تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 16 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):راست ترين سخن، رساترين پند و زيباترين حكايت، كتاب خدا (قرآن) است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850745530




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زنگ هاي تذكر


واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: زنگ هاي تذكر
وقتي گوشي را برمي دارم تا با «شهاب حسيني» تماس بگيرم و قراري براي يك گفت وگو به همراه گزارشي از برنامه موفق «آبي شو» كه وي يكي از مجريان آن است بگذارم به اين مي انديشم كه برخورد وي بعد از دريافت يكي از باارزش ترين سيمرغ هاي جشنواره امسال چگونه خواهد بود،
وقتي گوشي را برمي دارم تا با «شهاب حسيني» تماس بگيرم و قراري براي يك گفت وگو به همراه گزارشي از برنامه موفق «آبي شو» كه وي يكي از مجريان آن است بگذارم به اين مي انديشم كه برخورد وي بعد از دريافت يكي از باارزش ترين سيمرغ هاي جشنواره امسال چگونه خواهد بود، و جالب اينكه از هميشه همراه تر به نظر مي رسيد و خيلي زود مرا به لوكيشن «آبي شو» دعوت كرد تا گفت وگويي با او و ديگر عوامل اين برنامه داشته باشم. اين گفت وگو در روزهاي پاياني برنامه «آبي شو» شكل گرفت.
ساعت هشت شب در پيك هياهوي خيابان هاي تهران، زماني كه ماشين ها از سر و كول هم بالا مي روند، در يكي از شلوغ ترين مناطق تهران خودم را به استاديوم شهيد شيرودي مي رسانم. «آبي شو» جنگ تركيبي است كه از ايام فجر در بيست و يك قسمت، حدود ساعت ۳۰/۲۱ از شبكه تهران روي آنتن مي رود.
لوكيشن برنامه سالن سرپوشيده تنيس مجموعه شيرودي است كه به رغم پرده برزنتي كه جلوي در را محصور كرده، از فضاي بيرون هم سردتر است. جالب اينكه بعد از كنار زدن اين حصار اگر حواست به دكور پرت شود، به فاصله ۳۰ ، ۴۰ سانت به چند پله مي رسي كه اگر شانس نياوري (كه من آوردم) مي تواني خود شكار لحظه ها شوي و سوژه جالبي براي گزارش پشت صحنه. «آبي شو» برنامه هوشمندانه يي است كه اين هوشياري از عنوان دوپهلوي آن كه از طرفي ما را به آبي شدن، آرامش و صداقت دعوت مي كند و از طرفي ديگر با پسوندي فرنگي نويد يك جنگ و نمايش را مي دهد، آغاز مي شود، با دكور منحصر به فرد و نوع فيلمبرداري ادامه پيدا مي كند و با انتخاب مجري ها به اوج مي رسد.
شهاب حسيني كه چهره محبوب و اجراي قابل تاملي دارد، سعيد ابوطالب كه زماني او را به عنوان نماينده خود در مجلس برگزيده ايم و مدت ها نگران سرنوشت وي به عنوان يك مستندساز و خبرنگار اسير شده بوديم و حال نيز او را يك سياستمدار با اعتقادهاي خاص خودش مي دانيم و رضا حسين زاده گوينده مسلط و باتجربه كه خبرهاي زيادي از زبان او شنيد ه ايم، مجريان برنامه «آبي شو» هستند. يكي ديگر از ويژگي هاي «آبي شو» اجراي برنامه موسيقي زنده در آن است كه مي تواند نكته قابل قبولي براي ارتباط بهتر با مخاطب باشد.
پشت صحنه برنامه «آبي شو» در حالي به گفت وگو با شهاب حسيني مجري، عباس اختري كارگردان و حسين رستمي مدير توليد مي پرداختم كه در گوشه ديگر سالن مهمان امشب برنامه داوود رشيدي خود را براي گفت وگو آماده مي كرد. رشيدي مثل هميشه باوقار و دوست داشتني است. اي كاش فرصت مناسبي داشتم تا با وي نيز همكلام مي شدم. مهمان ديگر برنامه حسام نواب صفوي است كه هنوز نرسيده است،
مدتي است برنامه هاي تاك شو دغدغه و بهانه من براي گفت وگو شده است كه شايد به اين وسيله بتوانيم بررسي داشته باشيم بر اينكه اين برنامه ها چه جايگاهي دارد، چه جايگاهي بايد داشته باشد و چگونه مي توان به ايده آل در اين نوع برنامه سازي نزديك شد، به خصوص در مقوله اجرا. عده يي از پيشكسوتان اين برنامه ها همچون دكتر اسماعيل ميرفخرايي عقيده دارند اين نوع برنامه ها و اجراي آن نياز به تخصص و تحصيلات آكادميك در اين زمينه دارد، عده يي ديگر چون بيژن بيرنگ به تحقيقات ريشه يي و جامع بهاي بسيار مي دهند و نسل جديد برنامه سازان نظير منصور ضابطيان و فواد صفاريان پور معتقدند مهم خروجي كار است. اينكه يك برنامه با چه طرح و سوژه، چطور و چگونه موفق باشد و با مخاطب ارتباط برقرار كند. در حقيقت هدف همه آنان رسيدن و ساختن يك برنامه خوب و موفق است اما در راه رسيدن به آن اتفاق نظر ندارند. شما به عنوان يكي ديگر از برنامه سازان جواني كه با « آبي شو» موفق ظاهر شده ايد در اين باره چه نظري داريد؟
اختري؛ با توجه به يكسري تجربياتي كه در اين زمينه داشته ام، يكي از دغدغه هاي من در زمينه برنامه هاي تاك شو اين است كه حتماً بايد بستري ايجاد شود تا شخصي كه مي خواهد گفت وگو كند يك كارگردان باشد. منظور من از كارگردان كسي است كه بتواند برنامه را هدايت كند. بتواند يك طراح خوب باشد و لحظه به لحظه توانايي اين را داشته باشد كه با هوش و ذكاوت خود نكات مهم يك گفت وگو را بگيرد و پيش ببرد. كلاً به اعتقاد من هم در برنامه هاي گفت وگومحور چيزي كه خيلي مهم است خروجي كار است چرا كه گاهي موقعيتي پيش مي آيد كه تمام شرايط گفت وگو مهيا است؛ چه از نظر امكانات فني، چه از نظر مطالب محتوايي كه در اتاق فكر طراحي و برنامه ريزي شده است اما گفت وگو روح و پويايي لازم را ندارد و همين هم موجب مي شود تا ارتباط خوبي برقرار نكند. در ضمن يك گفت وگو به حس دو نفر و انرژي كه به هم منتقل مي كنند نيز بستگي دارد كه گاه تبديل به يك موضع گيري نسبت به يكديگر مي شود. در يك گفت وگو گاه بحثي پيش مي آيد كه از قبل برنامه ريزي نشده و خيلي مهم است كه مجري توانايي هدايت اين مورد جديد را داشته باشد و بتواند از سرد شدن و منحرف شدن بحث جلوگيري كند و گفت وگو را به مسير اصلي خود برگرداند.
بعضي از مجرياني كه خود تهيه كننده يا كارگردان برنامه نيستند معتقدند توانايي جمع كردن يك گفت وگو را دارند اما به اندازه يي از طريق كارگردان زير نظر گرفته مي شوند كه رشته كار را از دست مي دهند.
به نظر من يك كارگردان و كسي كه كار را طراحي مي كند بايد قبل از شروع يا ضبط صحبت هاي لازم را داشته باشد و يكسري مسائل را منتقل كند، جلسه يي باشد كه معمولاً هست و در اين جلسات مسائلي كه با هم اتفاق نظر دارند درنظر گرفته شود، اما در ضبط و برنامه زنده زماني كه كار شكل مي گيرد بايد مجري را آزاد بگذارند يا به بيان بهتر به او اعتماد كنند مگر در جاهايي كه احساس مي شود بحث به بيراهه مي رود كه مي تواند اين مورد را كه از نظر مجري دور مانده گوشزد كند و بهتر اين است كه اين گوشزد در تايم آنتراكت يا وله باشد. من فكر مي كنم اين درست مثل يك بازي فوتبال مي ماند كه تا قبل از شروع بازي، مربي هر چه را كه مدنظر دارد به بازيكن منتقل مي كند و تمرينات و آمادگي ها صورت مي گيرد، تاكتيك ها و تكنيك ها مرور مي شود اما وقتي بازي شروع مي شود، اين خود بازيكن ها هستند كه عمل مي كنند و اين مساله بايد در يك تاك شو توام با آزادي عمل باشد، تا مجري حضور ذهنش را از دست ندهد. البته يك گفت وگو مسلماً نياز به هدايت دارد. منظورم به طور كل برنامه هاي گفت وگومحور است كه معمولاً مديران در يك هات لاين هايي به ما زنگ مي زنند و يكسري مسائلي را به ما گوشزد مي كنند كه خيلي از اين تذكرها درست هم هست اما ما كه در ميدان كار قرار داريم ناخواسته از آن غافل مي مانيم.
چقدر به اين معتقديد كه مجري و مهمان برنامه بايد با هم هماهنگ باشند و همديگر را بپذيرند.
اختري؛ يقيناً همين طور است. مجري و شخص مقابلش بايد به هم اعتمادي توام با آزادي عمل و ظرافت داشته باشند تا كار مورد قبول باشد. اين توضيح را هم بدهم كه ما در آبي شو يك مشكل عمده داريم و اينكه خيلي از مهمان هاي ما در دقيقه ۹۰ تغيير مي كنند، بعضي نمي آيند و بعضي اضافه مي شوند يا گاهي مديران بعضي از مهمان ها را پيشنهاد مي دهند و قطعاً فرصت كافي براي خيلي از برنامه ريزي ها در گفت وگو از ما سلب مي شود و اين بار بيشتري را بر دوش مجري مي گذارد. البته فكر مي كنم كم كم برنامه روي غلتك افتاده و مي توانيم برنامه پخته تري از آب دربياوريم. در شب شيشه يي هم همين اتفاق افتاد و من به عنوان يكي از عواملي كه در آن نقش داشته ام مي توانم بگويم شب شيشه يي نسخه موفق تر و پخته تر عبور شيشه يي بود به اين دليل كه يكسري تجربه ها در عبور شيشه يي به دست آمد كه منجر شد اتاق فكر شكل بهتري به خود بگيرد و منسجم تر عمل كند و به اين ترتيب توانستيم تا ۵۰ ، ۶۰ درصد در شب شيشه يي موفق تر باشيم ضمن اينكه در آن برنامه ها بيشتر با مخاطب عام در ارتباط بوديم و نمي خواستيم خيلي تخصصي صحبت كنيم اما در آبي شو با توجه به اينكه مهمان ها با دقت بيشتري انتخاب مي شوند و ديدگاه متفاوتي هم نسبت به ارتباط مجري و مهمان داريم، در جاهايي كه مي توانيم مخاطب بيشتري جلب كنيم، اما ترجيح مي دهيم بيشتر حول يكسري محورهاي كلي حركت كنيم و از زرد بودن فاصله بگيريم حتي اگر يكسري بيننده را از دست بدهيم. همه ما در «آبي شو» بر اين باور هستيم كه بتوانيم به مسائل ريشه يي و تخصصي بپردازيم و با اين فرمت نياز به دقت بيشتري داريم.
حال كه برنامه «آبي شو» برنامه موفقي شده چرا تصميم بر اين است كه ادامه نداشته باشد؟
اين برنامه به مناسبت ايام فجر تهيه شده و از اول هم قرار بر اين بود كه حدود يك ماه روي آنتن باشد در قالب ۲۱ برنامه.
رستمي؛ فكر مي كنم دليل عمده اش اين است كه كار توي تله تكرار نيفتد چرا كه وقتي يك فواره بيش از حد بالا مي رود ممكن است به سقوط برسد و ما مي خواهيم «آبي شو» در اوج تمام شود.
اما يك ماه مدت خيلي كمي است براي يك برنامه به وسعت «آبي شو» تا با پتانسيلي كه دارد مثل فواره سرازير شود. در حقيقت «آبي شو» هنوز به اوج نرسيده بلكه به اوج نزديك شده و هنوز حرف هاي ناگفته و مهمان هاي نرسيده زيادي دارد.
رستمي؛ اين برنامه يك برنامه روتين است و مردم به برنامه هاي روتين عادت مي كنند حتي اگر دوستش نداشته باشند و ما مي خواهيم «آبي شو» را دوست داشته باشند و از سر عادت تعقيبش نكنند.
اما بنابر تجربه يي كه در زمينه تلويزيون و مخاطب آن دارم با شما موافق نيستم. مردم ما بسيار سختگيرند و تنوع طلب و به راحتي به برنامه يي عادت نمي كنند و تا دوست نداشته باشند نمي بينند، حتي اگر گيرنده روشن باشد.
آقاي حسيني شما وارد بحث ما نمي شويد. قبل از هر چيز با توجه به مثالي كه آقاي اختري در رابطه با شب شيشه يي زدند بايد بگويم ماهيت برنامه ما هيچ شباهتي به برنامه شب شيشه يي و برنامه هايي نظير آن ندارد. اصلاً بياييد دنبال هيچ ماهيت، برچسب و عنواني روي برنامه ها نباشيم. اينكه يك برنامه زرد است، قرمز است يا... هر كس براساس تفكر و سليقه خودش و توانايي هايي كه در خود سراغ دارد و رويكردهاي خاص خودش برنامه مي سازد. ما در اين برنامه طبق گفت وگوهاي اوليه يي كه داشتيم مي خواستيم يكسري گفت وگوهاي صادقانه طراحي كنيم كه اين گفت وگوها دليلي ندارد چالشي باشد تا براي مخاطب گرم و شنيدني شود چرا كه اشاره به مطالبي كه اتفاق مي افتد به خودي خود مي تواند به گرمي و جذابيت يك گفت وگو كمك كند.
اما اشاره به مطالبي كه خيلي به مسائل خصوصي و طيف هاي شخصي يك نفر مربوط نباشد. ما مي توانيم به سياق اروپاي ۱۹۳۰ كه مردم مي رفتند و اخبار جنگ را در سينماها مي ديدند، يكسري گفت وگوي سينمايي ضبط كنيم، نمايش بدهيم. مي توانيم خيلي هم بي پرده صحبت كنيم. در اينجا مخاطب اين فرصت را دارد كه تصميم بگيرد و مختار است كه برود اين كار را ببيند يا از ديدن آن پرهيز كند. اما وقتي يك برنامه تلويزيوني است در حقيقت اين برنامه به او ارائه مي شود و خيلي هم حق انتخاب ندارد بنابراين بايد نوع صحبت ها به گونه يي باشد كه حاوي نكته زننده و ناراحت كننده يي نباشد و تاثير منفي نداشته باشد. ما اصلاً قصد نداريم به طرف گفت وگويمان يك انرژي منفي بدهيم به بهانه اينكه مي خواهيم يك برنامه چالشي داشته باشيم. ما در فرهنگ و باورهايمان بر اين عقيده ايم كه مهمان حبيب خدا است. پس چرا بايد يك مهمان را دعوت كنيم و بعد آنقدر او را به بهانه چالش در منگنه قرار دهيم كه مجبور شود براي دفاع از خودش مطلبي را بگويد كه اصلاً راغب به گفتن آن نيست.
و شايد در آن لحظه دنبال مفري مي گشته تا از شرايط بگريزد و اصلاً به آن صحبتي كه مي كرده اعتقادي هم نداشته باشد. البته بايد قبول كنيم اين هم نوعي تاك شو موسوم به هارد تاك است كه در فرهنگ ما خيلي جايي ندارد. به خصوص در مديومي به نام تلويزيون و من با اين نظر شما كاملاً موافقم. حسيني؛ ببينيد، در همان برنامه شب شيشه يي كه من مهمان آن بودم بحث به جايي رسيد كه مجبور شدم به ماشين پرايد هاچ بك مشكي كه قبلاً داشتم و اينكه چقدر به آن علاقه مند بودم اشاره كنم. واقعاً من به آن برنامه دعوت شده بودم كه در مورد اتومبيلم صحبت كنم؟، اين يك گفت وگوي چالشي است؟ اين صحبت من چه اهميتي مي توانست داشته باشد؟ وقتي يك گفت وگو هدفمند است حتي اگر به ۳۰ درصد هدفي كه دارد برسد يك موفقيت بزرگ كسب كرده است و ۷۰ درصد از آن هم به نوعي ديگر موفقيت محسوب مي شود چرا كه برنامه هاي ديگر ضعف هايش را حس مي كنند و با اجتناب از اين كاستي ها مي توان برنامه هاي بهتري ساخت. به نظر من برنامه هاي گفت وگومحور بايد يك «دو امدادي» باشد و هر برنامه جديد مكمل برنامه قبلي حركتي رو به رشد بكند.
به نظر مي رسد شهاب حسيني بيشتر از يك مجري، مشاور برنامه «آبي شو» هم هستند و به نوعي «آبي شو» روي تبادل نظر شما و تهيه كننده با نگاه ايشان برنامه ريزي مي شود و يقيناً عده يي ديگر كه در اتاق فكر شما حضور دارند. جالب است بدانيم كه چطور شد، شما شهاب حسيني را انتخاب كرديد و به تفاهم رسيديد. با توجه به اينكه مي دانيم وي به دليل مشغله بازيگري مدتي است از اجرا كه نقطه شروع فعاليت هاي هنري او است فاصله گرفته است. اختري؛ ما در «آبي شو» يك استوديوي بالاي هزار متر داريم با حضور مردم و يكسري چهره ها كه هر كدام شان جايگاه ويژه يي دارند و اجرا در چنين برنامه يي همه نگاه ها را به خود جلب مي كند. من براي اين قضيه و انتخاب مجري به خيلي از گزينه ها فكر كردم و به دنبال كسي بودم كه واقعاً ارزش و لياقت اين را داشته باشد كه در مركز ثقل دكور و برنامه قرار بگيرد. شهاب حسيني از نظر من فردي بسيار توانا و شايسته چه در بازيگري و چه در اجراست و مي توانست بهترين گزينه باشد و نكته مهم ديگر اينكه شهاب، چهره يي است كه مردم دوستش دارند و با ديد مثبت به او مي نگرند. ما يك نفر را مي خواستيم كه اگر براي مثال آقاي شمخاني يا يك وزير محترم از يك وزارتخانه در قسمت ديگري از برنامه مهمان ماست و قاعدتاً گفت وگويي سنگين و اختصاصي تري را دربرمي گيرد به عنوان محور برنامه فردي قرار داشته باشد كه بتواند با گفت وگويي فرهنگي و هنري محيط را تلطيف كند. شهاب هم از معلومات خوبي برخوردار است و هم مردم و مسوولان نگاه خوبي نسبت به وي دارند.
فكر مي كنم حضور شهاب نقطه قوت اين برنامه است و به اين مساله هم ايمان دارم كه اگر قرار باشد «آبي شو» ادامه پيدا كند و مردم آن را بهتر بپذيرند، نقطه قوت آن حضور شهاب حسيني خواهد بود. ضمن اينكه از نظرها و پيشنهادات مثبت او هم بسيار بهره مي گيريم. حتي شب هايي كه برنامه ما خيلي خوب نبوده، اين حضور شهاب بوده كه موجب شده مخاطب برنامه را پس نزند. او جزء اتاق فكر ماست و به نوعي مي توانم بگويم سردبير برنامه «آبي شو» است.
شهاب حسيني؛ نمي خواهم صحبت هاي من و آقاي اختري به تعارفات نسبت به هم خلاصه شود اما لازم است اين را بگويم كه اگر اين صحبت هايي كه عباس در مورد من مي كند صادق باشد، بيشتر به خاطر وسعت نگاه اوست. اگر نوع كار او به گونه يي نبود كه بتوان صحبت و تبادل نظر كرد، قاعدتاً من فقط به عنوان يك مجري انجام وظيفه مي كردم و مي رفتم. اما عباس اختري به حرف ها گوش مي دهد، به عقايد احترام مي گذارد و به نظرها بها مي دهد. دليل حضور من به شخصه در «آبي شو» (همان طور كه در يكي از برنامه ها هم گفتم) اين بود كه خيلي افراد هستند كه فكر مي كنند استراتژي حرفه يي اشخاص را بهتر از خودشان مي دانند و توصيه هايي دارند كه گرچه ۸۰ درصد آن خيرخواهانه است اما چون در جاي يكديگر قرار نداريم نمي توانيم قضاوت درستي داشته باشيم. ما هميشه طبيب ديگران بوده ايم تا طبيب خودمان. در حالي كه شايد هيچ كس بهتر از خود فرد نمي تواند درد خود را بفهمد و علاج كند.
آن چيزي كه در اين برنامه (آبي شو) براي من اهميت داشت اين است كه پيشينه من اجراي تلويزيوني است. من به تلويزيون مديونم. چرا كه به من اين فرصت را داد تا جلوي دوربين بيايم و خودم را بيازمايم. به همين دليل دوست دارم هر وقت كه مي توانم گام مثبتي براي اين رسانه بردارم.
شما فكر مي كنيد چرا در سال هاي اخير تا اين اندازه از برنامه هاي گفت وگومحور «زنده» فاصله گرفته ايم.
اختري؛ من نمي توانم جواب دقيقي به اين سوال شما بدهم اما فكر مي كنم تلويزيون به دليل حساسيت رسانه يي كه دارد ترجيح مي دهد برنامه ها به اين صورت باشد و به دليل خط قرمزهايي كه وجود دارد و به نظر من بايد هم باشد، شرايط كار به اين صورت منطقي تر به نظر مي رسد. يك رسانه ملي نمي تواند خيلي آزادانه عمل كند. خيلي از گفت وگوها و صحبت ها هست كه شنيدنش براي مردم شايسته نيست و ضبط برنامه اين فرصت را به ما مي دهد تا آنچه شايسته مخاطب است روي آنتن ببريم. هميشه براي برنامه هاي تاك شو مميزي هايي وجود داشته است.
اين مميزي ها در گذشته هم وجود داشته اما ما برنامه هاي گفت وگو محور زنده نظير كوله پشتي يا شب شيشه يي و... داشتيم.
شهاب حسيني؛ قطعاً كساني كه تعيين سياست مي كنند در جايگاهي هستند كه مي توانند صلاح يك برنامه را تشخيص دهند. ما نمي توانيم در اين برنامه ريزي ها دخالتي داشته باشيم. ما حتي به درستي نمي توانيم خطوط قرمز را بشناسيم و بدانيم در كجا قرار دارد. وظيفه ما اعمال سليقه هنري مان در يك برنامه است. مثلاً من مي توانم به سهم خودم، در راستاي سوادم، سوابقم و توانايي هايم در يك برنامه تاثيرگذار باشم و به عنوان يك كارآموز كه اميدوارم اين لقب را هرگز از من نگيرند و خودم هم هرگز از ياد نبرم آنچه در توان دارم براي بهتر شدن برنامه «آبي شو» يا هر پروژه ديگري كه در آن سهيم مي شوم به كار بگيرم.
سيمرغ بلورين امسال موجب نمي شود تا خيلي از باورهايتان تغيير كند؟ شهاب حسيني؛ اتفاق فرخنده يي براي من افتاد تا نتيجه زحماتم را كه يقيناً نتيجه زحمات كساني كه به من فرصت دادند هم بود بگيرم؛ سيمرغ بهترين بازيگر جشنواره بيست و هفتم فجر. حال به عنوان كارآموزي كه مورد تاييد قرار گرفته وظيفه ام بيشتر شده و حال نمي توانم بگويم «راه مي روم تا به مقصد برسم و پشت سرم را هم نگاه نمي كنم.» حالا به نقطه يي رسيده ام كه بايد بايستم و پشت سرم را بنگرم چرا كه مسيري را طي كرده ام كه نياز به مرور دارد و چه فرصتي بهتر از اينكه در يك برنامه تلويزيوني به نام «آبي شو» بتوانم انجام وظيفه كنم. مهماناني بيايند، گپي بزنيم و نگاهي داشته باشيم به سينما و تفكرش و من بتوانم از تجربه هاي اين عزيزان بهره ببرم و بتوانم با صحبت هاي ايشان جايگاهم را بهتر پيدا كنم.
من فيلم هاي زيادي ديدم كه به جز بازي شما، هر دليل ديگري مي توانست نشان اتلاف وقت باشد اما به ديدن هنرنمايي شما مي ارزيد. مثلاً بازي تان را در «رخساره» بسيار دوست دارم و بارها مرور كرده ام. سال ها پيش در گفت وگويي كه با خانم مرضيه برومند و اميرحسين صديق داشتم، صحبت به جايگاه بازيگران جوان و اينكه تا چه اندازه سزاوار جايي كه ايستاده اند هستند كشيده شد و من به اين اشاره كردم كه شهاب حسيني از نوادر بازيگران بي ادعايي است كه در هر كاراكتري باورپذير است.
مثالي زدم از «رستگاري در هشت و بيست دقيقه» كه در اين كاراكتر فوق العاده بوديد در حالي كه به راحتي مي شد گريم تان را پاك كرد، حس اين شخصيت را از شما گرفت و نقش مقابل را كه بهرام رادان ايفا مي كرد به شما سپرد. اميرحسين صديق در تاييد صحبت من گفت؛ به قول خانم برومند، «آل پاچينو» هم اگر ايران بود هرگز آل پاچينو نمي شد. اين اظهارنظر من با خرده گيري هاي زيادي مواجه شد. حالا و امسال برگزيده شدن شما به عنوان بهترين بازيگر به گونه يي خودخواهانه مرا هم براي اظهارنظر سال ها پيشم خشنود كرد.
گويي با گرفتن اين تنديس، من هم كه در اين سال ها از طرفداران بازي شما بودم جايزه گرفتم. ضمن اينكه عقيده دارم بعضي از بازيگران نظير لئوناردو دي كاپريو، ادوارد نورتون، مت ديمون يا حتي كوين اسپيسي (مخصوصاً از هاليوود مثال مي زنم كه سوءتفاهم نشود) پله پله با هدف و صبورانه به جايگاهشان رسيده اند و معمولاً اين جايگاه ها محكم تر و قابل اعتمادتر است. شما هم جزء كساني بوديد كه پله پله بالا رفتيد، خيلي مواقع هم صبوري كرديد و گاهي هم مي توانستيد بلندتر بپريد و نشد اما بالاخره به آنچه خواستيد رسيديد. شهاب حسيني؛ سعي مي كنم به اين مساله خوش بينانه فكر كنم. شايد در آن زمان هنوز بالي براي پريدن نداشتم يا اينكه بال هايم قدرت به اين بلندي پريدن را نداشت.
اين برنامه (آبي شو) با اين وسعت دكور و فرمت خاص آن بي شباهت به بعضي از برنامه هاي تاك شو مطرح خارجي نيست. همه جاي دنيا هم به همين ترتيب است يعني برنامه ها با نگاهي به نظاير مطرح آن در دنيا ساخته مي شوند اما دقت در اين نگاه بسيار اهميت دارد. مثلاً حضور تماشاگران در صحنه و هنگام ضبط. تا آنجا كه من شنيده ام مثلاً «اپرا وينفري» براي انتخاب و نقش اين مدعوين در برنامه يك گروه كارگرداني دارد. هيچ يك از اين افراد بي دليل روي سكو يا صندلي نمي نشينند و بزرگ ترين وظيفه شان دادن انرژي مثبت به برنامه است. اما در «آبي شو» اين تماشاگران به قدري منفعل و مسخ شده به نظر مي رسند كه گويي نه آنها چيزي از گفت وگو مي شنوند و نه مجري و مهمان برنامه آنها را مي بيند و يكي از ضعف هاي عمده حضور آنها ديدن كودكان در بينشان است. كودكاني كه هيچ علمي به گفت وگويي كه مطرح مي شود، ندارند.
رستمي؛ فكر مي كنم اين برمي گردد به اينكه مهمان ها هم در دقيقه ۹۰ انتخاب مي شوند و شرايط و زمان كافي براي حضور موثر آنها وجود ندارد. اما تصميم داريم به اين مساله هم جدي تر فكر كنيم.
حتماً مي توان هم در دقيقه ۹۰ گل زد و هم پنالتي گرفت. بگذريم. گرچه برنامه «آبي شو» به مناسبت ايام فجر تهيه شده، اما به جز چند روزنامه سال ۵۷ كه به ستون هاي دكور چسبيده و چند گريز به آن ايام، خيلي برنامه يي اختصاصي نيست و من هنوز هم براي اينكه يك چنين برنامه يي با اين پيش توليد زمان بر و دكور و لوكيشن عظيم بعد از يك ماه بخواهد تعطيل شود، قانع نشدم. سوال بعدي من اين است كه، چه خبر از آقاي «سعيد ابوطالب»، جايش را خالي مي بينم حتي جاي اسم ايشان را در تيتراژ برنامه. رستمي؛ آقاي سعيد ابوطالب مجري مناسبي براي «آبي شو» بودند و ايشان براي قسمت هايي از برنامه كه مربوط به مسائل سياسي و مرتبط با دهه فجر بود با ما همكاري مي كردند و از آنجا كه اين قسمت ها به پايان رسيده، بالطبع تايم حضورشان هم تا همين جا بوده است.

فشار خاصي كه روي حضور يا عدم حضور سعيد ابوطالب نبود؟ مثلاً اينكه ايشان خط قرمزهايي را شكسته باشند.
خير، به هيچ وجه. البته ايشان با ظرافت خط قرمزهاي زيادي را شكستند اما در اين مورد فشاري روي برنامه نبود. لازم است اين را هم اضافه كنم، در شروع كار از آنجا كه من شناخت كافي از آقاي ابوطالب نداشتم، فكر مي كردم شايد وي از عهده اجرا به خوبي برنيايد. اما به دليل دانش و آگاهي كه به موضوع بحث ها داشتند گرچه گاهي از استانداردهاي اجرا فاصله مي گرفتند اما خيلي خوب برنامه را جمع مي كردند. ضمن اينكه بسيار هم وقت شناس بودند.
خب اين از خصايص سياستمداران است كه بر عكس هنرمندان به خوبي ارزش وقت را مي شناسند. و در مورد آقاي حسين زاده؟ رستمي؛ رضا حسين زاده بيشتر بحث دستاوردهاي ۳۰ ساله انقلاب را بر عهده داشتند و تعقيب مي كردند و از آنجا كه اين دستاوردها ادامه دارد بالطبع اجراي ايشان هم تا قسمت آخر ادامه خواهد داشت.
فاصله بين ضبط و پخش چقدر است؟ رستمي؛ فاصله بين ضبط و پخش كمتر از بيست و چهار ساعت است.
اين برنامه مميزي خاصي هم دارد؟ رستمي؛ خير مثل همه برنامه ها قطعاً اول ديده مي شود و بعد از نظارت پخش، اگر مشكلي نداشته باشد روي آنتن مي رود.
اين سه آيتم، سه دكور مجزاست؟ رستمي؛ در حقيقت سه دكور مجزا نيست و مثل نخ تسبيح به هم ارتباط دارد و يك المان هايي در دكورهاي مختلف تكرار مي شود و اين كمك مي كند تا مخاطب احساس اين را كه برنامه در سه دكور و لوكيشن مختلف است نداشته باشد. شكل، زاويه ها و مدل نورپردازي هم به گونه يي احساس نزديكي خاصي به وجود مي آورد.
به اين ترتيب ضبط قسمت هاي مختلف هم با هم نيست و از بخشي به بخش ديگر سوئيچ نمي شود.
رستمي؛ خير. اين امكان وجود ندارد. البته مهمان ها قبل از ضبط با هم يك گفت وگوي صميمانه يي دارند اما اينكه كار را از قسمتي به قسمت ديگر سوئيچ كنيم نيست.
من تخصصي در مورد مسائل فني ندارم. شما از ويژگي هاي اين برنامه از نظر فني بگوييد.
رستمي؛ مهم ترين ويژگي برنامه اين است كه كار با شش دوربين سوئيچ مي شود و اين اتفاق تازه يي در زمينه اين نوع برنامه ها است. ضمن اينكه در «آبي شو» از نور خارجي استفاده نمي كنيم و تمام نورهاي صحنه در داخل دكور هستند.
غمن سعي مي كنم نگاه ملامت بار «ابوالفضل اكبري» تهيه كننده «آبي شو» را كه وقت ضبط برنامه اش را گرفته ام ناديده بگيرم، شما هم ناديده بگيريد، چرا كه به راستي حق با اوست. فقط به عنوان آخرين سوال با وي هم كلام مي شوم و مي پرسمف؛
آيا حقيقت دارد كه «آبي شو» به عنوان برترين برنامه در سال شكوفايي و نوآوري برگزيده شده است.
اكبري؛ فعلاً در اين مورد نامزد شده ايم. حال اينكه انتخاب هم شده باشيم يا خير به نظر مي رسد شما بيشتر اطلاع داشته باشيد.
كلام آخر، ويژگي ديگر «آبي شو» موسيقي آن است. اين موسيقي كه در تيتراژ مي آيد كاري است از ناصر چشم آذر (كه حضور دوباره وي اتفاق دلنشيني است) با شعري از «بابك صحرايي» و صداي «حميد حامي». ضمن اينكه موسيقي مياني برنامه نيز كاري است از «روزبه بماني» و گفتني است كه موسيقي زنده در اين برنامه موجب ارتباط بيشتر مخاطباني شده است كه ميانه خوبي با لب زدن خوانندگان مورد علاقه شان ندارند و مسووليت نواي موسيقي كه قرار بود با دستان هنرمند «آندره آرزومانيان» نواخته شود به «رضا تاج بخش» سپرده شده است.
آبي شو به كارگرداني عباس اختري و تهيه كنندگي ابوالفضل اكبري هر شب از شبكه تهران روي آنتن مي رود.

دوشنبه|ا|5|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: هموطن سلام]
[مشاهده در: www.hamvatansalam.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن