14 سالگي: رسول خدا(ص): «... عَبْدٌ سَبْعَ سِنِينَ» وسائل الشيعه/21/476) و در اين زمينه، خانه تا حدي جنبه پادگان بايد داشته باشد. سطح ادب فرزندان به پدر و مادر بايد بالا برود و «مادرها» در اين ميان نقش ويژه‌اي دارند. والدين نبايد از مدرسه يا رسانه‌ها در اين مورد، انتظار چنداني داشته باشند و ادب كردن فرزندان را به آنها واگذار كنند.

(2) اصل كليدي در روابط زن و مرد اين است كه: «مرد نبايد دل همسرش را بشكند و زن هم نبايد غرور مرد را بشكند.» اگر در خانواده‌اي اين اصل مهم رعايت شود، اين زن و مرد در كنار هم ساخته مي‌شوند و با اين رابطه خوب، نه تنها بچه‌هاي ولايتمدار تربيت خواهد شد، بلكه ولايتمداري خود زن و مرد نيز تقويت مي‌شود.

امام مانند پدري دلسوز و مهربان است/مردم دنيا كم‌كم دارند بوي پدر غريب و پشت پرده غيبت خود را حس مي‌كنند

عده‌اي از مؤمنين يمن، به محضر رسول خدا (ص) رسيدند و پرسيدند بعد از شما چه كسي سرپرست ما خواهد بود؟ حضرت فرمودند: «جانشين من الان در ميان اين جمع، در صف نشسته است؛ برويد و از مقابل اين جمع عبور كنيد، هر كدام از آنها كه قلب شما به او متمايل شد، او وصي من است.»(فَتَخَلَّلُوا الصُّفُوفَ وَ تَصَفَّحُوا الْوُجُوهَ فَمَنْ أَهْوَتْ إِلَيْهِ قُلُوبُكُمْ فَإِنَّهُ هُوَ)(غيبت نعماني/40) علي(ع) در صف نشسته بودند، مؤمنين يمني طبق فرمايش رسول خدا از مقابل جمع عبور مي‌كردند تا اينكه مقابل علي(ع) رسيدند؛ در اين لحظه احساس كردند در قلبشان حرارتي پيدا شد. خواستند عبور كنند، ديدند زانوانشان ياري نمي‌كند، به علي(ع) نگاه كردند؛ قلبشان آتش گرفت. رسول خدا به آنان فرمود؛ «احساس خود را بيان كنيد.» گفتند: «احساس كرديم، علي(ع) پدر ماست و ما مثل فرزندي به او علاقه‌منديم.» (فَرَفَعُوا أَصْوَاتَهُمْ يَبْكُونَ وَ يَقُولُونَ يَا رَسُولَ اللَّهِ نَظَرْنَا إِلَى الْقَوْمِ فَلَمْ تَحِنَّ لَهُمْ قُلُوبُنَا وَ لَمَّا رَأَيْنَاهُ رَجَفَتْ قُلُوبُنَا ثُمَّ اطْمَأَنَّتْ نُفُوسُنَا وَ انْجَاشَتْ أَكْبَادُنَا وَ هَمَلَتْ أَعْيُنُنَا وَ انْثَلَجَتْ صُدُورُنَا حَتَّى كَأَنَّهُ لَنَا أَبٌ وَ نَحْنُ لَهُ بَنُون/همان منبع)‏ (و تمام اين حالات و سخنان با وجود اين بود كه ظاهراً سن اميرالمؤمنين علي(ع) از آنها كمتر بود و آنها تا به حال علي را نديده بودند.)

امام و وليِ خدا در جان انسان اين‌چنين اثر مي‌گذارد. امام سرچشمه عاطفه و محبت و مانند پدري دلسوز و مهربان است. مردم عالم بالاخره پدر خود را پيدا خواهند كرد؛ مردم دنيا كم‌كم دارند بوي پدر غريب و پشت پرده غيبت خود را احساس مي‌كنند. مردم اگر ببينند كسي بوي پدر غريب آنها را مي‌دهد، در جانشيني آن پدر، مثل پدر به او نگاه خواهند كرد. در روايت دارد، در غيبت پدر، برادر بزرگتر حكم پدر را دارد. در خانواده‌ها حرمت برادر بزرگتر را رعايت كنيد تا مبادا بعداً در جامعه ولايتمداري ما مخدوش شود.

پدرها به فرزندانشان كمك كنند تا «حرمت پدري» حفظ شود/ اگر پدرها در خانه امامت كنند، فرزندان شيرينيِ امام را خواهند چشيد

پدرها در خانواده مواظب باشند؛ مهر پدري حرمت دارد. پدرها حق بزرگي بر فرزندان خود دارند و احترامشان بايد حفظ شود، ولي پدرها هم در اين امر به فرزندان خود كمك كنند. رسول خدا(ص) فرمودند: «رَحِمَ‏ اللَّهُ‏ مَنْ‏ أَعَانَ‏ وَلَدَهُ‏ عَلَى بِرِّهِ وَ هُوَ أَنْ‏ يَعْفُوَ عَنْ سَيِّئَتِهِ وَ يَدْعُوَ لَهُ فِيمَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ اللَّه» (بحارالانوار/101/98)‏ خدارحمت كند كسي را كه فرزندش را در نيكي كردن به خودش كمك كند (طوري رفتار كند كه بچه بتواند احترام او را حفظ كند) و خطاي فرزندش را ببخشد. بنا بر روايت ديگري در پاسخ به كسي كه پرسيد: «چگونه او را در نيكي به خود كمك كند؟» فرمودند: «يَقْبَلُ مَيْسُورَهُ وَ يَتَجَاوَزُ عَنْ مَعْسُورِهِ وَ لَا يُرْهِقُهُ وَ لَا يَخْرَقُ بِه‏»(كافي/6/50)

اگر پدري از روي بزرگواري، نسبت به خطاهاي جوان خود تغافل كند و همه خطاهاي او را مُچ‌گيري نكند، وقتي به آن جوان گفته شود، «امام مانند پدر است»، او خواهد گفت: «من مهرباني پدر را چشيده‌ام، اگر امام مانند پدر است، پس امام خيلي نازنين و مهربان است.» اگر پدرها در خانه امامت كنند، فرزندان شيرينيِ امام را خواهند چشيد.

رسول خدا(ص) فرموده‌اند: «هر يك از انسان‌ها براي خودشان رياستي دارند، مرد رئيس اهل بيت خويش است و زن رئيس خانه خويش است؛كُلُّ نَفَسٍ مِنْ بَنِي آدَمَ سَيِّدُ فَالرَّجُلُ سَيِّدُ أَهْلِهِ وَ الْمَرْأَةُ سَيِّدَةُ بَيْتِهَا»(نهج الفصاحه/روايت2177) رياست كلي خانواده با مرد است اما آقايان در بسياري از امور خانه، اجازه بدهند كه خانم‌ها اظهار نظر كنند. شخصي به خانه امام حسين(ع) آمد، ديد كه ايشان در خانه خود پرده و پشتي گذاشته‌اند، گفت يا اباعبدالله؛ وضع خانه‌تان خيلي پُررونق شده است، پدر گراميتان علي(ع) ساده‌تر زندگي مي‌كردند؟! امام حسين(ع) فرمودند: «چون همسرم اين وضع را دوست داشت، من قبول كردم.»

جايگاه ولايت در مباحث عرفاني، عاطفي، اعتقادي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي

تا كنون دلايل زيادي براي ذكر اهميت ولايت را شنيده‌ايم اما گاهي اوقات بعضي‌ها چون در معناي ولايت غور نكرده‌اند از دور احساس مي‌كنند كه گويا با مفهوم ولايت، برخورد شعاري مي‌شود يا فكر مي‌كنند كه عده‌اي سعي بر مبالغه در اين معنا دارند.

ولايت در موضوعات مختلف جايگاه نخست را دارد كه در اينجا فقط فهرستي از ابعاد مختلف امر ولايت را بيان مي‌كنيم:

(1) در مباحث عرفاني وقتي وارد بحث ولايت مي‌شويم مي‌بينيم كه اصلاً عالم هستي بر اساس بركت ولي‌الله الاعظم برقرار است. اگر حجت و ولي خدا لحظه‌اي در اين دنيا نباشد، زمين ساكنان خود را درهم مي‌كشيد (امام باقر(ع): لَو أنّ الإمامَ رُفِعَ مِنَ الأرضِ ساعةً لَماجَتْ بأهْلِها كَما يَمُوجُ البَحْرُ بأهلِهِ(كافي/1/179) و امام سجاد(ع): بِنَا يَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ يُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ وَ لَوْ لَا مَا فِي الْأَرْضِ مِنَّا لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا؛ امالي صدوق/186)

(2) به مباحث عاطفي كه مراجعه مي‌كنيم مي‌بينيم كه سرچشمه عاطفه و احساس، در دست اهل بيت(ع) است. در زيارت جامعه مي‌خوانيم: «مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ».(من لايحضره الفقيه/2/610) امام رضا(ع) مي‌فرمايد: «براي امام علامت‌هايي است؛ از مردم به خودشان سزاوارتر است، و از پدر و مادرانشان به آنها دلسوزتر است؛ لِلْإِمَامِ عَلَامَاتٌ..يَكُونُ أَوْلَى بِالنَّاسِ مِنْهُمْ بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَشْفَقَ عَلَيْهِمْ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أُمَّهَاتِهِمْ»(من‌لايحضره
‌افقيه/4/418) اگر كسي مي‌خواهد عالي‌ترين احساسات و عاطفه انساني را تجربه كند، بايد به در خانه اهل بيت(ع) برود. ولايت سرچشمه عاطفه است؛ ما امروز بعد از 1400 سال كه نه حسين(ع) را ديده‌ايم و نه صداي او را شنيده‌ايم و نه معجزه‌اي از او ديده‌ايم، هر سال مانند مادرِ بچه از دست داده، براي او گريه مي‌كنيم. اين عاطفه را هيچ كسي به هيچ وسيله‌اي نمي‌تواند ايجاد كند. هيچ خانواده‌اي به پرمحبتي و هيچ دلي به عاطفه دل‌هاي محبين اهل بيت(ع) نيست، چون آنها به سرچشمه پرفيض عاطفه متصل هستند. آنهايي كه ولايت‌گريز هستند دشمنان عاطفه و محبت هستند و اين را، هم تاريخ اثبات كرده است و هم وضع زندگي اجتماعات مختلف اثبات كرده است.

(3) از نظر اعتقادي هم تا وقتي به ولايت ولي الله معتقد نشويم، حتي اگر به خدا و معاد هم معتقد باشيم فايده ندارد. اگر كسي ذره‌اي ولايت رسول‌الله را در ته قلبش نپذيرد، خدا قسم ياد مي‌كند كه اصلاً ايمان ندارد: « به پروردگارت سوگند كه آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اينكه در اختلافات خود، تو را به داورى طلبند و سپس از داورى تو، در دل خود ذره‌اي احساس ناراحتى نكنند و كاملا تسليم باشند؛ فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‏ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً»(نساء/65)

(4) از نظر اخلاقي و صفات روحي نيز اگر كسي ولايتمدار نباشد معلوم است كه بزرگ‌ترين صفات زشت يعني تكبر و حسادت نسبت به ولي الله را در دل دارد، هرچند آن را در دل پنهان كرده باشد.«أَمْ يَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى‏ ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه»(نساء/54)

بعضي‌ها حتي وقتي كه ما براي امام حسين(ع) گريه مي‌كنيم (كه علامت محبت ما به امام حسين است) حسادت مي‌كنند! مثلاً مي‌گويند «چرا براي امام حسين(ع) گريه مي‌كني؟! براي حال خودت گريه كن! امام حسين(ع) به گريه‌هاي تو نيازي ندارد!» اين نشان‌دهنده حسادت قلبي آنهاست كه حتي به امامي كه1400 سال پيش بوده، حسادت مي‌ورزند، حالا اگر اينها در زمان خود امام حسين(ع) بودند خدا مي‌داند كه چه مي‌كردند؟

(5) از نظر اجتماعي و سياسي، ولايت خطرناك‌ترين مفهومي است كه براي ستمگران عالم وجود دارد و تنها عنصري كه جهان بشريت را نجات خواهد داد. حضرت با ظهور خود فقط ولايت را مستقر مي‌كند و عدالت، امنيت، بركت، محبت و ... همه و همه ثمرات استقرار ولايت خواهند بود.

شيريني ولايت/ قلب سالم نسبت به ولايت، مانند كبوتر جَلد است

شايد در ميان اطرافيان شما كساني باشند كه نسبت به ولايت بي‌اعتنا هستند. امام صادق(ع) مي‌فرمايند كه به چنين كساني اصرار نكنيد ولايت را بپذيرد. قلب سالم نسبت به ولايت، مانند كبوتر، جَلد لانه خودش است؛ يعني اگر كسي قلب سالمي داشته باشد با كم‌ترين اشاره‌اي آن را مي‌پذيرد.(امام صادق(ع): ...ثُمَّ هُوَ إِلَى أَمْرِكُمْ أَسْرَعُ مِنَ الطَّيْرِ إِلَى وَكْرِه؛ تحف العقول/313 و كافي/1/266‏) اما قلب ناسالم و مريض، چون لانه كبوتر ولايت نيست، با اصرار و استدلال هم نخواهد پذيرفت. «كُفُّوا عَنِ‏ النَّاسِ‏ وَ لَا يَقُلْ أَحَدُكُمْ أَخِي وَ عَمِّي وَ جَارِي فَإِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَيْراً طَيَّبَ رُوحَهُ فَلَا يَسْمَعُ مَعْرُوفاً إِلَّا عَرَفَه...»(تحف العقول/312)‏ حضرت مي‌فرمايند: رها كنيد مردم را! چرا اصرار مي‌كنيد كه حتماً ولايت را بپذيرند؟! نگوييد اين پدرم يا برادرم يا... است و من بايد حتماً او را نسبت به ولايت متقاعد كنم.

شيريني ولايت/ يهوديان مدينه با شنيدن سخني از پيامبر(ص) در مورد ولايت، مسلمان شدند

آيا تا به حال شنيده‌ايد كه يهوديان مدينه چگونه مسلمان شدند؟ به خاطر كلامي از پيامبر اسلام(ص) كه در آن راجع به «ولايت» توضيح دادند و آن‌قدر براي يهوديان مدينه جالب بود كه تعداد قابل توجهي از آنها مسلمان شدند.

پيامبر اكرم(ص) در شرح اين آيه قرآن: «النَّبِيُّ أَوْلى‏ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِم؛ پيامبر از خود مؤمنين نسبت به آنان اولي و سزاوارتر است»(احزاب/6) فرمودند: هر كه از دنيا رفت و مالي به جاي گذاشت، براي وارثان خودش خواهد بود و هر كه از دنيا رفت و بدهكاري و قرضي به جاي گذاشت، به عهده من خواهد بود. «مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِهِ- َ مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ إِلَيَّ»(تفسير قمي/2/176) (همچنين: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع‏، أَنَّ النَّبِيَّ ص قَالَ: أَنَا أَوْلَى بِكُلِّ مُؤْمِنٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ عَلِيٌّ أَوْلَى بِهِ مِنْ بَعْدِي» فَقِيلَ لَهُ: مَا مَعْنَى ذَلِكَ؟ فَقَالَ: قَوْلُ النَّبِيِّ ص: مَنْ تَرَكَ دَيْناً أَوْ ضَيَاعاً فَعَلَيَّ وَ مَنْ تَرَكَ مَالًا فَلِوَرَثَتِه‏؛ كافي/1/406) يك معناي اين سخن هم اين است كه «شما بي‌صاحب نيستيد. برويد كار كنيد، اگر سودي برديد براي خودتان اما اگر گرفتاري برايتان پيش آمد، بياييد تا گرفتاري شما را برطرف كنم.» امام صادق(ع) مي‌فرمايند: همين فرمايش رسول خدا(ص) بود كه باعث شد بسياري از يهوديان مدينه مسلمان شوند. (وَ قَالَ الصَّادِقُ ع‏ وَ كَانَ إِسْلَامُ عَامَّةِ الْيَهُودِ بِهَذَا السَّبَبِ؛ تفسير قمي/2/176)

يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: رسالت]
[مشاهده در: www.resalat-news.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 466]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن