پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849240646
انضباط مالي دولت از نگاه مطهري
واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: انضباط مالي دولت از نگاه مطهري
دنياي اقتصاد-علي مطهري در گفت و گويي با «دنياياقتصاد» ميگويد: رييس جمهور طبعا علاقهمند هستند كاري براي ملت انجام بدهند و عدالت را گسترش بدهند، ولي ايرادي كه به عملكرد اقتصادي اين دولت وارد است، اين است كه انضباط مالي ندارد.يا فرض كنيد در سفرهاي استاني - اين طور شنيدم - مردم نامه ميدهند و در مقابلش پول توزيع ميشود، اين كار اساسي نيست و ممكن است ضد عدالت هم باشد . بايد اين فرهنگ در جامعه ترويج شود كه پول و رفاه با كار و توليد همراه است نه با طلب پول و گدايي.
علي مطهري از ضعفها و نقاط قوت دولت احمدينژاد ميگويد:
انضباط مالي دولت محل سوال است
در حال حاضر معتقدم دولت در مسائل فرهنگي ضعيف عمل كرده است
بايد اين فرهنگ در جامعه ترويج شود كه پول و رفاه با كار و توليد همراه است نه با طلب پول و گدايي. اين روشها، روشهاي اساسي و اصولي نيست
من ميخواهم بگويم كه تصميمات ناگهاني و اين بيانضباطي مالي كشور را به خطر مياندازد.
در مجموع سياست خارجي دولت نهم موفق بوده است و صلابت را به انقلاب اسلامي بازگرداند
من آقاي ميرحسين موسوي را بيشتر قبول دارم تا آقاي خاتمي
آقاي خاتمي به خاطر نوع گرايشهاي فكري كه دارند باعث ميشوند كه كشور دوباره به تنشها و درگيريهاي سياسي برگردد
مرجان توحيدي
اشاره: هفته گذشته قسمت اول مصاحبه با علي مطهري نماينده تهران را خوانديد امروز بخش پاياني آن تقديم خوانندگان محترم ميشود:
آقاي مطهري بسياري معتقدند اجراي طرح تحول اقتصادي يا همان پرداخت نقدي يارانهها پيش از انتخابات داراي شائبه سياسي است و بهتر است اجراي اين طرح به تعويق بيفتد، آيا شما اين انتقاد را وارد ميدانيد و در عين حال معتقديد راي مثبت مجلس به كليات لايحه يارانه نقدي، سياسي بود؟
خير، در اينجا مجلس تحت تاثير بيرون از خودش نبود. قريب به اتفاق نمايندگان بر اجراي اصل هدفمند كردن يارانهها توافق نظر دارند و كليات اين طرح را قبول دارند. لذا شما ديديد به فوريت اين لايحه راي مثبت دادند. البته اين راي مثبت هم يك راي قوي نبود، با اختلاف كم راي آورد، ولي به هر حال كمتر افرادي هستند كه با اين تحول مخالف باشند. اين كه به هر حال قيمتها بايد واقعي و يارانهها حذف بشود، مطلبي است كه مورد اتفاق همه است. اما درباره شيوه اجرا و جزئيات لايحه اختلاف نظر وجود دارد. اينكه آيا اين طرح به سرعت اجرا شود يا به تدريج و مثلا ظرف پنج سال، محل بحث است.
همچنين در اين لايحه تاسيس يك صندوق براي واريز درآمد ناشي از آزادسازي قيمتها پيشبيني شده است، سوال اين است كه آيا اين صندوق قانوني است يا خير، چون طبق قانون اساسي همه درآمدهاي دولت بايد به خزانهداري كل واريز شود. بنابراين ميتوانم بگويم در بررسي كليات و جزئيات اين لايحه مسائل سياسي دخالت نداشته و بيشتر از زاويه كارشناسي به آن نگاه ميشود.
نظر خود شما درباره اين لايحه چيست و سرانجام آن را چگونه ميبينيد؟
من فكر ميكنم كه اين لايحه با تغييرات زيادي تصويب خواهد شد؛ يعني كلياتش تصويب شده، جزئيات هم با تغييرات زياد تصويب ميشود.
شما با زمان اجراي اين لايحه موافقيد؟ چرا كه اين دولت تا چند ماه ديگر تمام ميشود و دولت بعدي بر سر كار ميآيد؟
طرح هدفمند كردن يارانهها هر چه زودتر اجرا بشود بهتر است. اگر كار كارشناسي انجام و با اصلاحات لازم تصويب شود، هر چه زودتر اقدام شود بهتر است. البته يك پيشنهاد اين است كه طرح تحول در قالب برنامه پنجم اجرا شود و يك عده در مقابل جواب دادهاند اگر بخواهد در برنامه پنجم گنجانده شود لااقل يك سال به تاخير ميافتد. بالاخره براي اصلاحات اقتصادي يك سال هم يك سال است.
شما اين توجيه را ميپذيريد؟
در واقع برخي از اصول اين طرح در قالب برنامه چهارم آمده كه به هر دليلي (مصوبه مجلس در مورد تثبيت قيمتها يا چيز ديگر) اجرا نشد. همين افزايش پلكاني قيمت حاملهاي انرژي به خصوص در بنزين مطرح بود كه هر سال چند درصد اضافه بشود تا به قيمت واقعي خود برسد. اگر درست اجرا ميشد شايد نياز به اين لايحه نبود و كار اصولي اين بود كه تكميل آن در قالب برنامه پنجم بيايد.
آقاي مطهري اين همه اصرار دولت در اجرا شدن اين طرح مقداري عجولانه به نظر ميرسد، آيا بهتر نيست روي اين لايحه كار كارشناسي بيشتري انجام شود؟
ميشود يك راهحل بينابين ارائه داد؛ يعني نه اجراي سريع و نه موكول شدن آن به برنامه پنجم توسعه. بلكه ميتوانيم اجراي آن را به آغاز به كار دولت آينده موكول كنيم تا به اين ترتيب شائبهها در مورد اينكه پرداخت نقدي يارانهها با اهداف انتخاباتي است، از بين برود.
يعني به نظر شما پرداخت نقدي يارانهها با اهداف انتخاباتي است؟
ما دليل قطعي نداريم كه اجراي اين طرح با اهداف انتخاباتي است. معني حرف شما اين است كه دولتي براي اينكه راي بياورد حاضر است بدون انجام كارشناسي لازم و با ناديده گرفتن مصالح مردم و فقط براي منافع خود طرحي را اجرا كند. البته چنين تعبيري بسيار بدبينانه است و در واقع به اين معني است كه ديانتي در كار نيست يعني هدف وسيله را توجيه ميكند و اين باعث نااميدي انسان است. اصل بر برائت و خوشبيني است نه بدبيني.
پس اين شتابزدگي كه در كار دولت ديده ميشود به چه دليل است؟
ما اين لايحه را از منظر كارشناسي نگاه بكنيم، ساير مسائل صرفا احتمال است و ما يقين نداريم كه آيا دولت هدف سياسي دارد يا ندارد و مرتبط با انتخابات هست يا نه. ما اينها را ناديده بگيريم و خوشبينانه نگاه كنيم، انشاءالله كه اين طور نيست. اما آنچه مسلم است نمايندگان از منظر كارشناسي به اين لايحه مينگرند.
اكثريت قاطع نمايندگان بر نامعلوم بودن آثار اجراي اين لايحه تاكيد دارند و از همين رو بر انجام كار بر اساس تعامل تاكيد دارند. حتي برخي همكاران معتقدند كه اين حاملهاي انرژي همه را با هم افزايش قيمت ندهيم و از بنزين شروع كنيم و آثار اين كار را ببينيم و گام به گام جلو برويم. نگراني نمايندگان اين است كه چون يك تحول بزرگ اقتصادي در كشور پيدا ميشود آثار تورمي آن كاملا مشخص نيست.
خب دولت هنگام ارائه لايحه بايد چشمانداز و آثار و تبعات اجراي اين لايحه را بيان ميكرد كه اين كار را نكرده است؟
بله، لايحه در مجموع كلي است و خيلي وارد جزئيات نشده است. البته در يك لايحه استدلالها ذكر نميشود، فقط كارهايي كه بايد انجام شود، ذكر ميشود. دولت هم به آثار اجراي اين طرح توجه داشته و پرداخت نقدي يا غيرنقدي يارانهها به دهكهاي اول تا هفتم بر همين اساس است. منتها برخي ميگويند آثار اين طرح بيش از آن چيزي است كه دولت پيشبيني كرده است. مثلا تاثير واقعي كردن قيمت حاملهاي انرژي روي ساير كالاها و خدمات خيلي مشخص نيست. ولي به هرحال چون اصل طرح درست است بايد اجرا شود.
توصيه شما اين است كه اجراي آن به دولت بعدي واگذار شود؟
من فكر ميكنم بهتر است مجلس در تصويب اين لايحه عجله نكند و كار كارشناسي بيشتري انجام شود و اين را مرتبط به لايحه بودجه نكنيم و مجلس مدتي روي اين لايحه كار كند و بعد تصويب كند و اجراي لايحه موكول بشود به ابتداي دولت بعد.
آقاي مطهري آقاي احمدينژاد محور فعاليت خود را اصل عدالت ناميدند. شما در سال 85 در مورد عملكرد يكساله آقاي احمدينژاد نامهاي منتشر كرديد كه در آن نامه از روي كار آمدن دولتي كه گفتمانهاي انقلابي و اسلامي را مطرح كرده ابراز خوشحالي كرديد و از عملكرد فرهنگي اين دولت انتقاد كرديد. سوال من اين است كه آيا همچنان بر محتواي آن نامه تاكيد داريد و معتقديد كه آقاي احمدينژاد در راستاي تحقق عدالت و بهبود اوضاع اقتصادي حركت كرده است؟ به خصوص اينكه در حال حاضر انتقادهاي زيادي به اوضاع اقتصادي ميشود؟
نامه من در اولين سالگرد روي آمدن دولت نهم بود. نامه را كه نگاه ميكنم، ميبينم تحليل من درست بوده. از جهتگيري دولت به سمت عدالت تقدير كرده بودم و از عملكرد فرهنگي آن انتقاد. و در مجموع ابراز نگراني كرده بودم از اين كه دولت نهم به همه شعارهاي خودش عمل نكند و از اين كه دولت يك بعدي باشد و فقط به شعار عدالت بپردازد و از بقيه ارزشها غفلت بكند، همچنان كه دولتهاي سازندگي و اصلاحات يك بعدي و تك ساحتي شدند، اولي فقط به توسعه توجه داشت و دومي فقط به آزادي. در آن نامه ايشان را از اين امر پرهيز داده بودم و هشدار دادم و هنوز بر عقايد خودم پابرجا هستم. در حال حاضر معتقدم دولت در مسائل فرهنگي ضعيف عمل كرده است.
انتقادهايي كه به دولت اصلاحات در زمينه فرهنگ داشتيم به اين دولت هم داريم. به خصوص اينكه اين دولت با نام اصولگرايي روي كار آمد و به عنوان دولت حزبا... و متدين. جهتگيري آن به سوي عدالت خوب بوده، مثلا توجه بيشتر اين دولت به استانها و شهرستانها و روستاها خوب بوده، ولي چون تصميمات آن خيلي اصولي نبوده نتايج كافي نداشته است.
آيا دولت در راستاي اين شعار حركت كرده است؟
رييس جمهور طبعا علاقهمند هستند كاري براي ملت انجام بدهند و عدالت را گسترش بدهند، ولي گاهي نگاه سطحي باعث شده كه دولت به اهداف خود نرسد. در واقع ميل شديد ايشان به خدمترساني به مردم و گسترش عدالت باعث شده كه در طرحهاي اقتصادي عجله كند و كاملا نقطه نهايي را نبيند و افقهاي دورتر را درست نبيند و گاهي اولويتها منظور نشود. ايراد ديگري كه به عملكرد اقتصادي اين دولت وارد است اين است كه انضباط مالي ندارد. گزارش تفريغ بودجه 86 كه اخيرا منتشر شد نشان ميدهد دولت تخلفات زيادي انجام داده است و موارد زيادي از تخلف دولت از قانون بودجه 87 هم وجود دارد. چنين تخلفاتي براي يك دولت يك نقص مهم به شمار ميآيد. اصلا شايسته نيست كه دولت انضباط مالي نداشته باشد. يا اينكه برخلاف برنامه و قانون بودجه حركت كند. يا فرض كنيد در سفرهاي استاني - اين طور شنيدم - مردم نامه ميدهند و درخواست ميكنند، در مقابلش پول توزيع ميشود، اين كار اساسي نيست. اينها اساسا ممكن است ضد اهداف انقلاب و ضد عدالت باشد، چون يك كسي ميتواند نامه را برساند و يكي نميتواند، بعضي دسترسي دارند و بعضي دسترسي ندارند. اين راه اصولي نيست كه ما از اين طريق بخواهيم به مردم كمك كنيم و به علاوه اين اصلا ممكن است ضد توليد و ضد كار باشد وقتي كه احساس كنند ميتوانند پول بگيرند. اين كار درستي نيست. مردم بايد احساس كنند درآمد، ناشي از كار و فعاليت است و ناشي از يك امور اتفاقي و تصادفي نيست. بايد اين فرهنگ در جامعه ترويج شود كه پول و رفاه با كار و توليد همراه است نه با طلب پول و گدايي. اين روشها، روشهاي اساسي و اصولي نيست.
ايراد ديگر نوع برخي تصميمگيريها است. اگر يادتان باشد در ديداري كه نخبگان با رييسجمهور داشتند كه از تلويزيون هم پخش شد صحبت از اين بود كه 300 واحد مسكوني به نخبگان داده شود. در همان جلسه عدهاي اعتراض كردند كه 300 تا كم است و بايد 3000 واحد بشود. آقاي رييسجمهور در پشت تريبون همان جا با معاون علمي خود مشورت كردند كه اين امكانپذير است يا نه. او مخالفت كرد و گفت مقدور نيست، ما نميتوانيم بودجه آن را تامين كنيم. بعد رييس جمهور از معاون اجرايي خود سوال كرد كه شدني است يا نه؟ گفت: خيالتان راحت باشد، همان جا گفتند تصويب شد و همه كف زدند و مساله تمام شد. ببينيد اين نحوه تصميمگيري در مسائل عمراني و كشوري كار درستي نيست. بالاخره اين بودجه از كجا ميآيد؟ لابد از بودجه يك طرح عمراني كم ميكنيم و به اينجا ميآوريم. اگر اين كار بخواهد باب شود شما ميبينيد در خيلي جاها ديگران هم چنين انتظاري دارند. اساسا كل برنامه و نظام اقتصادي كشور زير سوال ميرود. من ميخواهم بگويم كه تصميمات ناگهاني و اين بيانضباطي مالي كشور را به خطر مياندازد.
يا مثلا در بحث بودجههاي استاني وقتي با نمايندگان استانها صحبت ميكنيم، ميبينيم آن چيزي كه از تلويزيون اعلام ميشود با واقعيت تطابق ندارد؟
نميدانم اين طور هست يا نه، ولي ممكن است كارها با عجله انجام شود و حتي قولهايي به مردم داده شود و تحققش دور از دسترس باشد. اينها به نظر من يك مقدار عجولانه است و يك مقدار روش به اصطلاح «بزن برو» معمول شده است كه فعلا اين كار را انجام بدهيم و بودجهاش را از اينجا برداريم و به كار بزنيم تا ببينيم بعد چه ميشود، اينها را راضي كنيم تا بعد. اينها اشتباه است. قبل از اينكه انتظار مردم را بالا ببريم، بايد مردم را با واقعيت آشنا بكنيم و به آنها بقبولانيم كه كارها طبق ضوابط پيش برود و بگوييم اين به نفع كشور است. اگر مثلا روستاي شما نياز به تراكتور دارد، فلان روستا در سيستان و بلوچستان در اولويت قرار دارد و آنها جلوتر از شما قرار دارند. اينها را برايشان بيان كنيم و مردم را با واقعيت آشنا كنيم. اگر مردم احساس كنند كه دولت به دنبال خدمت اصولي با برنامه است همكاري ميكنند. پس بيدليل توقع مردم را بالا نبريم. اگر در يك سفر استاني 20 مصوبه داشته باشيم، ولي استاندارد و اصولي انجام شود اين كار خيلي بهتر است تا اينكه 200 مصوبه داشته باشيم كه با كيفيت نازل انجام شوند.
طرحهايي ممكن است به خاطر عجلهاي كه به خرج داده ميشود استاندارد هم نباشد. مثلا بزرگراه افتتاح ميكنيم و فرداي آن روز ميبينيم اين قدر پستي و بلندي دارد كه اصلا اصولي و استاندارد نيست. اينها غلط است. بهتر است مانند كشورهاي پيشرفته به دنبال كارهاي اساسي و اصولي باشيم. چنين كشورهايي فكر 50 سال بعد را ميكنند. حتي خوب است كه گاهي رييس جمهور از افتتاح برخي طرحها خودداري كند به خاطر استاندارد نبودن. بايد به دنبال كارهاي اصولي برويم. به گونهاي نباشد كه مردم را راضي كنيم كه فعلا خوشحال باشند. اين كار اشتباهي است. حتي افعالي كه در سخنان خود به كار ميبريم افعال ماضي باشد كه اين كار انجام شد يا اين طرح به بهرهبرداري رسيد. وقتي كه انجام شد اعلام كنيم نه اينكه اين كار خواهد شد. وقتي كه وعده ميدهيم و انجام نميشود اعتماد مردم كم ميشود.
در مجموع معتقديد كه آقاي احمدينژاد شعار عدالتي را كه مدنظرش بود، محقق نكرد؟
خير، تا حد قابل قبولي محقق كرد، اما نقصها بايد برطرف شود و تا نقطه ايدهآل فاصله زيادي داريم. در سفرهاي استاني رسيدگيهاي خوبي انجام شد، طرحهاي خوبي اجرا شد. همين كه بالاخره شهرستانهاي كوچك و روستاهاي كوچك را از نزديك ميبينند موثر است، لااقل آثار رواني روي مردم دارد.
قبلا بيشتر اعتبارات عمراني صرف شهرهاي بزرگ مثل تهران ميشد. شما در تهران ميبينيد كه هر 6 ماه يك بار چهره تهران عوض شده، كارهاي عمراني انجام شده، ولي در يك شهرستان ميبينيد كه 20 سال گذشته و هيچ تغييري نكرده است. اين يك ظلمي است كه به شهرستانها ميشد. در زمان آقاي احمدينژاد رسيدگي بيشتري به شهرستانها انجام شد. بنابراين آقاي احمدينژاد تا حدودي در شعار عدالت موفق بوده، ولي بايد نقصهاي كار خود را مانند بيانضباطي مالي و تصميمات ناگهاني و منظور نكردن اولويتها برطرف كند.
به نظر شما نوع روابط خارجي دولت نهم تا چه حد در عدم تحقق شعارهاي اقتصادي آقاي احمدينژاد موثر بوده است؟ مثلا برخي سياست خارجي آقاي احمدينژاد را بيش از حد چپ ميدانند؟
ارتباط دولت نهم با آمريكاي لاتين در مجموع يك كار مفيد بوده است. اين كه بالاخره كشورهايي كه نزديك آمريكا هستند تحت تاثير ايران قرار بگيرند كار درستي بود، آثارش را هم در جنگ غزه ديديد كه ونزوئلا سفير اسرائيل را اخراج كرد، كشورهاي ديگر هم اقدام كردند. اينها كار مثبت است. به نظر من در واقع از خلائي كه در آنجا بود استفاده كردند يا ارتباط با كشورهاي آسياي شرقي مثل مالزي در مجموع كار خوبي است. به هر حال به خاطر آرمانهايي كه داريم مجبوريم به سراغ بعضي از كشورهايي كه جايگاه مهمي در دنيا ندارند برويم و از هماهنگي آنها براي خود نيروي جديدي دست و پا كنيم كه در دنيا موثر باشد. آرمان فلسطين و مساله صدور انقلاب را داريم كه پيام انقلاب به جهان برسد و طبعا مخالفتهايي در دنيا هست و تحريمهايي هست و مشكلات اقتصادي براي ما ايجاد ميكنند. مثلا وقتي تحريم است و يك كالايي از اروپا خريديد، آن شركت بيمه نرخ خود را تا پنج برابر بالا ميبرد و جنسي كه به ايران وارد ميشود گران تمام ميشود. به هر حال اين مشكلات هست و ما را تحريم كردهاند. از طرفي هم نميتوانيم از آرمانهاي خود دست برداريم، ولي در مجموع سياست خارجي دولت نهم موفق بوده است و صلابت را به انقلاب اسلامي بازگرداند.
نوع عملكرد دولت را در تحميل اين تحريمها به ايران در چه حد ميبينيد؟
بالاخره اگر بخواهيم پاي اين آرمانها محكم بايستيم همين ميشود. آنها در واقع يك نگاه از بالا به ما دارند، حاضر نيستند در شرايط مساوي با ما بحث و گفتوگو كنند.
آنها خواستههايي دارند كه براي ما پذيرفتني نيست، حرف آخرشان اين است كه شما از آرمان فلسطين دست برداريد، از توسعه انرژي هستهاي دست برداريد. طبعا ما هم نميتوانيم در اين مسائل عقبنشيني كنيم. اصلا ايدئولوژي ما و آرمانهاي ما اجازه چنين كاري را نميدهد. مماشات يكي دو ساله با آنها هم چارهساز نبود و بالاخره آنها از ما ميخواستند كه دست از آرمانهايمان برداريم. خب طبيعتا ما هم ميگوييم دست برنميداريم. دوره نرمش و تنشزدايي را طي كرديم، دورهاي كه دولت اصلاحات خيلي ملايم و خيلي باادب و خيلي با تمكين عمل كرد و خواستههاي آنها را برآورده كرديم، تعليق را داوطلبانه پذيرفتيم، كلي عقبنشيني كرديم. هرچه عقب رفتيم آنها جلو آمدند و در نهايت گفتند ما ميخواهيم شما از اين تجهيزات چيزي نداشته باشيد و تمام اينها را جمع كنيد. در مجموع تاييد ميكنم كه عملكرد دولت نهم در حوزه سياست خارجي موفق بوده است. البته ميشود در بعضي از موارد از روابط با شخصيتهاي سياسي غربي بهتر استفاده كرد. در خيلي از فعل و انفعالات سياسي خود همين روابط شخصي ميتواند موثر باشد، يعني يك سياستمدار ميتواند با رابطه دوستي، برخي كارها را پيش ببرد و همين دوستي گاهي باعث ميشود مسالهاي راحتتر حل شود. من در مجموع، سياست خارجي دولت نهم را خوب ميدانم و معتقدم دولت اصلاحات بالاخره يك مقداري عقبنشيني كرد و عظمت و صلابت و حماسه انقلاب اسلامي را مقداري مخدوش كرد.
اما حضور آقاي خاتمي در مجامع بينالمللي باعث تضعيف تبليغاتي شد كه عليه مسلمانان به راه افتاده بود.
درست است، اما آثار منفي هم داشت. مثلا در اشغال افغانستان ما خيلي با آمريكا همكاري كرديم و در اشغال عراق هم خيلي بيتفاوت بوديم و خيلي راحت اجازه داديم تا آمريكا عراق را اشغال كند. در اشغال افغانستان اصلا ما شريك بوديم و اين كار درستي نبود. اين كه ما به عنوان يك كشور اسلامي به خاطر كينهاي كه از طالبان داشتيم و كينهاي كه از صدام داشتيم با آمريكا همكاري كرديم كار درستي نبود. ما واقعا راه را براي آنها باز كرديم.
يعني ما بايد عليه آمريكا جنگ ميكرديم؟
ما نبايد به راحتي اجازه ميداديم. مثلا جنگ بين اسرائيل و غزه يك جنگ داخلي بود و ما نميتوانستيم بيتفاوت باشيم. ما در مورد كشورهاي اسلامي مثل خودمان فكر ميكنيم و اساسا معتقديم مرزهايي كه بين كشورهاي اسلامي وجود دارد، مرزها قراردادي است و كشورهاي اسلامي يك پيكر واحد را ميسازند و در واقع فقط يك كشور اسلامي داريم. امت اسلامي داريم در مقابل امت غيراسلامي و اگر با اين ديد نگاه كنيم بالاخره ما خيلي با آمريكا همكاري كرديم و با چهره صلحطلبي كه تحت تاثير حادثه 11 سپتامبر از خود نشان داديم مقداري منفعلانه عمل كرديم، در حالي كه ما نبايد منفعل ميشديم. ما هم صلح طلب هستيم و هم جنگ طلب. ما بايد خيلي راحت اعلام كنيم كه از نظر اسلام هم صلح خوب است هم جنگ، صلح در جاي خودش و جنگ هم در جاي خودش. هم صلح بد است و هم جنگ اگر در غير جاي خود باشد. يك جا بايد جنگيد و يك جا بايد صلح كرد. صلح در ذات خودش نه خوب است و نه بد و جنگ هم در ذات خودش نه خوب و نه بد و اين كه ما بگوييم مطلقا صلحطلب هستيم و صلح را دوست داريم، اين حرف پاپهاي مسيحي است كه اگر به يك طرف صورتت سيلي زدند طرف ديگر را بياوري.
آقاي مطهري بهرغم تمام انتقاداتي كه به آقاي احمدينژاد وارد كرديد، آيا باز هم با رياستجمهوري او موافقيد؟
ببينيد، اگر اصولگرايان همه بر روي شخصيت قويتري متفق القول باشند و آقاي احمدينژاد را از شركت در انتخابات منصرف بكنند، خب من اين راه را بر راههاي ديگر ترجيح ميدهم. منتهي وقتي آقاي احمدينژاد به شركت در انتخابات مصمم است و از اين طرف هم اصولگرايان برشخص ديگري اجماع ندارند، خوب وقتي آقاي احمدينژاد را با آقاي خاتمي يا آقاي موسوي مقايسه ميكنيم - البته اين نظر شخصي من است- ميبينم كه در مجموع آقاي احمدينژاد بر آنها اولويت دارد.
آقاي مطهري بسياري معتقدند كه ميبايستي در سياستهاي اقتصادي فعلي تجديدنظر شود، ولي خب آقاي احمدينژاد نميپذيرد، آيا با اين وجود باز هم معتقديد به خاطر اين كه آقاي خاتمي يا موسوي راي نياورد، ميبايستي پشت احمدينژاد قرار گرفت؟
من آقاي ميرحسين موسوي را بيشتر قبول دارم تا آقاي خاتمي. آقاي خاتمي به خاطر نوع گرايشهاي فكري كه دارند باعث ميشوند كه كشور دوباره به تنشها و درگيريهاي سياسي برگردد. البته ما نميگوييم به خاطر اينكه آنها راي نياورند از ايشان حمايت كنيم، ميگوييم چون اصلح از آنهاست از او حمايت ميكنيم. البته آقاي احمدينژاد با تجربهاي كه پيدا كرده سياستهاي اقتصادي را اصلاح خواهد كرد و اگر نكند تحت فشار مجلس قرار خواهد گرفت كه مطابق برنامه توسعه و قانون بودجه عمل كند.
پس آقاي مطهري دعا كنيم آقاي ميرحسين نيايد و خاتمي هم منصرف شود؟!
در مجموع، مردم انتخاب ميكنند. اين حرفهايي كه ميزنيم ميتواند براي مردم آگاهيبخش باشد و ممكن است موثر باشد، ولي در آخر يكي از كانديداها در دل مردم جاي ميگيرد و بعد امثال من و شما هر كاري بكنيم هيچ تغييري حاصل نميشود و مردم به آن كسي راي ميدهند كه در دلشان جاي گرفته است. ما هر چه فرياد بزنيم مردم كار خودشان را انجام ميدهند. مثلا انتخاب آقاي خاتمي و آقاي احمدينژاد همين طور بود. يك رابطه قلبي ايجاد شد. مردم ميروند به سمت يك نفر و شما هر چه استدلال كنيد، منطق و دليل بياوريد بيفايده است، ميگويند ما او را دوست داريم و به او راي ميدهيم.
من فكر ميكنم آقاي احمدينژاد جلوتر باشد. پايگاه ايشان در شهرستانها و روستاها قوي است و خصوصيت مردمي بودن ايشان و رابطه قلبي كه با مردم داشته و نيز سادهزيستي او در راي ايشان موثر است. ايدهال اين است كه آقاي احمدينژاد بيايد و بگويد در بعضي از موارد اشتباه كرده و ميخواهد اصلاح كند. اگر اين كار را بكند و قبول كند كه در برنامههاي اقتصادي و فرهنگي گاهي اشتباه كرده و تصميمات نپخته و ناگهاني گرفته است مردم احساس ميكنند، اولا ايشان انتقادپذير است، ثانيا وقتي كه احساس كند كه اشتباه كرده آن را اصلاح ميكند. ولي اگر اين كار را نكند و بر روش خودش پافشاري كند، ممكن است ريزش آرا داشته باشد. به هرحال نتيجه را مردم رقم ميزنند.
پنجشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-