واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نشست بررسی "گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی" روز دوشنبه با سخنرانی دکتر بهرام گرامی - مولف کتاب - در مرکز میراث مکتوب برگزار شد. به گزارش خبرنگار مهر، دکتر بهرام گرامی درباره کتاب "گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی" گفت: از آغاز شعر فارسی تاکنون 10 میلیون بیت شعر از هزاران شاعر در زمینه های مختلف به جا مانده که بخشی از آن در اشاره به گلها، میوه ها، درختان و دیگر گیاهان است. مروری بر مجلات ادبی و فهرست پایان نامه ها در دانشکده های ادبیات دانشگاه های ایران و گفتگو با شماری از فرهیختگان ادب فارسی نشان می دهد که به رغم انبوه مطالبی که طی چند دهه اخیر در شرح و تفسیر شعر قدیم فارسی منتشر شده، حتی یک مقاله جامع در مورد یکی از گیاهان در شعر فارسی منتشر نشده است. وی افزود: فقدان این پژوهش در این زمینه نمی تواند به دلیل کم اهمیت بودن موضوع باشد و از سویی اشعار در زمینه گل و گیاه آن قدر پیچیده و دشوار به نظر نمی آید که کسی را یارای پرداختن به شرح و معنی آنها نبوده باشد. این جای خالی احتـمالا بر اساس این پیش فرض نادرست بنا شده که "در شعر قدیم فارسی اکثر شاعران برای رنگ و رو دادن به شعر و زینت بخشیدن به کلام خود و پر کردن جای خالی در شعر از گل و گیاه استفاده می کردند." گرامی ادامه داد: شاعران نکته سنج فارسی زبان به خصوصیات و ویژگیهای گل و گیاهان به خوبی واقف بوده و طی قرنها تشبیهات و استعارات بدیعی از گل و گیاه پدید آورده اند. وی درباره کتاب خود گفت: این کتاب آثار 146 شاعر فارسی زبان را طی هزار سال از آغاز شعر فارسی تا عصر مشروطیت دربر می گیرد (از رودکی تا بسطامی). در این کتاب از آثار شاعران بعد از مشروطیت مگر به ضرورتی انگشت شمار استفاده نشده است، زیرا به اعتقاد من در بیشتر آثار شاعران متأخر و معاصر چندان نشانی از شناخت گیاهان و توجه به ویژگیهای آنها به چشم نمی خورد. این پژوهشگر ادب فارسی خاطرنشان کرد: شاعرانی که از آنان در کتاب گل و گیاه در هزار سال شعر فارسی نقل شده عبارت اند از: ابن یمین، ابوسعید ابوالخیر، ابوشکور بلخی، اثیر شیرازی، اسدی طوسی، امیر خسرو دهلوی، اهلی شیرازی، انوری، بابا طاهر، بیدل دهلوی، جامی، حافظ، خاقانی، خیام، دقیقی توسی، رودکی، سعدی، شیخ بهایی، عبید زاکانی، عطار نیشابوری، فردوسی، اسعد گرگانی، ناصرخسرو، مولوی، نظامی، هاتف اصفهانی و بسیاری دیگر. دکتر بهرام گرامی درباره مقام و منزلت گل و گیاه نیز گفت: گل و گیاه در فرهنگ ایرانی جایگاهی شایسته دارد. یکی از ظرایف و برجستگی های مربوط به گل و گیاه بررسی نام گذاریهای جغرافیایی است که از روی نام گیاهان انجام شده است مانند گلپایگان، گلدسته، گلپر آباد، انجیره، انار، گل تپه، گل چشمه، ارغوان، چناران، صنوبر و شاید هزاران ترکیب دیگر. وی در ادامه نمونه هایی از تشبیهات و استعارات چند گل را این چنین تشریح کرد: نرگسرسید موسم آن کز طرب چو نرگس مست نهـــــد به پای قدم هر که شش درم دارد شش گلبرگ سپید نرگس همراه با دایره زرد میانی و گاه تیرگی قعر آن در مجموع شکل چشم را به ذهن انسان متبادر می کند که بخش زرد رنگ میانی حالت بیمار گونه به چشم نرگس می دهد و از این رو چشم بیمار و مست و خمار آلوده را به نرگس تشبیه کرده اند. ساقه بی برگ و سبز رنگ گل را که میان تهی و نی مانند است و خمیده به عصا و قلم تشبیه کرده اند. بر همین وجه نرگس را سر به زیر، فروتن یا سر سنگین خوانده اند. سوسنبسان سوسن اگر ده زبان شود حافظچو غنچه پیش تواش مهر بر دهان باشد سوسن گلی است سپید و خوشبو که رنگ و روی معشوق را دارد و در بسیاری از اشعار سوسن را آزاد نام نهاده اند ولی آنچه سوسن را از دیگر گلها متمایز می کند از یک سو زبان و زبان آوری آن به جهت شباهت گلبرگهای دراز آن به زبان است و از سویی دیگر خاموشی آن در عین زبان داشتن. مهر به دهان داشتن کنایه از تعهد به رازداری نیز هست. گل سرخسخن در پرده می گویم چو گل از پرده بیرون آیکه بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزیگل، گل سرخ، گل حمرا، گل سوری، گل صد برگ، گل لعل، گل محمدی و گل نوروز مترادف هم هستند. گل سرخ، سلطان باغ یا عروس چمن است. در بهار بر درختچه پر خاری می روید و چند صباحی زنده است. گل سرخ معشوق بی چون و چرای بلبل است. گل رعنا تا غنچه خندانت دولت به که خواهد دادای شاخ گل رعنا از بهر که می رویی گل رعنا دو رو و دو رنگ است. از برون زرد و از درون سرخ و از این روی رخسار عاشق و روی معشوق، جام زرین و می گلگون و روی زرد و دل پر خون را به آن تشبیه کرده اند. واژه رعنا به مفهوم دو رنگی و دو رویی است. شقایقگل بوستان رویت چو شقایق است لیکنچه کنم به سرخرویی که دلی سیاه دارددر قاعده هر گلبرگ شقایق لکه سیاه رنگی است که به صورت داغ بزرگی در قعر جام و در دل شقایق دیده می شود. سیاه دلی و دل سوختگی را نشان می دهد. بنفشهبنگر بدین درختان چون جمع نیکبختانشادند ای بنفشه از غــــم چرا خمیدی؟ساقه نرم و ظریف و خمیده گل بنفشه به افتادگی و سر به زانوی غم داشتن تعبیر شده است. سنبلبه گرد سنبل تو جانها چو مور و ملخکه ناز خرمن لطفت برند جمله زکـــات در 146 شاعر که ذکر شده فقط یک شاعر و آن هم مولوی است که سنبل را در معنای واقعی و خاص بکار برده است. سنبل خوشه گندم است. برگ چناربر دست حنا بسته نهد پای به هر گامهرکس که تماشاگه او زیر چناری استتشبیه به پنجه یا کف دست است و از این شباهت مضامینی چون دست افشاندن در چمن دست به دعا به سوی فلک، تهیدست بودن از بار و ثمر و حنای خزان بر دست گذاردن پدید آورده اند. برگ جوان چنار به پای مرغابی هم تشبیه شده است. نیلوفر آبیخورشیدی و نیلوفر نازنده منمتن غرقه به اشک در شکر خنده منمرخ زرد کبــــود تن سر افکنده منمشب مرده ز غــم روز به تو زنده منمنیلوفر آبی تشبیه آن با گل نیست بلکه با برگش است. پهنه برگ او زمینه کبود دارد مثل آسمان. نیلوفر عاشق خورشید است. روز با خورشید بالا می آید و با غروب او سر به آب می برد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 321]