واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نقاشی، من را مدتی مبهوت مقابل خود قرار داد. این اثر پرترهای از خود نقاش بود كه وضعیت جسمانی و درونِ غمگینش را نشان میداد. هرچند... به بهانه نمایش انفرادی آثار شهین بارور در گالری مژدهآغاز آشنایی من با شهین بارور به سالهای 66 یا 67 و به زمان دانشجوییام برمیگردد. اعلامیه یك نمایشگاه نقاشی در سالن شهرداری نظرم را جلب كرد. میل و كنجكاوی آشنایی با نقاشی و نقاشان انزلی، بلافاصله من را به آنجا كشاند.در سالن نسبتاً بزرگی، تعداد قابل توجهی كار به دیوارها و چند پانل آویزان بود و جماعتی سرگرم تماشا و در حال گفتوگو. كارها با معیارهایی كه تا آن زمان فرا گرفته بودم، از جمله طراحی درست، اصلاً قرابتی نداشتند. به نظر هم نمیرسید كه خالق آنها تلاشی برای تجربه شیوههای مدرن نقاشی كرده باشد. به فكرم رسید، شاید كار كودك یا نوجوان خردسالی باشد؛ ولی بلافاصله از این فكر منصرف شدم. چون مضامین آنها اصلاً كودكانه نبود: تعداد زیادی چهره و پیكره، چند منظره و طبیعت بیجان و دو- سهتایی هم كپی از نقاشیهای عامهپسند كه كاملاً از دیگر آثار نقاشی متمایز بودند. جمله آثار، با آن كه خامدستانه به نظر میرسیدند، اما، احساس و عاطفهای در آنها حضور داشت كه بیننده را آرام نمیگذاشت. بخصوص یكی از نقاشیها كه زنی تیرهپوش را روی یك ویلچر نشان میداد، در حالی كه یكهوتنها در دشتی بیانتها و در كنار تكدرختی قرار گرفته بود. حالت خمیده زن به جلو، در حالی كه سرش را به دو دست خود تكیه داده و انبوه موههای بلند صورتش را پوشانده بود، او را به نظر گریان و سخت اندوهگین مینمود. فضای خلوت و گرفته منظرهای كه رنگهای خاموشاش آن را كاملاً دگرگون میساخت، غم و اندوه وی را باز هم شدت میبخشید. نقاشی، من را مدتی مبهوت مقابل خود قرار داد. این اثر پرترهای از خود نقاش بود كه وضعیت جسمانی و درونِ غمگینش را نشان میداد. هرچند در سالن نمایشگاه، روی ویلچر نشسته بود و سرگرم گفتوگو و خنده با دوستانش بود. این اولین نمایشگاه انفرادی شهین و آغاز آشنایی من با او شد. دوستیام كه ادامه یافت، با خانوادهاش هم آشنا شدم. با پدر و مادری بسیار مهربان كه از هیچ لطف و محبتی در حق فرزند خود دریغ نداشتند. طبیعت در حق شهین بارور بیمهری بسیار روا داشته است. او نه فقط دو پای معلول دارد، بلكه از داشتن دو دست كارآمد هم محروم است. یقیناً اگر دستهایش بودند، میتوانست با اتكا با آنها، قدری بینیازتر زندگی كند. با وجود این، نقاشی را، كه دیگر ضرورتی واجب برای او شده بود، به همت خود و یاری پدر و مادرش تاكنون ادامه داده است. او تعداد قابل توجهی نمایشگاههای انفرادی از آثارش را در شهرهای گوناگون از جمله انزلی، رشت، تهران، اردبیل و برخی از كشورهای خارجی مانند دانمارك و آلمان به معرض دید قرار داده است. بدین طریق، نه فقط دامنه ارتباطها و دیدههایش را گسترده، بلكه به من هم اراده و خواست انسان را آموخته است. شهین بارور، پیش از آن كه نقاشی را آغاز كند، آدمی اهل كتاب بود و دستی در شعر داشت. طبعاً وضعیت جسمانیاش امكان مدرسه رفتن را به او نداد و در بستر فرهنگی خانواده با كتاب و خواندن آشنا شد. زمانی كه نقاشی را شروع كرد، بیشتر از طریق كتاب، سعی در، دریافت درست آن داشت. ضمن این كه از گوشی شنوا و ذهنی نقاد در برخورد با آرا و نظرات دیگران برخوردار بود. بنابراین، چندان طولی نكشید تا مسیر خود را بیابد.آغاز نقاشی كردن او تلاش بیهودهای در بازنمایی اشیا و منظره است. ولی فقدان كنترل دستها و حتا سروگردن، خیلی زود وی را از ادامه آن باز داشت. آشناییاش با شیوههای مدرن نقاشی، راه حلهای تازهای مقابلش قرار داد. از جمله عدم وفاداری هنرمند به رعایت تناسبات طبیعی و واقعگریزی عامدانه و آگاهانه نقاش. كمكم فرا گرفت، چه طور با تكیه دادن دست چپ به سطحی سفت، شدت رعشه آن را كم كند و قلم و رنگ را نسبتاً در اختیار خود بگیرد. او برای یافتن اسلوب یا اسلوبهایی برای كار، انواع و اقسام ابزارها و شیوهها را تجربه كرد. از كولاژ گرفته تا بومهای انتزاعی و اقسام رنگها و تركیب مواد و ... ولی به تدریج این تنوع ابزار جای خود را به همان شیوه مرسوم میان غالب نقاشان در استفاده از بوم و رنگهای روغنی بخشید. شاید از حیث نحوه استفاده شهین بارور از بافت، رنگ، اسلوب آزاد قلمزنی و بیان شدید عواطفی كه در آثار اوست، وی را بتوان نقاشی اكسپرسیونیست شمرد، ولی مطمئناً آثار او فاقد آن خشونتی است كه مثلاً در كارهای نقاشان اكسپرسیونیست (گروه پل) آلمان وجود داشت. بر عكس، كارهای او بسیار لطیف، عاطفی و گاهی نمادین است. موضوعات آثارش اغلب مضامینی كاملاً آشنا و برگرفته از زندگی پیرامونش است، مثل خانواده، زن، تنهایی، رنج، پرواز و پرنده و مناظری كه با چشماندازهایی وسیع یا جادهای كه به دوردستختم میشود ... در هر حال، نوع نگاه او بیارتباط با رنج دائمی وی نیست. ولی به خاطر این رنج، در نقاشیهایش هیچ طلب و ادعایی دیده نمیشود و كسی را محكوم نمیكند. نگاه او، نگاه انسانی است كه با نگرانی و دلواپسی و همراه با مهری مادرانه، به زمانه، طبیعت و آدمهای اطرافش مینگرد. تهیه شده توسط: مجله تندیس /culture اختصاصی مطلب مرتبط: با حسین نوری، هنرمندی كه با دهان نقاشی میكشد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 307]