پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850176479
نقش دين در رشد اقتصادي جوامع
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نقش دين در رشد اقتصادي جوامع
خبرگزاري فارس:با در نظر گرفتن اعتقادات مختلف مذهبي، شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد اعتقاد به جهنم نسبت به ساير عقايد مذهبي تاثير بالقوه بيشتري بر نحوه عملكرد اقتصادي افراد دارد.
با در نظر گرفتن رويكردهاي مفهومي يا نظري در مورد رابطه ميان دين و اقتصاد سياسي، دو جهتگيري علّي و معلولي وجود دارد كه تحليلگران به آن ميپردازند. اين مقاله به جامعهشناسي دين پرداخته است.رويكرد نخست اين مقاله به بررسي اين فرضيه ميپردازد كه دين (يا اعمال ديني) وابسته به پيشرفت زندگي معاصر در جنبههاي اقتصادي و سياسي ميباشد. از اين لحاظ مقاله به دنبال اثبات اين موضوع است كه رويدادهاي اقتصادي – سطوح و استانداردهاي زندگي يا دخالت دولت در بازار – بر مواردي همچون اعتقادات ديني مردم و ميزان مشاركت آنان در مراسم مذهبي تاثيرگذار است.
رويكرد نظري ديگر در پي اثبات رابطه ميان دين و زندگي اقتصادي و اجتماعي مردم از جنبهاي ديگر است. در اين رويكرد دين به عنوان متغيري مستقل و تاثيرگذار بر پيامدهاي اقتصادي، سياسي و اجتماعي در نظر گرفته ميشود. به عنوان مثال نظريه مشهور ماكس وبر درباره سرمايهداري كه استدلال ميكند مذهبگرايي بر عملكرد اقتصادي و احتمالاً بر نهادهاي سياسي تاثير گذار است، در اين حيطه قرار ميگيرد.
فرضيه سكولاريسم (نادين مداري)
با توجه به رويكرد اول كه در آن دين عاملي وابسته به عوامل اقتصادي و اجتماعي است، دو نظريه مهم جامعهشناسي وجود دارد كه نشان ميدهد دين چگونه با اين عوامل در ارتباط ميباشد. يكي از اين نظريهها «فرضيه سكولاريسم» ناميده ميشود. اين فرضيه در واقع بخشي از فرضيه «مدرنيسم» ميباشد كه به بررسي اين امر ميپردازد كه چگونه اقتصاد كشورهاي در حال توسعه به بسط تواناييهاي نهادين خود براي از بين بردن فقر و بهينهسازي بازار ميپردازد.
نظريه مدرنيسم بر اين عقيده استوار است كه برخي خصوصيات و نهادهاي اجتماعي به موازات رشد و شكوفايي اقتصادي، در يك راستاي مشخص دستخوش تغيير و تحول ميشوند. فرضيه سكولاريسم اين ايده را به مذهب تعميم ميدهد به اين ترتيب كه به موازات رشد و شكوفايي اقتصادي، مردم بيشتر از مذهب دور ميشوند. اين غيرمذهبيشدن بر مبناي مشاركتهاي مذهبي (مثلاً رفتن به كليسا) و يا برخي شاخصها مثل اعتقادات مذهبي سنجيده ميشود.
نظريه سكولاريسم در ميان نظريهپردازان بسيار مشهور است. اين نظريه درباره آمريكا صدق نميكند چرا كه مردم آمريكا پيشرفته و ثروتمند ميباشند در حاليكه بسيارمذهبي نيز هستند. بنابراين آمريكا مصداق خوبي براي ايده سكولاريسم نميباشد.
الگوي دين دولتي
دومين رويكرد مهم در جامعهشناسي ديني، «الگوي دين دولتي» ناميده ميشود و نشان ميدهد كه چگونه تعامل دولت با مذهب بر ميزان انجام شعائر مذهبي و حتا گستره باورهاي مذهبي مردم تأثير ميگذارد. بنابر اين برخي اوقات دولت با كنترل سيستم اقتصادي باعث ارتقاء نوعي مذهب انحصاري شده و يا امكان وجود هر نوع مذهب ديگري را غيرممكن ميسازد.طبق اين نظريه، دولت با مجبور كردن مردم براي انجام وظائف شغلي خود، امكان مشاركت مردم در فعاليتهاي مذهبي را با مشكل مواجه ميسازد. از سويي ديگر دولت ممكن است براي انجام فعاليتهاي مذهبي عاملي كمك كننده باشد. در هر دو صورت دولت بر ميزان انجام فعاليتهاي رسمي مذهبي تأثير مستقيم ميگذارد. مثالي مهم براي چنين تأثيري، پايهگذاري مذاهب رسمي در كشورها ميباشد.
در بين صاحبنظران، ديدگاههاي مختلفي وجود دارد مبني بر اين كه آيا چنين الگويي مذهبگرايي را ارتقاء ميدهد و يا باعث از بين رفتن آن ميشود. ديدگاهي كه معتقد بر مذهبگريزي اين نظريه است چنين استدلال ميكند كه اگر در كشور مذهب رسمي وجود داشته باشد، باعث انحصار ميشود و انحصار همواره ناكارآمد بوده است. مثلاً گفته ميشود كه يك كليساي انحصاري (مثل كليساي كاتوليك در اكثر كشورهاي كاتوليك و يا كليساي آنگليكان در انگلستان) كارآمد نبوده و براي پيروان آن هيچ جذابيتي ندارد. در نتيجه مردم كمتر به انجام اعمال مذهبي ميپردازند. اين مبحث حتا در كتاب «ثروت ملل» آدام اسميت مطرح ميشود، بنابر اين ايدهاي قديمي است.
از سوي ديگر، دين رسمي معمولاً از كمكهاي مالي دولت برخوردار ميشود و دولت براي تأمين مخارج اماكن مذهبي و مستخدمين آنها هزينهاي را ميپردازد. به اين ترتيب ميتوان پيش بيني كرد كه اين كمك مالي مشاركت مذهبي بيشتري را به دنبال خواهد داشت.بطور كلي، «الگوي دين دولتي» تاكيد ميكند كه شيوه تعامل دولت و مذهب بسيار بنيادين و اساسي است. مثالهاي بارز اين رويكرد حكومتهاي كمونيستي، مثل اتحاد جماهير شوروي و چين ميباشد. اما بسياري از كشورهاي اروپاي شرقي سخت كوشيدند تا اين نوع مذهب رسمي را از بين ببرند و تا حدي موفق بودند. اين نيز نوعي ديگر از تاثيرگذاري دولت بر فعاليتهاي مذهبي است.
تركيبي از رويكردهاي مختلف
تحليل تجربي ما از شاخصهاي مذهبي تركيبي از اين دو را شامل ميشود. اين تحليل به تركيب ديدگاه سكولاريسم و تاكيد آن بر ضرورت وجود دين (و اينكه چطور دين تحت تأثير پيشرفتهاي اقتصادي تغيير ميكند) با ايده «الگوي دين دولتي» و تمركز آن بر تاسيس دين رسمي (و همينطور تاثيرپذيري دين از سياستهاي دولت) ميپردازد. نتايج بدست آمده تركيبي از اين دو رويكرد ميباشد، بدون اينكه عنوان شود كدام يك ارزش بيشتري دارد.با توجه به چگونگي تاثير مذهب بر مسائل اجرايي اقتصاد، در اين مقاله تاثير مذهب بر روند رشد اقتصادي نشان داده شده است. اين نظريه مبناي بخش مهمي از كار تحقيقي ما را تشكيل ميدهد. طبق اين نظريه مذهب با تأثيرگذاري بر برخي خصوصيتهاي شخصي افراد، بر اقتصاد يك كشور نيز تاثير ميگذارد. اين خصوصيتها در جاي خود ممكن است بهرهوري افراد را در زمينههاي اقتصادي افزايش و يا كاهش دهد.
وبر عقيده دارد اگر مذهب و خصوصيتهاي مذهبي انگيزه افراد را براي كاركردن و سوددهي افزايش دهد، عامل مهمي تلقي ميشود. وجدان كاري، صداقت، اخلاقيات و ديگر ارزشهاي انساني نيز ممكن است تاثيرگذار باشد. ساير عوامل موثر بر اقتصاد صرفهجويي، روابط با ديگران و غيره ميباشد. خصوصيات فردي نه تنها نظام اقتصادي را تحت تاثير قرار ميدهند بلكه خود از اعتقادات و ارزشهاي مذهبي تاثير ميپذيرند.
جنبههاي ديگري از مذهب وجود دارد كه ميتواند بر نظام اجرايي اقتصاد كشور تاثير سوء بگذارد. به عنوان مثال، دين رسمي ميتواند خود برخي فعاليتهاي اقتصادي را ممنوع كند و يا دولت را وادار به ممنوعيت بعضي فعاليتها (مثل دادوستدهاي اعتباري، بيمه و يا قوانين مربوط به تجارت) نمايد.
تحقيق حاضر تجربي است. بنابراين كمي راجع به نوع اطلاعاتي كه در اين تحقيق از آن استفاده شده، توضيح داده مي شود. اول اينكه سعي شده ديدگاهها از لحاظ كمي سنجيده شوند. در اين تحقيق دو بعد اصلي مذهبگرايي مورد توجه بوده است. يك بعد ميزان مشاركت در مذهب رسمي (مثل شركت در مراسم رسمي ديني و يا انجام انفرادي فرائض ديني) و بعد ديگر راجع به باورهاي خاص مذهبي ميباشد. در واقع سعي شده در راستاي اثبات تاثير مذهب بر پيامدهاي اقتصادي، چگونگي بروز پيامدهاي ناشي از برخي اعتقادات خاص را مورد بررسي قرار دهيم.
نمونهگيري و منابع
بمنظور استفاده از نمونههاي جامع و كامل از شش نظرسنجي مهم بينالمللي استفاده شده است. اين نظرسنجيها از سالهاي 1980 تا 1999 انجام شدهاند. ما در تحقيق خود از آمار شركت در مراسم رسمي مذهبي و همينطور ماهيت برخي اعتقادات خاص ديني استفاده كردهايم . اطلاعات استفاده شده در اين تحقيق شامل باورهاي مذهبي مثل اعتقاد به زندگي بعد از مرگ و يا اعتقاد به وجود جهنم و بهشت ميباشند. برخي سوالات كلي مانند اعتقاد به وجود خداوند، و يا سوالاتي مانند اين كه آيا شما خود را فردي مذهبي ميدانيد؟، نيز مد نظر بودهاند.
ساختارهاي متغير
همانگونه كه قبلاً ذكر شد بخشي از قالب تئوريك اين تحقيق بر مبناي «الگوي دين دولتي» ميباشد و بر ماهيت كنترل مذهب توسط دولت و همينطور چگونگي تاثير دولت بر مذهبي كه مردم به آن گرايش دارند، تاكيد ميكند. ما به منظور اندازه گيري اين تاثير متغيرهاي زير را مورد استفاده قرار ميدهيم.يكي از مقياسهاي مورد استفاده در اين تحقيق اين است كه آيا در يك كشور دين رسمي دولتي وجود دارد يا خير. مباحث مختلفي راجع به اين مساله مطرح ميشود اما در اين تحقيق كشورها بر مبناي داشتن يا نداشتن دين رسمي طبقه بندي شدهاند. براي مثال اكثر كشورهاي اسلامي بجز تركيه تحت عنوان كشورهايي كه داراي دين رسمي هستند، طبقه بندي شدهاند.
معيار ديگر در اين تحقيق بررسي روشي است كه طي آن دولت، اقتصاد و بخصوص مباني اوليه آن را بر مبناي مذهب تنظيم مينمايد. اين معيار بر اين اصل متمركز ميشود كه آيا دولت بايد رهبران مذهبي را تائيد نمايد يا عملا خود آنها را انتخاب كند.
ديگر مقياس مورد نظر در اين تحقيق كشورهاي كمونيستي ميباشند. كمونيسم تاثير بسيار منفي بر مذهبگرايي داشته اشت. ما در نمونه تحت مطالعه، كشورهاي كمونيستي زيادي داشته ايم كه اكثر آنان جزو كشورهاي اروپايي ميباشند. نگاهي اجمالي به تغيير رژيمها در دهه 90 نيز خالي از لطف نيست. تقريبا تمامي كشورهاي مذكور در اين دهه كمونيسم را كنار گذاشتند. ماهيت مذهب گرايي احيا شده چيست؟ و آيا اصلاً چنين احيايي صورت گرفته است؟ اين سئوالي است كه ما سعي داريم در اين مقاله آن را بررسي كنيم.
نتايج
يكي از مهمترين يافتههاي پژوهش حاضر اين است كه پيشرفت اقتصادي و درآمد مالي بيشتر رابطه عكس با مذهب گرايي دارد. يعني كسب درآمد بيشتر و دستيابي به پيشرفت اقتصادي مردم را از مذهب باز ميدارد.يكي ديگر از يافتههاي اين پژوهش نقش مثبت وجود دين رسمي در كشور ميباشد. داشتن دين رسمي نه تنها باعث ترغيب مردم براي حضور در اماكن مذهبي ميشود بلكه بر اعتقادات مذهبي آنان نيز تأثير ميگذارد. برخلاف نظر آدام اسميت كه دين رسمي را مسبب بوجود آمدن انحصار طلبي و كاهش تمايل مردم بري انجام اعمال مذهبي ميداند، ما به اين نتيجه رسيديم كه وجود چنين ديني در كشور كه براي فعاليتهاي مذهبي كمكهاي مالي در نظر ميگيرد، باعث افزايش مذهب گرايي در افراد ميشود.
ديگر يافته پژوهش اين است كه دخالت دولت در مذهب و كنترل آن توسط حكومت تاثيري منفي بر باورها و تمايلات مذهبي مردم دارد. و در آخر اينكه وجود انواع مختلف مذاهب در يك كشور رابطه مستقيم با مذهب گرايي مردم آن كشور دارد.
تاثيرات كمونيسم
در اين پژوهش مشخص شد كه كمونيسم تاثيري بسيار منفي بر مذهب گرايي دارد. حكومتهاي كمونيستي به خوبي موفق شده بودند كمونيسم را جايگزين اديان واقعي نمايند. به همين دليل پس از فردپاشي كمونيسم در دهه 1990 مذاهب مختلف در اين كشورها دوباره احيا شدند. تنها استثناء لهستان، يكي از مذهبيترين كشورهاي اروپايي بود كه در آن بعد از كمونيسم مذهب گرايي كاملا با شكست مواجه گرديد.
قبلاً گفته شد كه ميزان رشد اقتصادي با ميزان مشاركت مردم در اعمال مذهبي رابطه عكس دارد. در اينجا بايد متذكر شد كه ايالات متحده آمريكا يك استثا ميباشد. چرا كه با وجود پيشرفته بودن، تمايلات مذهبي مردم آن بسيار بالاست. مثلا 58 درصد مردم در اين كشور حداقل ماهي يكبار به كليسا ميروند، درحاليكه در كشورهاي پيشرفته ديگر اين نرخ 36 درصد ميباشد. همچنين 87 درصد مردم اين كشور به بهشت و جهنم اعتقاد دارند درحاليكه در ديگر كشورهاي ثروتمند اين رقم 57 درصد است. بنابراين ميتوان گفت الگوي دين دولتي و رابطه اقتصاد و مذهب در مورد آمريكا كاربرد ندارد.
در اين پژوهش سعي شده براي تعريف پيشرفت اقتصادي عوامل ديگري غير از ميزان درآمد سرانه مردم مد نظر قرار گيرد. مثلاً در كشورهايي كه ما آنها را از نظر اقتصادي پيشرفته ميدانيم، عواملي چون بالا بودن سطح تحصيلات مردم، سلامت جسمي و رواني آنان و شهرنشيني بسيار مهم ميباشند.
مذهب گرايي و عملكرد اقتصادي
در اين جا به جنبه دگيري از مسأله ميپردازيم. اين كه «چگونه مذهب گرايي بر عملكرد اقتصادي و يا ديگر مسايل چون ساختار سياسي و يا آزاديها در يك كشور تاثير ميگذارد؟» به اين منظور شاخصهاي رشد اقتصادي براساس سرانه درآمد خانوار در كشورهاي مختلف مورد بررسي قرر گرفت. در ادامه دامنه پژوهش را گسترش داده و بررسي كرديم كه آيا عامل فرهنگي و يا مذهبي ديگري وجود دارد كه بر رشد اقتصادي تاثيرگذار باشد.
از جهتي پژوهش حاضر آزمايش نظريهاي است كه ماكس وبر يك صد سال قبل آن را ارائه داد. در اين مقاله مذهب از دو جنبه به عنوان عاملي كه بطور بالقوه بر رشد اقتصادي تاثيرگذار است در نظر گرفته شده است. جنبه نخست ميزان مشاركت عمومي در انجام اعمال و شعائر مذهبي است كه بر مبناي رفتن مردم به اماكن مذهبي تعيين ميشود، و دومين عامل اعتقادات مذهبي است، اعتقاد مردم به وجود مسائلي چون زندگي بعد از مرگ، بهشت، جهنم و غيره.
در واقع سعي شده نشان داده شود كه اگر مذهب در عملكرد اقتصادي تاثيرگذار است، بايد بر خصوصيات فردي مردم مانند وجدان كاري، صداقت و غيره نيز اثر بگذارد. اعتقادات مذهبي بايد به عنوان بخش مهمي از مذهب تلقي شوند كه تاثيري بالقوه بر نحوه عملكرد اقتصادي افراد دارند. براي مثال ميتوان گفت كه دين رسمي يك كشور بر اعتقادات مردم اثر ميگذارد و ميزان بهرهوري و رشد اقتصادي در كشور را افزايش ميدهد.
اگر اعتقادات و خصوصيات فردي مثل وجدان كاري، صداقت و غيره را عواملي ثابت بپنداريم، رفتن هر چه بيشتر مردم به اماكن مذهبي به معني استفاده هر چه بيشتر از منابع ميباشد و اين بدان معناست كه مشاركت مذهبي رابطهاي عكس با رشد و پيشرفت دارد. به عبارت ديگر اگر ما آنچه را كه توسط مذهب (باورهاي مذهبي) توليد ميشود ثابت نگهداريم، به دليل مصرف بيشتر، وقت بيشتر و استفاده از منابع بيشتر، تاثيري منفي بر رشد اقتصادي خواهد داشت.
مثال فوق تنها شيوه تاثيرگذاري اين مسأله نيست. ممكن است تصور شود كه دين رسمي در يك كشور عواملي چون سرمايه جامعه، برخي نهادها يا سازمانهاي اجتماعي را بوجود ميآورد. يا شايد تصور شود كه اين عوامل براي انجام فعاليتهاي اقتصادي كه بسيار مهم ميباشند. يا اين كه مذهب بنا به ديگر دلايل مثلاً تاثير آن بر تحصيلات افراد بسيار مهم است. اما مهمترين و شاخصترين خصيصه مذهب تاثيري است كه بر اعتقادات، ارزشها و خصوصيات فردي مردم ميگذارد.
در اين جا به تحليل نتايجي كه در اين پژوهش كسب شده ميپردازيم. همانگونه كه ذكر شد در اين پژوهش به دنبال عوامل موثر بر رشد اقتصادي كشورهاي مختلف در زمانهاي گوناگون و برحسب ميزان رشد سرانه درآمد خانوادگي بودهايم. طبق تحقيقات متعدد عوامل بسيار زيادي در رشد اقتصادي موثر ميباشند.
عواملي كه با مذهب گرايي در ارتباط هستند همانگونه كه قبلاً ذكر شد بر مبناي دو متغير مورد بررسي قرار گرفتند. يكي مشاركت افراد در فعاليت هاي مذهبي و ديگري اعتقادات مذهبي است كه خصوصيات فردي را تحت تاثير قرار ميدهند. در مورد اخير بايد گفت كه خوشبختانه يا متأسفانه اعتقاد به وجود جهنم بيشترين تاثير را بر عملكرد اقتصادي افراد دارد.
اگر بتوان اعتقادات مذهبي را در مردم افزايش داد، در حالي كه ميزان مشاركت آنان در اعمال مذهبي (مثلاً رفتن به كليسا) ثابت باشد، در آن صورت مذهب تاثيري مثبت بر رشد اقتصادي خواهد داشت. با بررسي كشورهاي مختلف به اين نتيجه ميرسيم كه با توجه به مشاركت هاي مذهبي و اعتقادات مردم بعضي از كشورها بسيار مذهبي هستند در حاليكه برخي ديگر اينطور نيستند.
به عنوان مثال، در كتابي از «گريس ديوي»، مذهب در بريتانيا مورد بررسي قرار گرفته است. نويسنده در كتاب خود مينويسد كه بسياري از مردم انگليس به شعائر مذهبي اعتقاد دارند درحاليكه هرگز به كليسا نميروند. بنابراين ميتوان گفت تاثير مشاركتهاي مذهبي (رفتن به كليسا) بسيار ناچيز است درحاليكه اعتقادات مذهبي تاثير بسيار بالايي دارند.
نتيجهاي كه ما در اين پژوهش بدان رسيدهايم اين است: اعتقادات مذهبي در مقايسه با انجام اعمال مذهبي تاثير بسيار بيشتري بر افراد دارند. در اين جاست كه ميتوان پي به نقش مثبت مذهب در رشد اقتصادي برد.
با در نظر گرفتن اعتقادات مختلف مذهبي، شواهدي وجود دارد كه نشان ميدهد اعتقاد به جهنم ( كه به عنوان انگيزهاي منفي براي دوري از انجام اعمال بد تلقي ميشود) نسبت به ساير عقايد مذهبي تاثير بالقوه بيشتري بر نحوه عملكرد اقتصادي افراد دارد. بطور كلي اعتقاد به زندگي پس از مرگ (وجود بهشت و جهنم) تاثيري مثبت دارند.
نويسنده:رابرت بارو ، جاشوا مايكل
...........................................................................................................
منبع : عمليات رواني
انتهاي پيام/
يکشنبه|ا|11|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-