واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: زندايي قاتل در دادگاه: خبرگزاري فارس: رفتارهاي تحقيرآميز از سوي خانواده خود و شوهرم و همچنين تنها بودن در زندگي باعث شد من دست به جنايت قتل ساناز بزنم. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، ساعت 6 بعد از ظهر روز 16 آذر سال گذشته، مأموران كلانتري مشيريه از طريق مركز فوريتهاي پليس 110 تهران بزرگ از وقوع يك حادثه دردناك با خبر شدند. مأموران با حضور در يك خانه مسكوني متوجه شدند اين خانه دچار حريق شده است كه با كمك مأموران آتشنشاني و همچنين اهالي خانه آتش خاموش شده است. در آن زمان هنرمند، بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران هم در محل حادثه حاضر شد و تحقيقات نشان داد كودك 4 سالهاي به نام «ساناز» در آتش سوزي سوخته است. در تحقيقات همچنين مشخص شد اين كودك پيش از آنكه در آتش سوخته باشد بر اثر بسته شدن چسب و فشار بر شريانهاي حياتي گلويش خفه شده است. با بررسي خانه محل وقوع حادثه معلوم شد زن دايي اين كودك كه زن جوان 24 سالهاي است به همراه فرزند 6 ماههاش توسط قاتلان در حمام اين خانه محبوس شده است. بازپرس شعبه چهارم دادسراي امور جنايي تهران در روز حادثه پدر و عموي اين كودك را به اتهام قتل عمد دستگير كرد اما هيچ كدام ارتكاب قتل و به آتش كشيدن اين خانه را نپذيرفتند. در همان روز خانواده زن جواني كه فرزند وي به قتل رسيده بود مدعي شدند پيش از اين نيز يك بار عموي اين كودك خانه آنها را به آتش كشيده است. با به نتيجه رسيدن تحقيقات، زن دايي اين كودك، 4 روز بعد از سوي بازپرس هنرمند به اتهام قتل عمد دستگير شد و به ارتكاب قتل ساناز اعتراف كرد. اين زن مدعي شد با انگيزه انتقامگيري از خانواده همسرش به دليل آنكه وي را تحقير كردهاند ابتدا دهان ساناز را بسته و او را خفه كرده و سپس با برداشتن بنزين از باك موتورسيكلت، وي را به آتش كشيده است. سرانجام پس از انجام تحقيقات تكميلي براي اين فرد قرار مجرميت صادر شد و با صدور كيفرخواست، پرونده زن دايي به دادگاه آمد و صبح امروز، جلسه محاكمه وي در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران آغاز شد. ذبيحزاده، نماينده دادستان در ابتداي جلسه ضمن قرائت كيفرخواست صادره، اتهام انتسابي به متهم را طبق مدارك موجود در پرونده، محرز خواند و خواستار مجازات وي شد. اوليايدم نيز خواسته خود را قصاص متهم عنوان كردند. در ادامه جلسه، متهم در جايگاه قرار گرفت و با بيان اينكه اتهام خود را قبول دارد گفت: من از دوران كودكي با شرايط روحي سختي مواجه بودم و براي اينكه ساناز را از سختيهاي آينده نجات بدهم، به قتل رساندم. وي ادامه داد: ساناز هميشه از بدرفتاري والدينش با او، با من حرف ميزد و من هم براي اينكه او را از اين وضعيت نجات بدهم، كشتم. روز حادثه مادربزرگش، او را به خانه من آورد و من يك لحظه به ياد حرفهاي ساناز افتادم. متهم افزود: با چسب، دست، پاها و دهان او را بستم و بعد از اينكه او را خفه كردم، با بنزين جسدش را به آتش كشيدم؛ براي اينكه موضوع را وارونه جلوه بدهم، با فرزندم به حمام رفتيم و آنجا دستوپاي فرزندم را هم بستم و شروع به داد و فرياد كرديم كه همسايهها ما را نجات بدهند. وي در بيان آخرين دفاعياتش گفت: تقاضاي من از دادگاه اين است كه زودتر مرا اعدام كنيد تا از اين وضعيت راحت بشوم. درخواستي از خانواده ساناز براي بخشش و آزادي ندارم چرا كه براي من فرقي بين آزادي و حبس وجود ندارد. رفتارهاي تحقيرآميز از سوي خانواده خود و شوهرم و همچنين تنها بودن در زندگي باعث شد من دست به اين جنايت بزنم. بعد از اظهارات متهم، قاضي محمدسلطان همتيار ختم جلسه را اعلام و صدور حكم را به بعد از مشورت با مستشاران دادگاه موكول كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]