واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: شاخهای بلند همواره نشانه ای از بی بند و باری جنسی بوده است. یکی دیگری از حدسهایی که میتوان در مورد این بزهای با شاخهای بلند زد این است که نوعی نماد پگانی از رابطهی جنسی و... بی شک سنگ نگارههای ایران نشان از تاریخی دور و دراز در این سرزمین دارند. نشانهایی از حیوانات، انسانها، گیاهان و زندگی. همه و همه را میتوان بر روی سنگ نگارهها یافت و میتوان ساعتها بر روی آنها مطالعه کرد و از طرق گوناگون به بررسی آنها پرداخت. اما شاید نمادشناسی سنگ نگارهها یکی از بهترین راهها برای یافتن زبانی مشترک بین ما و کسانی که این نگارهها را بر روی سنگها آفریده اند باشد. با نگاهی اجمالی بر نگارهها میتوان به سرعت یافت که نقش بز بیشترین نقش موجود بر روی این نگارههاست. در مورد چرایی نقش بستن بز بر روی این سنگ نگارهها تاکنون به صورت خلاصه به مواردی اشاره کرده اند، مهمترین و معروفترین آنها اشارهای است به داستان آفرینش انسان، داستان روییدن گیاهی با دو برگ (احتمالا ریواس) از نطفهی کیومرث و هنگامی به صورت انسانی در دو جنس (مشیه و مشیانه) در آمد. بز کوهی در این داستان حیوانی است که از مشیه و مشیانه محافظت میکند و آن دو از شیر آن مینوشند. به همین دلیل فرض شده است که بز نشان باروری و رویش است. نکتهی جالب اینجاست، نقوش بز کوهی همواره در کنار سرچشمههای آب پیدا میشوند. فرقی نمیکند در کجای ایران به دنبال سنگ نگارهها بگردید. در هر حال سرچشمه ی رودها بهترین یاری دهنده برای پیدا کردن نگارههاست 1. آب نیز خود شروع رویش و باروری است، آب زهدان همهی عالم است، بی دلیل نیست که الهه ی آب آناهید است. دوشیزه ای برومند، زیبا و... 2 پس نقوش بز مسلما به آب و سرچشمههای آن و باروری مرتبط بوده اند. با کمی مطالعهی سنگ نگارهها میتوان به این امر رسید که عموما سنگ نگارههای اولیه و قدیمیتر تنها به نقش بز محدود میشده اند و در مناطقی که بعدا و در دورههای متاخر تر طرحهایی بر روی سنگ نگارهها اضافه شده (به مانند تیمرهی خمین) نقوش دیگر مانند انسان و شتر و حتی نوشتههایی به زبان عربی نیز میتوان پیدا کرد.3 با توجه به حروف شبه عیلامی که در بسیاری مناطق بر روی سنگ نگاره دیده میشود قدمت نگارهها به دوران قبل از آریایی شدن ایران باز میگردد. بسیار پیشتر از زمانی که اسطورهی آفرینش کیومرث توسط اورمزد بیان شود. ناگفته پیداست که اسطورههای آفرینش توسط اورمزد بیشتر در دورهی ساسانیان بسط داده شده و رواج یافته (هرچند که بسیار قدیمیتر مینمایند) و در دورههای قبل تر از جمله هخامنشیان نشانی از اسطورههایی که به گونه ای به دین زرتشت منتهی شوند یافت نمیشود. (به عنوان مثال در هیچ نوشتهی هخامنشی نامی از زرتشت نیامده است) در قبل از ساسانیان به راحتی میتوان نشان میترایسم را پیدا کرد. هرچند با فرض این که کسانی که نگارهها را خلق کرده اند از اسطورهی کیومرث و ماجرای مشیه و مشیانه هم آگاهی داشته باشند، چرا بایستی نقش بز را به عنوان نماد سرچشمههای آب در همه جا رسم کنند؟ شاید رسم کردن نقش گاوی که به همراه کیومرث بوده محتملتر بوده است! 4 نکتهی جالب تر نقش زایندگی آب است، آب همواره نشان زایندگی بوده است. سرچشمهی زایندگی نیز مادینه است، مادینه ای مقدس، همواره در بسیاری از دینها و اسطورهها سرچشمهی زندگی و باروری به صورت موجودی مادینه تصور میشده است. 5 به ویژه در جوامع کشاورزی و مادر سالار که ارتباط بسیار نزدیک به طبیعت داشته اند. (و عموما نوعی از ادیان طبیعت پرستی داشته اند = پگانیسم 6) به عنوان مثال آناهید که تحت عنوان خدای آبهای نیرومند بی آلایش از او یاد میشود. اما در سنگ نگارهها عموما ما با طرح "بز کوهی نر" و"کل" و "اندرمیش" مواجهیم. چگونه بز نر میتواند نماد باوری و رویش باشد؟ بزیهایی با شاخهایی بلند و سرکش، از روی نگارهها میتوان دریافت که انگار برای کسانی که این نقوش را میآفریده اند بلندتر بودن شاخ بزها به نوعی برتری داشته و میل بیشتری بوده تا بزهایی با شاخهای بلند تر نقش شوند. آیا مشیه و مشیانه از شیر بز کوهی نر مینوشیده اند؟ربط این بزها به داستان مشیه و مشیانه بسیار غیر محتمل مینماید. اما به هر حال بزها در کنار سرچشمههای آب قرار دارند و این واقعیتی است عینی. پس به واقع چرا این سنگ نگارهها حک شدهاند؟ جواب به این سوال مسلما دقیق و واضح نخواهد بود. هر چه گفته شود مجموعه ای از احتمالات است، که مسلما هر چه اطلاعات جمع آوری شده بیشتر و دقیقتر باشد جواب نیز به واقعیت نزدیکتر است.ابتدا از مشاهدهی نوع حکاکیها شروع میکنیم. مسلما بایستی سنگ نگارهها در دورههای گوناگونی حک شده باشند. اما با کمی مشاهده میتوان قدیمیتر بودن بعضی را تشخیص داد. اختلاف رنگها، و میزان هوازدگی با کمی دقت مشخص میشوند 7. و در مناطقی که سنگ نگارهها عموما بکرتر هستند و کمتر نقوش جدید در کنار آنها حک شده است میتوان به راحتی به آنچه میخواهیم برسیم. اولین چیزی که به ذهن خطور میکند شبیه بودن بزهای رسم به شده به هم دیگر است. در مناطقی که فاصله ی بسیار از هم دارند بزها همواره شبیه به هم رسم شده اند. و حتی نوع حکاکیها نیز غالبا شبیه به یکدیگر میباشد 8. و از همه مهمتر مناطقی که حکاکیها انجام گرفته نیز یکسان میباشد؛ همواره در سرچشمهی رودها؛ چیزی به ذهن آدم میرسد که آیا کسانی که این حکاکیها را انجام داده اند آموزش دیده بودند؟ منظورم از آموزش دیدن، گروهی آموزش دیده و اعزامی از طرف یک دولت برای انجام حکاکیها نیست، بیشتر منظورم نوعی از آموزش آیینی و مذهبی است. آموزشی مذهبی که مردم عادی دیده باشند و کار حکاکیها آنقدر عمومی باشد که مردم به مانند فریضه ای عادی به آن پرداخته باشند. اما چرا در کنار سرچشمههای آب؟ ایران همواره سرزمین کم آبی بوده است، و به علت کوهستانی بودن و شیب زیاد آبرفت رودخانهها بسیار کم ته نشین میشده، به همین خاطر زمینها حاصلخیز نبوده است، بر خلاف منطقهی بینالنهرین که زمینهایی هموار دارد و به همین خاطر آبرفتهایی بسیار حاصلخیز از ته نشین شدن گل و لای رودخانهها در آنجا تشکیل شده است 9. پس وجود بزها در ایران عموما به خاطر تشکر از آب نبوده است! و همین طور تشکر از بزی که به اجدادمان شیر داده است. بزها به خاطر ترس از خشکسالی و بی آبی آنجا قرار داشتند. به جای آناهید خدای مادینهی زیبای آبهای نیرومند، بایستی به دنبال خدای خشکسالی رفت! در اینجا تیشتر قدعلم میکند. ماجرای تیشتریه و دیو خشمگین خشکسالی! اپوشه دیو خشکسالی است که عامل تباه کنندگی زمین است و تیشتر (همان درخشانترین ستارهی آسمان10 ) به نبرد با اپوشه میرود. آن دو در هم میآمیزند و تشیتر شکست میخورد. تیشتر به نزد هورمزد میرود و علت ناکامیاش را کامل نبودن نیایش مردم و کافی نبودن قربانیها بیان میکند! اهورا مزادا خود شخصا برای تیشتر قربانی میکند و از آن پس همهی مردم برای این که تیشتر بتواند بر خشکسالی فائق آید برای او قربانی میکردند. و پس از قربانی کردن برای تیشتر است که آب میتواند بی مانع در میان مزارع و رودها جاری شود. بسیار محتمل مینماید که بزهای نری که در کنار سرچشمهی آبهای جاری نقش شده اند، نشانی از قربانیان انسانها برای تیشتر باشند. قربانیانی که از ترس از خشکسالی به تیشتر اهدا شده اند و سنگ نگارهها نشانی از آنها برای یادآوری کردن به تیشتر است که ما برایت قربانی کرده ایم، تو نیز آبها را در رودها جاری کن.11 احتمال دیگری نیز بسیار واضح به چشم میخورد: ما ایرانیها معتقدیم که همهی اسطورهها و داستانهای دنیا از ما شروع میشود؛ هرچند که زیاد هم بیراه نیست، به عنوان مثال تمامی ادیان امروزی جهان حتی ادیان سامی کاملا وابسته و شکل گرفته از میتراییسم هستند12؛ اما در دنیایی که به راحتی اسطورههای ما به همه جا میرفته است بعید نیست که اسطورههای دیگران نیز به نزد ما آمده باشد."کوروکوپیا" 13 شاخ وفور نعمت بود، بزی که با شکستن شاخهایش به زئوس غذا میداد، شاخهای او مملو از میوههای جادویی بود، داستانی شبیه به داستان مشیه و مشیانه با این تفاوت که شاخهای بلند بزهای نقش شده در این داستان توجیه پذیرترند. مورد دیگری که نمیتوان به راحتی از کنار آن گذشت نیز "بفومت" 14 میباشد. خدایی که خودش سری شبیه به بز دارد. بزی با ریش و دو شاخ بلند، بفومت خدای زاد و ولد و باروری است، خدای نیروی جنسی در آیینهای طبیعت پرستی. شاید بتوان گفت که بز همواره نشانی از قدرت جنسی بوده است، به عنوان مثال در نشانههای هیروگلیف " آمون" 15 یا خدا مذکر باروری مصری نیز با سر بز رسم شده است و شاخهای بلند همواره نشانه ای از بیبند و باری جنسی بوده است. یکی دیگر از حدسهایی که میتوان در مورد این بزهای با شاخهای بلند زد این است که نوعی نماد پگانی از رابطهی جنسی و باروری بوده اند.16 مسلما دانستههای ما از این نقوش رازگونه بسیار ناچیز و اندک است، مطالعهی بیشتر نقوش، بدست آوردن نشانههایی از مردمانی که آنها را حک کرده اند و تعیین سن دقیق نگارهها با روشهای پیشرفته میتواند راهگشای خوبی باشد برای کشف رموز آنها. آنچه در این متون آوردم نگاهی نماد شناسانه به طرح بزها بود، مسلما این نظریات نه کامل هستند و نه دقیق. مصطفی یاوری آیین پانوشتها:1- به عنوان مثال میتوان به بررسیهایی که استاد ارجمند جناب آقای ناصری فرد در سنگ نگارههای طبس داشته اند اشاره کرد.2- هیلنز- جان، شناخت اساطیر ایران، ترجمه ی ژاله آموزگار – احمد تفضلی، نشر چشمه 1386، ص 383- در محوطه ی بزرگ سنگ نگارههای تیمره در خمین چند کتیبه به زبان عربی وجود دارد.4- گاوی سفید همچون ماه، که پس از پیروزی اهریمن از اندامهای او 55 نوع غله و 12 نوع گیاه دارویی بر زمین رویید و نطفهی او به ماه رسید و حیوانات مختلف را به وجود آورد.5- به دو کتاب ارزشمند امان الله قرشی به نامهای "ایران نامک" و "آب و کوه در اساطیر هند و ایرانی" مراجعه کنید.6- Paganism به ادیانی که ریشه در طبیعت دارند و عموما ریشه ای قبل از ادیان سامی دارند اطلاق میشود.7- از روشهای دقیق تر میتوان اندازه گیری سن به کمک رادیوکربن را نام برد که متاسفانه تا جایی که اطلاع دارم در ایران این روش در مورد هیچ اثر باستانی مورد استفاده قرار نمیگیرد.8- بیشتر حکاکیها به روش پیکسلی، یعنی از قرار گرفتن نقاط در کنار هم به وجود آمده اند.9- در تمامی سرزمین بین النهرین اخلاف ارتفاع به 10 متر میرسد و این یعنی آبها با سرعتی بسیار کم حرکن میکنند و تماما آبرفتشان ته نشین میشود. این را مقایسه کنید با تهران که در شمال و جنوبش حدود 300 متر اختلاف ارتفاع داریم.10- پر نورترین ستارهی آسمان که در صورت فلکی کلب اکبر یا سگ بزرگ قرار دارد. با نامهای شباهنگ و شعرای یمانی نیز خوانده میشود و نام ماه تیر نیز از آن گرفته شده است. در مصر باستان مورد احترام بوده است، طلوع آن با طغیان نیل همرام بوده.11- شخصا با یک سنگ نگاره در منطقهی گلپایگان برخورد کردم که طرحی شبیه به صورت فلکی جبار داشت، (جبار کمی بالاتر از تیشتر در آسمان قرار دارد) و محل قرارگیری آن به گونه ای بود که صورت فلکی جبار را در هنگام اعتدال بهاری نشان میداد! و قسمت پایین سنگ شکسته بود.12- پرستش میترا یا مهر، تقریبا با کمی دقت میتوان تاثیر آن را بر تمامی ادیان جهان دید: غسل تعمید، آیین عشا ربانی، آب مقدس، قربانی کردن و... تماما از میتراییسم وارد دیگر ادیان شده است. حتی نوع خاص لباس پوشیدن روحانیان ادیان نیز ریشه در میتراییسم دارد.13- Cornucopia14- Baphomet15- Amon16- حتی واژهی horny در زبان انگلیسی از horn به معنای شاخ مشتق شده است!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 834]