تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 26 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم را براى بزرگداشت خداوند زيبا بنويسد، خداوند او ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806625770




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

هنگامي كه هايك به نقد پوپر مي‌پردازدابطال گرايي در اقتصاد از ديدگاه‌‌‌هايك


واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: هنگامي كه هايك به نقد پوپر مي‌پردازدابطال گرايي در اقتصاد از ديدگاه‌‌‌هايك
حمزه عرب زاده جماليبه‌رغم آنكه‌‌‌ هايك، همواره ايده ابطال‌پذيري پوپر را مي‌‌‌ستود، اما معتقد بود كه كاربست آن بايد محدود باشد و نبايد آن را به حيطه علوم پيچيده‌تري نظير علوم اجتماعي و حتي زيست شناسي تعميم داد.


از نظر‌‌‌هايك ميان مشخصه‌‌‌هاي علوم طبيعي و علوم اجتماعي تفاوت عمده‌‌‌اي وجود دارد كه مانع از آن مي‌‌‌شود كه بتوان روش‌شناسي حاكم بر علوم طبيعي را به علوم اجتماعي تعميم داد. آنچه سبب مي‌‌‌شود، به زعم‌‌‌هايك، كه بتوان پروژه ابطال‌پذيري را در عرصه فيزيك به كاربست، محدود بودن مولفه‌‌‌هايي است كه با يكديگر رابطه متقابل دارند و بر يكديگر تاثير مي‌‌‌گذارند. محدود بودن اين متغيرها(مولفه‌ها) سبب مي‌‌‌شود كه بتوانيم با وارد كردن اين مولفه‌‌‌هاي موثر در موضوع تحقيق و خارج نمودن مولفه‌‌‌هاي غيرموثر از آن، سيستم به نسبت بسته‌‌‌اي را شكل دهيم كه در آن تمام مولفه‌‌‌هاي تعيين كننده را بتوان كنترل كرد. البته‌‌‌هايك تاكيد مي‌‌‌كند كه اصولا در جهان هيچ نظام بسته‌‌‌اي كه همه مولفه‌‌‌هايش مشخص باشد، وجود ندارد؛ ولي ما مي‌‌‌توانيم از درجات باز يا بسته بودن الگوها و نظام‌‌ها در حيطه‌‌‌هاي مختلف علوم صحبت كنيم. به گفته خود‌‌‌ هايك هيچ نظام بسته‌‌‌اي در جهان وجود ندارد.
همه آنچه مي‌‌‌توانيم از آن سوال كنيم اين است كه آيا در يك مورد خاص و واقع، نقاط تماسي كه باقي جهان از طريق آنها بر آن نظامي‌‌‌كه مورد نظر ما است، تاثير مي‌‌‌گذارند (كه براي تئوري نقش داده‌‌ها را دارد) زياد است يا كم. اين داده‌‌ها يا متغيرها كه مشخص كننده فرم و نحوه آن {پديده} جزئي هستند كه الگوي‌مورد نظر تئوري در يك شرايط خاص آن را در نظر مي‌‌‌گيرد، در مورد يك كليت پيچيده بسيار متنوع‌‌تر‌اند و كنترل آنها بسيار دشوارتر است تا در مورد يك پديده ساده‌تر.(Studies, chap2, p27) اگر اولا، چنين تعبيري از فيزيك درست باشد(كه البته جلوتر بررسي خواهيم كرد كه چنين تعبيري از فيزيك درست نمي‌‌‌باشد مگر برحسب درجه نسبت به علوم اجتماعي)، يعني در هر پديده فيزيكي تعداد عوامل و فاكتورهاي تاثيرگذار محدود باشد و بتوان همه آنها را كنترل نمود، و ثانيا اين شرط، شرط لازم براي كاربست ابطال‌پذيري باشد، و ثالثا بتوان نشان داد كه اين شرايط در حوزه علوم اجتماعي برقرار نيست، آنگاه مي‌‌‌توان نتيجه گرفت كه به‌رغم اينكه ممكن است ابطال‌پذيري معيار مناسبي براي علمي‌‌‌بودن در حوزه فيزيك باشد، اما اين معيار قابل اعمال در حوزه علوم اجتماعي نيست. اين مسير، همان مسيري است كه‌‌‌هايك در صدد پيمودن آن است. اوهرچند بطور جدي به بررسي مقدمه اول نمي‌‌‌پردازد و به صورت درجه‌‌‌اي آن را مي‌‌‌پذيرد؛ اما بر دو مقدمه ديگر تاكيد مي‌‌‌كند و سعي بر توجيه و اثبات آنها دارد. فلاسفه علم متاخر شرط اول را نيز به چالش كشيده‌اند و اما به‌هر شكل مغز بحث‌‌‌هايك، اصرار بر توجيه معيار ابطال‌پذيري در حوزه فيزيك نيست، بلكه هدف او بيشتر نقد اين معيار در حوزه علوم اجتماعي است كه براي اين ادعا مقدمه دوم و سوم كفايت مي‌‌‌كند.
ابطال‌پذيري مبتني بر مدل فرضيه‌اي- قياسي است. در اين مدل وظيفه دانشمند طرح حدس‌ها و فرضيه‌‌‌هاي متهورانه و استنتاج نتايج آن فرضيات به روش قياسي است. اين نتايج بايد توسط تجربه قابل آزمون باشند. يعني حدس‌ها و مقدمات، كه همان قوانين طبيعي يا فرضيه‌‌‌هاي علمي ‌‌‌هستند، خود مستقيما آزمون‌پذير نيستند، اما نتايجي كه به شيوه قياسي از آنها استنتاج مي‌‌‌شود بايد قابل آزمون و ابطال تجربي باشند. معني ادعاي پوپر كه پيشرفت علم يعني حركت از ناشناخته‌‌ها به سمت شناخته شده ها، همين مساله است كه ما از گزاره‌‌‌هاي مشاهده ناپذير (و بدين معني ناشناخته) به سمت گزاره‌‌‌هاي مشاهده‌پذير (و‌بدين معني شناخته شده) حركت مي‌‌‌كنيم و آزمون اين نتايج مشاهده‌پذير را ملاك تاييد (يا به ترجمه دكتر نسرين تبرئه) يا رد آن نظريه ابتدايي قرار مي‌‌‌دهيم. ‌‌‌هايك ضمن تاكيد بر اينكه چنين استنباطي از پيشرفت علمي ‌‌‌در پاره‌‌‌اي موارد و در برخي از حوزه‌‌‌هاي علمي ‌‌‌صحيح است، تعميم آن را به كل علم ناموجه مي‌‌‌داند و معتقد است قسمت عمده‌‌‌اي از كار علمي‌‌‌حركت و استنتاج از گزاره‌‌‌هاي معلوم و شناخته شده به سمت نتايج آن گزاره‌ها است: يعني روشن ساختن نتايجي كه اين گزاره‌‌ها در پي دارند. گاهي ما اين فرضيات را مسلم مي‌‌‌انگاريم و نتايج آنها را مورد استفاده قرار مي‌‌‌دهيم بي آنكه اين نتايج قابل آزمون باشند. بدين معني صحت و اعتبار اين نتايج مرهون آزمون تجربي نيست، بلكه مرهون فرضيات اوليه و اعتبار شيوه قياسي به‌كار رفته است. ممكن است كسي ادعا كند كه چنين مسيري به پيشرفت دانش نمي‌‌‌انجامد و دانش جديدي به ما عرضه نمي‌‌‌كند، زيرا اين نتايج پيش‌تر در خود گزاره‌‌ها مستتر بوده‌اند و حاوي اطلاعات جديدي نيستند، اما ادعاي‌ ‌‌هايك اين است كه روشن ساختن و تلاش براي به دست آوردن نتايج اين گزاره‌ها، ما را به گزاره‌‌‌هاي جديدي مي‌‌‌رسانند كه با اينكه آن نتايج در خود گزاره‌‌ها مستتر بوده‌اند، اما ما شناخت آگاهانه نسبت به آنها نداشته‌ايم و در ضمن به دست‌دادن اين استنتاجات گاه كار بسيار دشواري است كه ظرفيت و زحمت فكري بسياري مي‌‌‌طلبد. همچنان كه گاه در رياضي و منطق نتايجي كه ما از يك سري استنتاجات از قضاياي قبلي به دست مي‌‌‌آوريم، پيش‌تر در خود قضاياي اوليه كه استنتاجات از آنها منتج شده، مستتر بوده‌اند ولي به دست آوردن اين نتايج كار فكري زيادي مي‌‌‌طلبد و در عمل اطلاعات جديدي به ما مي‌‌‌دهد. بنابراين به نظر‌‌‌هايك، اينكه ظرفيت كاربردي يك تئوري در چه حد است و چه ميزان از پديده‌‌‌هاي بيروني را مي‌‌‌توان بر مبناي آنها تبيين كرد (نه آنكه آن پديده‌‌ها را مبناي تاييد آن تئوري‌‌ها قرار دهيم)، قسمت عمده و مهمي‌‌‌از علم را تشكيل مي‌‌‌دهد. به ويژه در آن حوزه‌‌‌اي كه به حوزه كاربردي شناخته مي‌‌‌شود.
نقد ‌‌‌هايك بر ديد يك جانبه پوپر به تلاش علمي‌ ‌‌مبني بر تلاش براي ابطال نظريه، واجد اين مطلب است كه ما در بسياري موارد بر تئوري‌‌‌هاي خود كه پيش‌تر تا حد زيادي تاييد شده‌اند، اعتماد مي‌‌‌كنيم و از تركيب آنها نظريات جديدي در باب مسائل انضمامي‌‌‌ خاص استنتاج مي‌‌‌كنيم و بي آنكه اين نتايج را وسيله ابطال تئوري‌‌ها قرار دهيم. در اين نوع تلاش علمي‌‌‌ ديگر هدف، ابطال نظريه نيست بلكه صحت نظريه فرض شده است و منظور كاربست نظريه براي توضيح پديده‌‌‌هاي خاص بيروني است.‌‌‌ هايك ضمن تاييد اين موضع پوپر (كه مورد تاييد كوهن هم هست) كه در همه مراحل كاربرد نظريه و تئوري امكان ابطال آن هست، معتقد است كه فايده‌مندي استفاده و كاربست نظريه موجب مي‌‌‌شود كه ما بر نظريه‌مان اعتماد كنيم. به گفته خود ‌‌‌هايك:
ما هرگز نمي‌‌‌توانيم اين امكان را رد كنيم كه حتي معتبرترين قوانين‌مان تحت شرايطي كه تاكنون در آن آزمون نشده‌اند درست از كار در نيايند. اما در حالي كه اين احتمال همواره وجود دارد، احتمال آن در مورد فرضيات به خوبي تاييد شده(well-confirmed) آنقدر كم است كه اغلب در عمل از آن صرف‌نظر مي‌‌‌كنيم. لذا نتايجي كه از تركيب فرضيه‌‌‌هاي به خوبي‌پذيرفته‌مان به دست مي‌‌‌آوريم، برايمان ارزشمند‌اند؛ هرچند ما در موقعيتي نباشيم كه بتوانيم آنها را آزمون كنيم. (studies, chap1, p6)
در اينجا گفته ‌‌‌هايك به ديدگاه كوهن مبني بر پارادايمي ‌‌‌شدن تئوري و نيز به ديدگاه هسته سخت لاكاتوش نزديك مي‌‌‌شود. از نظر كوهن وقتي مجموعه نظريات به اندازه خوبي تاييد مي‌‌‌شوند، كار علمي ‌‌‌ديگر تلاش براي رد آن نيست، بلكه تلاش براي كاربست آن براي توضيح پديده‌‌‌هاي بيروني يا كاربست عملي/ تكنولوژيكي از آن است. البته ‌‌‌هايك هيچ گاه به اين پارادايمي‌‌‌شدن اشاره نمي‌‌‌كند.
در اين نوع تلاش علمي‌‌ ‌آنچه در اين تبيين، نو و جديد است تركيب خاصي از گزاره‌‌‌هاي تئوريك{از پيش دانسته شده} با گزاره‌‌‌هايي درمورد فاكت‌‌هايي است كه براي آن موقعيت خاص مهم و تعيين كننده تشخيص داده شده‌اند
{(شرايط مرزي مساله)}...، نه هيچ يك از آن گزاره‌‌‌هاي تئوريكي كه مورد استفاده قرار گرفته‌اند (studies, chap1, p7) بلكه اين گزاره‌‌‌هاي تئوريك پيش‌تر مطرح شده‌اند و به اندازه خوبي مورد تاييد قرارگرفته اند.
ما در اين رويكرد علمي‌‌‌ ديگر نمي‌‌‌خواهيم از طريق ابطال تجربي، نظريه‌مان را آزمون كنيم، بلكه مي‌‌‌خواهيم ببينيم كه آياتئوري ما توضيحي براي فاكت‌‌هاي مشاهده شده هست يا خير؟(studies, chap1, p10)
بياييد به اين مساله بر گرديم كه چرا نمي‌‌‌توان معيار ابطال‌پذيري را براي علوم اجتماعي به‌كار بست. عدم اعتبار ابطال‌پذيري به اين دو شرط بر مي‌‌‌گشت كه:
شرط (a): اولا بايد اين شرط را بعنوان يك شرط لازم براي ابطال‌پذيري يك تئوري بر اساس مشاهده نتايج آن بپذيريم كه مولفه‌‌‌هاي تعيين كننده در رخداد آن پديده، مشاهدتي محدود باشند به طوري‌كه اين امكان را ايجاد كند كه بتوانيم تمام اين مولفه‌‌‌هاي موثر را دسته بندي و ليست كنيم و تحت كنترل قرار دهيم.
شرط (b): ثانيا بتوانيم نشان دهيم كه پديده‌‌‌هاي علوم اجتماعي پيچيده‌اند به طوري كه نمي‌توان تمام مولفه‌‌‌هاي موثر در يك رخداد و پديده مشاهدتي (در حوزه علوم اجتماعي) را برشمارد و تحت كنترل قرار داد.
هر پيش بيني را به صورت زير تعريف مي‌كنيم كه:
If (X1ΛX2 ΛX3… ΛXn) , Then:
(Y1 ΛY2 Λ…Ym)
در اين صورت ما مولفه‌‌‌هاي موثر در رخداد پديده مشاهدتي واجد ويژگي‌‌هاي Y1 تا Ym را با مجموعه X1 تا Xn ليست كرده ايم كه البته اين مولفه‌‌ها ممكن است شامل روابط ميان اعضاي ديگر مجموعه Xها نيز باشد. مثلا X3 بيانگر رابطه خاصي ميان X1 و X2 باشد. اما در حقيقت هيچ گاه پديده خاص انضمامي‌‌‌واقع در مكان و زمان مانند Y صرفا در مجموعه شرايط X1 تا Xn اتفاق نمي‌‌‌افتد بلكه بي‌نهايت شرايط ديگر نيز در وقوع يك پديده حضور دارند. براي روشن شدن مطلب بايد گفت كه پيش‌‌بيني همواره وقوع انتزاعي و نوعي يك پديده را پيش‌‌بيني مي‌‌‌كند و براي پيش‌‌بيني نيز شرايط اوليه و قوانين را به صورت انتزاعي به‌كار مي‌‌‌برد؛ يعني پديده‌‌ها و قوانين و شرايط اوليه مذكور در هر پيش‌‌بيني همواره به مجموعه‌‌ها و طبقات خاصي از انتزاعات ما تعلق دارند نه به يك امر واقع بيروني و انضمامي. در بيان و طرح يك پيش‌‌بيني تنها آن دسته از طبقات و ويژگي‌‌هاي انتزاعي كه در رخداد پديده موثر‌ند و آن ويژگي‌‌هايي از رخداد پيش‌‌بيني شده كه مد نظر بوده است، لحاظ و بيان مي‌‌‌شود. براي مثال در پيش‌‌بيني بالا مجموعه Y1 تا Ym بيانگر ويژگي‌‌هايي هستند كه در رخداد يك پديده پيش‌‌بيني شده اند، اما وقوع عيني و بيروني خود پديده ( در يك زمان و مكان خاص) همواره واجد ويژگي‌‌هاي بسيار ديگري است كه در پيش‌‌بيني لحاظ نشده است و در پيش‌‌بيني ما اهميتي ندارند. (براي مثال در پيش‌بيني تشكيل آب از اكسيژن و هيدروژن در يك سري شرايط خاص، رنگ ميز آزمايشگاهي براي ما اهميتي ندارد) همچنين مجموعه X1 تا Xm مجموعه ويژگي‌‌هايي است كه اگر موجود باشند، پيش‌‌بيني محقق مي‌‌‌شود. اما در رخداد بيروني پيش‌‌بيني در يك زمان و مكان خاص، همواره ويژگي‌‌هاي ديگري نيز موجود‌اند كه در پيش‌‌بيني انتزاعي لحاظ نشده‌اند، بنابراين براي هر پديده واقعي و انضمامي ‌‌‌واقع در زمان و مكان ما مي‌‌‌توانيم بيشمار عوامل و فاكتورهاي ديگر به مجموعه Xها اضافه كنيم و در ضمن بيشمار ويژگي‌‌هاي ديگر نيز به مجموعه Yها اضافه كنيم. در مورد ويژگي‌‌هاي اضافه شده به پديده مشاهدتي(مجموعه Yها) تا جايي‌كه همه اعضا Y1 تا Ym در پديده مشاهدتي موجود باشند، مشكلي ايجاد نمي‌‌‌شود، اما اضافه شدن عوامل ذكر نشده در پيش‌‌بيني به مجموعه Xها ممكن است مشكل‌ساز شود و اين در صورتي است كه اين عوامل اضافه شدن به پيش‌‌بيني در شرايط بيروني، در خود پيش‌‌بيني موثر باشند.
براي مثال فرض كنيد كه تئوري ما اين باشد كه مواد محترقه‌‌‌اي چون باروت در مجاورت يك جرقه منفجر مي‌‌‌شوند. حال اگر در يك آزمايش عملي اين باروت در مجاورت هواي به شدت مرطوب خيس شده باشد، نتيجه مشاهده با پيش‌‌بيني تئوري ما مغايرت خواهد داشت.
بنابراين اگر كليه عوامل و فاكتورهاي تاثيرگذار را نتوانيم در تئوري و شرايط اوليه‌‌‌اي كه تئوري لحاظ مي‌‌‌كند، وارد كنيم، مغايرت مشاهده با پيش‌‌بيني تئوري لزوما به معناي ابطال تئوري نيست، هرچند كه روش استنتاجي ما در پيش‌‌بيني آن مشاهده آزمون‌پذير معتبر و صحيح بوده باشد. بنابراين دسته‌بندي و كنترل تمامي‌‌‌ فاكتورهاي تاثيرگذار در يك پديده شرط لازم براي ابطال‌پذيري تئوري به‌وسيله مشاهده است.
از نظر ‌‌‌هايك در علوم پيچيده شرايط چنين است و نمي‌‌‌توان تمام فاكتورهاي موثر در يك پديده را شناسايي و كنترل كرد. بنابراين تئوري ما همواره دربردارنده شرايطي انتزاعي و بسيار ساده شده است و در حقيقت توضيحي از اصول است. اما هنگام آزمون، شرايط به شدت پيچيده‌‌تر شده و عوامل تاثيرگذار بسيار ديگري كه تئوري هيچ ادعايي درباره آنها ندارد وارد كار مي‌‌‌شوند. لذا ممكن است نتيجه مشاهده با پيش‌‌بيني تئوري در مغايرت قرار گيرد كه اين مغايرت نه به دليل عدم اعتبار يا دقت تئوري، كه به دليل رخداد شرايط و مولفه‌‌‌هاي جديدي است كه در آزمون عملي سبب رخداد مشاهده‌‌‌اي خلاف پيش‌‌بيني تئوري شده‌اند. لذا اين مغايرت به هيچ روي به معناي رد و ابطال تئوري نيست، زيرا تئوري هيچ ادعايي درباره اين فاكتورها كه سبب نتايج مغاير با پيش‌‌بيني بوده‌اند، نداشته است.
ادعاي ‌‌‌هايك، كه قدم بعدي او در رد ابطال‌پذيري در حوزه علوم اجتماعي است، اين است كه علوم اجتماعي نمونه بارزي از علوم پيچيده است و عوامل تاثيرگذار در هر پديده‌‌‌اي در اين حوزه آن‌چنان زياد و فراوان هستند كه عملا نمي‌‌‌توان آنها را به سادگي دسته‌بندي كرد و تحت كنترل درآورد. اين پيچيدگي به ذات اين عرصه برمي‌‌‌گردد؛ به اين مهم كه عوامل تعيين‌كننده در اين حوزه كنش‌هاي انساني است و اين كنش كاملا سوبژكتيو و تحت تاثير ذهن بشر است.
اين دو مقدمه ‌‌‌هايك را به اين نتيجه مي‌‌‌رساند كه ابطال‌پذيري تجربي در حوزه علوم اجتماعي روشي نامعتبر و غيركارآ است.
هايك از اين دو مقدمه نتيجه مي‌‌‌گيرد كه ممكن نيست بتوانيم در حوزه علوم اجتماعي، وقوع يك رويداد ويژه (با مشخصات خاص آن) را در زمان و مكاني خاص پيش‌‌بيني كنيم و اساسا يك دانشمند علوم اجتماعي نبايد به‌دنبال چنين چيزي باشد، بلكه يك دانشمند علوم اجتماعي، صرفا مي‌‌‌تواند مدلي توضيحي در باب اصول كلي ارائه كند. بنابراين عدم دسترسي به همه داده‌‌ها و شرايط مرزي لازم براي تعيين دقيق يك رويداد موجب مي‌‌‌شود كه تئوري اقتصادي محدود شود به توصيف انواع الگوهايي كه اگر شرايط عمومي ‌‌‌و كلي‌‌‌اي محقق شوند، آن الگوها به منصه‌ظهور مي‌‌‌رسند (studies, chap2, p35) وجه تسميه مدل، دقيقا همان وجه انتزاعي بودن است، اين حقيقت كه اين مدل توضيحي بيانگر همه ويژگي‌‌هاي رويداد يا موضوع عيني توضيحي نيست، بلكه صرفا ويژگي‌‌هاي خاصي از آن را توضيح مي‌‌‌دهد. اين جنبه انتزاعي بودن هر توضيح صرفا محدود به علوم پيچيده‌تري مانند علوم اجتماعي يا زيست‌شناسي نيست، بلكه از اين لحاظ هر توضيحي در حوزه فيزيك هم محكوم به انتزاعي بودن است. منتها تفاوت آن در درجه اين انتزاعي بودن است وگرنه از آنجا كه اين انتزاعي بودن حاصل محدود بودن ذهن مدرك(سوژه شناسا) است، امري ذاتي در هر مدل توضيحي است (ريشه اين ديدگاه به وضوح به كانت برمي‌‌‌گردد).
هايك ضمن تاكيد بر اينكه در حوزه علوم اجتماعي، به دليل پيچيدگي روابط علي ميان پديده‌‌ها در اين حوزه، هيچ گاه نمي‌‌‌توانيم پديده‌هاي خاص را در يك زمان و مكان خاص پيش‌‌بيني كنيم، تاكيد مي‌‌‌كند كه اين مدل‌ها، توضيحي از اصول كلي را براي ما فراهم مي‌‌‌آورند. در حقيقت تئوري‌‌‌هاي ما درحوزه علوم اجتماعي و ساير علوم پيچيده كه داراي مولفه‌‌‌هاي تعيين كننده بيشماري هستند، صرفا تبييني از اصول به دست مي‌‌‌دهند يا به عبارت ديگر الگوهايي صرف را پيش‌‌بيني مي‌‌‌كنند، نه يك رويداد خاص را. آنها جهان پيرامونمان را{براي ما} آشناتر مي‌‌‌سازند (studies, chap1, p18) و اگر نمي‌‌‌تواند وقوع يك رخداد را به‌طور دقيق براي ما پيش‌‌بيني كند، دستكم وقوع برخي احتمالات را منتفي مي‌‌‌سازد. (studies, chap1, p18). اين مدل توضيحي جهان را جهاني منظم‌‌تر مي‌‌‌سازد كه در آن رويدادها معنا مي‌‌‌يابند؛ زيرا ما دستكم مي‌‌‌توانيم بگوييم چگونه آنها به يكديگر مربوط مي‌‌‌شوند (studies, chap1, p18). اين كاركرد تئوري و تبيين علمي ‌‌‌اگرچه حاوي پيش‌‌بيني رويدادهاي عيني نيست، ولي نوعي جهت‌دهي (Orientation) در فهم رويدادها را براي ما ممكن مي‌‌‌سازد.
اين محدوديت در پيش‌‌بيني امور در جهان خارج، داراي نتايجي براي كنش در اين عرصه است. محدوديت در پيش‌‌بيني منجر به محدوديت در كنترل مي‌‌‌شود (studies, chap1, p18, in the margin). وقتي ما نمي‌‌‌توانيم رويدادها را پيش‌‌بيني كنيم و مشخص كنيم كه مجموعه شرايط بيروني دقيقا چه نتايجي را در برخواهد داشت؛ قادر نخواهيم بود با كنترل يك سري رويدادها، نتايجي خاص (كه منظور و هدفمان بوده است) را محقق سازيم. اما اين محدوديت براي ‌‌‌هايك به يك نوعي ياس نمي‌‌‌انجامد كه هرگونه دانش و معرفتي در حوزه علوم اجتماعي را سراسر بي‌فايده تصور كنيم، بلكه اگرچه نمي‌‌‌توانيم كليه شرايط پيراموني را تحت كنترل دربياوريم، اما دستكم قادريم كنش‌هايمان را با اين شرايط تطابق دهيم و ... شرايط را براساس آنچه مي‌‌‌خواهيم، مطلوب‌‌تر گردانيم
(studies, chap1, p19) يعني يكسري ويژگي‌‌ها و شرايط مرزي كلي را فراهم آوريم بي‌آنكه انتظار تحقق رويدادي خاص را داشته باشيم. بنابراين تبييني از اصول غالبا ما را قادر مي‌‌‌سازد كه شرايط مطلوب‌تري را ايجاد كنيم حتي اگر ما را قادر به كنترل يك نتيجه خاص نسازد. (studies, chap1, p18)
با الهام از تشبيه خود ‌‌‌هايك، از اين جهت وظيفه دانشمند علوم اجتماعي همانند كار يك كشاورز است و كاركرد تئوري اجتماعي بيش از آنكه به كنترل شبيه باشد به كشت شبيه است. زيرا يك كشاورز نيز تنها قادر است برخي شرايط را مهيا سازد و بهبود بخشد و با علم به چنين تغييري در شرايط اميدوار به نتايج بهتر باشد. اما كار او هيچ‌گاه واجد اطمينان نيست، زيرا همواره بسياري از شرايط ديگر موثر بر كشت او وجود دارند كه تحت كنترل و هدايت او نيستند.
هايك براي روشن شدن اين موضع، مثالي را در حيطه اقتصاد مطرح مي‌‌‌سازد. معادلاتي كه بعد از والراس براي نشان دادن ارتباط كلي ميان قيمت و مقدار عرضه كالا، به ميزان زياد مورد استفاده قرار گرفتند، مي‌‌‌تواند نشان‌دهنده دو نحوه كاركرد تئوري باشد. بي‌شك اگر ما مقادير لازم براي همه متغيرهاي موجود در معادله را داشته باشيم، مي‌‌‌توانيم مقدار قيمت را تعيين كنيم، اما مساله دقيقا ناتواني در به دست دادن همه اين مقادير مورد نياز است. درست به همين دليل كه بي معنا است كه تصور كنيم مي‌‌‌توانيم از همه اين داده‌هاي مورد نياز آگاهي يابيم، هدف ما از تئوري محاسبه عددي قيمت نيست.
اين تئوري مبتني بر شرايط جزئي و انضمامي‌‌‌خاص نيست، بلكه مبتني بر يكسري فرضيات واقعي، ولي كلي است؛ نظير اين فرض كه بيشتر مردم براي كسب درآمد وارد تجارت مي‌‌‌شوند، يا اينكه مردم درآمد بيشتر را بر درآمد كمتر ترجيح مي‌‌‌دهند.
از نظر‌‌‌هايك، پيش‌‌بيني وقوع يك الگوي كلي تحت شرايط خاص، هم مطلوب است و هم آزمون‌پذير. از آنجا كه تئوري به ما مي‌‌‌گويد كه تحت يك سري شرايط الگويي خاص محقق مي‌‌‌شود، لذا مي‌‌‌توانيم با تحقق بخشيدن به آن شرايط، وقوع آن الگو را آزمون كنيم. به گفته ‌‌‌هايك: تئوري به ما مي‌‌‌گويد كه اين الگو به يك معنا ماكزيمم خروجي را براي ما تضمين مي‌‌‌كند، همچنين ما را قادر مي‌‌‌سازد كه شرايط عمومي ‌‌‌را خلق كنيم كه اين ماكزيمم سازي را براي ما ضمانت كند. (studies, chap2, p36)
البته مشخص نيست كه‌‌ ‌هايك چگونه اين الگوهاي كلي را ابطال‌پذير مي‌‌‌داند. زيرا اگر ملاحظات خود ‌‌‌هايك را در نظر بگيريم، نتايج ناخوشايند يك الگو را به خاطر پيچيدگي حوزه علوم اجتماعي مي‌‌‌توانيم به وجود رخدادهاي مرزي لحاظ نشده نسبت دهيم و در حقيقت ادعا كنيم كه يك سري شرايط پيش‌‌بيني نشده سبب نتايج ناكارآمد شده‌اند. بدين ترتيب هيچ‌گونه آزمون تجربي نمي‌‌‌تواند تئوري رقيب ضعيف‌‌تر را رد كند و همواره تئوري‌‌‌هاي غلط مي‌‌‌توانند بدترين نتايج را به بار آورند بي‌آنكه ابطال شوند. تاريخ عقايد اقتصادي گواهي‌‌‌هاي بسياري را براي اين ادعاي‌‌‌هايك عرضه مي‌كند: هنوز هم طرفداران نظريات اقتصادي ماركسيستي مي‌‌‌توانند با اين ادعا كه تجربه ناموفق اتحاد جماهير شوروي يا ديگر كشورهاي كمونيستي، تجربه ماركسيسم واقعي به آن شكل كه ماركس يا لنين آن را تبيين كرده‌اند، نبوده است، ماركسيسم را ابطال نشده بدانند. و البته چنين ادعايي به‌هيچ وجه بي‌ربط نيست، زيرا شرايط عيني و انضمامي ‌‌‌تجربه شده در شوروي و ديگر كشورهاي كمونيستي همواره واجد ويژگي‌‌هايي بوده است كه در تئوري ماركس يا هر تئوري ديگري، اشاره و ذكر همه آنها ممكن نبوده است و لذا مي‌‌‌توان هرگونه شكست را به چنين عواملي نسبت داد. همچنين از سوي ديگر موفقيت اقتصادي كشورهاي سرمايه‌داري _ اگر بخواهيم به چنين موفقيتي قائل شويم- لزوما حتي به معني تاييد يا به اصطلاح پاپر تبرئه الگوي بازار آزاد نيست؛ زيرا كه همواره شرايط انضمامي ‌‌‌و بيروني واجد ويژگي‌‌هاي بسياري بوده است كه در هيچ تئوري سرمايه داري مطرح نبوده است و هرگونه موفقيتي را مي‌توان به اين عوامل و ويژگي‌‌هاي جانبي ذكر نشده در تئوري نسبت داد. بنابراين تئوري‌‌‌هاي رقيب مي‌‌‌توانند براي هميشه رقيب باقي بمانند بي آنكه هيچ شاهد تجربي بتواند هريك از آنها را رد يا تاييد كند. هرچند اين ايراد به الگوي مطالعاتي ‌‌‌هايك وارد است و خود صراحتا به آن اشاره مي‌‌‌كند، اما‌ ‌‌هايك مي‌‌‌گويد كه اين تنها الگوي ممكن در حوزه اين گونه علوم پيچيده است و اين ايراد نبايد منجر به كنار گذاشتن اين الگوي مطالعاتي و لذا از دست دادن مزاياي آن شود. او معتقد است كه شكست رويكرد ابطال‌پذيري در اين دسته علوم ذاتي آنها است و با اينكه ايراد مذكور ضعفي در مقايسه باالگوي فرضي‌هاي – استنتاجي و ابطال‌پذيري، براي رويكرد او (توضيح اصول يا پيش‌‌بيني الگويي) به حساب مي‌‌‌آيد؛ ولي در عين حال اين مزيت بر آن دارد كه در حيطه علوم پيچيده‌‌‌اي مانند زيست‌شناسي و علوم اجتماعي قابل اعمال است در حالي‌كه الگوي سابق در اين حيطه دست خالي است.
در نهايت هرچقدر كه موضوع علم پيچيده‌‌تر شود، الگوي توضيحي بيشتر و بيشتر به توضيح اصول و سكوت در برابر موارد جزئي و خاص محدود مي‌‌‌شود و در نهايت وقتي ما با نهايت پيچيدگي امور انساني سروكار داريم، آرزوي به چنگ آوردن پيش‌بيني خاصي از امور جزئي پوچ و بي معني است.
(studies, chap1, p20)
از نظر‌‌‌ هايك، شناخت ما از جهان بيرون همواره شناختي انتزاعي است، بدين معني كه ذهن ما همواره ويژگي‌‌هاي خاصي از محيط بيرون، كه محدود به توانايي و قدرت شناخت و فاهمه ما هستند، را دريافت مي‌‌‌كند و لذا شناخت ما هيچ گاه شناختي كامل نيست. اين مطلب در مورد علوم اجتماعي جدي‌‌تر است، زيرا داده‌‌‌هاي علوم اجتماعي، داده‌‌‌هايي سوبژكتيواند و برخلاف داده‌‌‌هاي علوم طبيعي كه مستقل از ذهن‌اند، اموري ثابت نيستند. ‌‌‌هايك معتقد است، سوبژكتيو بودن و لذا متغير بودن پديده‌‌‌هاي علوم اجتماعي، امكان به دست دادن قوانيني در اين حوزه كه بتواند پديده‌‌‌هاي اجتماعي را پيش‌‌بيني كند، را منتفي مي‌‌‌كند.‌‌‌ هايك داده‌‌‌هاي علوم اجتماعي را كه سوبژكتيو و وابسته به ذهن افرادند را داده‌‌‌هايي غير مادي مي‌‌‌نامد كه قابل توصيف با فرمول‌‌‌هايي ساده نيستند. از نظر او اين پديده‌‌هاي غيرمادي بسيار پيچيده‌ترند، زيرا ما چيزهايي را پديده‌‌‌هاي مادر مي‌‌‌ناميم كه مي‌‌‌توانيم با فرمول‌هاي نسبتا ساده توصيف شان كنيم.(4، جان گري، فصل 4).‌‌‌هايك معتقد است در حوزه علوم اجتماعي صرفا مي‌‌‌توان الگو‌‌‌هايي را پيش‌‌بيني كرد كه در صورت وجود برخي شرايط عام اين الگوها محقق مي‌‌‌شوند. بنابراين از نظر ‌‌‌هايك وظيفه علوم اجتماعي به دست دادن قوانيني نيست كه بتواند پديده‌‌‌هاي خاص و جزئي حيطه علوم اجتماعي را پيش بيني كند، بلكه وظيفه آن به دست دادن الگوهايي كلي است كه در شرايط خاصي محقق مي‌‌‌شوند. لذا وظيفه علوم اجتماعي نه توضيح وقايع منفرد، بلكه صرفا توضيح پديداري الگوها يا نظم‌هايي معين است و مهم هم نيست كه ما اين را صرفا توضيح اصول بناميم يا پيش‌‌بيني الگو، يا نظريه‌‌‌هاي سطح بالاتر(1، جان گري، فصل 4) به گفته خود ‌‌‌هايك: نظريه اقتصادي منحصر به توصيف انواع الگوهايي مي‌‌‌شود كه در صورتي‌كه برخي شرايط عام محقق شوند، به ظهور مي‌‌‌رسند، اما ندرتا مي‌‌‌تواند از چنين شناختي به هيچ نوع پيش‌‌بيني در مورد پديده‌‌‌هاي خاص رسيد. (2، جان گري، فصل 4)
از نظر او اين الگوها انتزاعي‌اند و ادعايي در مورد وقايع انضمامي‌ ‌‌و خاص ندارد. در عين حال اين الگوها آزمون‌پذير(ابطال‌پذير)اند، بدين معني كه چون نظريه ما مدعي است كه تحت شرايط عامي ‌‌‌اين الگوها شكل مي‌‌‌گيرد، مي‌‌‌توان با خلق آن شرايط و بررسي تحقق يا عدم تحقق الگوي مورد نظر، نظريه را آزمود. ‌‌‌هايك مي‌‌‌گويد:هر پيش‌‌بيني الگو هم آزمون‌پذير است و هم ارزشمند. نظريه به ما مي‌‌‌گويد كه تحت چه شرايط عامي ‌‌‌يك الگو از اين نوع، خود را شكل مي‌‌‌دهد و بدين ترتيب ما را قادر مي‌‌‌سازد كه چنان شرايطي را خلق كنيم و ببينيم آيا الگويي از آن نوع كه پيش‌‌بيني كرده ايم شكل مي‌‌گيرد يا نه. .. هرچند ما از بسياري از شرايط خاصي كه تعيين كننده الگوي مورد نظر است بي خبريم. (5، جان گري، فصل 4)
چنين ديدگاه معرفت شناسانه‌‌‌اي داراي پيامدهاي مهمي ‌‌‌در ديدگاه او نسبت به سياست‌‌هاي عمومي‌ است. از آنجا كه ‌‌‌هايك معتقد است وظيفه علم اجتماعي و از جمله اقتصاد پيش‌‌بيني و نظريه‌‌پردازي در مورد پديده‌‌‌هاي خاص اجتماعي نيست، بلكه وظيفه آن صرفا طراحي و پيش‌‌بيني الگوهاي كلي است؛ لذا او با تمام آن رويكردهايي كه بدنبال سياست گذاري براي نيل به يك هدف خاص‌اند يا به عبارت ديگر بدنبال مهندسي اقتصادي/ اجتماعي/ فرهنگي اند، به شدت مخالفت مي‌‌‌كند. از نظر او موضوع سياست عمومي‌‌ ‌بايد صرفا محدود به طراحي نهادهايي باشد كه در درون اين نهادها افراد اهداف شخصي و كنش‌‌‌هاي خاص خود را كه اغلب داراي خصلت پيچيدگي و پيش‌‌بيني ناپذيري‌اند، دنبال مي‌‌‌كنند. لذا او با كنترل آگاهانه كل اجتماع و سياستگذاري‌‌‌هاي كلان در ارتباط با امور اجتماعي و به طور خاص اقتصاد مخالفت مي‌‌‌كند و در عوض هدف خود را آماده كردن بستر و شرايط عمومي‌ ‌‌مي‌‌‌داند كه تحت آن شرايط مي‌‌‌توان اميد داشت كه نتايج سودمندتري از دل كنش‌‌‌هاي منفرد افراد گوناگون به وجود آيد. او از اين لحاظ همراه مايكل اوكشات است كه مي‌‌‌گويد: همانند كردن سياست به مهندسي، در واقع، چيزي است كه مي‌‌‌توان آن را اسطوره سياست عقل‌گرايانه خواند.(7، جان گري، فصل 4)
منبع: www.Rastak.com

چهارشنبه|ا|14|ا|اسفند|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[مشاهده در: www.donya-e-eqtesad.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن