واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: هياهوي بسيار براي هيچ!
با سفر وزير كشورمان به منامه و سفر وزير امور خارجه بحرين به تهران، اعلام شد كه به وجود آمده در روابط دوطرف از ميان رفته و روابط به حال عادي برگشته است. بر اين اساس، حال كه اوضاع آرام شده بد نيست نگاهي به اين به اصطلاح بيفكنيم و چگونگي پيدايش و بزرگ شدن آن را بررسي كنيم.
موضوع از آنجا شروع شد كه گفتند آقاي ناطق نوري طي اظهاراتي بحرين را بخشي از خاك ايران دانسته است. در پي پخش اين خبر مقامات بحريني به شدت موضع گرفتند و اعتراض كردند و در همين حال بعضي از سران عرب مانند حسني مبارك، رئيسجمهوري مصر و عبدالله دوم پادشاه اردن به عنوان حمايت از بحرين به منامه سفر كردند. دولتهاي ديگر مانند عربستان سعودي و حتي كشور پادشاهي مغرب (مراكش) نيز موضع گرفتندو حمايت خود را از استقلال و حاكميت بحرين اعلام كردند و بطور خلاصه موجي از تبليغات عليه جمهوري اسلامي ايران در منطقه به راه افتاد كه كاملاً بيسابقه بود.
اين فضاي غيردوستانه و تلاشي كه براي گسترش آن به عمل آمد نشان داد كه جرياني از سوءنيت در منطقه وجود دارد كه مترصد است بهانهاي براي حمله به جمهوري اسلامي و متهم كردن آن به توسعهطلبي بيابد. چراكه اگر حسننيت وجود داشت با اندكي دقت همه متوجه ميشدند كه اصولاً چيزي وجود نداشته كه قابليت اين همه هياهو و سروصدا را داشته باشد چرا كه اولاً: مواضع رسمي كشور را آقاي ناطق نوري اعلام نميكنند، و ثانياً ايشان در يك سخنراني درمشهد پيرامون مسائل تاريخي در مورد حفظ تماميت ارضي كشور مقايسهاي كردهاند بين دوره قاجار و دوره پهلوي و دوران جمهوري اسلامي با اين نتيجهگيري كه در دورههاي قبل بخشهايي از قلمرو كشور از خاك اصلي جدا شده اما در جمهوري اسلامي به رغم جنگ و تلاش دشمنان تماميت ارضي كشور حفظ شده است.
از اين سخنان برنميآيد كه ايران طمعي در خاك بحرين دارد بويژه كه ايران از همان آغاز استقلال بحرين پس از همهپرسي زيرنظر سازمان ملل، اين كشور را به رسميت شناخته و در آنجا سفارت باز كرده و كشور بحرين نيز در تهران سفارت دارد و لذا نبايد هيچ شائبهاي در مورد استقلال بحرين به وجود آيد و ذكر مسائل تاريخي نيز دليلي بر وجود موضعي غير از موضع رسمي كشور نيست.
بنابراين، بايد پرسيد كه اين همه هياهو و بحرانسازي مصنوعي براي چيست؟
با پيگيري دقيق تحولات ميتوان دو علت داخلي و خارجي براي اين امر متصور شد:
1- در داخل بحرين اين به اصطلاح بحران زماني پديد آمد كه گفته ميشد دولت ميكوشد به دهها هزار نفر از بعثيهاي عراقي (سني مذهب) تابعيت بحريني بدهد تا بتدريج وضعيت دموگرافي كشور را كه اكثريت جمعيت را مسلمانان شيعه تشكيل ميدهند برهم زند. اين موضوع باعث به وجود آمدن تظاهرات خياباني و دستگيري و بازداشت عدهاي از شخصيتهاي شيعه بحريني شده بود. احتمالاً برخي از محافل در بحرين تصميم ميگيرند با سوءاستفاده از سخنان آقاي ناطقنوري يك بحران ساختگي به وجود آورند تا از اين طريق بر بحران داخل سرپوش بگذارند يا آن را تحتالشعاع قرار دهند. قبلاً نيز مشاهده شده كه هرگاه در بحرين چنين مشكلي پديد آمده، برخي كوشيدهاند پاي ايران را به ميان بكشند و ادعا كنند كه چنين مشكلاتي نتيجه دخالت ايران است.
2- اما در خارج واكنش سران كشورهاي به اصطلاح ميانهرو عرب، يعني كشورهايي كه سرنوشت خود را به سياستهاي آمريكا در منطقه گره زدهاند، قابل توجه بود. در اين زمينه، روزنامه چاپ لندن حتي اين سؤال را مطرح كرد كه 22 روز كشتار مردم فلسطين در نوار غزه باعث نشد كه حسنيمبارك اعتراضي به اسرائيل بكند يا حداقل گذرگاه رفح را بگشايد، اما اينك چه شده كه براي ابراز حمايت از بحرين بار سفر ميبندد و به منامه ميرود؟!
واقعيت اين است كه اين رژيمها از قدرت و نفوذ فزاينده جمهوري اسلامي ايران در منطقه در هراسند، بخصوص كه آمريكا زيرفشار بحران اقتصادي مجبور است حضور خود در منطقه را كاهش دهد و چارهاي جز مذاكره با ايران و سوريه ندارد. اين بدان معني است كه در آينده هر نظام امنيتي كه بر منطقه حاكم شود ايران و تركيه پايههاي اصلي آن خواهند بود و كشورهاي عرب دوست آمريكا به دليل ضعف مفرطي كه دچار آنند جايگاه مهمي نخواهند داشت. لذا آنها ميكوشند با استفاده از هر بهانهاي به جايگاه منطقهاي جمهوري اسلامي ضربه بزنند و ماجراي بحرين اين را ثابت كرد.
كاش اين آقايان به جاي اين همه هياهوي بيحاصل، با اندكي حسن نيت به مذاكره با جمهوري اسلامي ميپرداختند تا برايشان ثابت ميشد كه ايران هيچ نيت سلطهجويانه يا توسعهطلبانه در منطقه ندارد بلكه پيوسته خواستار همكاري منطقهاي در جهت حفظ منافع ملل منطقه و كوتاه كردن دست قدرتهاي خارجي از اين منطقه بوده است. سرانجام نيز ثابت خواهد شد كه در اين دنياي پرتلاطم كه همه به سمت منطقهگرايي ميروند، كشورهاي اسلامي در اين منطقه راهي جز همكاري در برابر خود ندارند، چرا كه خارجيها بناچار ميروند و اين ملتهاي منطقهاند كه ميمانند و بايد با تشريك مساعي و تفاهم، منافع خود را حفظ كنند.
شنبه|ا|10|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 194]